تابستان شش سال پیش، در جریان تظاهرات پارک گزی، استانبول شاهد نخستین اعتراض مردمی علیه مهندسی اجتماعی اسلامی اردوغان بود. و سرانجام در مارس امسال، بهار به استانبول بازگشت. استانبول با کنیسهها، کلیساها و مساجد باشکوه، نه یک شهر معمولی، بلکه جهانشهر اقلیتها و بنای یادبود کثرت و چندگانگی است. آنکه استانبول را از دست بدهد، ترکیه را از دست داده است.
ترکیه در آستانه برگزاری غیرمتعارفترین انتخابات در تاریخ مدرنش است. در بهار امسال، پس از آنکه نامزد حزب عدالت و توسعه، انتخابات شهرداری را به نامزد اپوزیسیون باخت، رهبر اقتدارگرای این حزب، رجب طیب اردوغان بدون ارائه دلایل متقن حقوقی، دستور به برگزاری مجدد انتخابات داد. بیتوجهی مشهود و آزاردهنده اردوغان به اراده عمومی، انتخابات مجدد شهرداری استانبول در ۲۳ ژوئن را به نبردی تمامعیار برای دموکراسی بدل کرده است.
اهمیت انتخابات دوباره البته بیش از مقاومت در برابر تصاحب فراقانونی قدرت است. کارزار انتخاباتی هر دو نامزد خبر از جنگ بر سر روح و جان ترکیه میدهد – ستیز میان ایده نوعی جمهوری یکپارچه، تحت فرمان یک شخص، و ایده جمهوریای مبنی بر دموکراسی کثرتگرا.
اکرم اماماوغلو نماینده حزب اصلی اپوزیسیون در انتخابات ۳۱ مارس شهرداری استانبول با حمایت طیف و ائتلاف گستردهای از رأیدهندگان پیروز شد. علیرغم تلاشهای اردوغان برای متهم کردن نیروهای اپوزیسیون به تروریسم، نامزد حزب عدالت و توسعه اردوغان مبارزه انتخاباتی را به حریف واگذار کرد. اکنون در جریان کارزار برای انتخابات مجدد، رسانهها و مقامات وفادار به اردوغان، راه تازهای را برای تخریب حریف پیش گرفتهاند و تبلیغ میکنند که رقیب، یعنی اکرم اماماوغلو «یونانی» است.
آنها دست روی ریشه ترابوزانی اماماوغلو گذاشتهاند و از آنجایی که گروهی از مردمان عضو کلیسای ارتدوکس یونان از مدتها پیش در استان ترابوزان در حاشیه دریای سیاه زندگی میکنند، آنها مدعیاند که اماماوغلو در اصل یونانی است و طرفدارانش در ترابوزان به اصطلاح یونانیهایی «با نقاب مسلمان» هستند. به تازگی یکی از مقامات ارشد حزب عدالت و توسعه با به پرسش کشیدن هویت مذهبی و قومی اماماوغلو، از او خواسته که اثبات کند «با قلب و جان و ذهن همراه ملت ترکیه است».
ادعای غیرمسلمان و غیرترک بودن برچسب و توهین رایجی در سیاست ترکیه است. تقریباً تمام رهبران بانفوذ تاریخ ترکیه، از مصطفی کمال آتاتورک سکولار تا اردوغان مسلمان، با چنین اتهاماتی روبرو بودهاند.
سالهاست خصومت عمیقی نسبت به اقلیتهای غیرمسلمان و غیرترک در ترکیه وجود دارد و جناحهای مختلف سیاسی در این خصومت شریک بودهاند. زمینه این واقعیت تلخ به گذر ناآرام یک امپراطوری چندملیتی به یک دولت-ملت تحت سلطه ترکها برمیگردد. با توجه به سیاست پوپولیستی نژاد-ملیتگرای اردوغان از سال ۲۰۱۵ –که در شعار «یک ملت، یک پرچم، یک وطن، یک دولت» او تجلی یافته– نیروهای اپوزیسیون انتساب ریشه یونانی به اماماوغلو را یک تهمت نژادپرستانه دیگر از جانب ائتلاف اسلامگرا-ناسیونالیست افراطی به رهبری حزب عدالت و توسعه تلقی میکنند.
یک شهر، دو رویا
هیاهوی اطراف این اتهام خیلی زود چنان بالا گرفت که موضوع اصلی کارزار انتخابات شهرداری استانبول شد. با چنین حواشیای، انتخابات مجدد استانبول اکنون بیش از هر انتخابات دیگری در طول ۱۷ سال حاکمیت پیوسته اردوغان، به نمونهای کوچک از نبردی بزرگتر بدل شده است: نبرد میان دو رویا و دو چشمانداز متضاد برای جمهوری ترکیه.
در انتخابات ۳۱ مارس، حزب اردوغان کلید شهرداری شهرهای بزرگ ترکیه را به رقبایش واگذار کرد، شهرهایی که اقتصادشان روی هم رفته برابر با دو سوم تولید ناخالص داخلی این کشور است. این شکست ضربه سنگینی برای اردوغان بود، اما هیچ شکستی به گرانی شکست در انتخابات پیش رو نخواهد بود. استانبول برای اردوغان ارزش بسیار ویژهای دارد، نه فقط به عنوان یک سیاستمدار بلکه به عنوان یک شهروند استانبول؛ اهل استانبول بودن بخش مهمی از هویت اردوغان است. او به خوبی به قدرت اقتصادی و البته اهمیت و قدرت نمادین این شهر واقف است.
اگرچه مدتهاست اردوغان با الگوی مشت آهنین حکمرانی میکند، اما رضایت استانبول پیششرطی ضروری برای تحقق رویاهای امپراطوریگونه اوست. او خود مدتها پیش اقرار کرده بود که «اگر استانبول را از دست بدهیم، کل ترکیه را از دست خواهیم داد».
استانبول یک شهر معمولی نیست؛ نمادی جهانی است از کثرت و همزیستی. جهانشهری که قرنها پایتخت امپراطوریهای روم شرقی و عثمانی بوده، جایگاهی بیبدیل و اهمیتی فراوان برای جوامع گوناگون در سرتاسر جهان دارد. استانبول، حتی پس از تشکیل دولت-ملت ترکیه در اوایل قرن بیستم، بزرگترین مرکز تجمع و محل تلاقی اقلیتها باقی ماند. با کنیسهها، کلیساها و مساجد باشکوهش، استانبول خانه اقلیتها و بنای یادبود کثرت و چندگانگی است. در چشم بسیاری از روشنفکران، نویسندگان و هنرمندان، استانبول همان حلقهای بوده که ترکیه را به «پلی میان شرق و غرب» بدل کرده است — استعارهای که هنوز میلیونها شهروند ترکیه از به یادآوری و تکرار آن مغرور و خرسند اند.
اردوغان اما برای این شهر و کشور رویاهای دیگری در سر دارد. او با به چالش کشیدن اصول جمهوری سکولار ترکیه، اصل را بر هویت مسلمان-سنی گذاشته، و رویای تحقق دوباره امپراطوری عثمانی به عنوانی شرکتی فرقهگرایانه را در سر میپرورد — امپراطوریای که به زعم او، اصلاحات سکولار متوالی، میراث عظیم مذهبی-سیاسیاش را محو و کمرنگ ساخته است.
استانبول هم به عنوان پایتخت امپراطوری عثمانی و هم به عنوان ثروتمندترین شهر ترکیه مدرن (با بودجه سالانه ۱۰ میلیارد دلار)، مرکز طبیعی و میدان اصلی تحقق پروژهای است که اردوغان برای ترکیه دارد.
مجهز به یک نو-بورژوازی اسلامیِ طمعکار و قراردادهای پرسود، اردوغان در استانبول پروژه ساخت و سازی رعدآسا و گسترده را پیش میبرد؛ پروژهای که چشمانداز و چهره تاریخی شهر را با آسمانخراشها و مراکز خرید دارد میبلعد. مضاف بر این، اردوغان با حمایت و تأمین مالی مجموعهای از پروژههای پرزرق و برق درصدد اسلامیکردن سیمای شهر است. از جمله این پروژهها باید به ساخت مسجد چاملیجا، بزرگترین مسجد ترکیه، بر فراز بلندترین تپه استانبول اشاره کرد که ظاهر آن از معماری سلطنتی عثمانی الهام گرفته است.
در کمتر از یک هفته پیش از انتخابات مارس، اردوغان در حرکتی جنجالبرانگیز پیشنهاد کرد موزه ایاصوفیه دوباره به مسجد تبدیل شود. ایاصوفیه کلیسایی از دوران روم شرقی است که در زمان حکمرانی سلطان محمد دوم، امپراطور عثمانی نام و هویت مسجد به خود گرفت، اما بعدتر آتاتورک آن را به موزه تغییر داد. تکثیر بانکها، خیریهها، خوابگاهها و دیگر نهادهای اسلامی از دیگر اقدامات مشابه اردوغان است. اسلامگرایان رفته رفته در حال بازپسگیری فضاهای عمومی استانبول هستند.
شش سال پیش در تابستان، در جریان تظاهرات پارک گزی، استانبول شاهد نخستین واکنش منفی مردمی به مهندسی اجتماعی اسلامی اردوغان بود. پس از سرکوب پلیسی معترضان پارک گزی، میلیونها نفر در استانبول و دیگر شهرهای کشور به خیابان آمدند. مسأله نه فقط طرح تغییر چهره پارک مرکز شهر، بلکه حمله به اتوس یا شخصیت شهری با وجه مشخصه بیان آزاد کثرت و تضاد بود. معترضان جوان و پیر، فعالان جامعه الجیبیتی و «مسلمانان ضدسرمایهداری» در فضایی جشنگونه در میدان تقسیم گرد هم آمدند. در آن تابستان، رژیم اردوغان معترضان را با گاز اشکآور، ماشین آبپاش و گلوله پلاستیکی سرکوب کرد و ۱۱ نفر از آنان را کشت. از آن پس، رژیم دیگر به سختی به بیان و اظهار کثرت امکان و مجال داد. رژه افتخار دگرباشان جنسی، یکی از جشنهای سالانه کثرت و چندگانگی، از سال ۲۰۱۵ ممنوع شد. شرایط پس از کودتای نافرجام ۲۰۱۶ علیه اردوغان رو به وخامت گذاشت، تا حدی که رژیم هر نوع بیان تضاد را تروریسم خواند. ظهور حزب دموکراتیک خلقها (ه د پ) تا حدی واکنشی به همین حملات به استانبول و ارزشهایی بود که این شهر قرنها الهامبخش و معرف آنها بوده است. رهبران این حزب مترقی و پسا-ناسیونالیست طرفدار کرد یک مرد ویک زن بودند، یک کرد و یک ترک. حزبی مشخصاً طرفدار طبقه کارگر، که اردوغان جز در زمانهای انتخابات چشم بر آن بسته بود. ه د پ در عین حال دیگر اقلیتها از جمله ارمنیها، سریانیها، یزیدیها و علویها را نیز نمایندگی میکند. یکی از رهبران جوان و کاریزماتیک حزب، صلاحالدین دمیرتاش توانست در انتخابات اوت ۲۰۱۴ چیزی نزدیک به ۱۰ درصد آرا را به دست آورد و طی ۱۵ ماه موفق شد با ۱۳ درصد آرا حزبش را وارد پارلمان کند. این بزرگترین موفقیت انتخاباتی یک حزب طرفدار کرد در تاریخ ترکیه بود. اردوغان اما به حزب حمله کرد و با تروریست خواندن آن هزاران نفر از اعضا، از جمله رهبران این حزب را به زندان انداخت.
بازگشت بهار به استانبول
در ماه مارس امسال، بهار به استانبول بازگشت. اماماوغلو در انتخابات ۳۱ مارس، همچون یک سوپراستار سیاسی ظهور کرد و علیرغم همهچیز در انتخابات پیروز شد؛ این نخستین پیروزی مهم سکولارها در ۲۵ سال گذشته بود. اماماوغلو به عنوان یک شخصیت سیاسی حاشیهای وقتی اهمیت نمادین یافت که اردوغان پیروزیاش را به چالش کشید.
اماماوغلو اگرچه از خانوادهای محافظهکار میآید، اما کاملاً به ارزشهای لیبرال وفادار است. حال او میتواند تجلی و ضامن خصلت چندفرهنگی استانبول باشد. پیش از آنکه نتایج انتخابات استانبول باطل شود، او ۱۷ روز پرهیاهو شهردار این شهر بزرگ بود و در این مدت سعی کرد به همه ساکنان شهر، چه آنها که به او رأی داده بودند و چه نه، توجه نشان دهد. در روزهایی که حزب حاکم تخم ترس و نفرت میکاشت، توجه او به اقلیتهای قومی و مذهبی و اظهار موجی از پیامهای کثرتگرایانه در این مدت کاملاً قابل توجه بود. پیام تبریک او به مناسبت عید پسح بیش از ۱۲۰ هزار بار ریتوئیت شد.
پس از آن بود که حمله به او آغاز شد. فردای توئیت عید پسح، دولت باحچلی رهبر هفتاد ساله حزب راست افراطی و ملیگرای حرکت ملی ترکیه با بیان اینکه شهردار جوان «به همه، از ارمنیها تا یهودیها تبریک میگوید»، تلاش کرد اماماوغلو را بیاعتبار کند. این جرقه اولیهای بود بر آتش ماجرای «یونانی بودن» شهردار جوان؛ آتش وقتی افروخته شد که یک روزنامه یونانی گزارشی ستایشآمیز از اماماوغلو منتشر کرد. در ادامه، رسانههای اسلامگرا روی عکسی از اماماوغلو مانور دادند که سال ۲۰۱۶ در تسالونیکی یونان گرفته شده بود. به نقل از یکی از همین رسانهها، «این اماماغلو است… ایستاده در کنار نقشهای که نشاندهنده رویای یونان برای تجزیه ترکیه است».
آغاز نبرد
در همین حال، رسانههای طرفدار اردوغان همچنان با برچسب تروریسم به حمله به حزب ه د پ و یکی از دو رهبر آن دمیرتاش ادامه دادند. در آستانه برگزاری انتخابات ماه مارس، دمیرتاش از هوادارانش خواست در انتخابات شرکت کنند و «علیه فاشیست» یعنی به نفع اماماوغلو رأی خود را به صندوق بریزند. اماماوغلو، ۴ ژوئن در واشنگتنپست نوشت «پلورالیسم دشمن ما نیست… ما باید آن را به آغوش بکشیم و برای تقویت کثرتی که به همراه میآورد، تلاش کنیم.» این نبرد اماماوغلو و البته میلیونها شهروند استانبول است که از تبدیل شهر و جمهوریشان به نوعی نظام استبدادی میهراسند. بیش از هشتاد هزار نفر داوطلبِ نظارت بر انتخابات ۲۳ ژوئن و صیانت آن از هرگونه تخلف اند. شیپور جنگ نواخته شده است.
منبع: اوپن دموکراسی