بیانیه راهبردی آیت الله خامنه ای به مناسبت چهلمین سالگرد انقلاب در ۲۲ بهمن ۱۳۹۷ در ۵۹۷۰ کلمه در ۱۲ صفحه منتشر شد. سپس، به سرعت همه زمامداران جمهوری اسلامی به تعریف و تمجید از آن پرداختند. آیت الله علم الهدی در نماز جمعه مشهد گفت که این برنامه ۴۰ سال دوم انقلاب است که باید در همه جا تدریس شود. در این بیانیه وعده داده شده که طی ۴۰ سال آینده امام زمان ظهور خواهد کرد. صادق لاریجانی گفت که روح این بیانیه چنان عمیق است که الفاظ و کلمات عاجز از بیان معنای آن هستند.

آیت‌الله شب‌زنده‌دار، عضو فقهای شورای نگهبان، گفت که در دیدار خصوصی با رهبری، آیت الله خامنه‌ای به او گفته است: «من روی این بیانیه خیلی زحمت کشیدم. من بنای بر این ندارم که اگر چیزی نوشتم یا مطلبی می‌گویم از دیگران درخواست کنم که روی آن کار کنند ولی راجع به این می‌گویم این کار را بکنند…» سپس شب زنده دار گفت که طلاب باید آن را مانند کتب درسی به بحث بگذارند. محسن رضایی و دیگر فرماندهان نظامی و دیگران هم به میدان آمدند و از معجزات این بیانیه سخن گفتند. این نوشتار نیز پاسخی به دعوت خامنه‌ای است، اما به نتایج مطلوب او منتهی نخواهد شد.

اکبر گنجی: پدرسالاری و رییسِ قبیله سالاری به ولایت فقیه منتهی شده است، به مقامی که به جای همه تصمیم می‌گیرد.

تصحیح خطاها آری، تجدیدنظر خیر

آیت الله خامنه‌ای در همان ابتدا می‌نویسد که جمهوری اسلامی نظامی انعطاف پذیر و تصحیح کننده خطاهای خویش است. اما در اصول خود تجدیدنظر نخواهد کرد. می‌نویسد:

«انقلاب اسلامی همچون پدیده‌ای زنده و با اراده، همواره دارای انعطاف و آماده‌ی تصحیح خطاهای خویش است، امّا تجدیدنظرپذیر و اهل انفعال نیست. به نقدها حسّاسیّت مثبت نشان می‌دهد و آن را نعمت خدا و هشدار به صاحبان حرفهای بی‌عمل می‌شمارد، امّا به هیچ بهانه‌ای از ارزشهایش که بحمدالله با ایمان دینی مردم آمیخته است، فاصله نمی‌گیرد. انقلاب اسلامی پس‌از نظام‌سازی، به رکود و خموشی دچار نشده و نمی‌شود و میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی و اجتماعی تضاد و ناسازگاری نمی‌بیند، بلکه از نظریّه‌ی نظام انقلابی تا ابد دفاع می‌کند. جمهوری اسلامی، متحجّر و در برابر پدیده‌ها و موقعیّتهای نو به نو، فاقد احساس و ادراک نیست، امّا به اصول خود بشدّت پایبند و به مرزبندی‌های خود با رقیبان و دشمنان بشدّت حسّاس است. با خطوط اصلی خود هرگز بی‌مبالاتی نمی‌کند و برایش مهم است که چرا بماند و چگونه بماند.»

اگر این مدعا فقط و فقط به ارزش‌هایی چون “آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت، برادری”- که خامنه‌ای مدعی است ارزش‌های ابدی و جهانشمول انقلاب اسلامی ایران است- تحویل می‌شد، شاید چندان مشکلی پیش نمی‌آمد. اما وقتی اجرای احکام فقهی جزو اصول و ارزش‌ها به شمار می‌رود، یا اصل ولایت مطلقه فقیه یکی از ارزش‌ها و اصول تجدیدنظرناپذیر به شمار می‌رود، در این صورت مسایل و مشکلات بسیاری ساخته شده و می‌شود. نقد این است که اصل ولایت فقیه و اجرای احکام فقهی توسط نظام سیاسی با دموکراسی و حقوق بشر تعارض بنیادین دارند.

