در ۴ دهه گذشته همیشه احتمال جنگ آمریکا با ایران وجود داشته است. منتها احتمال آن گاهی ضعیف، گاهی شدید و در مواقعی بسیار بالا بوده است. فرود هواپیماها و هلیکوپترهای آمریکا در طبس برای نجات دیپلمات‌های به گروگان گرفته شده، انفجار مقر نظامیان آمریکا در لبنان، سرنگونی هواپیمای مسافری ایران توسط ناو آمریکا و کشته شدن تمامی مسافران غیر نظامی آن، انفجار مقر نظامیان آمریکا در الخبر عربستان سعودی، تداوم پروژه هسته‌ای ایران، و…؛ برخی از مواردی بودند که در آنها احتمال درگیری بسیار افزایش یافت.

اما دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ حتی قابل مقایسه با دوران ریاست جمهوری رونالد ریگان و جرج بوش نیست. هیچ دولتی در آمریکا به اندازه دولت ترامپ همراه با اسرائیل نبوده است. هیچ دولتی در آمریکا به اندازه دولت ترامپ در صدد توجیه جنایات عربستان سعودی در برابر دلارهای نفتی نبوده است. ترامپ بارها گفته است که اگر حمایت عملی ما نباشد، عربستان سعودی حداکثر یک تا دو هفته دوام خواهد آورد. پادشاه و ولیعهد عربستان باید هزینه دفاع ما از آنها را بپردازند. مشارکت عملی دولت آمریکا در جنگ چند ساله یمن برای پشتیبانی از سعودی ها، حتی با مخالفت کنگره آمریکا مواجه شد که ترامپ مصوبه آنها را وتو کرد.

دونالد ترامپ، همان طور که در دوران رقابت‌های انتخاباتی وعده داده بود، از توافق هسته‌ای آمریکا با ایران که به تایید شورای امنیت سازمان ملل رسیده بود، بیرون رفت. نه تنها تحریم‌های هسته‌ای را بازگرداند، بلکه تحریم‌های دیگری هم بر آنها افزود. او بارها و بارها از موفقیت اعمال تحریم‌ها سخن گفته که اقتصاد ایران را به فلاکت انداخته و موجب شورش‌های همه روزه- یا هفتگی- در سراسر ایران شده است. او، وزیر امورخارجه، مشاور امنیت ملی، و دیگر اعضای کابینه اش بارها گفته‌اند که این اقدام را برای اسرائیل انجام داده‌اند.

در همین راستا، دونالد ترامپ برخلاف موضع تاریخی آمریکا، بیت المقدس را پایتخت اسرائیل اعلام کرد. سپس بلندی‌های جولان سوریه را- که از نظر همه دولت‌های جهان و سازمان ملل اشغالی است- جزئی از اسرائیل اعلام کرد و نقشه‌های جهان دولت آمریکا را تغییر داد که بلندی‌های جولان بخشی از خاک اسرائیل شده است. یکی از دلایل این امر را هم خطر ایران در سوریه برای اسرائیل قلمداد کرد. ترامپ گفت ایران می‌خواست اسرائیل را بکشد، من جلوی آن را گرفتم.

ترامپ در آخرین گام، سپاه پاسداران را یک سازمان «تروریستی» اعلام کرد. ایران هم متقابلا نظامیان آمریکایی مستقر در خاورمیانه را نیروهای «تروریستی» اعلام کرد. با توجه به این مقدمات، اینک احتمال رویارویی نظامی آمریکا با ایران بیش از هر زمانی افزایش یافته است. چرا؟ به موارد زیر بنگرید:

آمریکا

دونالد ترامپ دلال است. او به دنبال معامله‌های بزرگ پر سود است. او جنگ لفظی شدیدی علیه کره شمالی به راه انداخت که کره ای‌ها نیز به همان نحو با او سخن گفتند. اما تاکنون دو نشست با رهبر کره شمالی داشته و به دنبال سومین نشست است. او این دیدارها و توقف آزمایش‌های هسته‌ای کره را یک پیروزی برای خود قلمداد کرده و می‌کند.

ترامپ درباره ایران نیز، همزمان با جنگ لفظی و اقدامات عملی شدید، رهبری جمهوری اسلامی را دعوت به مذاکره کرده و می‌کند. می‌گوید توافق هسته‌ای اوباما با ایران بسیار بد بود و باید یک «معامله خوب» انجام داد که تمامی مسائل- از جمله موشک‌های ایران- را در بر بگیرد. بدین ترتیب، ظاهرا او به دنبال مذاکره و معامله است. معامله‌ای که پیروز آن باشد. اما حتی به مذاکره هم راضی است. برای این که اگر با بالاترین مقامات جمهوری اسلامی دیدار و مذاکره کند و هیچ توافقی هم صورت نگیرد، آن را در رقابت‌های داخلی به عنوان پیروزی قلمداد خواهد کرد.

در مورد «اهل معامله» بودن ترامپ، نباید بیش از حد مبالغه کرد. به عنوان مثال، در جنگی که او علیه ونزوئلا به راه انداخته است، از قبل برای ونزوئلا رئیس جمهور هم انتخاب کرده و می‌گوید فقط و فقط مادورو باید برود. مادورو بارها درخواست مذاکره مستقیم با ترامپ را مطرح کرده است، اما آمریکا آن را رد کرده و پنس (معاون ترامپ)، پومپئو (وزیر خارجه) و جان بولتون (مشاور امنیت ملی) بارها گفته‌اند که عقربه‌های ساعت رفتن مادورو به راه افتاده و تنها مذاکره ممکن، مذاکره بر سر زمان رفتن سریع مادورو است. بدین ترتیب، نمونه ونزوئلا نشان می‌دهد که تحلیل گران نباید یک حکم کلی صادر کنند که «ترامپ مذاکره کننده و معامله گر است.» او تقریبا همین خط مشی را درباره کوبا، نیکاراگوئه و بولیوی در پیش گرفته است.

درباره دولت ترامپ حداقل باید به دو نکته دیگر هم توجه کرد:

الف- اونجلیست ها: مسیحیان تبشیری دارای باورهای آخرالزمانی هستند. به اعتقاد آنها رجعت عیسی مسیح منوط به بازگشت همه یهودیان به سرزمین اسرائیل و جنگیبزرگ است. آنها با این که می‌دانند دونالد ترامپ شخصا فردی ملتزم به مذهب نیست، اما در یک معامله، به شرط این که مطالبات آنها را عملی سازد، در انتخابات ریاست جمهوری نوامبر ۲۰۱۶ از او حمایت به عمل آوردند. انتخاب مایک پنس به عنوان معاون رئیس جمهور، علامت این ائتلاف بود. بعد هم پنس اونجلیست‌ها را وارد کابینه کرد (مایک پومپئو یکی از اونجلیست هاست که سیاست خارجی آمریکا را مطابق باورهای دینی اش شکل می‌بخشد). ترامپ با انتخاب دو قاضی به شدت محافظه کار برای دیوان عالی آمریکا، یکی از مطالبات آنها را اجابت کرد. آنها منتظر مرگ یا استعفای سومین قاضی دیوان عالی هستند تا با انتخاب یک محافظه کار دیگر، برای چند دهه آینده، اکثریت تضمین شده دیوان عالی در اختیار آنان باشد. ترامپ برای انتخابات ریاست جمهوری نوامبر ۲۰۲۰ به شدت به حمایت و رأی اینها نیاز دارد. آنها هم مواضع به شدت تندی علیه ایران داشته و جنگ با ایران با باورهای دینی شان سازگار است. پومپئو اخیرا ادعا کرد که خداوند ترامپ را فرستاده تا از اسرائیل در برابر خطر ایران دفاع کند. وقتی هفته گذشته در سنا از پومپئو پرسیدند که آیا تروریستی به شمار آوردن سپاه به منزله استفاده از قانون «جنگ با تروریسم» و جنگ با ایران است؟ او از پاسخ دادن به پرسش سناتورها شانه خالی کرد.

ب- جان بولتون و رودی جولیانی: جان بولتون در آمریکا نماد جنگ طلبان است. حتی جرج بوش وقتی قصد داشته او را به عنوان نماینده آمریکا در سازمان ملل منصوب کند، چون می‌دانست نمی‌تواند او را به تأیید سنا برساند، در تعطیلات کنگره، با استفاده از اختیارات ویژه رئیس جمهور، او را منصوب کرد. بولتون نقش مهمی در جنگ علیه عراق داشته است. دشمنی او با جمهوری اسلامی و علاقه او به سازمان مجاهدین خلق امری آشکار است. به گزارش نیویورک تایمز و دیگر رسانه‌های آمریکا، او و رودی جولیانی ده‌ها هزار دلار از سازمان مجاهدین خلق پول گرفته‌اند. جولیانی ظاهرا وکیل شخصی ترامپ است، ولی نقش او بیش از این حرف هاست. بولتون و جولیانی در تجمع سازمان مجاهدین خلق بارها وعده داده‌اند که قبل از آغاز سال ۲۰۱۹ به همراه آنان در تهران جشن پیروزی سرنگونی جمهوری اسلامی را برگزار خواهند کرد. بولتون ترکیب شورای امنیت ملی را به کلی تغییر داده و افراد تندرو همفکر خود را در آنجا گمارده است. بدین ترتیب، تأثیر مهم این دو بر ترامپ را نباید نادیده گرفت.

جنگ طلبی در آمریکا سنتی ریشه دار است. جیمی کارتر، رئیس‌جمهور سال‌های ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۱ آمریکا، در ۱۴ آپریل اعلام کرد که دونالد ترامپ در ۱۳ آپریل با او تماس تلفنی در مورد چین گرفته است و کارتر به او گفته است: «شما می‌دانید که از ۱۹۷۹ چین چند بار با دیگران جنگ داشته است؟ اصلا هیچ جنگی نداشته (اما) ما (آمریکا با دیگر کشوها) در جنگ بوده‌ایم.» آمریکا در طول ۲۴۲ سال تاریخ خود به جز ۱۶ سال، در بقیه زمان‌ها در جنگ به سر برده است.آمریکا «به دلیل تمایلش برای تلاش به منظور مجبور کردن دیگران به در پیش گرفتن ارزش‌های آمریکایی، جنگ دوست‌ترین کشور جهان است».

ایران

در ایران هم نیروهای افراطی ای وجود دارند که مطابق باورهای دینی یا منافع، جنگ را «نعمت» به شمار می‌آورند. اما آیت الله خامنه‌ای بارها گفته است که ایران با هیچ کشوری جنگی را آغاز نخواهد کرد. فقط اگر به ایران حمله‌ای صورت گیرد، واکنش شدیدی نشان خواهد داد.

رئیس جمهوری و شورای عالی امنیت ملی نیز خواهان جنگ نیستند. سخنان بسیار تند نیروهای افراطی را به هیچ وجه نباید جدی گرفت. برای این که خامنه‌ای و دیگر رهبران جمهوری اسلامی می‌دانند که جنگ- آن هم جنگ با آمریکا که حمایت عملی اسرائیل، سعودی ها، امارات و بحرین را به دنبال دارد- چه بر سر ایران خواهد آورد. ادعا این نیست که آمریکا و متحدانش در جنگ با ایران لزوما پیروز می‌شوند- چنان که در یمن و سوریه تاکنون نشده اند- بلکه ادعا این است که حمله نظامی به ایران، ایران و ایرانیان را نابود خواهد کرد. اگر ایران مانند سوریه یا یمن شود، چه سودی دارد؟ خامنه‌ای سران ارشد جمهوری اسلامی این را می‌فهمند.

