میزبانی جام جهانی ۲۰۱۴ و المپیک ۲۰۱۶ برای برزیل شکوه و ثروت نیاورد. برعکس، با دامن زدن به فساد، آوارگی، و نظامی‌گری، زمینه‌ساز صعود ژائیر بولسونارو بر نردبان قدرت شد.

بولسونارو، رئیس‌جمهوری جدید برزیل و رونالدینیهو، فوتبالیست مشهور برزیلی که در انتخابات از بولسونارو حمایت کرد

حالا گروه‌ها و اقشاری از جامعه برزیل زیر سایه ترس و وحشت زندگی می‌کنند. رئیس‌جمهوری جدید و منتخب کشور کسی است که با افتخار خود را طرفدار فاشیسم آغازین [proto-fascism] معرفی می‌کند. دونالد ترامپ به توان ده را تصور کنید، آن هم در کشوری با قیود دموکراتیک به مراتب ضعیف‌تر برای مقابله با گرایش های اقتدارطلبانه.

بولسونارو مرتباً و با افتخار سخنانی صریحاً نژادپرستانه بر زبان می‌آورد. برای مثال فعالان سیاه‌پوست را «حیوان» هایی می‌خواند که باید «به باغ‌وحش بازگردانده شوند»؛ در مورد یکی از رقبای سیاسی‌ مؤنث‌اش گفته که حتی «ارزش تجاوز کردن» هم ندارد؛ هنگامی که نامزد ریاست‌جمهوری بود وعده داد که [درصورت برنده شدن‌ درانتخابات] مخالفان سیاسی یا زندانی خواهند شد یا تبعید، و او «به همه انواع و اقسام اکتیویسم و فعالیت سیاسی در برزیل پایان خواهد داد».

از همین حالا، سرکوب سیاسی چهره خود را در دانشگاه‌های برزیل نشان داده است، و گزارش‌هایی از یورش سربازان به کلاس‌های درس، ضبط کتاب‌های درباره فاشیسم، و پاره کردن پارچه‌نوشته‌ها منشر شده است. رئیس‌جمهوری جدید برزیل سودای آن دارد که به دیکتاتوری نظامی تبدیل شود، آن هم در کشوری که تنها سه دهه است که طعم دموکراسی سیاسی را می‌چشد. (مشاور امنیت ملی دونالد ترامپ، جان بولتون، به‌طرز ترسناکی این اتفاق را «تحولی مثبت در منطقه» خوانده است.)

دوران وحشتناکی است و بسیاری از خود می‌پرسند چگونه این فرد دست-راستی و اقتدارگرا از نردبان قدرت بالا رفته است. این پرسش پاسخ‌های متعدد و پیچیده‌ای دارد که در تاریخ و سیاست برزیل ریشه دارند.

اما یکی از عوامل دخیل در این مسئله به میزبانی برزیل در جام جهانی ۲۰۱۴ و المپیک ۲۰۱۶ برمی‌گردد. هر دو این رویدادهای کلان توسط حزب سوسیال دموکرات برزیل (یا حزب کارگران) و تحت رهبری رئیس‌جمهوری وقت، لوئیس ایناسیو لولا داسیلوا اجرا و برگزار شدند. برگزاری هر دوی این رویدادها میلیاردها دلار هزینه بر جای گذاشت. هر دوی آنها در آغاز با وعده و وعیدهای بسیاری همراه بودند؛ در آن زمان، همزمان با رشد بی‌سابقه‌ی تولید ناخالص داخلی، اقتصاد برزیل رونق و شکوفایی تاریخی‌ای را تجربه می‌کرد.

وقتی برزیل میزبانی المپیک را از آن خود کرد، لولا با افتخار گفت: «برزیل از زمره کشورهای درجه‌ دوم خارج شده است و به جرگه کشورهای تراز اول وارد شده است. امروز ما احترام و منزلت کسب کردیم. جهان سرانجام تصدیق کرده که نوبت و زمان برزیل فرارسیده است.»

اما جام جهانی و المپیک برای برزیل شکوه و وفور ثروت نیاورد. برعکس، همان‌طور که همواره و در جاهای دیگر دنیا نیز همین گونه است، این رویدادها به فساد، آوارگی، و نظامی‌گری حاد دامن زدند. و هر کدام از این عوامل زمینه‌ساز رشد و صعود ژائیر بولسونارو شدند که در ابتدا صرفاً یک چهره‌ حاشیه‌ای بود.

