در شش دی ماه ۱۳۹۶ و با حرکت شجاعانه ویدا موحد، جنبشی آغاز شد که در یک دوره زمانی نقریبا یک ماهه موج وسیعی از همراهی و واکنش اجتماعی پدید آورد. این موج، گرچه به تدریج فروکش کرد، اما کاملا متوقف نشد. صفحه مسیح علینژاد نیز ویدیوهایی از زنانی منتشر می کند که با تقلید از ویدا موحد روسری خود را برچوب زده و در خیابان علیه حجاب اعتراض میکنند، هرچند این حرکتها واکنش آغازین را بر روی افکار عمومی نداشته است. آیا این به معنی پایان مبارزه با حجاب اجباری یا آنگونه که نوشین احمدی خراسانی در یک مقاله اشاره کرده است، عدم گسترش این حرکت است؟ در این مقاله سعی داریم بعضی عوامل موثر بر عدم تداوم گسترده این حرکت را بررسی کنیم.
عوامل عدم تداوم فزاینده حرکت دختران خیابان انقلاب
- سرکوب و ترس
شواهد تجربی در روانشناسی سیاسی نشان میدهد که ترس، منجر به بالا رفتن احساس ریسک ۱ و تمایل به ریسک گریزی ۲ شده و بر مواجهه اپوزوسیون با سرکوب و ظلم در حکومتهای اقتدارگرا تاثیر میگذارد.۳
گسترش حرکتهای اعتراضی و پیگیری آن در حکومتهای تمامیت خواه و سرکوبگر، مانند حکومت فعلی ایران، بیشک قابل مقایسه با کشورهای دموکراتیک نیست. نگاهی کلی به روشهای سرکوب، ارعاب یا وادار کردن مردم به همراهی با حکومت نشان میدهد که عامل «ترس» و ایجاد احساس عدم امنیت و بی پناهی، یکی از موثرترین ابزارهای مورد استفاده سیستم در طول ۴۰ سال گذشته بوده است. حکومت با تنبیه، اعدام، اتهامات خیالی، ایجاد دشمن خارجی یا حتی انتخاب بین بد و بدتر، همواره مردم را در موقعیتی قرار میدهد که قدرت ریسک را از دست داده و چاره ای جز فرمانبرداری برای خود نبینند. تحقیقات کلینیکی و تجربی، همچنین، رفتار مردم تحت سیستمهای تمامیت خواه را با حس «ناامنی» توصیف میکند.۴
حرکت دختران خیابان انقلاب، گرچه توسط عدهای از زنان و مردان بازتولید شد، اما ایجاد ترس از عواقب آن با استفاده از مجازات زندانهای طولانی مدت توانست آن را تا حدی کمرنگ کند. صدور حکم دو تا ۲۰ سال حبس تنها برای اعتراض علنی به حجاب، اتهام «تشویق مردم به فساد» و « تظاهر به عمل حرام» هزینه سنگینی به نظر میرسد که بسیاری هنوز تمایلی به پرداخت آن برای یک تغییر اجتماعی ندارند.
- عدم همراهی فعالان حقوق زنان
عدم توانایی در همراهی و همکاری، نقدهای مخرب به جای سازنده، و اختلاف و حاشیه سازی در بین فعالان حقوق زنان یکی از دلایلی است که به نظر می رسد توان و پتانسیل بالای این گروه از فعالین را در سالهای اخیر به بیراهه برده است. هانا آرنت، در کتاب «انسانها در عصر ظلمت»۵ توضیح می دهد که نظام توتالیتر چگونه به شکلی سیستماتیک شهروند را از توان ارتباط معنادار و مشارکت در عمل جمعی تهی میکند. گروههای فعال در امور زنان نیز از این خصلت بینصیب نماندهاند. همزمان با اجرای اعتراضی دختران خیابان انقلاب، بسیاری از فعالین زنان درگیر حجم وسیع و باورنکردنی از حاشیه سازیهایی مختلف مانند ادعای تلاش برای مصادره این حرکت توسط کمپین چهارشنبههای سفید شده و تمام انرژی خود را صرف اثبات مرتبط بودن یا نبودن این حرکت با کمپین، افشاگری یا تهمت زنی در مورد شخص مسیح علینژاد، یا حتی فراتر از آن نوشتن مطالب یا مقالات در نفی تاثیر کمیپن چهارشنبههای سفید بر جریان دختران خیابان انقلاب و جنبش زنان کردند. گروهی از فعالین اصلاحطلب نیز با مصاحبه با یکی از دختران زندانی و تلاش برای وابسته کردن حرکت به اصلاحطلبان، موجی در انکار اثرگذاری و ارتباط کمپین با این حرکت در فضای مجازی به وجود آوردند تا اصل حرکت را به حاشیه ببرند.