جنگ احتمالی چگونه آغاز خواهد شد؟

بیایید فرض کنیم که هیچ یک از طرفین- یعنی آمریکا و ایران- خواهان جنگ نیستند. اما این هیچ تضمینی برای عدم وقوع جنگ نیست. عوامل بسیاری وجود دارد که می‌تواند به جنگ دامن بزند:

یکم- خطای یکی از طرفین: این امکان وجود دارد که نیروهای طرفین در خلیج فارس یا کل خاورمیانه مرتکب خطای محاسباتی شوند و با حمله به دیگری، جنگی را آغاز کنند. خطا و اشتباه ویژگی آدمیان است.

دوم- اقدام آگاهانه افراطی ها: هر دو طرف دارای نیروهای افراطی هستند. ممکن است افراطی‌ها دست به اقداماتی بزنند که به جنگی بزرگ منتهی شود. آیا کنترل کامل افرطی‌ها امکان پذیر است؟ نه. 

سوم- بخشی از مخالفان جمهوری اسلامی: بخشی از مخالفان جمهوری اسلامی جنگ را تنها راه سرنگونی این رژیم به شمار می‌آورند. آنان گفته و می‌گویند که تحریم‌های کمرشکن به تنهایی برای سرنگونی جمهوری اسلامی کافی نیست. جنگ صلح است و مردم برای کسانی که ایران را بمباران کنند، کف می‌زنند و شعارهای شادمانه سر می‌دهند. این بخش، اینک نه تنها با دولت ترامپ در ارتباط اند، بلکه در تحکیم رابطه با دولت ترامپ و عکس گرفتن با مقامات آن مسابقه گذاشته‌اند. وقتی این بخش این نوع سخنان را به طور علنی در مصاحبه‌ها و سخنرانی‌ها و مقاله‌ها تکرار می‌کند، خدا می‌داند که در جلسات مخفیانه چه می‌گویند. در این مورد دو نکته وجود دارد:

اکبر گنجی

مطالب دیگر از همین نویسنده

الف- تا چه اندازه اینها بتوانند خود را به عنوان نماینده مردم ایران به دولت ترامپ بقبولانند و آنان را قانع سازند که خواست مردم ایران حمله نظامی به کشورشان است.

ب- اگر دولت ترامپ طرحی برای حمله نظامی به ایران داشته باشد، قطعا این نوع افراد و گروه‌ها را نماینده مردم ایران و اپوزیسیون جمهوری اسلامی قلمداد خواهد کرد. مانند چلبی عراق در و گوایدو در ونزوئلا.

چهارم- جنگی که اسرائیل راه خواهد اندخت: اسرائیلی‌ها مهارت فوق العاده‌ای در عملیات نظامی، بمباران مراکز هسته‌ای و راه انداختن جنگ دارند. کل جنگ‌های خاورمیانه در قرن بیست و یکم به سود اسرائیل تمام شده است. شاید دولت دست راستی نتانیاهو که اینک با ائتلاف با نژاد پرستان در انتخابات پیروز شده، دست به اقدامی سری در خلیج فارس یا خاورمیانه بزند تا آمریکا را به حمله نظامی به ایران سوق دهد.

پنجم: جنگی که عربستان و امارات راه خواهند انداخت: در دشمنی شدید سعودی‌ها و اماراتی‌ها با ایران تردیدی وجود ندارد. محمد رضا شاه پهلوی نیز به شدت مخالف سعودی‌ها بود و دائما می‌گفت اگر آنها ضرر و زیانی به ایران نرسانند باید خدا را شکر کرد. شاید این دو کشور اقدامی محرمانه در خلیج فارس یا خاورمیانه انجام دهند تا آمریکا حمله نظامی به ایران را آغاز کند.

بدین ترتیب، هیچ کس نمی‌تواند قاطعانه- مانند آیت الله خامنه ای- امکان وقوع جنگ را رد کند. وضعیت بسیار پیچیده است و عوامل مختلفی در وقوع جنگ نقش دارند که همه آنها لزوما کنترل پذیر نیستند. اما جنگ کثیف‌ترین عمل آدمیان است. آن هم در دوران جنگ‌های به شدت مدرن که به کشته و زخمی و آواره شدن میلیون‌ها انسان منتهی می‌شود.


در همین زمینه