با توقف و واماندگی اقتصاد برزیل، ورزشگاه‌های پرزرق‌ و برق تازه تأسیس به نمادهای سرراست و واضحی از فساد بدل شدند. همزمان که شرکت‌های بزرگ با زد‌ و بند قراردادهای مخدوش و غیرشفاف می‌بستند و ثروتمندان صندوق‌ها و اموال عمومی را غارت می‌کردند، برنامه‌های اجتماعیِ وعده‌ داده‌ شده فراموش شدند و خیل مردم عادی برزیل برای اعتراض به خیابان‌ها آمدند. برخی از این اعتراضات تحت هدایت و رهبری نیروهای دست‌راستی سازمان داده شد و برخی دیگر از جانب گروه‌های طیف چپ حزب کارگر.

آن‌طور که کریس گافنی، بازیکن سابق فوتبال و استاد دانشگاه ریو دو ژانیرو در آغاز مراحل آمادگی برای برگزاری جام‌جهانی و المپیک، به من گفت، «فسادی ناشی از این دو رویداد کلان را می‌توان به عنوان رکنی اساسی در نارضایتی فزاینده از حزب کارگر و ناتوانی آن در پیشبرد اصلاحات ساختاری پایدار قلمداد کرد.» به‌زعم گافنی، این فساد زمینه‌ساز آن شد که بولسونارو «بقایای دموکراسی نمایندگی را در برزیل ویران کند.»

در حقیقت، «فرسایش دموکراسی» در دوران پیش از آغاز آن دو رویداد ورزشی کلان کلید خورده بود. در «وضعیت استثناییِ» ساخت‌وسازهای جنون‌آمیز و آوارگی‌های اجباری برخی از گروههای اجتماعی (مانند آنچه بر سر ساکنان منطقه ویلا اتودِرومو آمد)، قیود و الزامات دموکراتیک آشکارا برای میزبانی المپیک و جام جهانی زیر پا گذاشته شدند.

افزایش قدرت بولسونارو همچنین نتیجه میلیاردها دلاری بود که صرف تکنولوژی‌های نظارتی و سلاح‌های ضدشورشی شد که برای بازی‌های المپیک و جام جهانی به کشور آورده شدند. شرکت‌هایی که بیشترین مسئولیت را در زمینه فروش اسحله و آموزش تکنیک‌های سبعانه «ضدشورش» در برزیل بر عهده دارند، دو شرکت اسرائیلی به نام‌های رافائل و اِلبیت هستند، شرکت‌هایی که به قول خودشان قدرت‌مندترین و مؤثرترین تکنولوژی‌ها را برای محاصره و سرکوب جمعیت‌های سرکش و نافرمان در اختیار دارند.

عجیب نیست که میان بولسونارو و نخست‌وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، خیلی زود علاقه و احترام دوجانبه‌ای ایجاد شده است؛ این علاقه در وجوه مشترک آنها، یعنی ملی‌گراییِ راست‌گرایانه، عدم تحمل نظر مخالفان، و خریدوفروش اسلحه ریشه دارد. به‌علاوه، بولسونارو گفته که همچون ترامپ عمل خواهد کرد و سفارت‌خانه برزیل را از تل آویو به اورشلیم منتقل خواهد کرد.

در همین حال، آمار خشونت در برزیل – با ۶۳ هزار قتل در سال ۲۰۱۷— از همیشه وخیم‌تر بوده است. خشونت عامل کلیدی دیگری در صعود و رشد بولسونارو بود؛ به بهانه همین خشونت‌ها، بولسونارو به پلیس مصونیت کامل برای شلیک به «جنایتکاران» داده و اعلام کرده با قدرت و اقتدار کامل حاکمیت خواهد کرد.
جام جهانی فوتبال و المپیک، برزیل را از پا درآورند. این دو رویداد، سرگرمی‌هایی بودند مشحون‌ از نور، رنگ، حال و جشن… که در سایه‌‌شان چیزهایی بس شوم و مرموز خزیدند و رشد کردند.

منبع: پروگرسیو


بیشتر بخوانید: