زندگینامهها، بخشی از تاریخ هر کشور است که نه به دست مورخین، که به قلم کسانی نوشته میشود که با تکیه بر عاملیت فردی خویش قصد افزودن برگی به اوراق تاریخ سرزمین خویش دارند.
در این حوزه زندگینامههای زنان از جایگاه ویژهای برخوردارند. وقتی وقایع تاریخی با نادیده گرفتن نقش زنان ثبت میشود، وقتی زنان از عرصه عمومی به عرصه خصوصی رانده میشوند و تاریخ جهان به دست مردان نوشته میشود، لاجرم نوشتن تاریخ زنان به دست زنان بدیلی است برای نادیده انگاشتن نقش آنان در رخدادهای گوناگون تاریخ جهان.
زندگینامهها وخود زندگینامههای زنان، به ویژه درکشورهای تحت سلطه حکومت مردسالارانه و حکومتهای مذهبی نوعی رفع حجاب است، پردهدری است، فریادی است بلند از دالانهای تو در توی عرصه خصوصی برای شنیده شدن در عرصه عمومی.
زندگینامههای زنان، سفری است جسورانه و «بدون گذرنامه» از عرصه خصوصی برای رسیدن به عرصه عمومی و طلب کردن جایگاه خویش در انبوه متون تاریخی مرد نبشت جهان.
کتاب «تا آزادی»ِ خود سرگذشتنامه شیرین عبادی از جمله این آثار است که به زبانهای مختلف از جمله انگلیسی، آلمانی، اسپانیایی، عربی، فرانسه و ایتالیایی ترجمه شده است. نسخه فارسی زبان در سال ۲۰۱۸، توسط نشر باران در سوئد منتشر شده است.
دکتر فرزانه میلانی، زندگینامهنویسی را به پرتاب تور ماهیگیری در اقیانوسی فراخ تشبیه میکند و میگوید: «زندگینامه مثل تور ماهیگیری پر سوراخ است، پر از پرسشهای بیپاسخ…». وی اما در ادامه چنین میگوید: «از طرف دیگر تور ماهیگیری رشتههایی است گسسته که به مدد طناب گره میخورد…»
فرزانه میلانی با تشبیه دو حالت ظاهرا متناقض، توصیفی واحد از زندگینامه را بیان میکند که بهرهگیری از آن به عهده ماهیگیر ماهری است که همان خواننده زیرک کلمات نانوشته در لابلای سطرهای یک زندگینامه است.
هرچند آغاز موج جدید زندگینامهنویسی و خود زندگینامهنویسی مدرن زنان در ایران در سه دهه اخیر شروع شده، اما این جریان در غرب از سال ۱۹۷۰ با نوشتن کتاب سرگذشتنامه «زلدا» اثر نانسی میلفورد، فمینیست موج دومی آغاز شد. این موج جدید در واقع نوعی رویارویی با نخبهگرایی و نگاه مرد سالارحاکم بر زندگینامهنویسی نسلهای پیش بود.
در ایران، موج جدید زندگینامه نویسی بیشتر از جانب زنان محقق و کنشگران جنبش زنان بوده است. خود زندگینامههایی که شامل خاطراتی است از زنان زندانی و نیز «دلنوشته» های زنانی که از عزیزانشان به واسطه زندان، مهاجرت و تبعید دور بودند.
آِغاز این موج جدید را به نوعی میتوان پایان دوران خواندن کلمات نانوشته بین سطور دانست.
کتاب «تا آزادی» شیرین عبادی را با توجه به موقعیت نویسنده، به عنوان یک زن ایرانی برنده جایزه صلح نوبل، میتوان از جمله خودزندگینامههای تابوشکنانه دانست.
روایت نویسنده از دوران انقلاب، جنگ هشت ساله، دوران ارعاب و سرکوب، اعدامهای گروهی، قتلهای زنجیرهای، مبارزات زنان، شکلگیری جنبشهای حقوق کودک و حقوق بشر، کمپینهای جنبش زنان و جنبش دموکراسی خواهی از یک سو و تاثیرگذاری این وقایع بر زندگی شخصی و خانوادگی او از سوی دیگر، این سرگذشتنامه را تبدیل به یکی از نمونههای به یاد ماندنی در حوزه نقد فمینیستی کرده است.
حضور و عاملیت نویسنده در متن، جدا از نحوه حضورش در عرصه فعالیت اجتماعی و سیاسی نیست. به همین اعتبار است که به زبانی ساده و روشن به خواننده میگوید: «با خواندن این کتاب متوجه میشوید چگونه یک حکومت پلیسی بر زندگی مردم تاثیر میگذارد و خانوادهها را از هم میپاشد». و بدین طریق شیرین عبادی در کتاب تا آزادی، آنچه را که تاکنون خواننده زیرک میبایست از لابلای سطور یک زندگینامه درک کند، به روشنی بیان کرده است.
در جهانی که سکوت و تحمل از فضایل زنان شناخته میشود و در زمانی که صراحت لهجه و بیپردهگویی آسان نمینماید، شیرین عبادی با نوشتن این اثر، واژههای زندانی در دالانهای رازداری مردسالارانه را آزاد ساخته و آن بخش از زندگی شخصیاش را که میتوانست به پچپچههای بیمحتوا و عقبمانده تبدیل شود، با کلام روشن خویش تحلیل و بررسی کرده است. این اثر که در چارچوب رویکرد حقوق بشری و فمینیستی ساخته و پرداخته شده است از نگاه من منبعی است معتبر در رمزگشایی از شعار معروف نسل دوم فمینیستها که فریاد میکردند: «شخصی سیاسی است.»
در همین زمینه
کبری قاسمی: «تا آزادی» – گفتوگو با شیرین عبادی به مناسبت انتشار کتابش به فارسی