زنان و کودکان بیشترین آسیب‌ها را در هنگام حوادث طبیعی می‌بینند، زندگی و امنیت آنها به خطر می‌افتد و با بحران‌های متفاوتی روبه‌رو می‌شوند. با این حال هم نیازهای واقعی آنها در زمان بحران نادیده گرفته می‌شود و هم از ظرفیت و توان آنها برای کمک رسانی استفاده چندانی نمی‌شود و تنها در نقش قربانی نگه داشته می‌شوند. در بحران‌ ناشی از سیل که در مناطق وسیعی از ایران در جریان است، همچنان به نیازها و مسایل زنان و نقش آنها توجهی نمی‌شود.

این مطلب به پنج دلیل عمده اشاره می‌کند که چرا باید در هنگام بحران‌ها به زنان توجه بیشتری کرد.

زنان اغلب برای مراقبت از اعضای خانواده تنها می‌مانند

بحران‌ها تعداد زنانی را که مجبور می‌شوند به تنهایی از خانواده خود مراقبت کنند، افزایش می‌دهد. در چنین شرایطی، اغلب همسران و پدران کشته، زندانی و مفقود می‌شوند یا دست‌کم برای مدت طولانی از خانواده دور می‌مانند. به همین دلیل زنان برای مراقبت از خانواده خود تنها می‌مانند؛ در حالی که ممکن است درآمدی نداشته باشند و حمایتی را که پیش از آن از طریق اداره دو نفره زندگی تامین می‌شد، از دست بدهند. در عین حال، زنان معمولا از تصمیم‌گیری‌ها در اجتماع محلی خود و در خانواده کنار گذاشته می‌شوند و همزمان باید به تنهایی با اندوه و ترامای خود کنار بیایند.

مثل زن ۲۹ ساله‌ای که می‌گوید: «از وقتی شوهرم مرد، هم باید خرج خانواده‌ام را بدهم، هم باید مراقب بچه‌ها باشم و هم از چادری که در آن زندگی می‌کنیم مراقبت کنم. غذا پیدا کردن سخت است، دستفروشی می‌کنم اما نمی‌توانم چیزی بفروشم و بچه‌هایم گرسنه می‌مانند.»

زنان از دسترسی به آنچه نیاز دارند باز می‌مانند

حتی در کشورهایی که بالاترین میزان مراقبت‌های بهداشتی را دارند، زایمان و نگهداری از نوزاد، یک چالش و مسوولیت بزرگ است. برای زنانی که در مناطقی زندگی می‌کنند که دسترسی به خدمات بهداشتی و پزشکی کمتر است، موضوع دشوارتر هم هست. اگر زنی مجبور به ترک خانه و زندگی‌اش شود، زایمان می‌تواند به قیمت جان زن تمام شود. در واقع، ۶۰ درصد مرگ‌های قابل پیش‌گیری زنان در هنگام زایمان در سراسر جهان، در شرایط بحران‌های طبیعی و درگیری‌ها اتفاق می‌افتد.

کمبود خدمات درمانی، فاصله زیاد و دوری از مراکز درمانی، ناامنی، نبود بهداشت و کمبود خدمات اورژانس، زنان را در معرض خطر زایمان‌های منجر به مرگ یا پرخطر قرار می‌دهد.

به اینها باید کمبود نوار بهداشتی، وسایل پیشگیری از بارداری و احتمال ابتلا به بیماری‌ها و عفونت‌های زنانه را هم افزود. همه اینها در شرایطی است که تابوهای اجتماعی و اولویت قرار ندادن زنان باعث می‌شود تامین نیازهای بهداشتی زنان مورد توجه نیروهای امدادرسان هم قرار نگیرد.

زنان قربانی خشونت می‌شوند

بحرا‌ن‌ها خطر آزارهای جنسی و تجاوز را افزایش می‌دهند. زنان در هنگام بی‌جا شدن و آوارگی بیشتر در معرض چنین آزارها و اتفاق‌هایی قرار می‌گیرند. بر اساس آمارهای رسمی، یک نفر از پنج زن آواره در معرض چنین اتفاق‌هایی هستند و البته رقم واقعی می‌تواند بیشتر از این باشد چون بسیاری از موارد هرگز گزارش نشوند.

خشونت جنسی اثر عمیقی بر جسم و روان قربانیان آن می‌گذارد. بسیاری از نجات‌یافتگان کسی را ندارند که برای دریافت حمایت به او مراجعه کنند و همین آنها در معرض آسیب بیشتر قرار می‌دهد.

زنان اغلب آسیب‌های روانی می‌بینند، در حالی که از آنها حمایتی نمی‌شود

زخم‌های روانی قابل دیدن نیستند اما اتفاقاتی مانند از دست دادن اعضای خانواده، خانه و زندگی و بر هم خوردن روند عادی زندگی بر سلامت روان زنان اثر عمیقی می‌گذارد. بسیاری از آنها با تراماهایی مانند مشاهده وقوع یک فاجعه طبیعی و خشونت جنسی و نبرد روزانه برای ادامه زندگی در آوارگی مواجهه می‌شوند. با این حتی از آنها توقع می‌رود که تامین آرامش و امنیت سایر اعضای خانواده را هم بر عهده بگیرند.

یک زن ۳۳ ساله درباره تجربه خود می‌گوید: «زندگی‌ام یک شبه زیر و رو شد. نمی‌توانستم این فکر را از ذهنم بیرون کنم. عصبی شده بودم و تمام روز سر بچه‌هایم داد می‌کشیدم. تصمیم گرفتم از شهر خودم دور شوم. ترک خانه و زندگی و شهرم بسیار سخت بود.»

سرمایه‌گذاری بر زنان، سرمایه‌گذاری بر کل جامعه است

زنان و دختران آسیب‌های زیادی از فجایع می‌بینند اما تنها به عنوان قربانی دیده می‌شوند، نه کسانی که می‌توانند در تصمیم‌گیری‌ها و تحولات موثر باشند. تحقیقات نشان می‌دهد که اگر زنان در فعالیت‌های انسان‌دوستانه مشارکت داده شوند، کل جامعه از آن سود می‌برد. مشارکت زنان در‌ آموزش و فراهم کردن خدمات، مواد غذایی و نیازهای بهداشتی می‌تواند اثر بزرگی در بهبود شرایط بگذارد. تشکیل گروه‌های حمایتی از مادران، می‌تواند به زنان کمک کند خودشان به یکدیگر کمک کنند و یک شبکه حمایتی پایدار به وجود بیاورند.

زنی که از زلزله سال گذشته کرمانشاه نجات یافته می‌گوید: «کسی به دادمان نرسید. من و چند مادر دیگر، یک مهدکودک خانگی درست کردیم تا بقیه بتوانند اوضاع را سر و سامان بدهند. پارسال فهمیدیم که خودمان بیشتر از هرکسی می‌توانیم به خودمان کمک کنیم.»