حتی در مورد ارزش های عامی چون “آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت، برادری”؛ وقتی نوبت به تفسیر و تعیین مصداق رسد، چون این مرحله پایان ناپذیر در جمهوری اسلامی محصول توافق جمعی دموکراتیک نیست، و ولی فقیه و نهادهای تحت امر او این کار را انجام می دهند، بازهم شاهد مسایل و مشکلات عدیده ای خواهیم بود. پدرسالاری و رییس قبیله سالاری به ولایت فقیه منتهی شده است. او به جای همه تصمیم می گیرد که اولاً: کدام ارزش های اخلاقی، ارزش های نظام سیاسی اند. ثانیاً: معنا و تعریف این ارزش ها کدامست؟ ثالثاً: مصادیق آنها چیست؟ به عنوان مثال، خامنه ای بیش از همه درباره اصل عدالت سخن گفته است. اما عدالت نزد او به معنای عدم تبعیض نیست. او براساس احکام فقهی، تبعیض های میان زنان و مردان، مسلمانان و غیرمسلمانان، و فقیهان و غیر فقیهان را عین عدالت به شمار می آورد. ولی فقیه قیم مردم در همه موارد است و همین بیانیه یکی از مصادیق این مدعاست. اما این نوشتار خود را فقط و فقط به آنچه اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی نامیده می شود، منحصر خواهد کرد.

پایبندی شدید به مرزبندی با رقیبان و دشمنان

از جمله اصول تجدیدنظرناپذیری که آیت الله خامنه‌ای می‌سازد، مرزبندی با دشمنان و رقیبان است. در این مرزبندی، ارتباط با اسراییل در هیچ سطحی قابل تصور نبوده و نیست. در ۴۰ سال گذشته مذاکره با آمریکا در سطوحی صورت گرفته که اوج آن مذاکرات هسته‌ای بود که برای اولین بار و به صورت علنی ایران و آمریکا در بالاترین سطوح سیاسی با هم مذاکره و توافق کردند. اما عدم دستیابی به انتظارات وعده داده شده از مذاکرات- یعنی لغو تحریم‌های اقتصادی- از یک سو، و خروج دونالد ترامپ از توافق هسته‌ای و بازگشت تحریم‌های تعلیق شده، از سوی دیگر، بر عدم اعتماد آیت الله خامنه‌ای افزود.

آیت الله خامنه‌ای وعده داده بود که اگر تحریم‌های اقتصادی پس از برجام ملغی شوند، ممکن است در دیگر موارد اختلاف نیز با آمریکا مذاکره مستقیم صورت گیرد. اما پس از این وقایع، او به کلی هرگونه مذاکره با آمریکا را رد کرد و در ۲۰ خرداد ۱۳۹۶ ادعا کرد که هزینه چالش با آمریکا به مراتب کمتر از هزینه سازش با آمریکا است. در مقاله “برجام منطقه ای، آری؟ نه؟ هزینه‌های سازش و مقاومت” این ادعای او از جهات مختلف نقد و رد شد. اما اینک خامنه‌ای در بیانیه جدید از “کم هزینه بودن ایستادگی” به “دستاوردهای فراوان چالش با آمریکا” گذر کرده است.

به گفته آیت الله خامنه‌ای جمهوری اسلامی در چالش با آمریکا در عرض ۴۰ سال بسیار پیشرفت کرده است. می‌نویسد: «اگر آن روز چالش با آمریکا بر سر کوتاه کردن دست عمّال بیگانه یا تعطیلی سفارت رژیم صهیونیستی در تهران یا رسوا کردن لانه‌ی جاسوسی بود، امروز چالش بر سرِ حضور ایران مقتدر در مرزهای رژیم صهیونیستی و برچیدن بساط نفوذ نامشروع آمریکا از منطقه‌ی غرب آسیا و حمایت جمهوری اسلامی از مبارزات مجاهدان فلسطینی در قلب سرزمین‌های اشغالی و دفاع از پرچم برافراشته‌ی حزب‌اللّه و مقاومت در سراسر این منطقه است. و اگر آن روز، مشکل غرب جلوگیری از خرید تسلیحات ابتدایی برای ایران بود، امروز مشکل او جلوگیری از انتقال سلاحهای پیشرفته‌ی ایرانی به نیروهای مقاومت است. و اگر آن روز گمان آمریکا آن بود که با چند ایرانی خودفروخته یا با چند هواپیما و بالگرد خواهد توانست بر نظام اسلامی و ملّت ایران فائق آید، امروز برای مقابله‌ی سیاسی و امنیّتی با جمهوری اسلامی، خود را محتاج به یک ائتلاف بزرگ از ده‌ها دولت معاند یا مرعوب می‌بیند و البتّه باز هم در رویارویی، شکست می‌خورد.»

اینها برخی از دستاوردهای مقابله با آمریکا است که خامنه‌ای بر می‌شمارد. اما از اینها مهمتر، به ادعای خامنه‌ای جهان- یا حداقل خاورمیانه- در اثر همین مبارزه و ایستادگی ۴۰ ساله کاملاً تغییر کرده است. این تغییر و تحول را نیروهای جهادی- یعنی سپاهیان و بسیجیان- پدید آورده اند، نه مدیران سیاسی و تکنوکرات ها. او سپس از این مقدمات نتیجه می‌گیرد که مذاکره با دولت آمریکا حلال هیچ مشکلی نبوده و نیست و جز زیان هیچ دستاوردی برای ایران ندارد. می‌نویسد:

«صحنه‌ی جهانی، امروز شاهد پدیده‌هایی است که تحقّق یافته یا در آستانه‌‌ی ظهورند: تحرّک جدید نهضت بیداری اسلامی بر اساس الگوی مقاومت در برابر سلطه‌ی آمریکا و صهیونیسم؛ شکست سیاست‌های آمریکا در منطقه‌ی غرب آسیا و زمین‌گیر شدن همکاران خائن آنها در منطقه؛ گسترش حضور قدرتمندانه‌ی سیاسی جمهوری اسلامی در غرب آسیا و بازتاب وسیع آن در سراسر جهان سلطه. اینها بخشی از مظاهر عزّت جمهوری اسلامی است که جز با شجاعت و حکمت مدیران جهادی به دست نمی‌آمد. سردمداران نظام سلطه نگرانند؛ پیشنهادهای آنها عموماً شامل فریب و خدعه و دروغ است. امروز ملّت ایران علاوه‌ بر آمریکای جنایت‌کار، تعدادی از دولتهای اروپایی را نیز خدعه‌گر و غیرقابل اعتماد می‌داند. دولت جمهوری اسلامی باید مرزبندی خود را با آنها با دقّت حفظ کند؛ از ارزشهای انقلابی و ملّی خود، یک گام هم عقب‌نشینی نکند؛ از تهدیدهای پوچ آنان نهراسد؛ و در همه حال، عزّت کشور و ملّت خود را در نظر داشته باشد و حکیمانه و مصلحت‌جویانه و البتّه از موضع انقلابی، مشکلات قابل حل خود را با آنان حل کند. در مورد آمریکا حلّ هیچ مشکلی متصوّر نیست و مذاکره با آن جز زیان مادّی و معنوی محصولی نخواهد داشت.»

آیت الله خامنه‌ای گویی فراموش کرده یا به سودش نیست که این واقعیت مهم را بازگو کند که در یک دوره بلند تاریخی نه تنها نیروهای نظامی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی در کل کشورهای اروپای شرقی سابق حضور داشتند، بلکه همه آن رژیم‌های دست نشانده، تحت کنترل رهبری حزب کمونیست شوروی قرار داشتند. اما آن قدرت عظیم که از سوی غربیان منطقه “پرده آهنین” نامیده می‌شد، اینک کجاست؟ همه آنها و خود اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی دود شدند و به هوا رفتند. کشورهای اروپای شرقی سابق نه تنها به عضویت اتحادیه اروپا و سازمان ناتو درآمدند، بلکه اینک حکومت‌های دست راستی آنها از ترس روسیه ولادیمیر پوتین، به دونالد ترامپ پناه برده‌اند و سیاست‌های نژادپرستانه او را درباره مهاجران اعمال می‌کنند. حکومت لهستان نیز برای این که ترامپ را راضی کند تا پایگاه نظامی در کشورشان دایر سازد، کنفرانس ضد ایرانی دولت ترامپ را برگزار کرد. جمهوری اسلامی در برابر غول اتحاد جماهیر شوروی با بیش از ۶ هزار کلاهک اتمی و بزرگترین ارتش جهان عددی به شمار نمی‌آید. اگر آیت الله خامنه‌ای و مریدانش اندکی عقل انسانی شان را به کار می‌گرفتند، به این نکته توجه می‌کردند که پامپئو بارها گفته است که دولت دونالد ترامپ همان سیاست دولت ریگان علیه اتحاد شوروی را علیه ایران به کار گرفته است (این استراتژی و پیامدهای آن چنان مهم است که باید در مقاله مستقلی به طور مبسوط بدان پرداخته شود).

اما آیت الله خامنه‌ای بدون توجه به واقعیت‌های ستبر، نقش تحریم‌های کمرشکن آمریکا در وضعیت اقتصادی ایران را ناچیز قلمداد کرده و می‌گوید مشکلات اقتصادی داخلی است و راه حل آنها نیز مذاکره با دولت آمریکا نیست. او می‌نویسد: «جوانان عزیز در سراسر کشور بدانند که همه‌ی راه‌حل‌ها در داخل کشور است. اینکه کسی گمان کند که “مشکلات اقتصادی صرفاً ناشی از تحریم است و علّت تحریم هم مقاومت ضدّ استکباری و تسلیم نشدن در برابر دشمن است؛ پس راه‌حل، زانو زدن در برابر دشمن و بوسه‌زدن بر پنجه‌ی گرگ است” خطایی نابخشودنی است. این تحلیل سراپا غلط، هرچند گاه از زبان و قلم برخی غفلت‌زدگان داخلی صادر می‌شود، امّا منشأ آن، کانونهای فکر و توطئه‌ی خارجی است که با صد زبان به تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران و افکار عمومی داخلی القاء می‌شود.»

مدعای ناقدان این نبوده و نیست که بحران های اقتصادی ایران صرفا ناشی از تحریم هاست، یا باید در برابر دشمن زانو زد و تسلیم آنها شد. اقتصاد دولتی/نفتی/رانتیر مشکلات ساختاری بسیاری تولید کرده و می کند. اما همین اقتصاد، وقتی تحت شدیدترین تحریم های تاریخ قرار گیرد، مسایل و مشکلاتش صدها برابر خواهد شد. مذاکره با آمریکا نیز به معنای تسلیم آمریکا شدن نبوده و نیست. آیا هر دولتی در دنیا با آمریکا مذاکره و توافق کرده ، تسلیم آمریکا شده است؟ اگر این گونه بود، چرا دونالد ترامپ بیشتر توافق های دولت های پیشین آمریکا- از جمله توافق هسته ای با ایران- را لغو کرده و همه آنها را به زیان آمریکا قلمداد می کند؟ در این مورد، ترامپ فقط و فقط با ایران مسأله ندارد، با چین، روسیه، اتحادیه اروپا (به خصوص مورد سازمان ناتو)، کانادا، مکزیک، سازمان ملل، و…هم مسأله دارد.

اما آیت الله خامنه‌ای به جای توجه به این واقعیت ها، ناقدان سیاست هایش را مشتی ترسو، بزدل، فریب خورده و نفوذی دشمن قلمداد می‌سازد. او در ۲۹ بهمن ۱۳۹۷ خطاب به دولت حسن روحانی گفت : « و توصیه‌ به مسئولین کشور هم این است که دشمن را درست بشناسند، فریب خدعه‌‌ی دشمن را نخورند. دشمن از طرق مختلف وارد می‌شود؛ گاهی دندان نشان می‌دهد، گاهی مشت نشان می‌دهد، گاهی هم لبخند نشان می‌دهد؛ همه‌ی اینها به یک معنا است. لبخند دشمن هم مثل همان دندان نشان دادنِ دشمن است، فرقی نمی‌کند، دشمنی است ؛ آنچه در دلهای نجس و سرشار از بغض و کینه‌ی آنها وجود دارد از اسلام و مسلمین و بخصوص جمهوری اسلامی، خیلی بیشتر از آن چیزی است که در حرفهایشان ظاهر می‌شود. فریب دشمن را نخورند، خدعه‌ی دشمن را قبول نکنند. امروز شما ملاحظه می‌کنید که غربی‌ها به معنای واقعی کلمه دارند خدعه می‌کنند. حالا کار آمریکا که دیگر از خدعه گذشته و کاملاً آشکار و شمشیرازرو[بسته] است، [امّا] اروپایی‌ها هم دارند همین‌جور با خدعه عمل می‌کنند. من نمی‌گویم چه کار کنند؛ دولتی‌ها بنشینند فکر کنند، [منتها] مواظب باشند مخدوع[فریب خورده] نشوند، مواظب باشند فریب نخورند، از دشمن رودست نخورند، به امید اینکه بتوانیم یک کاری بکنیم، خودشان را و ملّت را دچار مشکل نکنند؛ هم فریب نخورند، هم از دشمن وحشت نکنند.»

او در همین سخنرانی با استناد به بدهی ۲۲ تریلیون دلاری دولت آمریکا، میزان افسردگی و خودکشی و قتل و اعتیاد به مواد مخدر در آمریکا، صنعت مواد مخدر و عقب نشینی آمریکا از خاورمیانه، ادعا می کند که آمریکا (“دشمن اصلی جمهوری اسلامی”) گرفتار است و “دولتمردان ضعیف‌العقل یا واقعاً احمق درجه یک” شان از سر عصبانیت به ایران دشنام می دهند. می گوید: «وقتی دشمن ضعیف است، هارت و هورت زیاد می کند، جنجال زیاد می کند؛ این جنجال نبایستی توی دلِ فلان مسئول را خالی کند یا فلان جوان را دچار اشتباه و خطا بکند، و خیال کند که حالا چه خبر است؛ نه…هیچ غلطی نمی کنند.»

بدین ترتیب، فقط و فقط، ترسوها و بزدل‌ها تهدیدات و اقدامات عملی آمریکا را جدی گرفته و نگران پیامدهای آن هستند. دولت‌های اسراییل و آمریکا در توجیه اقداماتشان علیه ایران می‌گویند که آنها دائما شعارهای “مرگ بر آمریکا” و “مرگ بر اسراییل” سر می‌دهند. خامنه‌ای برای این هم پاسخی دارد. او در ۱۹ بهمن ۹۷ گفت: «اولاً مرگ بر آمریکا یعنی مرگ بر ترامپ و جان بولتون و پمپئو! مرگ بر اینها یعنی مرگ بر سردمداران؛ ما به مردم آمریکا کاری نداریم؛ مرگ بر آمریکا یعنی مرگ بر شما چند نفر و آن گروهی که دارید اداره می‌کنید کشورتان را، مراد این است؛ حالا در این دوره اینها هستند، در دوره‌ی دیگر هم دیگران؛ بحث ملّت آمریکا نیست. ثانیاً تا وقتی که دولت آمریکا و رژیم آمریکا همین شرارت، همین دخالت، همین خباثت، همین رذالت را در اعمال خودش دارد، این مرگ بر آمریکا از دهان ملّت ایران نخواهد افتاد.» در ۲۹ بهمن ۹۷ نیز اضافه کرد که: «”مرگ بر آمریکا” یعنی مرگ بر سلطه‌گری، مرگ بر تجاوزگری، مرگ بر دست‌درازی به حقوق ملّتها؛ معنایش این است.»

بدین ترتیب، قصه “مرگ بر آمریکا” و “مرگ بر اسراییل” در جمهوری اسلامی پایانی ندارد. اما هزینه این شعارها برای ایران و ایرانیان بسیار زیاد بوده است.

آیت الله خامنه‌ای در ۱۸ شهریور ۱۳۹۴ گفت که اسرائیل تا ۲۵ سال آینده وجود نخواهد داشت (رجوع شود به مقاله‌های “چرا آیت الله خامنه‌ای دن کیشوت وار عمری ۲۵ ساله برای اسرائیل تعیین کرد و ائتلاف آمریکایی / اسرائیلی /عربی علیه ایران ساخت؟  ” و ” سردار: خواهش می‌کنم اسرائیل را نابود نکن!  “). اما نتیجه شعارهای “مرگ بر اسراییل” و پیش بینی زوال تاریخی اسراییل چه بوده است؟ نزدیک شدن کشورهای عرب مسلمان به اسراییل، برقراری ارتباط غیر علنی با اسراییل، آشکار کردن روابط پنهانی با اسراییل، اتحاد اعراب با اسراییل علیه ایران، و…از پیامدهای شعارهای “مرگ بر آمریکا”، “مرگ بر اسراییل”، “صدور انقلاب” و گسترش نفوذ منطقه‌ای جمهوری اسلامی بوده است.

سعودی‌ها و اماراتی‌ها با پول هایشان نه تنها تروریسم قومی علیه ایران به راه انداخته اند، بلکه دولت‌هایی چون پاکستان را هم مجاب کرده‌اند که حضور و فعالیت این گروه‌ها را نادیده گرفته و حتی آنان را در چتر حمایتی اش قرار دهد. راندن پاکستان به این سو نیز یک دستاورد است که آیت الله خامنه‌ای ذکری از آن نمی‌کند.

اگر در هر ادعایی شک و تردید وجود داشته باشد، در این مدعا که اینک جبهه آمریکایی- اسراییلی- سعودی علیه ایران تشکیل شده است، نمی توان شک و تردید روا داشت. حتی پوتین با آن همه قدرت روسیه حاضر نیست کشورش را در برابر چنین جبهه ای قرار دهد. به همین دلیل دائماً با نتانیاهو دیدار کرده و دست او را در حداقل ۲۰۰ حمله نظامی به نیروهای ایرانی و متحدانش در سوریه باز گذاشته  است.

خامنه‌ای این واقعیت را نادیده می‌گیرد که اقتصاد دولتی- نفتی- رانیتر ایران با تعلیق تحریم‌های هسته‌ای در دوران حسن روحانی به رشد اقتصادی میانگین سالانه ۵ درصدی و تورم تک رقمی دست یافت. به گزارش زیر بنگرید:

به گزارش بانک جهانی، رشد اقتصادی ایران در سال‌های ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ به ترتیب به منفی ۷.۵ و منفی ۲ درصد کاهش یافت. اما در چهار سال ۲۰۱۷- ۲۰۱۴ میانگین رشد سالانه اقتصادی ایران به مثبت ۵ درصد افزایش یافت.

به گزارش بانک جهانی، نرخ تورم ایران در سه سال ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ به ترتیب به ۲۰.۶، ۲۷.۳ و ۳۹.۳ درصد افزایش یافت. اما در سال‌های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ سیر نزولی گرفته و به ترتیب به ۱۷.۲، ۱۳.۷، ۸.۶ و ۹.۹ درصد کاهش یافت.

ولی با بازگشت تحریم‌های اقتصادی، براساس پیش بینی وزارت امور اقتصادی و دارایی، حداکثر تورم در سال ۹۷ بالغ بر ۲۷.۸ درصد و رشد اقتصادی در بدبینانه‌ترین حالت منفی ۲.۵ درصد خواهد رسید. مرکز پژوهش‌های مجلس نیز در دو سناریو مختلف رشد اقتصادی سال ۱۳۹۸ را پیش بینی کرده است که در خوش‌بینانه‌ترین حالت (سناریو اول) منفی ۴.۵ درصد و در بدبینانه‌ترین حالت (سناریو دوم) منفی ۵.۵ درصد خواهد بود. رشد اقتصادی سال ۹۷ نیز در سناریو خوش بینانه منفی ۲.۶ درصد و و در سناریو بدبینانه منفی ۵.۵ درصد خواهد بود.

اکبر گنجی

مطالب دیگر از همین نویسنده

بدین ترتیب، سال های ۲۰۱۸، ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰، سال های بسیار بدی برای اقتصاد و مردم ایران خواهند بود. دونالد ترامپ، جان بولتون، مایک پمپئو و رودی جولیانی بسیار در مورد ایران عجله دارند ( همان گونه که آنان اینک فعالانه به دنبال “تغییر رژیم” در ونزوئلا، کوبا، بولیوی، نیکاراگوئه، و…؛ هستند. از سوسیالیسم اهریمن سازی کرده و می گویند نه تنها در آمریکا جایی ندارد، بلکه در آمریکای لاتین هم نباید حضور داشته باشد. این رویکرد در حالی است که هیچ یک از دولت های سوسیالیستی آمریکای لاتین شعار “مرگ بر آمریکا” و “مرگ بر اسراییل” سر نداده و نمی دهند، ولی آمریکای لاتین “حیاط خلوت” آمریکاست) . حداقل این است که  تحریم ها را تشدید خواهند کرد و می کوشند تا صادرات نفتی و غیر نفتی را برای ایران ناممکن سازند.

انتخاب ریاست جمهوری آمریکا در اوایل نوامبر ۲۰۲۰ برگزار خواهد شد و رییس جمهور جدید از ۲۰ ژانویه ۲۰۲۱ – اول بهمن ۱۳۹۹ – کار خود را آغاز خواهد کرد. اگر ترامپ دوباره انتخاب شود، به همین سیاست با ایران ادامه خواهد داد. اما حتی اگر یکی از دموکرات ها به جای او بنشیند، با ایرانی طرف خواهد بود که طی سه سال پیاپی رشد منفی اقتصادی داشته و تورم و بیکاری و فقر بالا را تجربه کرده است. واقعیت دیگر این خواهد بود که با سیاست ها و شعارهای آیت الله خامنه ای، اگر تا آن زمان بلایی بر سر ایران نیامده باشد و مثلث “ترامپ- نتانیاهو- بن سلمان” ایران را گرفتار جنگ و تجزیه نکرده باشند، آن رییس جمهور نیز نمی تواند بدون گرفتن امتیازهای اساسی به توافق هسته ای و تعلیق تحریم ها باز گردد.

موجودیت ایران و ایرانیان منوط به تجدید نظر اساسی در سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی است. عدالت – که دموکراسی، حقوق بشر و عدم تبعیض برحی مصادیق آنند- در داخل و صلح و همزیستی عادلانه در خارج راه خروج از بحران های ایران است. عدالت به مثابه رفع کلیه اشکال تبعیض های دینی و قومی و جنسیتی و طبقاتی باید اصل تنظیم کننده هر سیاستی برای ایران قرار گیرد.


در همین زمینه