دونالد ترامپ از ابتدای خروج از توافق هستهای، بازگشت تحریمهای فلج کننده و سیاست «فشار حداکثری بر ایران» بر این امید بوده که رهبران ایران با او برای مذاکره تماس خواهند گرفت، به این دلیل که به پندار او و مشاورانش فشارهای تحریمی از جانب واشنگتن الف- اقتصاد ایران را به نابودی کشانده و ب- همه روزه یا هر هفته در همه شهرهای ایران شورش برپا کرده است. اما تماسی برای مذاکره صورت نگرفت.
ترامپ در ۹ مه ۲۰۱۹ در پاسخ به پرسشهای خبرنگاران درباره خطر جنگ با ایران گفت که بله این احتمال وجود دارد. ولی «می دانید دوست دارم چه اتفاقی بیفتد؟ دوست دارم به من زنگ بزنند». ترامپ همچنین گفت جان کری، وزیر خارجه اوباما، به رهبران ایران گفته است با او مذاکره نکنند. سپس افزود: «از وقتی من[آمریکا را] از برجام خارج کردم، اقتصاد آنها دچار آشوب شده، تورمی دارند که نرخ آن بالاترین رقمی است که تا به حال شنیدهام. آخر هفتهها و حتی در طول هفته شورش در کشورشان اتفاق میافتد. کاری که آنها باید بکنند این است که با من تماس بگیرند و [پای میز مذاکره] بنشینند…آنها باید تماس بگیرند و اگر این کار را انجام دهند ما آماده گفت و گو با آنها هستیم.» (به دقیقه ۲۹ و ۳۰ این فیلم بنگرید).
در ۱۰ مه ۲۰۱۹ “سی. ان. ان” به نقل از منابع آگاه اطلاع داد که دولت ترامپ تلفن تماس مستقیم را در اختیار سوئیس قرار داده است تا اگر رهبران ایران خواستند با او تماس بگیرند، در اختیار آنان قرار دهد.
در همان روز آندرآ میچل در “ان بی سی” هشدار داد که ترامپ و بولتون و پامپئو با جنگ افروزی ممکن است آمریکا را درگیر جنگی غیر ضروری با ایران کنند. در ۱۱ می، نیکول گوئوت و کوین لیپتک در “سی ان ان” نوشتند که در رویارویی با ایران، برنامه این است که ترامپ نقش “پلیس خوب” و بولتون نقش “پلیس بد” را بازی کند.
همزمان به این ها، “پلیس بد” در توییتی نوشت: «اقدام بازیگران نظامی خارجی، یعنی کوبا، روسیه، و ایران در انهدام دموکراسی و حمایت از سرکوب در ونزوئلا تحمل نخواهد شد. این بازیگران تحت نظر هستند.» یعنی ایران در ونزوئلا حضور نظامی دارد و نظامیانش در حال سرکوب مردم آن کشور هستند.
نیویورک تایمز ۱۳ مه ۲۰۱۹ در گزارش مهمی نوشت که در ۹ میدر جلسهای با شرکت بیشتر اعضای تیم امنیت ملی ترامپ طرحهای پنتاگون برای جنگ با ایران، در صورت آغاز آن، بررسی شد. در این جلسه جان بولتون، جینا هسپل رئیس سازمان “سی آی ای”، دن کوتس رئیس امور اطلاعاتی آمریکا، پتریک شنهن وزیر دفاع موقت آمریکا و ژنرل جوزف دانفورد رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح آمریکا شرکت داشتند. بر اساس این طرح در صورتی که آمریکا تصمیم به جنگ با ایران داشته باشد، پنتاگون خواهان اعزام۱۲۰ هزار نیروی زمینی، هوایی، دریایی، و تفنگداران دریایی Marines است. یعنی تعداد نیرویی که در سال ۲۰۰۳ در حمله نظامی به عراق شرکت داشت. در بین اعضای تیم امنیت ملی و مقامات ارشد آمریکا شکافهای عمیقی درباره ایران وجود دارد. بخشی به رهبری بولتون خواهان حمله نظامی هستند، و برخی خواهان توسل راه حل دیپلماتیکاند. متحدان اروپایی به پامپئو گفتهاند که یک اتفاق یا اشتباه ممکن است موجب جنگی شود که ظاهراً طرفین خواهان آن نیستند. گرت مارکیز، سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا در ۱۳ میگفت، «همانطور که پرزیدنت [ترامپ] اعلام کرد، آمریکا به دنبال جنگ با ایران نیست، و آماده است که با رهبران ایران ملاقات کند، ولی آمریکا آماده است که از خود و متحدان خود دفاع کند.» (دونالد ترامپ گزارش اعزام ۱۲۰ هزار نیرو را تکذیب کرد).
بن آرمبوستر در ۱۱ مه ۲۰۱۹ در لوبلاگ نشان داد که دولت ترامپ دقیقاً به همان شیوههایی که دولت جرج بوش با دروغ پردازی از طریق رسانهها افکار عمومی آمریکاییها را برای حمله نظامی به عراق آماه ساخت، در حال آماده سازی افکار عمومی از طریق رسانهها برای حمله نظامی به ایران است. او توضیح داد که جان بولتون در بیش از دو دهه گذشته هدفش حمله نظامی آمریکا به ایران بوده است.
چرا به اینجا رسیدیم؟
با کودتای “آمریکایی- بریتانیایی- شاهنشاهی- آخوندی” ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سرنگونی دکتر محمد مصدق، نقطهای در تاریخ ایران آغاز شد که به فضای به شدت ضد آمریکایی دهههای بعدی انجامید. با حمایت علنی و همه جانبه آمریکا از شاه، روشنفکران و مخالفان آن کودتا را بیشتر آمریکایی به شمار آوردند. حضور هزاران نظامی آمریکایی در ایران و تصویب قانون کاپیتولاسیون به سود آنها، گروههای چریکی را به سوی ترور آمریکاییها در ایران راند.
وقتی این تحولات به انقلاب ۱۳۵۷ منتهی شد، رویارویی با آمریکا به یکی از اهداف تبدیل شد. سفارت آمریکا ابتدأ توسط گروهی که مشخص نشد از کجا آمده بودند تسخیر شد، ولی توسط دولت موقت اشغالگران بیرون رانده شدند. سپس دانشجویان پیرو خط امام سفارت آمریکا را اشغال کردند که این عمل مورد تأیید تقریباً همه گروههای فعال سیاسی قرار گرفت. حزب توده ایران شعار “تشکیل جبهه ضد امپریالیستی تحت رهبری امام خمینی” را مطرح ساخت. شعار “مرگ بر آمریکا” در حال و هوای اشغال سفارت فراگیر شد.
آیت الله خمینی از فضای ضد آمریکایی برای استقرار و تثبیت جمهوری اسلامی و حذف مخالفان استفاده کرد. آن مبارزه فقط معطوف به آمریکا نبود، بلکه معطوف به اسراییل و دولتهای عربی که دست نشاندههای امپریالیسم به شمار میرفتند، نیز بود. سیاست خارجی جمهوری اسلامی در منطقه، به اضافه تقابل طرفهای مقابل برای حذف جمهوری اسلامی، و حمله نظامی صدام حسین به ایران که حمایت مالی و تسلیحاتی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و کشورهای غربی را به دنبال داشت، آن سیاست منطقهای و بین المللی را تشدید و تثبیت کرد.
رویارویی ایران با آمریکا و اسراییل، به سود کشورهای عرب منطقه، اسراییل، روسیه، ترکیه و چین تمام شد. همه از این مقابله بهره بردند، اما چیزی جز زیان نصیب ایران نشد. در بعد اقتصادی، به جای آن که مانند چین که میانگین رشد اقتصادی سالانه آن از ۱۹۷۹ تاکنون ۹.۵ درصد بوده است، رشد اقتصادی ۲ درصدی را تجربه کردیم. این رشد پائین، محصول بی ثباتی انقلابی، جنگ ۸ ساله عراق با ایران، و دو دوره تحریمهای فلج کننده است. تحریمهای بی سابقه دونالد ترامپ، وضعیت را بسیار بدتر از دوران جنگ با عراق خواهد کرد.
فرصت دوران اوباما
در دوران باراک اوباما، فرصتی برای ایران پدید آمد تا مسائل خود را با آمریکا حل کند. توافق هستهای اولین گام بود. برجام هسته ای، میبایست با “برجام”های بعدی در مورد کلیه مسائل مورد اختلاف تکمیل میشد. به گفته حسن روحانی، اوباما ۱۹ بار از او درخواست ملاقات و مذاکره کرد، اما آیت الله خامنهای مانع این کار شد. بدبینی همیشگی آیت الله خامنهای به آمریکا از یک سو، و تمنای او برای در دست داشتن پرچم مقابله با “استکبار جهانی و ایادی منطقه ای” اش از دیگر سو، مانع آن شد تا در راستای منافع ملی ایران، به روابطی دوستانه با آمریکا دست یابیم.
البته، به احتمال بسیار زیاد، حتی اگر ایران با دولت اوباما و دیگر کشورها برجامهای ۲ و ۳ و ۴ را به امضا میرساند، کنگره آمریکا که در دست جمهوری خواهان به شدت طرفدار اسراییل بود، با آن توافقها همان کاری را میکرد، که با توافق هستهای کرد. یعنی جمهوری خواهان هرگز اجازه نمیدادند آن توافقها در کنگره به تصویب رسد.
دوران دونالد ترامپ
دونالد ترامپ در طول دوران رقابتهای انتخاباتی وعده داده بود که اگر پیروز شود، در همان روز اول ریاست جمهوری توافق هستهای با ایران را که به تصویب شورای امنیت سازمان ملل نیز رسیده بود، ملغی خواهد کرد. البته ترکیب اولیه دولت او مانع این عمل از سوی وی شد. رفته رفته ترامپ وزرای مخالف و غیر وفادار به خود را از کابینه اخراج کرد و نیروهای افراطی تری را جایگزین آنان ساخت که به شخص او وفادار هستند.
در اینجا نیز ایران فرصت یک سالهای برای مذاکره با دولت ترامپ داشت. اگر جمهوری اسلامی قبل از لغو توافق هستهای و بازگشت تحریمها با شخص ترامپ وارد مذاکره میشد، شاید، شاید، شاید، این فرایند به لغو توافق هستهای و بازگشت تحریمها منتهی نمیشد. احتمالاً زمان برخی محدودیتهای توافق هستهای افزایش پیدا میکرد و ترامپ آن را به عنوان یک توافق جدید- “معامله خوب” به تعبیر او- در داخل به آمریکاییها میفروخت.
این نکته مهم را نباید نادیده گرفت که جمهوری اسلامی حتی اگر از فرصت دوران اوباما استفاده میکرد و با آمریکا به برجامهای ۲ و ۳ و ۴ دست مییافت، اگر دونالد ترامپ باز هم رئیس جمهور میشد، کلیه آن توافقها را ملغی میکرد. “اوباما ستیزی” یک ویژگی ثابت ترامپ است. او حسادت عجیب و قریبی به اوباما دارد و ابطال هرچه رنگ و بوی اوبامایی دارد، یکی از عملکردهای مهم او بوده است.
شاهد دیگر این مدعا، دیگر توافقهای بلند مدت آمریکا با متحدانش است. وقتی ترامپ کلیه توافقهای بین المللی دولتهای پیشین را “معاملههای بد” میخواند و تا حدی که قدرت به او اجازه داده، از آنها خارج شده، قطعاً حامیان اونجلیست و سرمایه داران حامی اش، او را به لغو برجامهای ۱ و ۲ و ۳ و ۴ مجبور میکردند. در این مورد، موانع کمتر، و انگیزههای شخصی نیز بیشتر بود. ترامپ مخالف سازمان ملل، ناتو، و…است. از شورای حقوق بشر سازمان ملل و سازمان علمی و فرهنگی یونسکو نیز بیرون آمد. ورود اعضای دیوان بین المللی کیفری به آمریکا را ممنوع ساخت. با این که آمریکا عضو این سازمان نیست. او میگوید سازمان ملل، شورای حقوق بشر سازمان ملل، و هیچ نهاد بین المللی دیگر حق ندارد به نقض حقوق بشر و جنایات جنگی آمریکا و اسراییل بپردازد.
“ناسیونالیسم ترامپی” از یک سو، و کابینه افرطی آخرالزمانی مذهبی و حامیانش از دیگر سو، قطعاً به خروج از برجامهای ۱ و ۲ و ۳ و ۴ منتهی میشد. این وضعیت نظام سیاسی آمریکا است. بیل کلینتون با کره شمالی به توافق رسید، جرج بوش که رئیس جمهور شد زیر آن زد. جرج بوش با لیبی به توافق کامل رسید و نه تنها کلیه تجهیزات هستهای لیبی را به آمریکا منتقل کردند، بلکه لیبی یکی از شرکای آمریکا در جنگ ضد تروریسم شد. باراک اوباما که رئیس جمهور شد، تحت فشارهای سعودیها و اماراتیها و اسراییلیها و هیلری کلینتون، برای “تغییر رژیم” به لیبی حمله نظامی کرد و آن کشور از سال ۲۰۱۱ تاکنون در هرج و مرج مطلق به سر میبرد. حال عربستان سعودی، مصر و امارات متحده قصد دارند نوکر خودشان، ژنرال حفتر (پدپدهای مانند سرهنگ قذافی) را در این کشور به قدرت برسانند و ترامپ نیز حمایت ضمنی از او به عمل آورده است. همه اینها با صدای بلند فریاد میزنند: دموکراسی و حقوق بشر کشک است.
مذاکرهای صورت نخواهد گرفت
واقعیتها حاکی از آن است که ایران وارد مذاکره با دولت ترامپ نخواهد شد. چرا؟
■ یکم- مایک پامپئو ۱۲ شرط برای مذاکره و توافق با ایران قرار داده است. همه کارشناسان آمریکایی- حتی دشمنان جمهوری اسلامی- میگویند که این شرطهای ۱۲ گانه معنایی جز “رژیم چنچ” ندارد. به عنوان نمونه جدید، برنامه این هفته فرید زکریا در “سی ان ان” در ۱۲ مه ۲۰۱۹ تحت عنوان «تنش بین ایران و آمریکا شعله میگیرد»- با شرکت ویلیام برنز مذاکره کننده پیشین دولت اوباما، ریچارد هاس رئیس شورای روابط خارجی آمریکا و پائولا دوبریانسکی دیپلمات دولتهای جمهوری خواه و دموکرات- برگزار شد. ریچارد هاس گفت که هدف دولت ترامپ از تحریمها و فشار حداکثری بر ایران «چیزی معادل تغییر رژیم در ایران است.» آیا یک دولت غیر دموکرات (جمهوری اسلامی) برای ساقط کردن خود با یک دولت خارجی وارد مذاکره میشود؟
■ دوم- عدم اعتماد به آمریکای ناقض تعهدات. دولتهای امریکا نشان دادهاند که به تعهدات و توافقهای دولتهای پیشین وفادار نیستند. این تجربه درباره کره شمالی، لیبی، کوبا، ایران، و…روی داده است. رهبری جمهوری اسلامی با این تجربه، با دولت کنونی آمریکا مذاکره نخواهد کرد. استوان والت در فارن پلیسی ۶ مه ۲۰۱۹، پنج سناریو برای سیاست دولت ترامپ علیه ایران میسازد. او میگوید با توجه به همه واقعیتها ایران با دولت ترامپ مذاکره نخواهد کرد و دولت ترامپ اگر واقعاً خواهان صلح بود، به جای تعقیب سیاست “تغییر رژیم” در ایران، به عنوان یک ناظر بی طرف وارد عمل میشد.
■ سوم- به گزارش روزنامه واشنگتن پست، دونالد ترامپ در ۸۲۸ روز آغازین ریاست جمهوری، ۱۰ هزار و ۱۱۱ دروغ و ادعای گمراه کننده مطرح کرده است. هر اندازه هم که دیگران دروغهای او را افشا میکنند، هیچ تأثیری نداشته و دوباره همان دروغها را تکرار میکند. او و اعضای افراطی کابینه اش به “آلترناتیو فکت: حقایق بدیل” باور دارند. یعنی برخلاف واقعیتهای روشن، با دروغهای بزرگ میکوشند افکار عمومی را به سود مقاصدشان تغییر دهند. وقتی دیگران به آنها اعتراض میکنند، میگویند اینها “حقایق بدیل” هستند. کلی ان کانوی، مشاور ترامپ، برای توجیه استفاده از “آلترناتیو فکت” به معترضان گفت: هر کس فکر میکند ادعاهای من فاقد اعتبار است، ““fucking miserable person.
رودی جولیانی- وکیل ترامپ در پرونده دخالت روسیه در انتخابات آمریکا- نیز در دفاع از او، وقتی با شواهد و قرائن بسیار روبرو شد، گفت: «حقیقت همیشه حقیقت نیست. هر فردی روایت خود را از حقیقت دارد.»
دونالد ترامپ دروغهای بسیار بزرگی درباره ایران گفته و همان دروغها را بارها و بارها تکرار کرده است. به شش نمونه زیر بنگرید:
دولت اوباما ۱۵۰ میلیارد دلار- از پولهای آمریکا- را به ایران پس از توافق هستهای پرداخت کرد.
جان کری- وزیر امور خارجه اوباما- نمیگذارد ایران با من مذاکره کند.
«به ایران نگاه کنید، قبل از حضورم در کاخ سفید، ایران در حال تسلط بر خاورمیانه طی ۱۲ دقیقه بود. اما الان برای بقایشان میجنگند. در هر شهرشان شورش است. » (به دقیقه ۱.۵۵ بنگرید که چگونه جمعیت پس از بیان این دروغ بزرگ به وجد میآیند و برای او دست میزنند).
ترامپ در مصاحبه با والاستریتژورنال گفت: «یک روز قبل اینکه من بیایم- مطمئناً یک روز قبل از روی کار آمدن من- اوضاع ایران خوب بود. آنها داشتند همه جا را میگرفتند: سوریه، یمن. داشتند همه جا میرفتند. چه کسی میدانست کجا قرار است متوقف شود.»
ترامپ در مراسم یادبود قربانیان بمبگذاری در مقر تفنگداران آمریکا در ۲۳ اکتبر ۱۹۸۳ در بیروت گفت:
«زمانی که من دولت را در اختیار گرفتم، ایران در حال تصرف مدیترانه بود اما اکنون آنها برای زنده ماندن تلاش میکنند.»
چگونه میتوان به چنین فردی اعتماد کرد؟ کره شمالی دقیقاً همین را تجربه کرد.
■ چهارم- رهبران جمهوری اسلامی میگویند که مذاکره با ترامپ، مانند مذاکره او با کره شمالی است. یعنی همه چیز را میخواهد و هیچ چیز نمیدهد. تحریمهای کره شمالی نه تنها همچنان ادامه داشته، بلکه در طول مذاکرات دائماً افزایش پیدا کرده و برای اولین بار آمریکا یک کشتی کره شمالی را هم در دریا – به اتهام دور زدن تحریم ها- مصادره کرد. تنها چیزی که ترامپ به کره شمالی داده، این است که چندین بار گفته است که من و کیم رهبر کره شمالی عاشق هم شده ایم. اگر ایران و آمریکا وارد مذاکره شوند، خامنهای و حسن روحانی به عشق ترامپ تبدیل میشوند.
■ پنجم- تقریباً تمامی نامزدهای ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا گفتهاند که در صورت پیروزی، به توافق هستهای باز خواهند گشت و میکوشند تا در دیگر موارد اختلاف نیز با ایران وارد مذاکره و توافق شوند. ۱۸ ماه تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باقی مانده است. آیت الله خامنهای بر این باور است که جمهوری اسلامی میتواند “فشارهای حداکثری” آمریکا را برای زمانی بسیار بیش از این نیز تحمل کند.
■ ششم- خامنهای بارها گفته است که جنگ نخواهد شد. حمله نظامی به ایران تبلیغات برای ترساندن ماست. برخی داخلیهای نفوذی هم این دروغ را منتشر میسازند. اعتقاد راسخ او در این مورد، متأسفانه نادرست است. حتی اگر ترامپ واقعاً خواهان جنگ نباشد، ممکن است اسراییلی ها، سعودیها و اماراتیها حادثهای بیافرینند که آمریکا را وادار به حمله نظامی به ایران سازند. یا ممکن است یکی از طرفین مرتکب خطایی شود که به جنگ منجر شود.
سخن پایانی
دموکراسی خواهان و عدالت طلبان ایرانی، صلح طلب هستند. به نظر صلح طلبان، جنگ بدترین واقعیت تاریخ بشری است. برای ممانعت از جنگ، همه نیروهای عدالت طلب باید بسیج شوند. حتی اگر جنگی صورت نگیرد، تحریمهای فلج کننده، فقط و فقط به دهها میلیون ایرانی صدمه وارد خواهند آورد و همه آنان را به “سیاه چاله فقر و فلاکت“ی پرتاب میکنند که هرگز از آن بیرون نخواهند آمد. برای نجات دهها میلیون انسان کاری باید کرد. دموکراسی خواهان دشمن جنگ و تحریماند و از صلح و همزیستی عادلانه دفاع میکنند.
آیت الله خامنهای ادعا میکند «مذاکره با دولت فعلی این کشور سم مضاعف است» و «در عقلای ما کسی دنبال مذاکره نیست، مردم هم که دنبال مذاکره نیستند». بدین ترتیب، هر یک از زمامداران جمهوری اسلامی – و مردم- که خواهان مذاکره با دولت فعلی آمریکا باشد، خارج از ساحت عقلا قرار میگیرد. اما این رسم سیاست ورزی نیست. رهبری جمهوری اسلامی هم میتواند مانند آمریکا شرایط خودش را اعلام کند. به عنوان مثال، میتواند بگوید که در صورت بازگشت دولت ترامپ به توافق هستهای و لغو تحریم ها، حاضر به مذاکره در کلیه مسائل مورد اختلاف هستیم. این یعنی بازگشت به نقطه قبل از خروج ترامپ از توافق هسته ای. این شرط حتی اگر عملی نباشد، از نظر دولتهای جهان عقلایی به شمار خواهد رفت.
در حالی که اینک دولت ترامپ نه تنها از برجام خارج شده و فشار حداکثری را به گونهای طراحی کرده که به جنگ ناخواسته منتهی میشود، بلکه با دعوت دائمی به مذاکره، قصد دارد هزینه جنگ را هم پیشاپیش به گردن ایران بیندازد. ایران باید پرچمدار مذاکره شود. اعلام کند: بدون قید و شرط با دولتی که به توافقهای قبلی تن دهد بر سر هر مسئلهای مذاکره خواهیم کرد. مذاکره به معنای تن دادن به خواستهای طرف مقابل و تسلیم او شدن نیست.
مسئله دموکراسی خواهان، تعیین مقصر جنگ احتمالی نیست، مسئله آنان این است که ایران به کشوری بدتر از سوریه و یمن تبدیل نشود. ایران بالکانیزه نشود. دهها میلیون انسان (کودکان، زنان، سالخوردگان و جوانان) کشته و زخمی و آواره نشوند. ایران مانند یوگسلاوی سابق پس از جنگی خونین از صفحه روزگار محو نشود. به سوریه بنگرید. ۴۰۰ میلیارد دلار باید هزینه شود تا سوریه به وضعیت سال ۲۰۱۱ باز گردد. به لیبی بنگرید. در چه زمانی و با صرف چند صد میلیارد دلار به لیبی ۲۰۱۱ باز خواهد گشت؟ گناه آن همه انسانی که افغانستان، عراق، لیبی، سوریه، یمن، و…کشته و زخمی و آواره شدند، چه بود؟
در بستر جنگ، هیولاهایی چون بن لادن و بغدادی سبز میشوند. کینه، نفرت، خشم و انتقام شکوفا میشود. همه باید برای زنده ماندن بجنگند. هولوکاست هم در بستر جنگ امکان پذیر شد. احتمال جنگ، هر اندازه هم که پایین باشد، باید جدی گرفته شود. بزرگ کردن این خطر، در جایی که احتمال آن وجود دارد، شرط عقلانیت و روشنفکری است. ما (صلح طلبان عدالت خواه) از جنگ میترسیم و به گفت و گوی عادلانه و غیر تبعیض آمیز خوشامد میگوییم. کل خاورمیانه باید از سلاحهای کشتار جمعی پاک سازی شود.
تمام این تحیل آقای گنجی را خواندم.
به این نتیجه رسیدم
نه جنگ خواهد شد و نه مذاکره ای صورت خواهد گرفت.
بگذارید شما را از دنیای روزنامه نگاران با تیترهای آتشین جدا و با حقیقت آشنا کنم.
اگر آمریکا خیال جنگ افروزی علیه ایران داشته باشد
1- تمام ناوهای هواپیما بر و تمام پایگاههای نظامی خود را در اطراف ایران تخلیه خواهد کرد
2- خودش با ایران درگیر نخواهد شد صدام 2 ناتو (عربی )را تشکیل خواهد داد
3- تمام اعمالی که از ترامپ در حال انجام آن است در جهت پیروزی در انتخابات 2020 می باشد با این حساب جنگ خط قرمز ترامپ است.
تمام توان اقتصادی ، سیاسی ، و نظامی آمریکا برای مقابله با ایران همینی است که همکنون می بینید تمام…
majid r / 15 May 2019
(1)
گنجی عزیز را سلام می رسانم و می گویم که:
امریکا کشور دمکراسی نیست. کشور “آزادی و قانون” است. امتیاز امریکا در این است که یک سرزمین پهناور است. سیستم حکومتی امریکا را هر آینه هر جا ـ که تراکم جمعیت در آن به ناگزیر تَنگ هم نیست ـ می توان با موفقیت پیاده کرد.
ترامپ اگر صاحب سرمایه نبود محال بود که رئیس جمهور امریکا شود.
می نویسید: « دونالد ترامپ در ۸۲۸ روز آغازین ریاست جمهوری، ۱۰ هزار و ۱۱۱ دروغ و ادعای گمراه کننده مطرح کرده است.»
عزیز من! ترامپ دروغ نمی گوید. میزان درک و فهمش از عالم و آدم همین است. من تردید ندارم که او حتی مشورت های مشاوران خودش را هم در همین حد می فهمد. گمان نکنید که او [دانسته] دروغ می گوید. نه! چنین نیست! او دارای “درک و دریافت متفاوت” از عالم و آدم است. او همین است که می بینید. او اگر پول نداشت اکنون کسی دیگر ـ در جایی دیگر ـ بود.
اما در بارۀ مذاکره من پیشنهاد عمومی ام روایت قرآن است که آن را تکرار می کنم:
[أیهاالناس! … ] وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا. [سورۀ نساء ؛ آیۀ 5] معنی اش این است که:
«یا ایهاالناس! اختیار داشته ای را که مایۀ بردوامی زیست و زندگانی تان است به دست ابلهان مسپارید!»
مشکل ما ایرانی ها ـ در چهار دهۀ اخیر ـ این است که اختیار داشته مان راکه مایۀ بردوامی زیست و زندگانی مان است “تؤتوا السفهاء” کرده ایم.
ادامه در 2
داود بهرنگ / 15 May 2019
(2)
مذاکره لزومی ندارد که با ترامپ و نفرات او برگزار شود.
ایران می تواند سازمان های منطقه ای و بین المللی را به بررسی و مذاکره فرا بخواند.
نشست می تواند در کشور ثالث برگزار شود. دعوت کننده حتی می تواند کشور ثالث باشد. [اختیار نشست و فراخوانی به نشست را به کشور ثالث سپردن مناسب تر است.]
ایران می تواند با سران کشورهای اروپایی و کشورهای همسایه و ژاپن و روسیه و چین نشست موضوعی برگزار کند.
نمایندگان کنگره امریکا می توانند به چنین نشست هایی فرا خوانده شوند. نمایندگان دولت امریکا را نیز می توان به یک چنین نشست هایی فراخواند. حتی همه اعراب و نمایندگان دولت اسرائیل را می توان به یک چنین نشست هایی فراخواند. مذاکره یعنی این. معنی مذاکره در عالم سیاست ـ پیش از جنگ یا بعد از جنگ ـ یعنی این.
من تکرار می کنم مذاکره لزومی ندارد که با مقامات امریکا، با ترامپ و نفرات او برگزار شود. فراخوانی گزینشی دنیا به مذاکره دست کم امریکا را مسئول خسارات جنگ احتمالی می کند.
هیابانگ فراخوانی به مذاکره از طرف ترامپ با نظر به قوانین خسارت در عالم تجارت و “بیزینس” است.
«لَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا.» [سورۀ نساء ؛ آیۀ 5]
با احترام
داود بهرنگ
داود بهرنگ / 15 May 2019
از دیماه ۱۳۹۷ تا به حال, تقریبا یک سال و نیم اخیر, بحرانی ترین مرحله در حیات جمهوری جهنمی اسلامی بوده است؛ از خیزش دیماه ۹۷ تا حضور دختران خیابان انقلاب تا اعتلای جنبش کارگری تا تنزل نرخ ریال, سیل های کشوری,…همگی نشان دهنده چنبرهء بحران های غیر قابل حل در رژیم آخوندی است.
حالا چه چیزی بهتر از لولو خرخره جنگ که به یکباره حواس مردم را از مشکلات روزمره اشان پرت کند و به موضوعی که کنترلش کاملا دست رژیم است
عوض کند.
تنها با سرنگونی حکومت مذهبی توسط جنبش های مستقل اجتماعی است که می توان یک بار و برای همیشه به این چرخهء جنگ و تحریم در ایران پایان داد.
نیلوفر پارسی / 15 May 2019
سلام جناب گنجی – بالاخره موضع شما مشخص شد – اما همچنان که رهبر فرمودند نه جنگ خواهد شد نه مذاکره میکنیم شما نگران نباشید
مسعود فرزاد / 15 May 2019
من دیروز این مقاله دیدم و اما تا امروز صبر کردم و با دقت مطالعه کردم (معمولا مقاله ای از آقای گنجی می بینم همین کار میکنم و بعد کامنت میگذارم/ بخاطر اینکه آقای گنجی زحمت زیادی برای نوشتن مقالات میکشد و سعی دارد روش خوبی برای ارائه مطلب برگزیند و این قابل احترام هست، اما لزوما موافق همه مطلبش نیستم).
یکی مشکلات در بسیاری از مقاله نویسان منتقد یا مخالف نظام حاکم ایران می بینم، تکلیف معلوم نیست، طرف حساب کیست؟
ایران یا نظام؟
موقعی از جنایت و ظلم و دیکتاتوری میگویند، نظام و مشخصا خامنه ای و بیتش و سپاه و بقیه دستگاه حکومتی اش خطاب قرار می هد، اما موقعی طرف مقابل بخواهد کاری کند، اسم ایران میاید وسط! مثلا:
نظام جمهوری اسلامی (حاکمان و عاملان و حامیان و…)، دیکتاتور ، ناقض اعلامیه حقوق بشر، ناقض قوانین بین الملی، تروریست و حامی تروریستها، فاسد مالی و دزد بیت المال و… است، همه این جرایم نظام میکند، انگار مردم ایران نقش و مسئولیتی ندارند؟! همان مردمی طی 40 سال که به طور متوسط در انتخابات حکومت دیکتاتوری 70% شرکت میکنند!
امریکا (دولت ترامپ!)، ایران تحریم کرد! ممکن است امریکا و متحدانش به ایران حمله کنند!
این “پارادوکس/تضاد/تناقض” را چگونه بایست درک و قبول کرد؟
برای توضیخ مختصر سوال فوق، اول،ضرب المثل معروفی بازگو میکنم: وقتی بلایی می آید همچون آتشفشان، خشک
و تر را با هم میسوزاند!
ایران یا نظام؟ / 16 May 2019
نمیدانم چرا سانسور میکنند برخی سایتهای فارسی زبان خارج، در حالی که حقیقتا درک نمیکنم چه سودی میبرند از سانسور؟
حوقتی سوال مطرح است، اکثریت مردم یک کشور دارند به اختیار و یا به طمع چیز دیگر (فرار از بدتر و برگزینی بد)، مشروعیت بخشی و حمایت میکنندبه نظام، چرا شریک جرم تلقی نمیشوند؟!
آیا آن اکثریت نسبی که در انتخبات آلمان جمهوری وایمار، موجب به قدرت رسیدن نازیها و فجایع جنگ جهانی شدند، شریک جرم نبودند؟! آیا میلیونها ژاپنی تحت تاثیر دوران گشورگشاییهای ظالمانه امپریالیستی ژاپنیها آن همه جنایت و فاجعه آفریدند در آسیا و اقیانوسیه، شریک جرم نبودند! فوقش میگویند دو طرف خلافکار بودند و دعوایی رخ داد، اما چرا از میان دو خلافکار، جانب یکی میگیریم؟ چون نسبت فامیلی با ما دارد؟! صرف نسبت فامیلی، دلیل جانبداری برحقانه میشود؟
نظام-اکثریت مردم ایران تا همین امروز (که حکم فامیل امثالهم دارند از نظر ملیت-کشوری)، خلافکار و مجرم هستند! این نظر من است. در این دعوا که اتفاقا فامیل ما جرمش بیشتر و ادعاهای احمقانه اش بیشتر است. این فامیل خلافکار و مجرم و جنایتکار دارد امثالهم را اصلا باهاش همراهی ندارم و نه زورم میرسد از خلافکاری منعش کنم و نه میتوانم از شرش رها شوم، زندگی مرا به فنا میدهد چکار کنم؟! اما می بینم طرف مقابل میتواند به حسابش برسد و مرا از شرش راحت کنم و بر اساس مستندات تاریخ طرف بهرتی هم است، نمونه اش ژاپن و آلمان غربی و ایتالیا شکست خورده بعد از جنگ، حقیقتا عقل چه حکمی میدهد؟
ایران یا نظام / 16 May 2019
هرب ار مقالات به اصطلاح ضد جنگ سایتهایی مثل رادیو زمانه میخوانم، بیشتر موقعیت اکثریت مردمان ایران در اکثریت آچمز می بینم. حقیقتا کلمه بهتر از این نمیتوانم در این کثیف 40 ساله نظام حاکم و قدرتهای جهانی و منطقه ای به بینم.
شبیه مردمی فریب خورده کینگزلند! مردمی که حکایت جیک جیک مستون بود، یاد زمستون بود؟!
همان مردمی که چند سال فراوانی و نعمت سرریز درامد نفتی دهه 1350 مستشان کرد و به سرشان زد که امام زمانشان از ته چاه جمکران بیرون بیارند! اما 40 سالش است امام زمانشان پاسخی نمی دهد! حالا خودشان دارند به ته چاه جمکران از برای پوسیدگی و نابودی میروند.
کسی که چاه جمکران کنده البته به نونش رسید، اما ابی برای مردم فریب خورده شیعه زده تشنه عدالت ایران نیاورد!
موقعیت آچمز مردمان ایران / 16 May 2019
کاملا واضح است اکثریت مردمان ایران در وضعیت آچمز هستند/دو سر سوخته عدم وضعیت موجود و مصالحه(با فرض عدم بروز جنگ)!
جنگ نشود، ادامه وضع موجود است= ویرانی بیشتر مادیات و معنویات اکثریت. /تحریم=که موجب خسارت طبقات فرودست (اکثریت) و رفاه بیشتر فرادستان(اقلیت)!
مذاکره و مصالحه شود، دو سر طلا میشود برای رژیم و بخصوص فرداستان(اقلیت)، و باز باختن بیشتر فرودستان(اکثریت)!
برخلاف تصور بسیاری، جنگ کوبنده و تمام کننده به حیات ننگین نظام، برنده نهایی اش اکثریت است. هر جوری حساب کنید، فقط جنگ و فروپاشی به نفع اکثریت است. اما اکثریت متاسفانه عقلش داده به اقلیت الیگارشی رسانه ای-سیاسی.
اکثریت دو سر سوخته! / 16 May 2019
همچنان که همه سرگرم دادن یا گرفتن آگاهی در سامانه های همگانی هستیم، چگونگی نوشتار و گفتار و پیامدهای فرهنگی آن از دیدها دور میماند.
نوشته های آقای گنجی را میخوانم، اولا، ثانیا، … ، سادسا و …، را رها نمی کنند گاهی برای نمونه بجای پرهیز، خودداری و …، می نویسند امتناع ! اینها جا می افتند. یک واژه عربی وارد می کنید و رفته رفته چند واژه ایرانی کنار گذاشته و فراموش میشوند. خواهش هم سود و اثری ندارد. ولی میخواهید دیگران را درست کنید !
ناگفته نماند که همه واژگان بیگانه را نمیشود کنار گذاشت، سودی هم ندارد، شاید زیان هم داشته باشد. ولی نباید با جایگزینی واژگان بیگانه واژگان ایرانی را به فراموشی سپرد، کاری که از آخرهای سده چهارم هجری از خود ایرانیان سر زد و هزاران واژه و حتا آواهایی فراموش شدند و زبان و فرهنگمان تا این اندازه معرب شد. چه بسیارند ایرانیانی که این کردار را به گردن عربها می اندازند ! ولی این از شاهکارهای خود ایرانیان است! بجای « زد » می گویند « مورد ضرب و شتم قرار داد »!
درباره رفتار خامنه ای و سران سپاه و دیگر شریکان و پیامدهای پرزیان آن بر مردم جداگانه خواهم نوشت.
آذران / 16 May 2019
مخالفت ، خرابکاری از طریق گروه های ثالث و شعار علیه آمریکا یک پدیده ناموسی و غیرتی برای جمهوری اسلامی است ، البته در فرصت مناسب میدانند که چگونه بوسه به پشت خر بزنند ولی معمولاً با هارت و پورت جا میزنند و مثل همیشه طلبکار زمین و آسمان . کمی اشتباه محاسباتی از جانب جمهوری اسلامی، جرقه جنگ را خواهد زد و در چند دقیقه نابودی مراکز نظامی سپاه را در پی دارد. با شکست دولت روحانی و ضعیف شدن نظامیان در ایران، خطری چون یوگسلاوی سابق یا عراق بعد از صدام در پیش روی ما وجود دارد. بدون یک جایگزین سکولار- دموکراتیک، سازماندهی و تشکیلات مردمی در داخل و ایجاد دولتی در تبعید ، آینده ایی تیره در مقابل ما به چشم می آید. مرگ سالاری و شانتاژ در اپوزیسیون جمهوری اسلامی در طول این چهل سال، توان و تفکر مخالفین جمهوری اسلامی را گرفته و همه را بیش و کم،اخته سیاسی کرده است. بهترین مشاوران جمهوری اسلامی، منتقدان خارج از کشور انها هستند که آزادانه به تحلیل اوضاع و با زبان و قلمی بدون سانسور به ارشاد،اطلاعات دهی، ایده پردازی و رهنمود رژیم به بهانه های مختلف، مشغول هستند و دانسته و ندانسته با بودجه یا رایگان ، خواسته یا ناخواسته ،جزو اعضای یکی از اتاقهای فکری جمهوری اسلامی محسوب میشوند !
ایراندوست / 16 May 2019
خطاب به “موقعیت آچمز مردمان ایران”
به نظر می رسد که دوباره از یاد برده اید که در دههء ۵۰ چگونه درآمد نفت آن “عاری از مهر” را بیش از هر کس دیگر چنان سرمست کرد که برای کشوری که در شهرهایش بسیاری از مردم در آلونک ها و حلبی آباد ها زندگی می کردند جشنهای ۲۵۰۰ ساله راه انداخت و هذیان گویی در باره “دروازهء تمدن بزرگ” و راه انداختن سیستم تک حزبی رستاخیز, با اعلام عضویت اجباری برای تمامی شهروندان ایرانی.
و تمام اینها در حالی که ساواک “انجمن حجتیه” را راه انداخته بود و مشغول تصفیهء تمامی مخالفین ملی و چپگرا در ایران بود.
بقیه داستان را همگی می دانند.
آخوند هایی را که رژیم شاه در آستین پرورده بود در اولین فرصت, بیشترین ضربه را به خود رژیم سلطنتی زدند.
در این میان همچنین از یاد نبریم که این سلطنت باختگان هستند که بزرگترین چوبهای دو سر طلا در تاریخ ایران می باشند؛ زمانی که در قدرت بودند “انجمن حجتیه” و حزب رستاخیز راه می انداختند و حالا هم کارشان کشیده به تبلیغ وقیحانه و بی شرمانهء جنگ علیه مردم ایران, با هزار و یک نام مستعار از صبح تا شب در قسمت کامنت ها!
یکی از دوستان در اینجا اشاره دارد به “مرگ سالاری,” که شاید بهترین و دقیق ترین تعریف و توصیف از طیف ورشکستهء سلطنت باختگان باشد.
منصور / 16 May 2019
میخواستم عنوان کامنتم را بگذارم “قدرت عمل” ، ولی چون یکی از کاربران گفتند به واژگان فارسی بیشتر بنویسم، گفتم کارتوان (توان کار/قدرت عمل).
این نکته را کامنتهای بسیاری در همین سایت زمانه من و دیگران بارها گفتم، نکته مهمی است، یک شخص یا گروه مبارز در برابر حریف، برگزینی درست راهبرد (استراتژی) و روش (تاکتیک) است.
آنهایی که حقیقتاً دنبال مبارزه و سرنگونی نظام نابهنجار هستند، بدانند نبایست در میدانی بازی کنند که کارتوان/قدرت عمل در دست نظام است.
مردمان ایران را در اسارت و مصائب زنده مانی همچون تحریم، فقر، ترس، عدم امنیت روانی-شغلی-اجتماعی… و در نتیجه سستی و ضعیف نگه داشتن مردم از تاکتیکهای همیشگی نظام بوده است. کسانی که گمان میکنند سرکردگان و عوامل نظام نمیدانند و از روی ناگاآهی مردم را دچار مصائب گفته شده در بالا کرده و ادامه میدهند، سخت در اشتباه هستند.
مردمان مصیبت زده، تاکتیک و حتی بخشی از راهبرد/استراتژی همیشگی نظام بوده است.
جنگ و حمله خارجی پسندیده در قاموس دموکراسی خواهان حقیقی و حتی دموکراسی خواهان دروغین نیست، اما حقیقت همین است جنگ یک بازی خاص است در حالت خاص مثل اکنون، که کارتوان/قدرت عمل نظام در آن در بهترین حالت یک طرف داستان است. پس من بجای جنگ، میگویم نبرد، نبرد نهایی.
جنگ و نبردهایی نظام در آن بوده، همگی با طرفهای ضعیف بوده، حتی با عراق صدامی، در در سال 1979 در برابر ارتش ایران نیم هم نبود. تحریکات خمینیان و عوامل مرموز باعث شد صدام جرات حمله کند. حتی در سال 1981 توان ارتش ایران شاید اندکی بیشتر بود، تنها از لحاظ سازمان و پرسنل در نتیجه خرابکاری انقلابیون، ضعیف شده بود، اما لحاظ تجهیزات هیچ از ارتش عراق کم نداشت.
کارتوان / 17 May 2019
اما امروز تمام قوای مزدورسرکوبگر نظام ایران در برابر ارتش امریکا و متحدانش قرار گیرد، هیچ عامل برتری ندارد، به جز ترساندن مردم! ترساندن از تروریسم، هزینه تراشی بریا طرف مقابل، طولانی کردن جنگ، تمام کارتوان نظام، روی بازی ترس بنا شده است. بنظرم این ترس (تجزیه، آشوب، قحطی، فروپاشی کشور، تخریب،…) موجب شده مردمان مخالف نظام در داخل و خارج از ایران با هم متحد نشوند برای نبرد نهایی علیه نظام.
اما این ترس واهی است، چرا که تقریبا از هر آن چه میترسید، هم اکنون به وقوع پیوسته!، اما تجزیه ایران هم اکنون نیز وجود دارد چرا نظام ساختار اقتصادی-اجتماعی مردمان از تجزیه و تحیلیل برده و از درون پوسیده شده است، این مردمانی که من می بینم بیشتر شبیه اسیران زندانیان هستند در زندانی بنام ایران، کشور فقط این نیست اقوام/اتنیکها به زور در کشور به اسارت گرفتن. اگر حقیقتاً با سستی نیروی سپاه و دیگر عوامل سرکوب، این قدر کشور ایران از لحاظ ملی سست است، پس باید به پذیریم ملیتی به نام ایران نیست، این ترس چیزی جز اعتراف به این نیست که اکثریت اتینکهای ایران علاقه ای ندارند در کنار و باهم در کشور باشند، و اکنون به زور و ستم یک اقلیت دیکتاتوری در زندان ایران هستند، اصرار به نگه داشتن، چیزی جز ستم نیست. کسانی که میخواهد به زور و ستم مردمان ایران را در کنار یکدیگر نگه دارند و یا حامی این عقیده هستند، تفاوتی با نظام حاکم ندارند.
کارتوان / 17 May 2019
این که نوشتند کودتای “آمریکایی- بریتانیایی- شاهنشاهی- آخوندی” بنظر من درست نیست. پس از ساسانیان با تاسف نظام شاهنشاهی در کار نیست. هر که خود را شاهنشاه خواند دلیل وجود شاهنشاهی نمیشود.
در این موقعیت خطرناک باید کوشید (از هرکه هرچه بر میآید) تا جنگ نشود. ولی اصل موضوع این است :
آقای خامنه ای مانند آقای خمینی و دیگر اعضای باند حزب الهی به چیزی که فکر نمی کند ایران و مردم است مگر برای سؤاستفاده. از همان سال اول پس از انقلاب این مهم نبودن میهن و ملت را اعلام و تبلیغ میکردند . در این چهل سال تبلیغات ضدایرانی کردند مگر در زمانهایی که راه پیمایی و رای میخواستند یا برای حکومتشان احساس خطر کردند. مانند پذیرش آتش بس با حکومت صدام.
خواست خامنه ای ، سران سپاه و دیگر شریکان ، این است که دشمن و بحران و شعارهای امریکا ستیزی و اسرائیل ستیزی و فلسطین بازی « با هزینه مردم» باشد تا در وضعیت جنگی و غیرعادی ملت را سرگرم و سرکوب کنند و به غارت ادامه دهند. بحران میسازند و آدرس های انحرافی میدهند تا مردم از ریشه فسادها (ساختار حکومت فسادخیز ولایت فقیه) غافل شوند.
خامنه ای و شریکانش مانع عادی سازی روابط هستند. طرف دیگر هم نقش منفی خود را دارد ولی خامنه ای در زمان کلینتون و اوباما هم نخواست مسئله حل شود زیرا به دشمن و بحران نیاز دارد. وگرنه خودش و سپاهش بگویند برای چه هستیم ؟! ناکارامدی و ناشایستگی خود را به حساب کی بگذارند؟ یا ملت نفس راحتی بکشد و بپرسد برای چه انقلاب کردیم و نتیجه چه شد؟!
این حکومت با این ساختار تا هست، ایرانی و این منطقه روی آسایش نخواهد دید. این غارت ها و سرکوب ها ادامه خواهد داشت. دیگر دلار و طلا را بار تریلی میکنند و میبرند و کسی یاد از آن نمی کند و سرگرم جزئیات و آدرسهای انحرافی هستیم !
باید برنامه ای گذاشت که مردم در روزهای معین بدون شعار در پارک ها و میدانها و خیابان های اصلی شهرها گرد آیند، رفته رفته سامان و سازمان مردمی پدید آید و برای اصلاح ساختارهای حکومتی با هدف تامین حقوق شهروندی برای همه ایرانیان کاری بشود.
آقای گنجی و دیگرانی که میهنشان را دوست دارند و بدخواه کسی هم نیستند با همه اختلاف ها میتوانند گرد هم آیند و در این راه بکوشند. ما هم در داخل همراهیم.
آذران / 19 May 2019
هم میهن گرامی «کارتوان»
1. سپاسگزارم. ولی پیشنهاد من بجای قدرت عمل ، توانِ کنش است. تاکتیک بمعنی روش نیست، معنی دیگری دارد. روش برابر متد است.
این را نیز باید دانست که نمیشود همه واژگان بیگانه را کنار گذاشت، شاید زیانش بیش از سودش باشد. ولی اینکه چند واژه ایرانی داشته باشیم و بجای آنها واژه ای بیگانه بکار بریم یا واژه های ناعربی آنهم ایرانی را با دستور زبان عربی بکار ببریم یا واژگان تازه ای بویژه از زبان عربی وارد کنیم، زیانبار است.
تاریخ نشان داد که تکرار واژگان بیگانه، کنار گذاشتن و فراموشی واژگان ایرانی را در پی دارد. برای نمونه اکنون «رهگذر» را از کسی نمی شنویم ! میگویند عابر ! معابر بجای گذرگاه یا گذرگاه ها و راهها نیز فراوان شده. خانواده ای از واژگان ایرانی را کنار میگذرند و گروهی از واژگان همریشه بیگانه را بجایشان میگذارند ! نمونه های دیگر حبس بجای زندانی، ارسال کرد را بجای فرستاد و اطفاء حریق بجای آتش نشانی است. بجای یک واژه دو حرفی « زد» گفته میشود «مورد ضرب و شتم قرار داد» ! فرمانها را فرامین، استادان را اساتید و میدانها را میادین میخوانند ! از این رفتارهای ضدفرهنگی در میان خود ایرانیان، فراوان است ولی از عرب مینالند !
برای «نظام مقدس» و حزب الهی ها و آخوندها (منهای استثناها) ایران و فرهنگ ایران مهم نیست. سرمایه های ما را بتاراج میبرند ولی ما را بدهکار اسلام میخوانند در حالی که اسلام آنچه از فرهنگ و هنر و تمدن دارد بیشتر از ایرانیان است، در زمینه آنچه که ادبیات علمی عربی و علوم اسلامی خوانده اند همچنین.
2. امروز آقای ظریف در برابر ترامپ سخن از ماندگاری ایران در برابر بیگانگانی چون اسکندر و مغول گفت ! گویی این 40 سال رفتار و گفتار ضدایرانی اینها را فراموش کرده ایم ! نمیگویم اسلام محمدی خوب یا بد بود (هرچه بود بگفته خود قرآن برای قوم عربزبان بود)، ولی آخوند پایبند اسلام و قرآن هم نیست ، آن را جور دیگری نشان میدهد تا سود خود را بجوید. «اوجب واجبات حفظ حکومت است» یعنی واجبتر از حفظ اسلام !
با این امید که میهن دوستان گرد هم آیند و از مردم بخواهند در روزهایی بدون شعار در میدانها و خیابانها گرد آیند ، رفته رفته نهاد رهبری مردمی پدید آید و جنبش آزادی خواهی سامان و سازمان یابد، سرانجام فروانروایی مردمی با حقوق شهروندی برای همه ایرانیان برپا شود.
آذران / 20 May 2019