این عدم توانایی همراهی جمعی در بین مدافعان حقوق زنان، در حالیست که حرکت میتوانست بهعنوان یک فرصت تاریخی و با کمک مشارکت، حمایت و پیگیری همین فعالین به یک تغییر تاریخی یا به یک فشار بزرگ تاکتیکی برای بازپس گیری بخشی از حقوق زنان تبدیل شده، یا در مقیاس کوچکتر، به فرهنگسازی اجتماعی و زمینه سازی فکری برای چنین تغییری در آینده بدل شود.
- غیر اولویت پنداری حقوق فردی و نبود آموزش حقوق اولیه
در سالهای اخیر و بهویژه سالی که گذشت، اخبار فساد سیاسی و اقتصادی، تنشهای بین المللی و نگرانی از خطر جنگ، نگرانیهای محیط زیستی، تشدید سرکوب معترضان، و اعدام و دستگیری فعالین حوزههای اجتماعی در کنار پایین آمدن قدرت خرید مردم تقریبا به شکلی مداوم و هر روزه زندگی مردم عادی را تحت فشار و تنش قرار داده است، به طوری که این تنشها، مبارزات مدنی برای تغییرت اجتماعی را تا حد زیادی تحت الشعاع قرار داده است. همچنین، حکومت با حذف یا فشل کردن علوم انسانی در مدارس و دانشگاه و محروم کردن جامعه از آموزش حقوق شهروندی، به سادگی توانسته اولویتهای فکری جامعه را هدایت یا منحرف کند و اهمیت حقوق شهروندی را به حاشیه ببرد.
- نبود سازماندهی منسجم
عدم توانایی ایجاد حرکتها و نهادهای مدنی منسجم از خصوصیات جامعه تحت حکومتهای تمامیت خواه مانند ایران است. در چنین حکومتهایی، دو عامل سرکوب و کنترل، توان و حتی استعداد ایجاد مطالبات گروهی و سازماندهی شده مستقل از حکومت را از شهروندان گرفته و باعث میشود تا فعالین حوزه مدنی و سیاسی به سختی قدرت همکاری و توان اعتماد متقابل را پیدا میکنند. این نبود انسجام و برنامهریزی، منجر به این شد که حرکت دختران انقلاب در یک دوره زمانی کوتاه بسیار مورد استقبال قرار گرفته اما به سرعت توسط بسیاری از شهروندان فراموش شود.
حرکت دختران انقلاب تنها یک گام از یک مبارزه طولانی
تغییر در قوانین اجبار حجاب، نیازمند ایجاد زمینه مناسب پذیرش فرهنگی در جامعه سنتی ایران نیز هست. زمینه سازی برای پذیرش الگوهای مدرن سبک زندگی و آزادیهای بیشتر اجتماعی توسط لایههای سنتی و مقاوم به تغییر منجر به احساس عدم ثبات و امنیت ۶، اضطراب نسبت به تغییر و ایجاد ترس از مسئولیتهای جدید شخصی در میان قشر سنتی میشود۷. لذا، ایجاد تغییر فرهنگی و انتخاب روش برخورد کارآمد و صحیح با محدودیتهای برخاسته از فرهنگ جامعه مردسالار ایران، کاری زمانبرتر از تنها مبارزه برای تغییر قوانین زن ستیز است.
همچنین، تاریخچه مبارزات مدنی خشونت پرهیز در کشورهای دیگر نشان میدهد که این مبارزات زمانبر و نیازمند صبوری و حرکتهای ریشهای است. به عنوان مثال، مبارزه سیاهان در امریکا ۱۴ سال ۸ و مبارزه مدنی مردم هند ۹۰ سال ۹ به طول انجامیده است. آن چه پیروزی را ممکن میسازد آن است که حرکت انعطاف لازم برای تغییرات استراتژیک را درک کرده و در زمانهای مختلف به اشکال موثری ادامه پیدا کند اما هرگز متوقف نشود.
لذا میتوان مبارزه با حجاب اجباری را به عنوان بخشی از تغییر زمانبر و ماندگار فرهنگی در جامعه سنتی ایران، در یک کلیت وسیعتر و با افت و خیزهای متعدد در نظر گرفت که حرکت دختران خیابان انقلاب تنها یکی از خیزهای آن بوده اما پایان یا کم شدن بسامد آن به معنی پایان مبارزه زنان نیست. چنان که نمونه های دیگری از این اجرای اعتراضی اخیرا نیز مشاهده شده و شکلی دیگر از آن در کمپین چهارشنبه های سفید به شکلی مداومتر و روشمندتر تداوم یافته است.
