با خودم کلنجار می‌روم که این یادداشت را بنویسم یا ننویسم.

با هزار بدبختی از سد فیلتر رد می‌شوم تا بفهمم جهان چه خبر است. متأسفانه می‌بینیم که در میان ما ایرانی‌ها خبر تازه‌ای نیست، چرا که هر چه در تهران و اردبیل و اصفهان و قم و زاهدان می‌گذرد، عینا در لوس آنجلس و واشینگتن و پاریس و لندن هم می‌گذرد. منظورم این است که سر و ته یک کرباس هستیم، و شما خیلی ذوق نکنید که آن طرف آب رفته و دیگر بر خلاف ما این وری‌ها خیلی دموکرات شده‌اید و  همین طور عده‌ای ذوق نکنند که اپوزیسیون در مقابل پوزیسیون شدند.

حساسیت این جانب به عنوان کسی که با رسانه و کتاب و سانسور درگیر بوده (که حتما تفاهم دارید که چرا نمی‌توانم بگویم اسم واقعی‌ام چیست) این است که آدم‌ها چقدر نسبت به آزادی بیان حساس هستند.

حق است که از همه بپرسیم که چه انتقادی به عمل حکومت به لحاظ آزادی بیان دارند و آیا خودشان فکر می‌کنند که واقعا علیه سانسور و خفه کردن صدای دیگران هستند؟
حق است که از همه بپرسیم که چه انتقادی به عمل حکومت به لحاظ آزادی بیان دارند و آیا خودشان فکر می‌کنند که واقعا علیه سانسور و خفه کردن صدای دیگران هستند؟

وقتی با معیار آزادی بیان پست‌های هموطنان اپوزیسیونی خارج از کشور در اینستاگرام و تلگرام و توئیتر و فیس‌بوک و ایضاً مقالاتشان را می‌خوانم با خودم فکر می‌کنم اینها چه فرقی با حزب اللهی و ذوب شده در ولایت دارند. وقتی یک نظر مخالف را می‌بینند مثل انصار حزب الله می‌شوند و حزب فقط حزب الله می‌گویند.

ما در دنیای مجازی همان رفتاری را از مخالفان حکومت می‌بینیم که در دنیای واقعی در زندگی روزمره از طرفداران حکومت مشاهده می‌کنیم. حق است که از همه بپرسیم که چه انتقادی به عمل حکومت به لحاظ آزادی بیان دارند و آیا خودشان فکر می‌کنند که واقعا علیه سانسور و خفه کردن صدای دیگران هستند؟

من هم به رسانه‌های تأثیرگذار انتقاد دارم و فکر می‌کنم اگر طبق اصول شناخته شده رسانه معیار (تحقیق عمیق و بی‌طرف، زبان بی‌طرف و بدون آلودگی، انعکاس نظریات مختلف  و …) عمل نمایند، البته که قادر خواهند به شکل مثبت‌تری تأثیرگذار باشند. مهمتر از همه این است که وجدان کاری راحتتری خواهند داشت. اما وقتی به بعضی انتقادهایی که به آنها می‌شود تأسف می‌خورم. خیلی وقتها انتقاد این است که چرا فلان نظر را منعکس نموده‌اند و چرا بهمان مقاله را چاپ کرده‌اند. کسانی انتقاد تند و تیز می‌کنند که می‌خواهند در مقام گروه اپوزیسیون قدرت را از جمهوری اسلام و وزارت ارشاد آن بستانند. با خودم فکر می‌کنم اگر اینها قدرت را بگیرند که داستان ما رسانه‌چی‌‌ها فرقی نمی‌کند. سانسور همیشگی سر جای خود خواهد بود، فرقش این است که به جای یک ریشو در وزارت عالیه ممیزیه یک کراواتی خواهد نشست. چه فرقی به حال ما خواهد کرد؟

این یادداشت را برای این نوشتم که به اپوزیسیون مدعی بگویم که ما آن قدرها هم که فکر می‌کنید بی‌شعور نیستیم و متوجه هستیم که آیا واقعا با پوزیسیون فرق دارید یا نه.


در زمینه آزادی بیان