ایرج ادیب‌زاده – سازمان‌های جبهه ملی ایران در خارج از کشور، به مناسبت صدوسی‌امین زادروز دکتر محمد مصدق، سیاستمدار، دولتمرد و نماینده چند دوره‌ مجلس شورای ملی و نخست وزیر ایران در سال‌های۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ خورشیدی، روز شنبه ۲۳ ژوئن ۲۰۱۲ (سوم تیر ۱۳۹۱) مراسمی با حضور شماری از نویسندگان و پژوهشگران حوزه سیاست و تاریخ در پاریس برپا کردند. 

 
 
در این مراسم شماری از چهره‌های سیاسی و رسانه‌ای برای حاضران در جلسه سخن گفتند و گروهی از هنرمندان ایرانی نیز هنرنمایی کردند.
 
 همایون مهمنش، عضو هیئت اجرایی سازمان‌های جبهه ملی ایران در خارج از کشور، درباره انگیزه‌ی برپایی این برنامه در پاریس می‌‌گوید: “ما تصمیم گرفتیم صدوسی‌امین زادروز دکتر محمدمصدق را جشن بگیریم؛ به‌خصوص به خاطر اینکه شرایط امروز ایران به خوبی نشان می‌دهد مسئله‌ آزادی و دموکراسی و رعایت حقوق و آزادی‌های مردم که آرمان مصدق بود تا چه حد در سرنوشت و زندگی مردم تأثیر دارد. در تمام کشورهایی که آزادی و حقوق مردم رعایت می‌شود و نمایندگان واقعی مردم انتخاب می‌شوند، همیشه این کشورها به مراتب بهتر اداره می‌شوند تا کشورهایی که دیکتاتوری هستند و یک فرد یا کسانی که با روش دیکتاتوری حکومت می‌کنند، آن کشورها را می‌گردانند.”
 
جبهه ملی ایران و اعضای آن با آیت‌الله خمینی در روی کار آمدن جمهوری اسلامی همکاری کردند. فکر می‌کنید جبهه ملی الان به کجا رسیده است؟

 
همایون مهمنش: جبهه ملی در وهله‌ اول یک فکر است. این فکر که آزادی و دموکراسی برای کشور مهم است.
 
 همایون مهمنش: ما تصمیم گرفتیم صدوسی‌امین زادروز دکتر محمدمصدق را جشن بگیریم؛ به‌خصوص به خاطر اینکه شرایط امروز ایران به خوبی نشان می‌دهد مسئله‌ آزادی و دموکراسی و رعایت حقوق و آزادی‌های مردم که آرمان مصدق بود تا چه حد در سرنوشت و زندگی مردم تأثیر دارد.
این فکر که رعایت حقوق آزادی‌های مردم مهم است. در آن زمان، در بهمن ۵۷، در درون جبهه‌ ملی اختلاف‌هایی بود و می‌دانیم کسانی مانند دکتر بختیار نه تنها با جمهوری اسلامی همکاری نکردند، بلکه مقاومت کردند و سعی کردند یک آلترناتیو دیگر را به مردم نشان دهند و اینکه حکومتی شکل بگیرد که در آن آزادی باشد، زندانی سیاسی نداشته باشد و غیره. از طرف دیگر تمام فرهیختگان جبهه ملی هم به نوبه خودشان به دنبال آزادی و دموکراسی بودند. منتهی تصورشان این بود که از راه تعامل و همکاری و کمی راه آمدن می‌توانند به اهداف خود برسند. متأسفانه تشکیلات درستی وجود نداشت و همانطوری که می‌دانید جبهه ملی و رهبران جبهه ملی هم بلافاصله بعد از به‌وجود آمدن جمهوری اسلامی از آن فاصله گرفتند، وقتی که دیدند شرایط آنطور است.
 
جرقه‌ای در ذهن جوان امروز
 
امیررضا امیربختیار عضو حزب ایران و یکی از جوان‌ترین اعضای جبهه ملی ایران است. از او می‌پرسم نسل امروز ایران چقدر با دکتر مصدق آشنایی دارد؟
 
امیررضا امیربختیار: در کتاب‌های تاریخ جمهوری اسلامی ما می‌بینیم که تصویری از دکتر مصدق قرار داده‌اند و در صفحه‌ روبه‌روی آن تصویر آیت‌الله کاشانی را و از دکتر مصدق بدگویی می‌کنند و از آیت‌الله کاشانی به نیکی یاد می‌کنند. همین کافی است که یک جرقه را در ذهن جوان‌ها و آن دانش‌آموزی که آنجا نشسته است بزند تا علاقه‌مند شود و برود و ببیند که این شخص کیست که اینها دارند از او بدگویی می‌کنند.
امیررضا امیربختیار: یکی از دوستان، نکته‌ خیلی جالبی را مطرح کرد؛ اینکه در کتاب‌های تاریخ جمهوری اسلامی ما می‌بینیم که تصویری از دکتر مصدق قرار داده‌اند و در صفحه‌ روبه‌روی آن تصویر آیت‌الله کاشانی را و از دکتر مصدق بدگویی می‌کنند و از آیت‌الله کاشانی به نیکی یاد می‌کنند. همین کافی است که یک جرقه را در ذهن جوان‌ها و آن دانش‌آموزی که آنجا نشسته است بزند تا علاقه‌مند شود و برود و ببیند که این شخص کیست که اینها دارند از او بدگویی می‌کنند. وقتی این جرقه پیدا می‌شود و او کمی پیگیری می‌کند، متوجه یک جنبش واقعاً عظیم می‌شود که در دوره‌ای از تاریخ ما ایجاد شده بود و همچنان هم ادامه دارد.
 
شما خودتان چطور با دکتر مصدق آشنا شدید، یعنی چند سالتان بود که این آشنایی آغاز شد؟
 
من خیلی زود با دکتر محمد مصدق آشنا شدم؛ به سبب اینکه در خانواده‌ای متولد شده‌ام که‌ به دکتر مصدق علاقه داشت و از دیرباز با او ارتباط داشته است. در دوره‌ای که دکتر مصدق استاندار فارس بودند، در تهران کودتا شده بود و سیدضیا و رضاشاه به حکومت رسیده بودند، دکتر مصدق مدتی را به خاطر مسائل امنیتی میهمان بختیاری‌ها و در قلعه‌ دزک میهمان خانواده‌ ما بود. در واقع به صورت تاریخی این ارتباط وجود داشت. این آشنایی خانوادگی موجب شد که من نیز به او علاقه‌مند شوم تا بیشتر در مورد مصدق بدانم. مطالعات و تحقیقات و پیگیری‌های من منجر شده که در تمام این سال‌هایی که از دوران جوانی‌ام می‌گذرد و هنوز هم ادامه دارد، در این زمینه تلاش کنم.
 
الان از راه و روش دکتر مصدق چه چیزی باقی مانده است؟
 
به نظر من راه و روش دکتر مصدق یک آرمان بزرگ است که صدسال است ملت ایران در راه آن تلاش می‌کنند. دکتر مصدق در این زمینه تبدیل به یک سمبل و نماد شده است. این روش و منش دکتر مصدق از یکطرف طرفداران استبداد را به وحشت می‌اندازد و از طرف دیگر آزادیخواهان را به وجد می‌آورد تا در راه این آرمانی که صدسال، از دوران مشروطیت تا امروز، برای آن مبارزه و تلاش شده است، بیشتر بکوشند. من فکر می‌کنم این جریان تا زمانی که به آزادی نرسیم، به حاکمیت ملت نرسیم، در ایران ادامه خواهد داشت.
 
انسانی ارزشمند
 
آریا خسروی هم از نسل امروز جبهه ملی ایران در اتریش است و برای این مراسم به پاریس آمده بود. او بر ویژگی‌های دیدگاه مصدق برای نسل امروز ایرانی تاکید دارد.
 
آریا خسروی: در مورد دکتر مصدق می‌توان از جهات بسیاری گفت‌وگو و نظرات او را مطالعه کرد. مسئله‌ مهم‌تری که ما با آن مواجه هستیم، عملکرد او است؛ یعنی آن چیزی که در روند عمل از او دیده‌ایم. او انسان گرانبها و با ارزشی بود که ما با گذر زمان بیش از پیش به آن پی می‌بریم.
 
گذشته‌ای که در اکنون جاری است
 
نعمت آزرم شاعر مقیم پاریس مصدق را به‌عنوان «گذشته‌ای که در اکنون جاری است» می‌شناسد و معتقد است اهداف او هنوز در ایران متحقق نشده است.
 
نعمت آزرم: از نگاه من جامعه‌‌ ایران در مرحله‌ جنبش ملی برای استقرار دموکراسی است. بنابراین خطاب به مصدق باید بگویم اگرچه رهبر دیروزهای ما بودی، هنوز راهبر رهروان فردایی.
نعمت آزرم: مصدق، گذشته‌ای که در اکنون جاری است. چرا این عنوان هست؟ به خاطر این که مسائل مهم اجتماعی و تاریخی ایران که آن موقع مطرح شد، یعنی آزادی، استقلال و موازنه‌ منفی که همه این‌ها به صراحت قابل توضیح است، هنوز موضوع و مسئله‌ مبارزات ایران است؛ هنوز موضوع مهم جنبش ملی ایران برای دموکراسی است، چون هنوز مسئله‌ مهم کشور ما به دست آوردن آزادی‌ها و حقوق شهروندی است. بنابراین مصدق همچنان جاری است. چرا؟ به‌عنوان مثال با همه احترامی که هم هند و هم جهان برای آدمی مثل مهاتما گاندی قائل است، اما چون جنبش استقلال هند به نتیجه رسیده، گاندی با همه اهمیت و عظمت اخلاقی و شخصیتی‌اش جزو تاریخ هند قرار گرفته است. اما مصدق همچنان جاری است. چرا جاری‌ ا‌ست؟ به خاطر اینکه آماج‌های جنبش ملی ایران زمان او که خود او پرده‌ دوم آماج‌های جنبش آزادیخواهی مشروطیت ایران بود، هنوز در جامعه‌ ما متحقق نشده است.
 
از آن راه و روش الان چه مانده است؟
 
از نگاه من جامعه‌‌ ایران در مرحله‌ جنبش ملی برای استقرار دموکراسی است. بنابراین خطاب به مصدق باید بگویم اگرچه رهبر دیروزهای ما بودی، هنوز راهبر رهروان فردایی. ما وقتی بتوانیم در جامعه‌مان آزادی را مستقر کنیم که تمام شهروندان ایران با حقوق یکسان در مدیریت جامعه شرکت داشته باشند، مشارکت فعال داشته باشند، دیگر همه توطئه‌های تجزیه ایران باطل خواهد شد. به‌خصوص که همه اقوام ایرانی در طول تاریخ، حتی هم‌میهنان عرب‌زبان ما، هزاران سال باهم زندگی کرده‌اند. اصلاً بحث جدا شدن متعلق به وقتی است که لشگرکشی می‌شود و جامعه‌ای فتح می‌شود. این حرف‌ها نیست. جامعه ایران، گام به گام مراحل جامعه شناسی سیاسی تبدیل چند قوم به یک ملت را هزار سال پیش انجام داده است. سند آن هم شاهنامه‌ فردوسی ا‌ست.
 
انسانی مداراگر
 
تقی رحمانی، نویسنده، روزنامه‌نگار ملی‌ـ مذهبی به جایگاه دکتر مصدق در میان ملی‌ـ مذهبی‌ها اشاره دارد. او معتقد استملی‌ـ مذهبی‌ها کلاً مصدقی‌ هستند. یعنی در منشور نهضت آزادی هم هست که پیرو مصدق هستیم.
 
تقی رحمانی: دکتر مصدق منش  دموکراتیک داشت. منش دموکراتیک یک ظرفیت و همگرایی می‌خواهد. مدارای دکتر مصدق با جمعیت فداییان اسلام، مدارای دکتر مصدق با حزب توده، مدارای دکتر مصدق با بسیاری از مخالفان خودش، مدارایی مسالمت‌آمیز بود، ولی متأسفانه از طرق مقابل حمایت لازم از او صورت نگرفت.
تقی رحمانی: بعد از انقلاب به‌خصوص بعد از دهه‌ ۶۰ که امکان و مجال این پیدا شد که ملیت را مقابل مذهب قرار دهند، زمانی که مسئله‌ حکومت عمدتاً هویت اسلامی بود، اساساً مفهوم ملی‌‌‌‌ـ مذهبی به‌عنوان یک اسم خاص و نه اسم عام، در حقیقت پاسخی بود به انحصارطلبی که به نام درکی از مذهب می‌آوردند و آقای کاشانی را مقابل آقای مصدق قرار می‌دادند. در صورتی که اصلاً اختلاف کاشانی و مصدق بر سر مذهب و ملیت نبود، بلکه اختلاف بر سر قدرت بود و نقش تأسی کردن از قانون که آقای کاشانی برای خودش می‌خواست. حالا با آنکه آقای کاشانی در نهضت ملی نقش داشت، ولی اختیاراتی که از دولت مصدق می‌خواست، فراقانونی بود و مصدق نیز چندبار این را گفته بود. جریانی که ما به طور عام به آن منتسب هستیم، در همان انتخاب تاریخی هم طرف دکتر مصدق را گرفت و طرف آقای کاشانی را نگرفت. به خاطر این که دکتر محمد مصدق را نماینده مردم ایران می‌دانست…
 
… و بعد از انقلاب؟
 
بعد از انقلاب و در دهه‌ ۷۰ نام ملی‌ـ مذهبی یادآور این بود که اگر اعتقاد به مذهب اسلام هم داشته باشیم، در پارادایم دولت‌ـ ملت مدرن و براساس دموکراسی است و مصدق منادی این دولت‌‌ـ ملت مدرن بوده است. او انسان دموکراتی بود که می‌خواست همه ایرانیان در چارچوب یک ایران یکپارچه و بدون تبعیض زندگی کنند. به این خاطر ملی‌ـ مذهبی‌ها تعلق پارادایمی دولت‌‌‌ـ ملت مدرن به دکتر مصدق دارند و انتخاب‌شان هم در طی تاریخ مصدقی بوده است. آن اول انقلاب هم که اسلام را مقابل ملیت قرار دادند، این مفهوم دوباره در ایران به شکل خاص به نام شورای فعالان ملی‌ـ مذهبی بازسازی شد، ولی جریان ملی‌ـ مذهبی و چهره‌های خاص‌ آن همواره از دوره‌ مشروطیت به اینسو از پارادایم دولت‌ـ ملت مدرن حمایت می‌کردند که دموکراسی ملی بوده و در در دولت‌‌ـ ملت مدرن دنبال استبداد نبودند. بدین خاطر مصدق را به شاه ترجیح می‌دادند. بدین خاطر چهره‌های ملی در دوره‌ رضاشاه را به رضاشاه ترجیح می‌دادند و در انقلاب مشروطیت هم از آرمان‌های انقلاب مشروطیت دفاع می‌کردند.
 
روشنفکران ایران زمانی که آیت‌الله خمینی آمد، رفتند و از او حمایت و استقبال کردند، ولی همراهی و همین حمایت را از دکتر مصدق نکردند. چرا؟
 
این مسئله‌ مهمی ا‌ست. ببینید، دکتر مصدق منش  دموکراتیک داشت. منش دموکراتیک یک ظرفیت و همگرایی می‌خواهد. مدارای دکتر مصدق با جمعیت فداییان اسلام، مدارای دکتر مصدق با حزب توده، مدارای دکتر مصدق با بسیاری از مخالفان خودش، مدارایی مسالمت‌آمیز بود، ولی متأسفانه حمایت لازم از طرف مقابل صورت نگرفت. منتهی من خودم وقتی به تاریخ ایران نگاه می‌کنم، دنبال آدم‌های خوشنامی هستم که کامیاب هم بشوند. مصدق یک انسان بزرگ خوشنامی بود که اسمش می‌تواند برای ما توجه راه باشد. ولی با بازخوانی مصدق آیا آنچه او دوست داشت، یعنی ایرانی سربلند و آزاد درست می‌شود؟ این نیاز دارد به یک مخرج مشترک روی یکسری آزادی‌های اصولی و حرکت قانونمند که اگر فرصتی به دست آوردیم، دوباره این عمر دموکراسی را طولانی کنیم. این چیزی بود که مصدق می‌خواست، ولی کسانی که منتقد مصدق بودند نمی‌خواستند.
 
شماری‌ از سر افراط و بی‌تجربه‌گی اینطور می‌اندیشیدند، شماری هم منافع‌شان اجازه نمی‌داد. در صورتی که آنچه مصدق برای ایران می‌دیدید، یک ایران دموکرات بود که همه در آن زندگی کنند. مصدق حتی توده‌ای‌ها را هم ایرانی‌ می‌دانست، فداییان اسلام را هم ایرانی می‌دانستن، ولی از همه این‌ها می‌خواست که قانون را رعایت کنند. به نظر من این نگاه مصدق مال قرن بیست و یکم است. در خاورمیانه شما هنوز چنین مدلی ندارید. یکمقدار دارد ترکیه دست و پایی در این راه می‌زند که امیدوارم موفق شود. این واقعاً آرزوی ما خواهد بود که قرن بیست و یکم، قرنی باشد که آرزوی دکتر مصدق در دهه‌های اول آن متحقق شود.
 
انسانی آزاده
 
احمد رافت، روزنامه‌نگار باسابقه و سرشناس ایرانی در ایتالیا، از برپاکنندگان همایش صدوسی‌امین زادروز دکترمحمد مصدق در پاریس، مصدق را بزرگ‌ترین شخصیت ملی می‌داند که ما در تاریخ معاصرمان می‌شناسیم.
 
احمد رافت: باید ببینیم ما امروز با درک کاری که مصدق کرد، در زمانی که به حکومت رسید، یعنی ریاست دولت را به‌عهده داشت، چه می‌توانیم در آینده بکنیم. البته این معنایش این نیست که باید هر کاری که او انجام داده است را تقلید کنیم، بلکه باید یاد بگیریم و ببینیم چطور می‌توانیم آن را با امروز تطبیق دهیم و رو به آینده نگاه کنیم.
احمد رافت: دو مسئله در برپایی این همایش برای ما مطرح بود. یکی اینکه بالاخره مصدق بزرگ‌ترین شخصیت ملی بوده است که ما در تاریخ معاصرمان داشتیم. به نظر من مهم‌تر از آن این است که جوان‌های ما لازم است تاریخ خودشان را بشناسند. چون اگر آدم گذشته‌اش را نشناسد، نمی‌تواند به آینده‌اش نگاه کند. باید ببینیم ما امروز با درک کاری که مصدق کرد، در زمانی که به حکومت رسید، یعنی ریاست دولت را به‌عهده داشت، چه می‌توانیم در آینده بکنیم. البته این معنایش این نیست که باید هر کاری که او انجام داده است را تقلید کنیم، بلکه باید یاد بگیریم و ببینیم چطور می‌توانیم آن را با امروز تطبیق دهیم و رو به آینده نگاه کنیم. از این نظر مصدق می‌تواند مهم باشد. همانطور که دیگر شخصیت‌های سیاسی ایران می‌توانند برای جوان‌های ما نمونه‌ باشند، برای اینکه از خوبی و بدی کارهای‌شان نتیجه بگیرند و روی آن برای آینده کشورشان سرمایه‌گذاری کنند.
 
از این راه و روش مصدق به‌ویژه بعد از گذشت ۳۲ سال از استقرار حکومت اسلامی، چه چیزی باقی مانده است؟
 
من می‌توانم بگویم که برای خودم چه چیزی باقی مانده. من نوجوان بودم که همراه پدرم رفتم دکتر مصدق را دیدم. چیزی که از این فرد و از این انسان یاد گرفتم، این است که آدم باید آزاده باشد و بر چیزی که اعتقاد دارد در هر شرایطی پافشاری کند.