در حرکت دختران خیابان انقلاب، نبود رهبری متمرکز و سازماندهی، گرچه در ظاهر یک نقطه ضعف به نظر میرسد اما با طبیعت بسیاری از مبارزات خشونتپرهیز سازگار است. جین شارپ معتقد است ایجاد یک گروه رهبری متمرکز برای مبارزات خشونت پرهیز در اکثر حکومتهای تمامیت خواه ناممکن است. زیرا که هر چه برخورد با حکومت جدیتر میشود امکان زندانی شدن رهبران توسط حکومت یا حذف آنها به وسیله رقبا بالا می رود. لذا در چنین مواردی، شرکت کنندگان در مبارزه نیاز دارند تا برای اتکا به خود تمرین داده شوند تا بهویژه در در موارد سرکوب شدید، بتوانند با استقلال کامل از گروه رهبری فعالیت کنند ۱۰. یکی دیگر از بهترین نمونه ها از این موارد مبارزات در ایران را میتوان در کمپین چهارشنبههای سفید و تاکید ان بر ایجاد حس استقلال و رهبری در همه شهروندان مشاهده کرد. کمپینی که بدون نیاز به رهبری سنتی اما به عنوان پلتفرم برای انعکاس حرکتهای مستقل اعتراضی در زمینه مبارزات خشونت پرهیز عمل کرده و با این روش، خلاف حرکتهای صنفی، عملا امکان بازداشت فعالین کلیدی و متوقف کردن اعتراض توسط حکومت را برای یک سال و اندی از حکومت گرفته است.
جمعبندی
لیپست معتقد است آموزش لازمه تغییرات پایدار اجتماعی و سیاسی در جامعه است ۱۱. در حکومتهای تمامیتخواه، خلاف بسیاری از کشورهای دموکراتیک، شهروندان از آموزش رسمی در مورد حقوق خود، روشهای موثر مطالبهگری نسبت به نظام حاکم و آموزش رواداری محرومند و این مسئولیت به عهده بخشی از فعالین سیاسی و اجتماعی است تا نبود مهارتهای مرتبط به حقوق مدنی را در جامعه جبران کنند. بخشی از این مسئولیت، امروز توسط مبارزان مدنی حقوق زنان با جدیت پیگیری میشود و اثر آن در فراگیر شدن مطالباتی مانند اعتراض به حجاب اجباری و تبعیض جنسیتی در سطح کشور قابل مشاهده است. بدون شک، مهارت مبارزین حقوق زنان نیز با استفاده مداوم از تکنیکهای مقاومت خشونت پرهیز بیشتر شده و نیز مداومت در انجام آنها به اعتماد به نفس و اثرگذاری بیشتر و گسترده شدن مقاومت مدنی منجر میشود۱۲.
همزمان، فعالان حقوق زنان ما نیز به عنوان بخشی از جامعه فعلی ایران باید بیاموزند تا با کنار گذاشتن حواشی ونیت خوانیهای مخرب و با احترام به اختلاف دیدگاه و روش مبارزه، به تقویت تجربه کار متحد برای ایجاد تغییر پایدار در حقوق زنان کمک کنند و از این راه تلاش نمایند تا جریان مبارزه در مسیری درست قرار گرفته و مستقل از افراد و فرد محوری به حرکت خود ادامه دهد.
همچنین باید به این موضوع توجه داشت که موضوع مبارزه با حجاب، کارکردی فراتر از تغییر قوانین در یک زمینه خاص دارد. مبارزات دختران خیابان انقلاب و کمپین مبارزه با حجاب اجباری بخشی از آمادگی برای تقویتسازی ذهن دموکراتیک در جامعه است. ذهنی که باید به ضرورت تغییرات مداوم اجتماعی در یک جامعه دموکراتیک عادت کند و مبارزه ای که نیاز دارد تا در زمینه های مختلف دیگر اجتماعی نیز تکثیر شود. این مبارزه هرگز پایان نمی یابد.
منابع:
۱- Lerner and Keltner, 2000, 2001; Lerner et al., 2003; Johnson and Tversky, 1983
۲- Cohn, A., Engelmann, J., Fehr, E., & Mare ´chal, M. A. (2015). Evidence for countercyclical risk aversion: An experiment with financial professionals. The American Economic Review, 105(2), 860–885.
۳-Young, L. E. (2016). The Psychology of Political Risk: Repression, Fear and Mobilization. Working paper, Columbia University
۴-Cheibub, J.A., Gandhi, J. & Vreeland, J.R. Public Choice (2010) 143: 67. https://doi.org/10.1007/s11127-009-9491-2
۵- هانا آرنت، انسانها در عصر ظلمت
۶- Barbu, Z. (2002). Democracy and dictatorship. New York, NY: Grove.
۷- Barbu, Z. (2002). Democracy and dictatorship. New York, NY: Grove.
۸- 1954 -1968
۹- 1857 -1947
۱۰- Sharp, G., & Hatfield, M. O. (1980). Social power and political freedom. Boston: Porter Sargent.
۱۱- Lipset, S. M. (1960). Political man: The social basis of modern politics. New York: Doubleday
۱۲-Sharp, G., & Hatfield, M. O. (1980). Social power and political freedom. Boston: Porter Sargent.