شماری از فعالان داخل ایران در مرداد سال جاری در بیانیههایی که «هموطنان» را خطاب قرار میدادند، خواهان تحول ریشهای و گذار به نظامی دموکراتیک شدند. «زمانه» در یک نظرسنجی به سراغ مخاطبان این بیانیهها رفت و از آنها درباره نکتههای کلیدی این بیانیهها و معنای آنها پرسید: آیا زمان کنار گذاشتن «تمایلات مصلحتجویانه» برای «پای گذاشتن به میدان» و طرح درخواست استعفای رهبر جمهوری اسلامی و تغییر قانون اساسی فرا رسیده است؟
بیش از ۸۶ درصد از پاسخدهندگان به نظرسنجی زمانه میگویند که از بیانیه فعالان داخل ایران حمایت میکنند. اما در مسیر و روش رسیدن به خواستههای طرحشده در این بیانیهها ایدههای متفاوتی دارند.
نظرسنجی درباره توانایی و آمادگی عمومی برای پیشبرد خواستهای طرحشده در بیانیههای اخیر کنشگران داخل کشور از یکشنبه ۱۰ شهریور / یکم سپتامبر تا چهارشنبه ۱۳ شهریور / چهارم سپتامبر برگزار شد. در مجموع، ۳۰۵ تن به پرسشهای زمانه پاسخ گفتند که ۱۸۶ تن از آنها، یعنی ۶۱ درصد داخل ایران زندگی میکنند.
ما بر همین اساس، نتایج را در دو دسته مجموع پاسخدهندگان و پاسخدهندگان داخل ایران بررسی میکنیم.
برای این نظرسنجی همچون نظرسنجی پیشین لینکی عمومی تهیه شد تا علاوه بر پنلیستهای ثبتنامکرده در پنل زمانه، دیگران امکان دسترسی بیشتر به نظرسنجی را داشته باشند. پیش از آن به دلیل تحریمها ــ که دامنگیر برنامههای کاربردی اینترنتی و نیز مکمل معضل فیلترینگ شده ــ پنل نظرسنجی زمانه با مشکل دسترسی از داخل کشور مواجه شده بود.
حمایت قاطع پاسخدهندگان از بیانیهها و خواستههای آنها
بیانیههای فعالان داخل کشور مرداد سال جاری منتشر شد. در بیانیه نخست، ۱۴ فعال مدنیـسیاسی «هموطن عزیز» را خطاب قرار دادند، به انتقاد از وضعیت کنونی ایران پرداختند، و راه حل آن را «گذار کامل» از نظام جمهوری اسلامی، استعفای رهبرش علی خامنهای و تغییر قانون اساسی معرفی کردند. آنها در بیانیه دوم بر ناممکنبودن «بازسازی و نوسازی این رژیم» تأکید کردند و خواهان «برپایی انتخابات آزاد» شدند.
در مجموع بیش از ۸۶ درصد پاسخدهندگان به نظرسنجی از بیانیه ۱۴ فعال حمایت کردهاند، ۶ درصد مخالف آن هستند و ۷ درصد نسبت به آن «بیتفاوت» هستند.
در میان پاسخدهندگان داخل ایران، نیز تفاوت معناداری وجود ندارد. ۸۵ درصد حمایت میکنند، ۷,۵ درصد مخالفند و ۷,۵ درصد بیتفاوت.
در فاصله بین دو بیانیهای که در بالا به آنها اشاره شد، ۱۴ فعال حوزه زنان نیز در بیانیهای خطاب به «هموطنان شریف» از خواستهای مطرحشده در بیانیه نخست حمایت کردند و با تأکید بر تبعیض چهار دهه گذشته علیه زنان، خواهان پایان «اپارتاید جنسی» حاصل از «نگاه مردسالارانه نظام فقاهتی» شدند.
درصد مشابهی از مجموع پاسخدهندگان ــ ۸۷,۵ درصد ــ از خواسته فعالان زن برای پایان دادن به نظام پدرسالار و مردسالار و دستیابی به برابری کامل زن و مرد دفاع کرده اند و ۶,۹ درصد مخالفت. این بار شمار پاسخدهندگان بیتفاوت حدود ۵,۵ درصد مجموع آنها بود.
اما در میان مخاطبان داخل ایران، ۸۴ درصد حمایت کرده اند و ۹ درصد مخالف برابری کامل زن و مرد بودند.
بسیاری از فعالان امضاکننده بیانیهها اکنون در بازداشت به سر میبرند.
زمان عمل فرارسیده است
حمایت از نکتههای کلیدی این بیانیهها نیز گسترده بود، هرچند اختلاف نظر با نویسندگان بیانیهها بر سر این نکتههای کلیدی بیشتر است.
در بیانیه نخست طرح شده که «وقت آن رسیده» که همه پا پیش بگذارند، «تمایلات مصلحتجویانه» را کنار نهند و خواهان پایان نظام مستقر با طرح خواست استعفای رهبر آن و تغییر قانون اساسی شوند.
