«فیلمهایی که نساختم»، نام نمایشگاه نقاشیهای تهمینه میلانی، کارگردان سرشناس ایرانی بود که شهریور ماه ۱۳۹۶ در گالری «ایوان» برپا شد. نقاشیهای تهمینه میلانی که در این نمایشگاه ارائه شد به سرعت با واکنشهای انتقادآمیز عمدتا از جانب هنرمندان روبهرو شد. بسیاری معتقد بودند که افراد مشهور به واسطه رانت اسمی نباید همه حوزههای هنری را به تصرف خود دربیاورند. اما یکی از مهمترین انتقادهایی که در نهایت به بسته شدن نمایشگاه توسط گالری ایوان به عنوان برگزارکننده انجامید، شائبه نسخهبرداری تهمینه میلانی از آثار دیگران بود. نقاشیهایی که از آثار هنرمندان ایرانی تا هنرمندانی از سراسر جهان را در برمیگرفت. در همین رابطه و برای بررسی مرز میان الهامپذیری و جعل در هنر، زمانه با متئو آرفانوتی (Matteo Arfanotti)، یکی از هنرمندانی که تهمینه میلانی یکی از آثارش را از نقاشی او الهام گرفته، گفتوگو کرده است. ماتئو آرفانوتی یک نقاش و نقاش بر بدن ایتالیایی است.
در روز افتتاحیه نمایشگاه، مهیار بهراماصل، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته نقاشی طی یک گفتوگو از طریق لایو (پخش زنده) اینستاگرامش سعی کرد پرسشهایی را مبنی بر دغدغه تهمینه میلانی برای ورود به دنیای نقاشی و کپی کردن آثار دیگر هنرمندان مطرح کند که با واکنش تهمینه میلانی روبهرو شد. مهیار بهراماصل در نقد آثار تهمینه میلانی نقاشیهای او را یک «خامدستی کودکانه» نامید. بعد از بسته شدن نمایشگاه، تهمینه میلانی به اتهام «تهدید به آتش زدن نمایشگاه» از مهیار بهراماصل به دادگاه شکایت کرد. دادگاه بهراماصل را از این اتهام تبرئه کرد، اما در نهایت او به دلیل استفاده از عبارتهای «دهنشون سرویس شد» و «خام دستی کودکانه»، به اتهام «توهین» به ۳۵ ضربه شلاق تعلیقی محکوم شد.
متئو آرفانوتی در گفتوگوی زیر از میلانی بیش از هر چیز دیگری به دلیل محکومیت این دانشجو انتقاد کرده است.
▪️ تهمینه میلانی، کارگردان سرشناس ایرانی سال گذشته یک نمایشگاه نقاشی برگزار کرد. یکی از نقاشیåهای ارائهشده در این نمایشگاه شباهت زیادی به یکی از آثار شما دارد. در این باره اطلاعی دارید؟ در مورد آن چه فکر میکنید و آیا این اثر کپیبرداری از نقاشی شماست؟
از سال گذشته تعدادی از هنرمندان ایرانی عکسهایی را برای من در اینستاگرام ارسال میکنند که یکی از نقاشیهای من مربوط به سالها پیش را در کنار نقاشی خانم میلانی نشان میدهد.
ابتدا نمیدانستم که چه اتفاقی افتاده (همه پستها به [حروف] عربی نوشته شده بودند* و استفاده از مترجم آنلاین همه نتوانست کمک زیادی به من بکند). فکر کردم نقاشی من الهامبخش اثر دیگری از یک هنرمند ایرانی شده (حتی اگر به کار اصلی من هیچ اشارهای نکرده باشد). اما بعدا یک نفر برای من توضیح داد که چه اتفاقی افتاده است. آن وقت کمی از موضوع ناراحت شدم، تا اینکه ماجرای محکومیت یک دانشجوی هنر به خاطر اعتراض به آثار خانم میلانی را شنیدم (و متوجه شدم میلانی از هنرمندان پرشمار دیگری در سراسر جهان “الهام” گرفته است) و حالا احساس سردرگمی می کنم. فکر نمیکنم که این [اثر میلانی] نسخهی شایستهای از من است، اما به شکلی خاص از آن کپیبرداری شده. مطمئناً موضوع و ترکیببندی و طرح آن از نقاشی من به نام «Equilibra» کپیبرداری شده است. من این اثر را ۲۰۰۵ برای دوستی کشیدم که به تازگی صاحب فرزندان دوقلو شده بود.
▪️مرز میان جعل و الهامگرفتن در هنر چیست؟
نمیدانم به این پرسش چگونه پاسخ دهم… این واقعا مشکل است، زیرا در سالهای اخیر با وجود اینترنت میتوان هر عکسی را که میخواهی پیدا کنی و ببینی. چندین بار اتفاق افتاده که هنرمندان دیگر کارهای من را کپی کردهاند و مرا به عنوان منبع “الهام” برای آثار خودشان معرفی کردهاند، یا مردم عکسهای من را بدون اجازه برمیدارند و برای طرح روی جلد کتاب استفاده میکنند. این ناراحتکننده است… من فکر میکنم بدترین چیز برای یک هنرمند این است که قدرت تخیل نداشته باشد و از کارهای دیگران استفاده کند برای معروفشدن، پولدار شدن و با دروغ زیستن.
▪️همانطور که خودتان اشاره کردید، در زمان برگزاری نمایشگاه تهمینه میلانی، یک دانشجوی هنر به نقاشیهای ارائهشده اعتراض، و میلانی را به جعل اثر هنری متهم کرد. او اکنون پس از شکایت خانم میلانی از سوی دادگاه به اتهام «توهین» به ۳۵ ضربه شلاق تعلیقی متهم شده است. شما در مورد این حکم از سوی دادگاه چه فکر می کنید، به ویژه آنکه به یکی از آثار شما ــ بدون آنکه خودتان بخواهید ــ گره خورده است؟
من در مورد قوانین و مقررات ایران چیزی نمیدانم. در هر صورت به نظرم این حکم مضحک است و میتوانم بگویم این یک حکم قرون وسطایی است. نمیتوانم آن را باور کنم و امیدوارم که این حکم لغو شود. همچنین امیدوارم خانم میلانی عاقلانه متوجه بیعدالتیای شود که در حق این مرد جوان انجام داده است.
▪️جمهوری اسلامی ایران قانون کپیرایت (حق تکثیر) را به رسمیت نمیشناسد. اما اگر شما این امکان را داشتید که این موضوع را از لحاظ قانونی پیگری کنید، این کار را انجام میدادید؟
پیگرد قانونی در موارد اینچنینی، حتی اینجا در کشورهای غربی که حق کپیرایت به رسمیت شناخته شده است، همیشه دشوار و گران است. اما عموماً در اینجا برایم چنین کاری اهمیت ندارد زیرا فایدهای برای کسی نخواهد داشت (به جز احتمالاً مقدار کمی پول). اما اگر کسی قرار بود در مواردی مثل این مورد رخداده در ایران حکم محکومیت بگیرد [اشاره به دانشجوی هنر]، قطعاً شکایت میکردم.
▪️اگر خانم میلانی این مصاحبه را بخواند، پیام شما برای ایشان چیست؟
خانم میلانی، لطفا نگذارید این دانشجو به دلیل چیزی که به شما گفته است، و من و شما هم میدانیم درست است، محکوم شود. حقیقت گاهی آزاردهنده است، اما فکر نمیکنم بیشتر از ۳۵ ضربه شلاق آزاردهنده باشد. خواهش میکنم، شما هنرمند هستید، پس روحی بینظیر دارید، و فکر نمیکنم که خودتان اصلاً راضی به چنان چیزی باشید. الهام گرفتن از دیگر هنرمندان امری عادی است، اشتباه نیست. اما به کسی که از او الهام گرفتید، ارجاع دهید و اعتبار کارش را به او بدهید. همهچیز بدینترتیب خوب پیش میرود. هنر همه ما را نجات خواهد داد.
-
یادداشت: ظاهراً نقاش ایتالیایی از تفاوت زبان فارسی و زبان عربی آگاه نیست.
فکر می کنم انتقاد کردن، از هر کار و عملی، بویژه کار هنری، یکی از ارکان آزادی بیان است که ما مردم سالهاست به دنبال به دست آوردن آن مبارزه کرده و زخمی و کشته داده ایم. وقتی، حاکمی مدعی ریاست بر ملتی است، یا سیاستمداری کاری می کند، یا وقتی برنامه ریزی، برنامه ای را عرضه میکند، یعنی آن را در معرض قضاوت مردم قرار میدهد، پس این حق مردم است که از آن برنامه انتقاد (مثبت و منفی، فرقی نمی کند) کنند.
انتقاد هنری نیز به اندازه انتقاد ازکارهای دیگر اهمیت دارد. متأسفانه در کشور ما انتقاد از دولت و سیاست و حاکم و محکوم ممنوع است و تبعات دردناک دارد، اکنون تنها حوزه ای که به منتقدین اجازه اظهار نظر میدهد حوزه هنری است، که آنهم اگر از سوی هنرمند به تهدید و ارعاب و مجازات (شلاق) و نظیر آن بکشد، انتقاد هنری نیز به محاق تعطیل می رود. انسان نیازمند انتقاد شدن و انتقاد کردن. البته با تأکید آن که رعایت ادب بشود و توهین و انتقام گیری در میان نباشد.
در ضمن گزارشگر محترم نکته ای را در باب نظر نقاش ایتالیائی در مورد خط فارسی / عربی، متوجه نشده است. خط و زبان دو مقوله جدا هستند. نقاش ایتالیائی درست گفته که به خط عربی بود. گرچه اعراب نتوانستند زبان فارسی را به زبان عربی تغییر دهند، اما خود ایرانی ها حروف و خط عربی را که ساده تر از خط میخی بود انتخاب کردند اما در شیوه نگارش و حتی معنی کلمات تغییرات عظیم دادند. بنابراین ایرانیان صاحب زبان فارسی و خطی با حروف عربی هستند. در مورد اقوامی که زبان دیگری دارند، زبان عربی نیز نتوانست آنها را تغییر دهد. مثل زبان کردی.
پرتو نوری علا / 09 July 2019