سالهاست که فرهنگیان کشور، با استفاده از روشهای قانونی و مسالمتآمیز سعی دارند سیاستگذاران را متقاعد کنند که برای تحقق توسعه پایدار و رشد همه جانبه کشور، آموزش و پرورش را در اولویت برنامهریزی خود قرار دهند اما تاکنون موفق نبودهاند. به همین منظور «شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران» در راستای احقاق حقوق خویش، در بیانیهای که روز شش اسفندماه منتشر شد، ضمن برشمردن مطالبات فرهنگیان (آزادی فعالان صنفی، توقف خصوصیسازی، آزادی تشکلهای صنفی، اختصاص بودجه کافی به آموزشوپرورش، اجرای قانون همسانسازی و رفع مشکلات بیمه) از کلیه معلمان سراسر کشور خواسته تا در روزهای ۱۲تا ۱۴ اسفندماه ۹۷، با حضور در دفتر مدارس، از رفتن به کلاسهای درس خودداری کنند.
در همین راستا برآن شدیم تا با چندتن از اعضای تشکلهای صنفی استان تهران گفتوگو کنیم تا با اهداف و ماهیت اعتراضات پیش رو بیشتر آشنا شویم.
معلمی حدودا ۵۵ ساله با ۲۵ سال سابقه کار، در پاسخ به این سوال که چرا اعتراضات معلمان در سالهای اخیر بینتیجه مانده، چنین میگوید: «در ابتدا باید ببینیم چرا معلمان اعتراض دارند؟ چندی پیش در فضای مجازی خواندم که آقای فانی بعد از استعفا از مقام وزارت آموزش و پرورش در محفلی گفته بودند زمانی رتبه بندی اجرا میشود که معلمان به خیابان بیایند. این بیان پاسخ نیست بلکه سرنخ رسیدن به پاسخ است. زیرا فردی که ۴۰ سال در ردهی مدیریت کلان آموزش و پرورش و دولت بوده، به این نتیجه رسیده است که آموزش و پرورش اولویت حکومت نیست و این معلمان هستند که باید مسئولان را به این قناعت برسانند که شرط ترقی و توسعه مملکت در گروی دادن اولویت اول به آموزش و پرورش است.»
او سپس ادامه میدهد:
«در جواب این سوال که چرا تا حالا اعتراضات معلمان در سالهای اخیر نتیجه نداده است، باید عرض کنم اولاً معلمان حاضر در میدان اعتراض اکثریت جامعه معلمی نبودهاند. این خود سم مهلکی برای مملکت بوده است. شما اهالی رسانه، دقت داشته باشید اغلب دولتمردان اعتراضات معلمان را با دو ترفند توجیه کردهاند. یکی آنکه اعتراضات معلمان را به معوقات تقلیل دادهاند، در حالیکه مطلقاً چنین چیزی نبوده. نه اینکه به کل نباشد اما این تنها خواسته معلمان نبوده و نیست. دوم آنکه معترضان را اقلیت کوچکی از معلمان میدانند که همین جمله زمینه اتهام امنیتی به معلمان معترض را فراهم آورده است و شما میبینید که امروز چه تعداد معلم به خاطر حقگویی در زندان هستند. ثانیاً، نبود تشکلهای صنفی مستقل هم، در عدم موفقیت اعتراضات معلمان در این سالها موثر بوده است. میگویم مستقل، چون تشکلهای سیاسی به اسم حمایت از فرهنگیان مدام پشت ما را خالی کردند. ثالثاً جو امنیتی موجود بر فضای جامعه معلمان که خودتان بهتر میدانید.»
خانم آموزگار: «یکی از اعتراضات اصلی ما بحث خصوصیسازی در آموزش است. سالهاست که دولتها میگویند با توجه به امکانات و ظرفیت های موجود، راهی جز خروج از تصدیگری و برونسپاری ندارند. این درحالیست که اتخاذ این سیاست سالهاست معیشت فرهنگیان را در معرض خطر داده و باعث شده تا دانشآموزان زیادی که از وضعیت مالی مناسب بیبهره هستند هم قید مدرسه رفتن را بزنند.»
معلم دیگری که او هم تقریبا ۵۰ ساله است و بیش از۲۰ سال در مدرسهای واقع در منطقه ۱۲ تهران درس میدهد، بحث را چنین ادامه میدهد: «در کنار صحبتهای همکارم که با آن موافق هستم، یک دلیل دیگر که شخصاً آنرا تجربه کردهام این است که با اینکه فعالین صنفی از سواد و قدرت مذاکره بالایی برخوردارند اما با مذاکره کمترین دستاوردی نداشتهاند، زیرا مذاکرات فعالین صنفی توسط بدنه جامعه فرهنگیان آنچنان که لازم است حمایت نشده است. یک دلیل مهم دیگر هم ناامیدی معلمان است که نمود آن همواره با مطرح کردن این سوال که “مگر اعتراض قبلی چه دستاوری داشت؟”، مشاهده شده است. در واقع بدنه معلمان درخصوص اعتراض هیچگاه متحد نبوده است. البته در سال جاری و به خصوص در اعتصاب مهرماه امسال، به دلیل شرایط اقتصادی کشور و فشار روی معیشت مردم، اتحاد بیشتری را از سوی بدنه فرهنگیان شاهد بودیم و نسبت به سالهای قبلتر، همراهی با اعتراضات توام با همدلی بیشتری بوده است.»
این عضو کانون صنفی معلمان در پایان صحبتهایش هم مثال جالبی میزند که نمایانگر وضعیت فعلی آموزشوپرورش کشور است: «آقای فرشیدی، زمانی در مقام وزارت در پاسخ به اعتراضات معلمان گفتند معلمان معترض درصد بسیار اندکی از معلمان هستند که ارزش جواب دادن ندارند! آقای حاجی بابایی از بودجه آموزش و پرورش برای کسانی که معلمان را با چماق زدند، ناهار تهیه کرد و همچنین حکم اخراج معلمان را امضا کرد. آقای بطحایی وزیر فعلی دولت تدبیر و امید روی همه وزیران سابق را سفید کرده تا حدی که میگوییم کاش میشد فرشیدی یا حاجیبابایی را برگرداند یا برگشت به آن دوران!»
معلم بعدی که با او گفتوگو میکنیم، در دورهای به صورت مدیر مدرسه ابتدایی در جنوب شهر تهران بوده و هماکنون هم سالهای آخر خدمت خود را میگذراند. این معلم ۶۰ ساله صحبتهایش را این گونه شروع میکند:
«بعد از اینکه کارد به استخوان فرهنگیان رسید، امیدوار بودیم که انجمنها و کانونهای صنفی از سوی دولت پذیرفته شوند تا بتوانند صدای جامعه را به مسئولین برسانند اما چنین نشد. کانون صنفی معلمان را زیر فشار گذاشتند و بسیاری را هم احضار و یا زندانی کردند در حالیکه میتوانستند از در گفتوگو وارد شوند و تجربه منِ سپیدموی میگوید اگر به جای خشونت و بگیر و ببند، به کانونهای صنفی مستقل نه دستساز و دولتی، اجازه فعالیت میدادند و کانونها آزادی عمل داشتند، امروز بسیاری از مشکلات حل شده بود اما با رویکرد فعلی دولت امیدی به بهبود وضعیت خود نداریم. غیر از خلاف واقع و وعدهی واهی چیزی از جناب رئیس جمهوری، وزیر، نمایندگان مجلس و آقای نوبخت نشنیدیم. هر آنچه گفتند دروغ بود و ما معلمان با دروغ و وعده و وعید نمیتوانیم زندگی کنیم. با شکم گرسنه میتوان به دانشآموز درس داد؟ معلوم است که شاگرد گرسنه درس یاد نمیگیرد. چه شد مسئولین آنهمه از طرح و برنامه امنیت غذایی گفتند، همهاش همین بود؟ شما که خبرنگار هستید، بهشان بگویید کارمند، کارگر و معلم گرسنه نمیتواند کار کند. من معلم گرسنه باشم، نمیتوانم خوب قضاوت کنم برگه شاگرد را، نمی توانم درس بدهم. فقر که از در وارد شود، ایمان از پنجره بیرون میرود. امروز کار از فقر گذشته، کار به گرسنگی کشیده است. آقای بطحایی، وزیر آموزشوپرورش در جلسهی رای اعتماد گفتند: من به این امید آمدم که آقای نوبخت گفتهاند برای تامین اعتبار بودجهی آموزش و پرورش هیچ کم نخواهیم گذاشت. چه شد؟ هیچ کس نداند خودتان میدانید که هیچ نگذاشتند چه رسد به کم! »
معلمی دیگر زنیست حدودا ۴۵ساله که نزدیک ۱۵سال است سابقه تدریس دارد و از اعضای کانون صنفی معلمان هم هست. او از خصوصیسازی امر آموزش شاکیست و خصوصیسازی را آفت بزرگی برای پیدایش مشکلات کنونی میداند:
«یکی از اعتراضات اصلی ما بحث خصوصیسازی در آموزش است. سالهاست که دولتها میگویند با توجه به امکانات و ظرفیتهای موجود، راهی جز خروج از تصدیگری و برونسپاری ندارند. این درحالیست که اتخاذ این سیاست سالهاست معیشت فرهنگیان را در معرض خطر داده و باعث شده تا دانشآموزان زیادی که از وضعیت مالی مناسب بیبهره هستند هم قید مدرسه رفتن را بزنند. سالهاست که ما فریاد میزنیم اگر میخواهید جلوی این همه آسیب اجتماعی که سال به سال هم گستردهتر میشود را بگیرید، خصوصیسازی آموزش را متوقف کنید. اما میبینید که هرگونه صدای انتقادی را ممنوع و منتقد را زیر فشار میگذرانند.»
معلم بازنشسته: «امیدواریم. شما هم امیدوار باشید. برای تغییر وضعیت باید کاری کرد. انسان به امید زنده است.»
نارضایتی از وضعیت فعلی بین فرهنگیان بسیار بالاست. این را یکی دیگر از معلمان که ۲۵سال سابقه تدریس دارد میگوید:
«بسیاری از وضعیت فعلی ناراضی هستند. ما اعتراضات خود را بارها از هر طریقی که فکرش را بکنید به گوش مسئولان رساندیم اما جز وعده و وعید چیزی ندیدیم. به نوعی میتوان گفت وضعیت را به جایی رساندند که ما مجبور به اعتصاب شویم. شما ببینید با این همه مشکلاتی که در دریافتیها، معوقات، تجهیز و نوسازی مدارس و غیره هست اما دولت سال به سال بودجه آموزشوپرورش را کاهش میدهد. در همهجای دنیا بودجه آموزشوپرورش جزو بالاترین بودجههاست. برای همین است که سطح کیفی آموزش در همه دنیا بالاتر از ایران است. یکی از مهمترین اعتراضات فرهنگیان سراسر کشور بحث بودجه آموزشوپرورش است که باید مورد بازنگری و اصلاح قرار بگیرد»
میپرسیم: «امیدی به حل مشکلات فرهنگیان از طریق اعتصاب سراسری هست یا نه؟» پاسخ میدهد: «ما از هر طریقی که بشود صدایمان را به گوش مسئولین رساندهایم اما پاسخی ندادهاند. اعتصاب هم یکی از انواع اعتراض است که همواره برای حل مشکلات، مورد استفاده قرار میگیرد. امیدواریم که بتوانیم از این طریق تاثیرگذار باشیم.»
در پایان گفتوگو و زمان خروج از محل، پیرمرد بازنشستهای که ۴۰سال سابقه تدریس دارد و شاهد گفتوگوی ما با معلمان است، کوتاه میگوید: «امیدواریم. شما هم امیدوار باشید. برای تغییر وضعیت باید کاری کرد. انسان به امید زنده است.»