یک نظرسنجی در ایالات متحده آمریکا نشان می‌دهد از میان ۷۱۳ پدر کودکان حداکثر ۱۳ ساله نیمی از پدرها انتقادهایی را که نسبت به تربیت فرزندان‌شان می‌شود، پذیرا می‌شوند در حالی که نیمی از پدرها این انتقادها را قبول ندارند. 

نظرسنجی‌های دانشگاه میشگان نشان می‌دهند پدرهای زیادی نسبت به فرزندان خود احساس شرمندگی می‌کنند. آنها نسبت به اشتباهاتی که به عنوان یک والد داشته‌اند خجالت‌زده هستند. پدرها از اشتباهاتی مثل افراط در انضباط و سخت‌گیری در تربیت، بی‌توجهی به رژیم غذایی و سلامت خانواده و بازی‌های خشونت‌آمیز خود شرمنده هستند. بر اساس این نظرسنجی یک چهارم از پدرها اعتماد به نفس کافی در مورد مهارت‌های پدرانه خود ندارند و از هر ۵ پدر یکی از آنها احساس می‌کند نمی‌تواند وظایفش را به خوبی انجام بدهد و به این دلیل از مسئولیت‌های پدرانه شانه خالی می‌کند. همچنین حدود ۴۳ درصد از پدران انتقادها نسبت به نحوه آموزش و تربیت فرزندان را پذیرا  نیستند. سارا کلارک، یکی از پژوهشگران دانشگاه میشیگان در این زمینه می‌گوید پدرانی که فعالانه در تربیت فرزند خود مشارکت می‌کنند و خود را در امور فرزند درگیر می‌کنند تاثیر مثبتی در رشد و سلامت جسمی و روانی فرزندانشان دارند: «برخی از پدران معتقدند انتقاد باعث می‌شود تا آنها بیشتر برای بهبود نقش خود به عنوان والدی خوب تلاش کنند. اما تخریب بیش از اندازه و انتقادهای شدید به نحوه تربیت می‌تواند باعث ناامیدی پدران نسبت به نقش خود شود. اعضای خانواده به ویژه والد دیگر فرزند باید بدانند که سبک متفاوت والد بودن لزوما نادرست یا مضر نیست.»

به نظر می‌رسد بیشترین شکایت‌ها در مورد روش آموزش نظم و انضباط به کودکان است. تقریبا دو سوم پدرها اعتقاد دارند که به آنها در مورد روش مقابله با خطا و اشتباهات کودک انتقاد می‌شود. سارا کلارک می‌گوید اغلب والدین در مورد راهنمایی‌ها و برخورد با سوءرفتار کودکان باهم دچار اختلاف هستند اما این بسیار مهم است که والدین بتوانند در این زمینه به تفاهم برسند و روشی را برگزینند. به گفته خانم کلارک: «رسیدگی به رفتار نادرست کودک یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های والد بودن است و گاهی والدین در مورد مساله انتظارات و عواقب رفتار غلط کودک با هم تفاهم ندارند. عدم هماهنگی میان والدین در واکنش به رفتار کودک ممکن است پیام‌های متفاوتی به کودک برساند و نهایتا منجر به درگیری و انتقاد میان والدین شود.»

دومین مساله‌ای که درباره شرم پدرانه مطرح می‌شود مربوط به تغذیه کودکان است. از هر ۵ پدر دو نفر به خاطر رژیم غذایی و انتخاب‌هایی که برای تغذیه کودک درنظر می‌گیرند مورد انتقاد قرار می‌گیرند.

همچنین یک سوم پدرها می‌گویند به خاطر زمان محدودی که صرف فرزند خود می‌کنند مورد انتقاد می‌گیرند و اینگونه به آنها القا می‌شود که توجه کافی به فرزند خود ندارند. حدود یک سوم پدرها نیز وقتی که با کودک وقت می‌گذرانند و با او بازی می‌کنند به خاطر انتخاب بازی‌های خشن نقد می‌شوند. دیگر حوزه‌های شرم پدرانه مربوط به خواب، ظاهر و امنیت است.  

اما چه کسی بیشتر از همه باعث ایجاد احساس شرم پدرانه می‌شود؟ اعضای خانواده بیشترین انتقادها را به پدر دارند اما در ۴۴ درصد موارد، والد دیگر/ مادر باعث احساس شرمندگی در پدر می‌شود. پدربزرگ و مادربزرگ نیز در ۲۴ درصد موارد و دوستان در ۹ درصد موارد در ایجاد حس شرمندگی پدران نقش دارند. کلارک می‌گوید: «در برخی از موارد این انتقادات بازتابی از نقش‌های تاریخی جنسیتی است که در آن مادران مراقبان مهم فرزندان هستند و پدران قابلیت‌های محدودی در والد بودن دارند و بیشتر نقش نظارت و تصحیح را دارند. در این صورت کوچک‌ترین اختلاف‌ها در سبک تربیتی هر والد منجر به درگیری درباره بهترین روش والد بودن می‌شود.» 

کلارک همچنین معتقد است هنجارهای فرهنگی، روابط خانوادگی و تجربه‌ها و آموخته‌های قبلی نسل گذشته می‌تواند سبک والد بودن پدران را شکل بدهد و بر انتظارات دیگران تاثیر داشته باشد. این موضوع می‌تواند عامل ایجاد محیطی خشن در خانه و یا نادیده گرفتن کودکان باشد. پدران معمولا در بازی با کودکان فعالیت‌های فیزیکی دارند اما مادران و دیگر بزرگسالان ممکن است این فعالیت‌ها را اینگونه تفسیر کنند که پدران نسبت به آسیب احتمالی به کودک بی‌توجه هستند. اگرچه در نظرسنجی انجام شده از هر ۱۰ پدر ۹ نفر از آنها معتقدند اغلب پدرها وظایف پدرانه خود را به درستی انجام می‌دهند. با این حال برخی از آنها این احساس را دارند که از ارتباط با معلمان کودک و متخصصان پزشکی کنار گذاشته شده‌اند. تقریبا یک‌چهارم پدرها اینگونه تصور می‌کنند که درباره فعالیت‌های کودکشان با آنها مشورت نمی‌شود. 

کلارک می‌گوید: «برخی از پدرها احساس می‌کنند متخصصان در حوزه سلامت کودک نقش آنها به عنوان والد را نفی می‌کنند. حتی شکل خفیفی از  بی‌اعتباری و تحقیر پدر می‌تواند اعتماد به نفس آنها را از بین ببرد و یا به آنها چنین پیامی را برساند که در رفا و سلامت کودک خود اهمیت و جایگاه کمی دارند. بنابراین متخصصان یا کارشناسان حوزه سلامت کودکان باید از فرض‌های منفی درباره سطح مشارکت و یا علاقه پدر به عنوان یک والد اجتناب کنند.»

در نهایت موضوع مهم آن است که به پدران کمک کنیم تا این احساس را در خود تقویت کنند که آنها بخشی از راه‌حل هستند و نه صورت مساله. متخصصان و اعضای خانواده باید از رفتارهایی که باعث می‌شود پدران خود را بازیگر فرعی در زندگی کودک بدانند اجتناب کنند.

کلارک معتقد است اعضای خانواده باید به نظرات و انتقادهای خود توجه کنند زیرا آنها می‌توانند در پدران این احساس را ایجاد کنند که آنها نمی‌دانند والد خوب بودن چگونه است. هرکسی می‌تواند پدر باشد اما فقط برخی از پدران خاص می‌توانند بابای خوب باشند.