محسن کاکارش – معلمان در مناطق محروم کشور با مشکلاتی چون نبود حقوق کافی، دو زبانه بودن مدارس و شمار زیاد دانش‌آموزان در کلاس درس‌ها روبه‌رو هستند.

 
این امر به باور کارشناسان در سال‌های اخیر ترک‌تحصیل دانش‌آموزان و دو شغله شدن معلمان را در پی داشته است. دولت برای معلمان مناطق محروم حقوق ویژه‌ای اختصاص داده است، اما امسال در نظر دارد، این حقوق ویژه‌ را که چند ماه پیش به حساب معلمان واریز کرده بود، از آنان پس بگیرد.
 
 در آخرین روزهای مجلس هشتم اقبال محمدی، نماینده شهرستان مریوان در تذکری شفاهی گفت: “تذکر من به وزیر آموزش و پرورش در رابطه با مبلغی است که چندماه پیش به حساب معلمان آموزش و پرورش در مناطق محروم ریخته‌اند و امروز می‌خواهند از حقوقشان کسر کنند.” وی ادامه داد: “این چه اقدامی است که یکبار مبلغی را پرداخت می‌کنند و امروز تصمیم می‌گیرند پس بگیرند؟”
 
مسعود کردپور روزنامه‌نگار کرد ساکن شهر بوکان به زمانه می‌گوید: “امسال ۱۵ درصد به حقوق معلمان افزوده شده است، در حالی که تورم براساس آمار دولتی بالای ۲۰ درصد بوده و براساس آمار نمایندگان حتی بالای ۳۰ درصد است. همین اختلاف‌ها باعث شده که معلمان از نظر اقتصادی وضعیت‌شان روز به روز بدتر شود.”
 
خط فقر، حقوق معلمان، افت تحصیلی
 
تاکنون بانک مرکزی آماری از خط فقر در سال ۹۰ ارائه نداده است، اما به تازگی این بانک در گزارشی اعلام کرده که خط فقر نسبی برای هر خانوار مناطق شهری ایران در سال ۱۳۸۹ حدود ۵۹۰ هزار و ۲۵۰ تومان بوده است. جعفر قادری، عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس گفته است: “خط فقر در سال ۹۰ خورشیدی، ۱۵ تا ۲۰ درصد نسبت به سال گذشته افزایش پیدا کرد و به ۹۶۰ هزار تومان رسید.
 
در سال‌های گذشته به‌ندرت متوسط حقوق معلمان اعلام شده است تا جایی که به گزارش سایت اصولگرای “فردا”، حمیدرضا بابایی، وزیر آموزش و پرورش در پاسخ به پرسش یکی از خبرنگاران گفته بود: “به شما ربطی ندارد که معلمان چقدر حقوق می‌گیرند”، اما علی احمدی، وزیر سابق این وزارتخانه متوسط حقوق دریافتی معلمان را در سال ۱۳۸۹، ۶۴۵ هزار تومان عنوان کرده بود. به گزارش‌ رسانه‌های حکومتی، کارشناسان در همان سال به رقم ۶۴۵ هزار تومان تردید داشتند و معتقد بودند رقم متوسط حقوق دریافتی معلمان در حدود ۴۵۰ هزار تومان است و آمارهای رسمی زیاد با واقعیت تطابق ندارد.
 
 
حمیدرضا بابایی، وزیر آموزش وپرورش گفته است: “۷۰ درصد دانش‌آموزان در سراسر کشور دوزبانه بوده و پس از ورود به کلاس اول و گذراندن یک سال تحصیلی هنوز زبان مادری آن‌ها به فارسی تبدیل نشده است.” بابایی سئوال کرده است: اینگونه دانش‌آموزان چگونه می‌توانند با دانش‌آموزانی که در تهران درس می‌خوانند رقابت کنند؟
 