در میان پاسخدهندگان، بیش از ۷۶ درصد موافقند که زمان برای حرکتی قطعی جهت تغییر بنیادین نظام جمهوری اسلامی فرا رسیده است. با وجود این ، حدود ۱۳ درصد با چنین ارزیابیای مخالفند و نزدیک به ۱۱ درصد پاسخی برای این پرسش ندارند.
۷۷ درصد از پاسخدهندگان ساکن کشور نیز معتقدند که زمان حرکتی قطعی فرارسیده، اما ۱۵ درصد با این ارزیابی مخالفت کردهاند.
اغلب این پاسخدهندگان میگویند که جواب «آری» یا «نه»ی آنها مبتنی بر ارزیابی توأمانشان از میزان آمادگی مردم و ارزیابی از توان حکومت است.
حمایت عمومی در داخل از بیانیهها
بیانیههای فعالان داخل ایران پربازتاب بود. پس از آن، گروههای دیگری به ویژه در خارج کشور بیانیههای مشابهی در حمایت از خواستههای فعالان منتشر کردند.
کاربران شبکههای اجتماعی و برخی دیگر نیز با انتشار پیامهایی با هشتگ « #من_نفر_پانزدهم_هستم» از این بیانیهها پشتیبانی کردند.
هرچند اکثریت مطلق پاسخدهندگان به زمانه از بیانیههای اخیر و خواستههای کلیدی آنها حمایت کردهاند، ارزیابی حدود ۴۰ درصد از آنها از پشتیبانی عمومی در داخل ایران از بیانیههای فعالان این است که میزان آن «کم» است. حدود ۲۵ درصد هم حمایت عمومی را «خیلی خوب» و ۲۲ درصد «خوب» توصیف کرده اند. در میان پاسخدهندگان داخل ایران نیز نظر مشابهی وجود داشت.
نومیدی از اصلاحات حکومتی، بیاعتمادی به توان اپوزیسیون
همانطور که فعالان داخل ایران نظام کنونی را ناتوان از نوسازی توصیف کردهاند، پاسخدهندگان به پرسشهای زمانه نیز امید اندکی به اصلاحات حکومتی دارند (۸,۲ درصد). درصدیاز آن کمتر، حاضر به حمایت از نظام جمهوری اسلامی هستند (۳,۳ درصد).
آنها اما بر سر مسیر دستیابی به وضعیت مطلوب متفقالقول نیستند.
در مجموع، ۴۸,۲ درصد پاسخدهندگان به پرسش «دستیابی به وضعیت مطلوب در کشور از چه مسیری میگذرد؟»، گزینه «براندازی یکباره» را برگزیدهاند، و ۳۸,۷ درصد از «تحول مبتنی بر فشار اجتماعی» دفاع کرده اند.
در میان مخاطبان ساکن ایران نیز درصدها کمابیش نزدیک به همین است. ۵۲,۶ درصد آنها، یعنی اندکی بیش از درصد مربوط به مجموع پاسخدهندگان، از براندازی یکباره دفاع کرده اند. ۳۰ درصد، یعنی ۸ درصد کمتر از درصد مربوط به مجموع پاسخدهندگان، تحول مبنی بر فشار اجتماعی را برگزیده اند. میزان مدافعان اصلاحات در میان آنها نیز ۳ درصد بیشتر است و حامیان نظام هم ۴,۳ درصد پاسخدهندگان را تشکیل میدهند.
اگرچه اکثریتی نزدیک به ۹۰ درصد، بنابر آنچه گفتیم، خواهان «تحول اساسی در نظام» هستند، فهمشان از نیروهای قادر به دستیابی به این تحول اساسی تفاوتهای زیادی با یکدیگر دارد.
تقریباً ۲۸ درصد پاسخدهندگان «جنبشهای اجتماعی» را نیروی اصلی تحولخواهی در ایران میدانند، ۴,۹ درصد صرفاً به «تغییرات در درون خود نظام» امید بسته اند، درصد مشابهی ــ ۴,۶ درصد ــ تنها راه را «دخالت خارجی» میدانند و یک بخش کوچک ۱,۳ درصدی تنها امیدشان «اپوزیسیون» است.
۲۸ درصدی که جنبشهای اجتماعی را عامل اصلی تحول میدانند، پرشمارترین گروه در میان پاسخدهندگان هستند.
۱۸,۵ درصد از مخاطبان، جنبشهای اجتماعی را در ترکیب با بروز تغییراتی در درون خود نظام در تحول اساسی آن نتیجهبخش میدانند.
۱۷ درصد دیگر معتقدند که باید نیروی «اپوزیسیون» را نیز به ترکیب دو عامل بالا افزود تا به تحول اساسی در نظام دست یافت.
تنها ۴,۶ درصد مخاطبان معتقدند که این تحول اساسی از خارج مرزها رقم خواهد خورد: با ترکیب نیروی اپوزیسیون با دخالت خارجی.
۲۱ درصد، دومین گروه پرشمار پاسخدهندگان، معتقدند که ترکیبی از همه عوامل بالا باید وجود داشته باشد تا تحول اساسی در نظام جمهوری اسلامی ممکن شود.
تفاوت پاسخهای مخاطبان ساکن ایران اینبار نیز تفاوت چندان معناداری نیست. تنها ۱ درصد اپوزیسیون را عاملی مهم میدانند، ۴ درصد حامی دخالت خارجی هستند، ۲۷ درصد جنبش اجتماعی را نیروی اصلی تحولخواهی میدانند، اما ۴ درصد بیشتر از درصد مربوط به مجموع پاسخدهندگان ــ یعنی ۸ درصد آنها ــ چشمانتظار تغییری از درون خود نظام هستند.
و اما مصلحتاندیشی
همانطور که اشاره شد، ۱۴ فعال مدنیـسیاسی در نخستین بیانیهشان از «مردم، فعالان و اندیشمندان دلسوز» خواسته بودند که «تمایلات مصلحتجویانه ای که اسباب نابودی فرهنگ و تمدن و ثروت کشور را فراهم آورده» کنار بگذارند و درخواست استعفای علی خامنهای و تغییر قانون اساسی را «با صراحت تمام» پی بگیرند.
بحث بر سر مفهوم «مصلحتجویی»، به ویژه با توجه به فقاهت سیاسی روحالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی که «مصلحت نظام اسلامی» را بر هر چیز دیگری حتی احکام اسلام در ارجحیت قرار میدهد، بحث تاریخداری است.
اصلاحطلبان حکومتی، بهویژه در آستانه هر انتخاباتی پس از ۱۳۸۸، و در توجیه عدم انتقاد از جنگ سوریه و عدم حمایت از اعتراضهای دی ۹۶، به مصلحت کشور در «شرایط حساس» اشاره میکردند.
گروههای دیگری از ملیگرایان تا چپگرایان نیز تا کنون مصلحت کشور را دلیل برخی (عدم) موضعگیریها اعلام کرده اند.
از سوی دیگر، منتقدان گروههای متفاوت آنها را به در نظر گرفتن منافع گروهی خود متهم میکنند. منتقدان دیگری هم هستند که جامعه را به طور کلی از نقد مشابهی مبرا نمیدانند و معتقدند که نظام امتیازورزی حکومتی که بر اساس نزدیکی ــ یا تظاهر به نزدیکی ــ هر چه بیشتر به کانونهای قدرت کار میکند، منفعتطلبی به نفع رژیم را به مصلحتطلبی فردی گره زده است. عدهای نیز به سیاستزدگی و فردمحوری اشاره میکنند.
زمانه در انتهای نظرسنجی از مخاطبان پرسید که به نظر آنها «مصلحتطلبی» یعنی چه. بیش از ۳۹ درصد مخاطبان (و ۳۴ درصد مخاطبان ساکن ایران) مصلحتطلبی را «در نظر گرفتن مصلحت خود» دانستهاند و به عبارت دیگر، به بعد فردی مصلحتطلبی اشاره کرده اند.
نزدیک به ۲۴ درصد (در برابر ۲۹ درصد از مخاطبان ساکن ایران) مصلحتطلبی را «در نظر گرفتن مصحلت رژیم» میدانند و ۲۲ ـ ۲۳ درصد دیگر در هر دو دسته آماری، «ترس از اینکه مصالح کشور در خطر افتد».
اولی مصلحتطلبی را همکاری قطعی با رژیم میداند و دومی، هراس بیمورد از به خطر افتادن منافع ملی در شرایطی که ادامه نظام حاکم، به گفته صادرکنندگان بیانیهها، منافع ملی را به خطر انداخته است.
برخی از مخاطبان نیز فهمشان از مصلحتطلبی را نوشتهاند که این گزارش را با نقشه زیر از برخی از نظرات مخاطبان داخل ایران به پایان میرسانیم:
نظرسنجیهای آینده
از شما خواهش میکنیم که برای شرکت در نظرسنجیهای آینده در پنل ما عضو شوید. برای عضویت در پنل کافی است به چند سوال در این لینک پاسخ دهید. اطلاعات شما به صورت امن و ناشناس ذخیره خواهند شد و در اختیار هیچ طرف دیگری قرار نخواهد گرفت. پس از عضویت در پنل، در هر نظرسنجی ایمیلی با لینک آن برای شما فرستاده خواهد شد. توضیحات بیشتر در:
در یک دوره پنج، ششماهه با جمع آوری هم نظران در موضوعات گوناگون،توییتر من
شد توییتر خودم .کم کم امر به من مشتبه شد که همه مثل من فکر می کنند.
نتایج نظر سنجی هایی که از سوی تشکیلاتی چون رادیو زمانه انجام می شود،
مصداق همین توییتر من است.
نظر سنجی از کسانیست که قریب به اتفاق شان به خاطر هم فکری رادیو زمانه را
انتخاب کرده اند.
ازین منظر به ابن نتایج نمی توان استناد کرد.و اگرکسانی تحلیل خود را بر نظر سنجی
هایی ازین سنخ بنا نمایند،قطعا تحلیل آنها مبنای درستی نخواهد داشت.
نوری / 06 September 2019