آیا مبارزه با حجاب اجباری را یک ضرورت در مبارزات برابریطلبانه زنان میدانید؟
یکی از مهمترین نماد تبعیض در مورد زنان همین بحث حجاب اجباری است که تبدیل به مسئله نمادین و حیثیتی برای حکومت هم شده است و علیرغم مسالمت آمیز بودن مبارزات زنان حکومت با فشار بر زنان و تنوع دادن به طرحهای گشت ارشاد این حجم از فشار و تبعیض را بیشتر کرده است. حکومت در این مسیر هیچ گونه اراده و میلی به تعامل و انعطاف نشان نداده (۱۰ سال پیش گشت ارشاد بوده، اکنون هم است) بنابراین اینجایی که حکومت انعطاف ندارد نقطه شروع مبارزه است این مسئله هم یکی از مهمترین نمادهای مبارزه است.
آیا به باور شما حجاب موضوعی سیاسی است؟
بله، موضوع سیاسی شده، من فکر میکنم حجاب ذاتا یک موضوع سیاسی نیست ولی جمهوری اسلامی آن را تبدیل به یک مسئله سیاسی کرده است و حجاب با هویت جمهوری اسلامی گره خورده است و آن را تبدیل به یک مسئله امنیتی نیز کرده است. زمانی که در سال ۱۳۶۲فرمان حجاب اجباری صادر شد، این مسئله باعث شد تا بخشی از حقوق مردم به تصمیمات ایدئولوژیک یک حکومت سیاسی گره بخورد و بنابراین حجاب هم یک مسئله سیاسی شد. در مرحله دوم به خصوص در این ۱۵ سال اخیر هم حکومت ایران هر گونه تلاش برای نفی حجاب اجباری را نقشه دشمن اعلام کرد و آن را به مخالفان نظام پیوند زد و بنابراین حجاب را این گونه تبدیل به یک مساله امنیتی کردند. وقتی یک مسئله برای حکومت سیاسی و امنیتی میشود، تبدیل به یک موضوع حیثیتی برای نظام هم میشود. به این ترتیب، حکومت به طور مداوم با رفتارها و واکنشهایش مسئله حجاب را پیچیدهتر کرده است.
آیا شیوه مبارزه مدنی دختران خیابان انقلاب را رادیکال و تمام شده ارزیابی میکنید؟
خیر، حرکت دختران انقلاب در فضای سیاسی ایران رادیکال به نظر میرسد، ولی من شخصا متاسفم که در جامعهای بودهام که درخواست طبیعیترین و بدیهیترین حقوق زنان برای زندگی، یعنی حق انتخاب پوشش تبدیل به یک مسئله رادیکال میشود.
زنان از ابتدای انقلاب مبارزات خود را آغاز کردهاند، با تشکیل دادن گروهها و کمپینهای گوناگون و انجام کارهای مختلف برای احقاق حقوق خود مبارزه کردهاند و مادامی که این نابرابریها و تبعیضها وجود دارد، مبارزات زنان نیز ادامه خواهد داشت. شواهد و گزارشها نشان میدهد که هر روز این درخواستها وسیعتر شده، صدای ما نیز بلندتر شده و ما زنان برای رسیدن به حقوقمان جسورتر و مصممتر شدهایم. من کل مبارزهای را که در این ۴۰ سال صورت گرفته، یک روند تکاملی میدانم که نه تنها باعث شده این جنبش زنده بماند، بلکه هر روز قویتر هم شده است. این صدای زنان ایران است که سالها سرکوب شدهاند و هر روز برای احقاق حقوق خود میجنگند.
این مسئله و مبارزه زنان تمام نشده، چون سوژهای که ما در مورد آن صحبت میکنیم سر جایش ایستاده است.
آیا مبارزه با حجاب اجباری را یک ضرورت در مبارزات برابریطلبانه زنان میدانید؟
بله، با توجه به اصرار حکومت در به انزوا کشیدن زنان که از اصلیترین ابزارهای این سیاست حجاب اجباریست. حجاب اجباری یکی از ابزارهای سرکوب زن در طول تاریخ بوده و تاریخچه اجبار کد لباس برای زنان در فرهنگهای مختلف به تمدنهای باستان برمیگردد. به بهانه حجاب اجباری شاهد خشونت روزانه از طرف حکومت و پلیس امنیت نسبت به زنان هستیم. زنان در ایران در ارتباط با پلیس و گشت ارشاد احساس امنیت ندارند و این عدم امنیت بیشتر از معترضین و متجاوزین است. از طرفی، همانطور که دیدهایم بسیاری از زنان لایق با مدارج علمی و تخصصی بالا که میتوانستند در جامعه و حکومت نقش به سرایی داشته باشند، به علت همین حجاب اجباری، در مراتب شغلی بالاتر به دلیل لزوم داشتن حجاب برتر یا چادر نتوانستند به فعالیت ادامه دهند و این موضوع باعث شده که عملا صحنه سیاسی و فرهنگی جامعه در دستان مردان باشد.
آیا به باور شما حجاب موضوعی سیاسی است؟
متاسفانه جمهوری اسلامی حجاب اجباری را با هویت جمهوری اسلامی گره زده و در موارد بسیاری این بحث مطرح میشود که با اختیاری شدن حجاب، عملا جامعه از حالت اسلامی خارج خواهد شد. تنها تفاوت کشور ما با بقیه کشورهای مسلمان که در آنها زنها حجاب دارند، همین حجاب اجباری است. هر زنی، فارغ از ملیتش، در ابتدای ورود به ایران مستلزم رعایت حجاب اجباری است. از طرفی در طول تاریخ هم میبینیم که هر زمان زنان در پی گرفتن حقی از حکومت و برای رسیدن به برابری بودهاند جنبش رنگ و بوی سیاسی گرفته است. حرکتهای فمنیستی در مقطعهای مختلف و در کشورهای مختلف همواره رنگ و بوی سیاسی داشته: مثل جنبش سافراجت(گرفتن حق رای) یا برای وارد شدن به پارلمانها و داشتن کرسیهای سیاسی و … بنابراین این چیزی نیست که خاص ایران باشد و ممکن نیست که بتوان چنین مطالبهای را از سیاست جدا کرد.