گفته می‌شود مناطق محروم کشور حقوق ویژه‌ای دریافت می‌کنند. سال گذشته عبدالرسول شکیبافر، مدیر کل دفتر امور مناطق کمتر توسعه یافته و عشایر وزارت آموزش و پرورش در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر از افزایش ۲۵ درصدی میزان فوق‌العاده معلمان مناطق کمتر توسعه یافته و عشایری خبر داد. کارشناسان می‌گویند، افزایش میزان فوق‌العاده معلمان کمتر از نرخ تورم است و به همین دلیل تاثیر چشمگیری در وضعیت معیشتی معلمان نخواهد داشت. خسرو کردپور، روزنامه‌نگار کرد به زمانه می‌گوید، سال جاری اعلام شد که ۱۵ درصد به حقوق معلمان مناطق محروم افزوده می‌شود، این در حالی است که براساس آمار دولت نرخ تورم امسال بیش از ۲۵درصد بوده است.
 
کارشناسان اقتصادی بر این باورند، آمار تورم ۲۱٫۸ که توسط بانک مرکزی برای سال ۹۰ اعلام شده، دور از واقعیت است. پیشتر حسین راغفر، استاد دانشگاه به روزنامه اعتماد گفته بود، نرخ تورم بیش از ۵۰ درصد است. مسعود کردپور می‌افزاید، تقریبا معلمان در ایران بیشترین کارمندان دولت را تشکیل می‌دهند و بخش عمده‌ای از آنان زیر خط فقر زندگی می‌کنند. برخی از گزارش‌های منتشر شده در سال‌های گذشته نشان داده است، متوسط حقوق یک معلم ابتدایی در کشور انگلستان با دریافت ۲۵۰ میلیون تومان در سال، ۴۰ برابر حقوق دریافتی همتای خود در ایران است.
 
علی‌رغم این مسائل، به باور کارشناسان دو زبانه بودن مدارس باعث افت تحصیلی بیشتر در مناطق محروم ایران شده است. به گزارش خبرگزاری فارس، حمیدرضا بابایی، وزیر آموزش وپرورش گفته است: “۷۰ درصد دانش‌آموزان در سراسر کشور دوزبانه بوده و پس از ورود به کلاس اول و گذراندن یک سال تحصیلی هنوز زبان مادری آن‌ها به فارسی تبدیل نشده است.” بابایی سئوال کرده است: اینگونه دانش‌آموزان چگونه می‌توانند با دانش‌آموزانی که در تهران درس می‌خوانند رقابت کنند؟
 
گزینش و برخورد با فعالان صنفی
 
در مناطق اتنیکی ایران علاوه بر مشکلات صنفی معلمان و افت تحصیلی دانش‌آموزان، موضوع قانون گزینش معلمان همواره مطرح بوده است و نهادهای حقوق بشر از قانون گزینش معلمان در این مناطق انتقاد کرده‌اند.
 
 فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر در ویژه‌نامه‌ای که در سال ۱۳۸۹ درباره “تبعیض ضد اقلیت‌های قومی و ملی در ایران” منتشر کرد، درباره قانون گزینش معلمان پرداخته و نوشته است: “قانون گزینش معلمان مصوب سال ۱۳۸۴ که در سال ۱۳۷۵ به کارکنان تمام وزارتخانه‌ها و سازمان‌های دولتی دیگر تسری پیدا کرد شامل مفاد زیر است که مشخصاً بر ضد غیر مسلمان، مسلمانانی که به ولایت فقیه باور ندارند یا به آن پایبند نیستند، مسلمانانی که به احکام عمل نمی‌کنند، اشخاصی که نماز جمعه یا نماز جماعت شرکت نمی‌کند، و زنانی که چادر سر نمی‌کنند تبعیض قایل می‌شود:
 
ماده ۲: بعضی از ضوابط عمومی گزینش اخلاقی، اعتقادی و سیاسی کارکنان مذکور به شرح زیر است:
 
۱ اعتقاد به دین مبین اسلام و یا یکی از ادیان رسمی مصرح در قانون اساسی جمهوری اسلامی
۲ التزام به احکام اسلام
۳- اعتقاد و التزام به ولایت فقیه، نظامی جمهوری اسلامی و قانون اساسی
۴- اقلیت‌های مذهبی مصرح در قانون اساسی از نظر اعتقادی و عملی با رعایت قوانین و مقررات مربوطه تابع شرایط خاص خود هستند اما در هر حال نباید متجاهر به نقض احکام اسلام باشند.
۵ ایثارگران اولویت دارند و در موارد محدودیت ظرفیت، اولویت‌های دیگری اعمال خواهد شد، مانند پیشینه فعالیت در نهادهای انقلاب، شرکت در نماز جمعه و جماعت، پوشش چادر برای زنان.
در این گزارش همچنین آمده بود: “تبعیض مشروح در بالا در فصل دوم آیین نامه مصوب سال ۱۳۷۷ همان قانون با عنوان ضوابط عمومی و ضوابط انتخابات اصلح تشدید شده است. ۱- عمل به واجبات از قبیل نماز، روزه…۲- اجتناب از محرمات (عدم ارتکاب معاصی کبیره).”
 
افزایش فشار بر فعالان حقوق صنفی معلمان
 
همزمان در کردستان فعالان صنف معلمان مورد فشار نیروهای دولتی واقع شده‌اند. در طول چندسال اخیر حسین رحیمیان، کامل فتاحی، جمال هبکی، محمد منیری، حامد دنیایی، عارف ابراهیمی، حامدعلوی جانی، پیمان نودینیان، ملکی، زارع و زندی نیا از جلمه فعالان حقوق صنفی معلمان در مناطق کردنشین بودند که احضار، بازداشت و یا به زندان محکوم شده‌اند.
 
مسعود کردپور نیز پس از ۲۲ سال سابقه تدریس در دبیرستان‌های مناطق کردستان به بازخرید خدمت (انفصال) محکوم شد. او که هم اکنون ساکن شهر بوکان است، در سال‌های گذشته به “اتهام تبلیغ علیه نظام از طریق مصاحبه با رسانه‌های بیگانه” دست کم به یکسال زندان و تبعید محکوم شده است. از او در پیوند با وضعیت معلمان و مدارس مناطق محروم کردستان پرسیده‌ایم:
 
از نظر شما در حال حاضر وضعیت مدارس در مناطق محروم چگونه قابل ارزیابی است؟
 
مسعود کردپور: در مناطقی که محرومیت بیشتری وجود دارد، تشکل‌های صنفی خیلی کمتر هست و دانش‌آموزان محروم‌تر و مدارس دوشیفته هستند و تراکم دانش‌آموزان در کلاس‌های درس بیشتر است. این باعث شده مدارس از کیفیت آموزش پایین‌تری نسبت به شهرهای بزرگ‌تر و توسعه یافته‌تر کشور برخوردار باشند.
 
اخیراً خبری منتشر شده است مبنی بر اینکه می‌خواهند مبلغی را که به حساب معلمان مناطق محروم ریخته‌اند، پس بگیرند. شما چه اطلاعی در این زمینه دارید؟
 
برنامه‌ریزی خاصی در این زمینه وجود ندارد. ظاهراً این نکته از آن قول‌هایی بود که در سفرهای استانی به معلمان کردستان داده شده بود که این حق ویژه مناطق محروم است. درواقع جزو مطالبات چندین سال گذشته است و قول داده بودند پرداخت کنند که متاسفانه پرداخت نشده و نمایندگان هم اعتراض کردند.
 
اعتراض نمایندگان به کجا رسید؟
 
البته نمایندگان معمولاً اعتراض می‌کنند و مطالبات را می‌رسانند، ولی تا جایی که اطلاع داریم جواب نمایندگان را نمی‌دهند. از رابطه دولت و مجلس اطلاع دارید و می‌دانید روابط این دو مثل سابق نیست. در رابطه با همین بحث بودجه، مشکلاتی وجود دارد، تا جایی که رئیس جمهور را به مجلس بردند و این باعث شده است که زیاد به نامه نمایندگان توجهی نکنند و ترتیب اثر ندهند.
 
چه دلایلی برای عدم پرداخت حقوق معلمان می‌تواند وجود داشته باشد؟
 
البته در مناطق محروم و مرزی حق ویژه‌ای وجود دارد که در تهران و اصفهان و سایر شهرهای بزرگ وجود ندارد. این حق را بعضی سال‌ها دیرتر یا با تاخیر پرداخت می‌کنند و جزو دیون می‌شود. باید تلاش بشود و نمایندگان نامه بنویسند تا اگر دولت بودجه داشته باشد آن را پرداخت کند. در این مورد هم با توجه به کمبودهایی که در تامین بودجه وجود دارد هنوز این مطالبات را پرداخت نکرده‌اند و همین باعث شده تا اعتراض‌هایی صورت بگیرد و نمایندگان هم پیگیر بشوند که تاکنون ترتیب اثر داده نشده است.
 
یکی از مسئولان آموزش و پرورش استان کردستان از وجود ۲۶ هزار معلم در استان کردستان خبر داده است. مسئله اشتغال معلمان در مناطق محروم به چه شکلی است؟
 
معلمانی که به طور رسمی استخدام شده‌اند مشکل خاصی ندارند، اما معلم‌های حق‌التدریسی و شرکتی مشکلات زیادی دارند. قبلاً قرار بود به طور رسمی استخدام شوند که در مورد این مسئله هم لازم است بودجه‌ای از طرف مجلس تامین و ردیف حقوقی برای آنها تصویب شود تا آن‌ها را به طور رسمی استخدام کنند. البته می‌بینیم در سال‌های اخیر استخدام رسمی دولتی وجود ندارد و دولت سعی می‌کند کوچک‌تر شود و مازاد نیروهایش را حتی از دولت به شرکت‌هایی بسپارد که کار می‌کنند و طرف قرارداد خود آنها هستند. همین امر باعث بروز مشکلاتی شده و اعتراض‌هایی هم به دنبال داشته است. از سوی شماری از معلمان در سایر نقاط کشور ازجمله در مقابل مجلس تجمع‌هایی صورت گرفته است و پیگیر موضوع استخدام خودشان شده‌اند. با توجه به بیکاری گسترده‌ای که در این مناطق وجود دارد، برای آن‌ها اهمیت زیادی دارد که استخدام بشوند.
 
باتوجه به تجربیاتی که دارید دوشیفته بودن مدارس در کنار مشکلاتی که به آن اشاره کردید، چه تاثیراتی بر سطح یادگیری گذاشته است؟
 
از نظر آموزشی مناطقی که ملیت‌های ایرانی در آن زندگی می‌کنند، دو زبانه هستند. مشکل اصلی در این مناطق این است که تدریس به زبان فارسی باید صورت بگیرد. در چنین شرایطی پرسش این است: دانش‌آموز ابتدایی که هنوز بلد نیست به فارسی صحبت کند، چطور باید با زبانی غیر از زبان مادری‌اش علم بیاموزد؟ یا مثلاً زبان انگلیسی و عربی یاد بگیرد؟ این باعث مشکلات خاصی می‌شود. چندروز پیش مقاله مفصلی در روزنامه ایران دیدم که در آن یکی از استادان دانشگاه به این مسئله اشاره کرده بود که در مناطق دوزبانه مشکلات بسیار جدی در رابطه با تدریس علوم مختلف وجود دارد. این مشکل عمده‌ای محسوب می‌شود. در بسیاری از شهرها، معلم‌ها غیر بومی هستند و این قضیه در طی سال‌های اخیر مشکل‌ساز شده است. به ویژه در آذربایجان‌غربی که نصف آن کرد هستند، معلم‌ها بیشتر از قسمت آذری‌نشین استخدام می‌شوند و همین یک نوع تبعیض است و در کیفیت آموزش تاثیر می‌گذارد.
 
 
مسعود کردپور: در بسیاری از شهرها معلم‌ها غیر بومی هستند و این قضیه در طی سال‌های اخیر مشکل‌ساز شده است. به ویژه در آذربایجان‌غربی که نصف آن کرد هستند، معلم‌ها بیشتر از قسمت آذری‌نشین استخدام می‌شوند و همین یک نوع تبعیض است و در کیفیت آموزش تاثیر می‌گذارد.
 
تعداد دانش‌آموزان در این منطقه بالطبع با توجه به رشد فزاینده جمعیت بیشتر است تا جاهای توسعه یافته مانند تهران یا اصفهان. بیشتر مدارس در اصفهان و تهران غیر انتفاعی هستند و موسسه‌های خصوصی هستند که مدارسی تشکیل داده‌اند و به صورت غیر انتفاعی اداره می‌کنند. آموزش و پرورش در این مناطق به آن صورت در تشکیل مدارس دخالت ندارد، ولی در مناطق محروم، دولت همه کارها را برعهده دارد و متصدی تمام امور آموزشی است و همین وظیفه دولت را چندبرابر می‌کند. به نسبت جمعیت دانش‌آموزی، دولت هنوز نتوانسته است مدارس مناسب را تشکیل بدهد و در نتیجه مدارس دوشیفته می‌مانند. در حالیکه در شهر میاندوآب که نزدیک شهر بوکان، مهاباد و سقز است، از ده الی پانزده سال پیش مدارس تک شیفته هستند و از ساعت نه تا دو و بعد از سه بعد از ظهر کلاس‌ها تشکیل می‌شوند. در بوکان، مهاباد و سقز از هفت و نیم شروع می‌شود تا دوازده و نیم و از دوازده و نیم مجدداً شروع می‌شود تا پنج و شش بعد از ظهر. خیلی به صورت متراکم و فشرده کلاس‌ها تشکیل می‌شود و همین نیز در سطح آموزش دانش‌آموزان و فشار بیشتری که به آنها می‌آید تاثیر دارد، چون یا باید حضور بیشتری در کلاس داشته باشند یا با تراکم درس روبه‌رو شوند.
 
وضعیت معیشتی معلمانی که در این مدارس تدریس می‌کنند، چگونه است؟
 
البته این یک مشکل صنفی است که در کل کشور وجود دارد. در تهران کانون صنفی معلمان بارها اعتراض کرده به نحوه پرداخت دولت به معلمان که زیر خط فقر زندگی می‌کنند؛ به ویژه معلمانی که مدرک پایین‌تری دارند و همین باعث شده است معلمان در بیشتر مناطق کشور دو شغل داشته باشند. علاوه بر شغل معلمی، به عنوان راننده تاکسی یا در جاهای دیگر نیز کار می‌کنند و این موجب شده است مسائل آموزشی نیز تحت الشعاع قرار بگیرد و به جای اینکه شغل اصلی‌ معلم، تدریس باشد، جامعه نیز آنها را به‌عنوان کسبه و راننده می‌شناسد. چون بیشتر در شغل دوم کار می‌کنند تا شغل اولشان. این باعث شده اعتراض‌هایی در سال‌های اخیر صورت بگیرد ولی توجهی به آن نشده است. با توجه به تورم رو به افزایشی که وجود دارد، میزان حقوق معلمان افزایش پیدا نمی‌کند. مثلاً امسال ۱۵درصد به حقوق معلمان افزوده شده است در حالی که تورم براساس آمار دولتی بالای ۲۰ درصد بوده و براساس آمار نمایندگان حتی بالای ۳۰ درصد است. همین اختلاف‌ها باعث شده که معلمان از نظر اقتصادی وضعیت‌شان روز به روز بدتر شود و متاسفانه صدایشان تاکنون به جایی نرسد. معلمان جمعیت بسیار زیادی را تشکیل می‌دهند، یعنی تقریبا بیشترین کارمندان دولت معلمان هستند. اگر بخواهند حقوق آنان را اضافه کنند باید بودجه هنگفتی را به آنان اختصاص بدهند و به همین دلیل دولت به این قضیه کمتر پرداخته است.