در هفته‌های گذشته تغییر نام شهر «درسیم» در ترکیه بسیار خبرساز شده است. این شهر که نامش در دوران آتاتورک و در سال ۱۹۳۵ به «تونجلی» تغییر کرده بود، در منطقه‌ای با اکثریت علوی و کرد در جنوب شرقی ترکیه واقع شده است.

«درسیم» کلمه‌ای با ریشه کردی و زازاکی (از زبان‌هایی با ریشۀ مشترک با فارسی و کردی) است که ترکیب دو کلمۀ «در» و «سیم» به معنای «دروازۀ نقره» است. نام این شهر پس از اعلام جمهوری ترکیه و در پی سیاست‌های ملی‌گرایانه آتاتورک به «تونجلی» تغییر یافته و در ادبیات رسمی ترکیه از این اسم استفاده می‌شود. از طرف دیگر در سالهای ۱۹۳۷ و ۱۹۳۸ ارتش ترکیه عملیاتی با نام «تونجلی» علیه علویانِ ساکن درسیم اجرا کرد که منجر به کشتار بیش از سیزده هزار نفر از ساکنان علوی این منطقه شده و «قتل‌عام درسیم» نامیده می‌شود. علی‌رغم قانونی نبودن نام «درسیم» کردها و علوی‌های ترکیه در گفت‌وگوهای غیررسمی معمولا از این اسم استفاده می‌کنند.

سربازان ترکیه و زنان و کودکان محلی درسیم؛ یکی از تصاویر معروف قتل‌عام درسیم در ۱۹۳۷ – ۱۹۳۸؛ در مقاله‌ای که نشریه رادیکال ترکیه در ۲۰۱۴ منتشر کرد،‌ تنها بازمانده از کودکان و زنان این تصویر گفت که چه‌طور همه زنان و کودکان مدت اندکی پس از این عکس اعدام شدند

شهردار کمونیست و سیاستِ بازگشت

در پی انتخابات اخیر شهرداری‌های ترکیه، کاندیدای کمونیست این شهر، محمت ماچواغلو برنده انتخابات شد و یکی از اولین اقدامات او پس از رسیدن به مقام شهرداری، تغییر نام این شهر و بازگرداندن نام اصلی آن بر سر در شهرداری این شهر بوده است. محمت ماچواوغلو هنگام اعلام این تصمیم گفت: «اکثریت شورای شهر برای زنده نگهداشتن فرهنگ، تاریخ و باورهای مردم منطقه به تغییر تابلوی شهرداری تونجلی به شهرداری درسیم رای داده‌اند. همچنین این شورا اجازه استفاده از زبان‌های کردی و زازاکی را، در کنار زبان ترکی، برای ارائه خدمات به شهروندان این شهر مجاز اعلام می‌کند.»

این تصمیم که توسط شورای شهر درسیم (تونجلی) گرفته شده با واکنش‌های شدیدی روبرو شده است. دولت باغچلی رهبر حزب ناسیونالیستِ حرکت ملی، در واکنش به این تصمیم گفت: «در ترکیه هیچ مکانی به نام درسیم وجود ندارد و وجود هم نخواهد داشت.»

 بسیاری از احزاب و شخصیت‌های ملی میانه‌رو نیز به این تصمیم اعتراض کرده و این تغییر نام را درست یا غلط، در شرایط حاضر ترکیه بی‌جهت و مناقشه‌ برانگیز خوانده‌ و حتی در درون خود حزب کمونیست که دل در اندیشه‌های لائیک آتاتورک دارد نیز این اقدام با اعتراضات بسیاری مواجه شده است.

تغییر اسامی شهرها و به صورت ویژه، شهرهایی با نام کردی و ارمنی در دوران آتاتورک در دستور کار قرارگرفت. از مهمترین این تغییرات می‌توان به تغییر نام قدیمی‌ترین و مهم‌ترین شهر کردنشین ترکیه یعنی «آمِد» به «دیاربکر» و «قسطنطنیه» به «استانبول» نام برد.

هرچه با اینکه نام شهر استانبول پیش از این و پس از فتح آن توسط سلطان محمد فاتح از «کنستانتیپول» به «قسطنطنیه»  تغییر کرده بود، موجب التهابی در افکار عمومی نشد، تغییر نام «آمِد» به «دیاربکر» هنوز هم یکی از موضوعات جنجال برانگیز و حساس در جامعه ترکیه است. از یک طرف کردها بر استفاده از این نام قدیمی اصرار دارند. از طرف دیگر ملی‌گرایان ترک استفاده از این نام را حمایت از حزب کارگران کردستان (پ ک ک) -که از طرف حکومت ترکیه به عنوان سازمانی تروریستی شناخته می‌شود- می‌دانند. چنانکه حتی رجب طیب اردوغان نیز در چندین مورد در سخنرانی‌هایش نسبت به استفاده از نام «آمِد» هشدار داده است.

ایران و سیاست تغییر نام‌ها

تغییر اسامی شهرها در ایران نیز به صورت ویژه در دوران رضا شاه و سپس بعد از انقلاب ۵۷، یکی از بحث بر‌انگیزترین تصمیمات حکومتی بوده است.

در دوران رضا شاه با گرته برداری از ایده‌های آتاتورک در مدرن سازی و ساخت دولت-ملت جدید بر پایه یک زبان و یک قومیت، زبان واحد، مهم‌ترین عامل وحدت‌بخش ملی تلقی گردید.

رضاشاه پس از بازگشت از سفر به ترکیه و دیدار با آتاتورک، با ایجاد فرهنگستان زبان، سعی در پاکیزه کردن زبان فارسی از کلمات غیر فارسی و به صورت ویژه، لغات عربی کرد. سپس کمیسیون جغرافیا به ریاست رضازاده شفق به عنوان زیر مجموعۀ فرهنگستان زبان، کار فارسی‌سازی نام شهرها و مکان‌هایی که نام غیر فارسی داشتند را در پیش گرفت. این کمیسیون زیر نظر شخص رضاشاه، بیش از ۱۰۷ عنوان جغرافیایی ابداع کرده که بیشترین این تغییرات مربوط به مناطق ترک، کرد و عرب نشین بودند.

در اولویت قرار دادن احیای نام‌های قدیمی یا نام فارسی شهرها، تغییر اسامی مناطقی که با کلماتی چون چای، سو، داغ و سایر ترکیب‌های غیرفارسی ساخته شده و تعویض اسامی ترکی یا عربی طایفه‌ها و عشایر ایران به فارسی از الویت‌های کمیسیون جغرافیایی برای تصویب اسامی جدید بود.

حتی بنا به شهادت سفرنامه‌هایش در بعضی موارد، رضاشاه شخصا نام جدیدی برای شهرها و مناطق کشور برمی‌گزید. از جمله این تغییرات، نام جدید ایالت خوزستان بود: «من در مرکز امر كردم این ایالت را به نام حقیقی و شریف خود یعنی خوزستان بخوانند و به تمام ادارات دستور دادم که ابداً این ولایت را عربستان ننویسند.»

نقشه اسطخری، جغرافیدان ایرانی قرن پنجم و ششم هجری، از خوزستان در کتاب مسالک و ممالک (برگرفته از کتاب به تصحیح ایرج افشار) ــ‌ برای بزرگ‌ترشدن تصویر روی آن کلیک کنید

اگرچه باید اشاره کرد که خوزستان از قرون ابتدایی شمسی به این نام خوانده می‌شده است، این تغییر نام شهرها و مناطق تنها به تعویض کامل اسامی مانند تبدیل «محمره» به «خرمشهر»، «دزداب» به «زاهدان»، «بارفروش» به «بابل»، «فهرج» به «ایرانشهر»، «ناصری» به «اهواز»، «انزلی» به «پهلوی» و «ارومیه» به «رضائیه» خلاصه نشده و در بسیاری از موارد لهجۀ نام‌ها نیز تغییر یافتند. مثلا شهر «آراز» به «ارس»، «ساوالان» به «سبلان» و «عبادان» به «آبادان» تبدیل شدند. در برخی از موارد نیز معنای اسم شهر به فارسی ترجمه و به عنوان نام رسمی شهر برگزیده شد مانند تبدیل نام «بین گول» به «هزار برکه».

در نهایت تغییر نام‌های جغرافیایی به نام ایران هم رسیده و او نام کشور را به صورت رسمی از «پرشیا» به «ایران» تغییر داد. این تغییر در دی ماه ۱۳۱۳ طی بخشنامه‌ای از طرف وزارت امور خارجه به کلیه سفارتخانه‌های ایران در خارج از کشور و سفارتخانه‌های کشورهای خارجی در ایران، اعلام شد: «چون مملکت ما به اسم ایران خوانده می‌شود و سکنه آن ایرانی هستند، علتی ندارد که در ترجمه  اروپایی ایران را «پرس» و ایرانی را «پرسان» بخوانند، حال آنکه پرس یا پارس، یک قسمت از مملکت ایران است و ایران، هم نشانۀ عظمت و جلال ایران باستان و هم نشانۀ نژاد آریایی ماست.»

تغییر اسامی شهرها و مناطق جغرافیایی تنها به تغییر به اسامی ایرانی منحصر نشده و سیاست دیگری نیز که رضا شاه دنبال می‌کرد، زدن مهر نام خود و خاندان پهلوی بر جغرافیای ایران نیز بود. او که در ابتدا بنا به پیشنهاد محمدعلی فروغی نام «پهلوی» را به عنوان فامیل خود برگزید در پی آن نام بسیاری از شهرها را نیز با ترکیبی از پهلوی، سپه، شاه و رضا ساخت. قهرمان میرزا سالور در واکنش به این تغییرات اسمی چنین نوشت: «در جایی که ناصرالدین شاه پنجاه سال سلطنت کرد و این همه بنا ساخت و فقط یک خیابان را ناصریه نامید و یک بند در شط العرب ناصری شد، اما این آدم در ظرف چهار سال نصف ایران و تهران را پهلوی، رضا و سپه اسم گذاشته است.» حتی يحيي دولت‌آبادي هم كه خود در روي كار آمدن سلسلۀ پهلوي نقش داشت نیز به این تغییر اسامی چنین اعتراض کرد: «اگر در هر تغيير سلطنت آثار پيش را محو كنند و يا نام اثرگذارندگان را بردارند، نام محوكنندگانِ نام‌ گذشتگان هم به دست آيندگان محو می‌گردد.»

پس از انقلاب بسیاری از این شهرها به نام‌های قبلی خود بازگشته و بخشی دیگر دوباره تغییر نام دادند.

از مهمترین این تغییر نام‌ها در دوران پس از انقلاب می‌توان به تغییر «کرمانشاه» ابتدا به «قهرمان‌شهر» و سپس به «باختران» اشاره کرد. هرچند در نهایت این تصمیم در پی مخالف‌های گسترده مردمی در  سال ۱۳۷۲ دوباره به «کرمانشاه» تغییر کرد.

مدرنیسم از بالا در هر دو کشور ایران و ترکیه و ساختِ دولت-ملت مدرن بر مبنای تک زبانی، تک قومی و تک مذهبی، با بحران‌هایی روبرو بوده است که طی این صد سال هنوز بحران‌زاست.

سیاست‌های تک زبانی و تک قومیتی نتوانسته است بحران‌ها و شکاف‌های این جوامع موزائیک‌وار را پاسخی درخور بدهد. و حتی بازگشت نام اصلی شهری کوچک در منطقه‌ای دورافتاده نیز می‌تواند بحران‌ها و شکاف‌های موجود در جامعه را دوباره به صحنه آورده و جامعه را دو قطبی کند. به نظر می‌رسد راه برون رفت از این شرایط به رسمیت شناختن زبان‌ها و قومیت ها و همه اقلیت‌هایی باشد که در این جغرافیا زندگی می‌کنند.


در همین زمینه: