اسماعیل بخشی،‌ کارگر مجتمع صنعتی نیشکر هفت‌تپه و سپیده قلیان، فعال مدنی با افشاگری درباره شکنجه در دوران بازداشت‌ الهام‌بخش کارزار دادخواهی «#من_هم_شکنجه_شدم» بودند. آنها پس از پخش اعتراف‌های اجباری‌شان از تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی بار دیگر به زندان افتاده‌اند. مهدی موسوی، شاعر و زندانی سابق در گفت‌و‌گو با «زمانه» درباره کارزار لغو شکنجه روایت می‌کند که او را هم تحت شکنجه وادار به اعتراف کردند. موسوی به مقام‌های مسئول از جمله محمد مقیسه،‌ قاضی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اعتراض می‌کند اما پاسخ مقیسه به این اعتراض «فحش رکیک» است.

🔘 مهدی موسوی بخشی از شکنجه‌های زندان‌های جمهوری اسلامی را «بی‌دلیل»، «بیمارگونه»،‌ و «نوعی تصفیه‌حساب» با دگراندیشان می‌خواند: «مثلاً من داخل اتاق بودم. نه بازجوی خودم،‌ بلکه بازجوی خانم اختصاری که چند اتاق آن‌ورتر بازجویی‌اش می‌کرد، … وارد اتاق من می‌شد،‌ مرا ضرب‌و‌شتم می‌کرد و دوباره به داخل اتاق خودش بازمی‌گشت؛ یعنی حتی بدون اینکه بخواهد با من صحبتی بکند، بازجویی‌ای بکند…. می‌خواهند تو را برای تمام عمر فلج کنند،‌ یعنی تو را به چنان تحقیری دچار کنند که به شخصیتی افسرده پر از ترس و دلهره بدل شوی و تا آخر عمرت نتوانی سر بلند کنی.» او این گفت‌و‌گو را با خواندن یک شعر به پایان می‌رساند.

اسماعیل بخشی چهارم دی در صفحه اینستاگرام‌اش نوشت که «تا سر حد مرگ» شکنجه شده است و وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی را به مناظره تلویزیونی دعوت کرد.

مسئولان ارشد جمهوری اسلامی ابتدا خبر از «ضرورت رسیدگی به این ادعاها» دادند و سپس به تکذیب موضوع پرداختند. در نهایت اعتراف‌های اجباری بخشی و قلیان در یک برنامه امنیتی به نام «طراحی سوخته» شنبه ۲۹ دی از تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی منتشر شد و اما مأموران امنیتی آنها را یک بار دیگر بازداشت کردند.

مهدی موسوی، شاعر نوپرداز در گفت‌و‌گوی بالا با زمانه تعریف می‌کند که چگونه اعتراض‌های او به شکنجه و فشار برای اعتراف بی‌پاسخ مانده‌اند. وقتی موسوی اعتراض می‌کند که اعتراف‌ها زیر شکنجه گرفته شده‌اند، به جز فحاشی مقیسه پاسخ دیگر از سوی بازپرس‌ها این است: باید دوباره به انفرادی بازگردی و تمام مراحل بازجویی را با بازجوهای جدید بگذرانی. دستگاه قضائی هرگز مسئولیتی برای پاسخگویی به اعتراض او علیه اعتراف اجباری نمی‌پذیرد.

مهدی موسوی همراه با فاطمه اختصاری،‌ از چهره‌های شناخته‌شده «شعر پست‌مدرن» ایران  ۱۷ آذر ماه ۱۳۹۲ بازداشت و تا روز ۲۳ دی همان سال در بند ۲-الف زندان اوین، تحت نظارت سپاه پاسداران نگهداری شدند. موسوی و اختصاری به اتهام توهین به مقدسات، نشر تصاویر غیر اخلاقی در اینترنت و روبوسی و دست دادن با نامحرم به ترتیب به ۹ سال زندان و ۹۹ ضربه شلاق و ۱۱ سال حبس و ۹۹ ضربه شلاق محکوم شدند.

موسوی درباره نحوه موثر واقع‌شدن کارزار فعلی لغو شکنجه می‌گوید «همه مردم» باید در چنین کارزاری درگیر شوند و «باید این خواست عمومی مردم ایران باشد که شکنجه در هر حالتی ممنوع شود.» به باور موسوی، باید شکنجه را به‌کل و فارغ از جرم و گرایش سیاسی زندانی شکنجه‌شده محکوم کرد و سازمان‌های بین‌المللی حقوق بشری نیز باید از خارج ایران فشار هرچه بیشتری وارد کنند.

مهدی موسوی گفت‌و‌گو را با خواندن یکی از شعرهایش به پایان می‌رساند؛ شعری که این‌گونه آغاز می‌شود: «به “عین” و “شین” تو چسبیدم از در ِ زندان / که نعش سیمرغی رهسپار “قاف” کنم / به بازجوی گرامی بگو که راحت باش / نشسته ام که در این شعر، اعتراف کنم / صدای بمب گذاری ذهن می آید / گرفته اند دهان مرا که لب نزنم …».


کارزار #من_هم_شکنجه_شدم: