هر جنبش اجتماعی موفقی در طول حیات مبارزاتی خود برای دستیابی بە اهداف مورد نظر ممکن است فراز و فرودهای زیادی را پشت سر گذاشتە و از شکست و سرکوب جنبش درس آزمودە و تجربە اندوختە باشد و از پیروزیها هم ضمن اینکە خوشحال شدە، از آن بستری برای گسترش جنبش و ارتقای کیفی آن ایجاد کردە باشد.
زمانی جنبش موفق میشود که نظر سایر اصناف، جنبشها و نیروهای اجتماعی دیگر را بە سوی خود و دفاع از گفتمان خود متمایل کند، فعالیتهایش رسانەای شود، تعداد گروندگان بە جنبش هر روز بیشتر شود، دست بە نهادسازی و کادر پروری بزند، حاضر باشد برای اهداف خود هزینە بدهد و کوتاە نیاید و مدام اصرار کند کە تمام فعالیت هایش مطابق قانون است و جز این نیست، و جز از راە مدنی و مسالمت آمیز هیچ راە دیگری در پیش نگیرد.
همە اینها نشان از پختگی و ارتقاd یک جنبش دارد کە تنها اتکای خود را بر نیروها و اعضایش و البتە مطالبات بر حق، انسانی و قانونیاش قرار دادە است.
جنبش معلمان ایران در دهە ۴۰ هجری شمسی برای همان مطالبات صنفی، به حق و قانونی اعلام موجودیت کرد و با اینکە متحمل هزینەهای جانی شد و دکتر {ابوالحسن} خانعلی را در جریان یک تجمع آرام و مسالمتآمیز از دست داد، اما عقبنشینی نکرد و موفق شد در آن زمان بە بسیاری از خواستەهایش دست یابد.
بعد از انقلاب ۵۷ مردم ایران و شروع جنگ ایران و عراق، معلمان فرصتی نیافتند تا دوبارە خود را در قالب تشکلهای صنفی سازمان دهند. سازماندهی دوبارە تشکلها اما با اتمام جنگ و بعد از یک دهە تاخیر، از دهە ۷۰ از سر گرفتە شد، گرچه اوج مبارزات مدنی معلمان برای خواستهای قانونی خود در دهە ۸۰ تجلی یافت کە با برخورد بسیار قهرآمیز حاکمیت و نهادهای قضایی و امنیتی بالغ بر پنج هزار پروندە برای فعالان جنبش معلمان در اقصی نقاط کشور گشودە شد و کانونهای صنفی معلمان از طرف نهادهای امنیتی غیر قانونی (علیرغم قانونی بودن) تلقی گردید.
این دورە، دوران گذار سختی بود اما باعث نشد معلمان دست از فعالیت بردارند و جنبش را رها کنند بلکە توسط معلمان آگاە و شجاع، چراغ این مبارزە برای حق و عدالت همچنان افروختە ماند تا اینکە در چند تجمع باشکوە در سال تحصیلی ۹۳-۹۴ بە عنوان جنبشی پر قدرت و فعال دوبارە در صحنە ظاهر شد.
البتە با توجە بە رویکرد حکومت و دولتهای مختلف مشخص شد کە بحث آموزش و پرورش از مباحث مهم و اولویتهای حاکمان نیست لذا تهدید و زندان و تبعید همچنان ادامە دارد تا بتوانند جنبش را بە فرود و رکود بکشانند غافل از اینکە در این زمان (عصر تکنولوژی و رسانە) و با تغییرات عمدەای کە در زیست بشر صورت گرفتە و میزان آگاهیای کە مردم بە طور عام و معلمان بە طریق اولی از آن برخوردارند، امکان بە رکود کشاندن جنبش معلمان نە تنها وجود ندارد بلکە بە دلایل زیر (و با تکیە بر تحلیل تحصن دو روزە معلمان در ۲۲ و ۲۳ مهرماە ۹۷) در حال گسترش و گام نهادن بە پیش بە جهت کمی و کیفی است:
۱- شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان کە از اکثریت نمایندگان کانونها و انجمنهای مستقل معلمان به وجود آمدە، با اتخاذ تصمیمهای شجاعانە و فراخوانها و بیانیەهای بە موقع و استفادە مناسب از فضای مجازی، پیامهای خود را بە آسانی بە همە جای کشور و گروههای معلمان ارسال میکند و آنها را در جریان تصمیمات شورا قرار میدهد.
۲- بسیاری از کانونها و انجمنها دوبارە مجوز فعالیت گرفتە و با برگزاری مجمع در شهرهای مختلف ارتباط بیشتری با جامعە معلمان خود برقرار کردەاند.
۳- فعالان باسابقە جنبش صنفی معلمان کە دارای تجربە و اندوختە مفیدی از فعالیت صنفی هستند ارتباط خود را با کانونها حفظ کردەاند و تجربیات خود را با نسل جدید فعالان بە اشتراک میگذارند.
۴- جنبش از حالت اتکا بە اشخاص و کاریزما خارج شدە و فضای دموکراتیکتری بر جنبش معلمان بە جهت برگزاری مجامع حاکم شدە کە سبب جذب بیشتر معلمان بە جنبش شدە است.
۵- حمایت سایر اصناف و دانشجویان و اعلام همبستگی از مطالبات معلمان یکی از نقاط قوت و حائز اهمیت جنبش در چند سالە اخیر است. حمایتی کە دانشجویان علوم اجتماعی دانشگاههای تهران، دانشجویان هنر، رانندگان تاکسی بین شهری مریوان-سنندج، کارگران و اصناف مختلف و والدین دانشآموزان از تحصن روزهای ۲۲ و ۲۳ مهر ماە سال ۹۷ به عمل آوردند، نقطە عطفی در تاریخ جنبش معلمان و گرە خوردن مطالبات عدالتخواهانە اصناف مختلف است.
۶- شیفت مطالبات معیشت محور بە مطالباتی بنیادیتر (هر چند مطالبە معیشتی انسانی و آبرومند برای معلمان کاملا به حق است) از جملە: آموزش رایگان، حذف مدارس پولی و کالایی شدن آموزش، حذف مدارس کپری و ایمنسازی مدارس، توجە بە محتوای کتب آموزشی و تاکید بر آموزش بە زبان مادری جنبش معلمان را جانی دیگر دمید و بە آن بهایی دیگر داد.
۷- زنان کە نیمی از اجتماع و بخش بزرگی از جامعە معلمان ایران را تشکیل میدهند با توجە بە همە محدودیتها در اکثر تحصنها و اجتماعات کم و بیش حضور فعال داشتەاند، اما در تحصن دو روزە مهر ماە سال جاری این حضور جلوەای دیگر یافت، طوری کە در بعضی از شهرستانها عکسهایی از تجمع یک نفرە زنان در فضای مجازی منتشر شد کە استقامت آنها سایر همکاران محافظەکار را هم بە جمع عظیم معترضان و متحصنان کشاند.
حتی در شهری سنتی مانند قم زنان معلم بە جمع متحصنان پیوستند. چیزی کە در چند دهە گذشتە کمتر شاهد آن بودەایم.
۸- بیش از ۵۰ شهر و صدها روستا بە تحصن پیوستند و بە بیانیە شورای هماهنگی پاسخ مثبت دادند (البتە این آماری بود کە در فضای مجازی و با استناد بە عکسهای ارسالی به دست آمد، لذا آمار واقعی میتواند بیشتر باشد، چون بعدا مشخص شد کە بسیاری از متحصنان بە علتهای مختلف از ارسال تصاویر خودداری کردەاند).
۹- توضیح علت و چرایی تحصن برای دانش آموزان از طرف معلمان و برخی از مدیران کە سبب همراهی گستردە دانش آموزان و استقبال آنها از تحصنی شد کە تلاشی قانونمند بود برای آموزش و پرورشی بهتر، بە دور از تبعیض و نابرابری.
هرچند کە بە روال گذشتە دولت روی خوشی بە تحصن معلمان نشان نداد و بر کار ناصواب بازداشت همکارانمان در خراسان و احضار دوستان در شهرستان سقز اصرار کرد، اما همبستگی مردم با تحصن، حمایت دانشجویان، اصناف، کارگران، رانندگان، دانشآموزان و والدین آنها و حضور پررنگ زنان فرهیختە و مردان آگاە جامعە معلمان، نوید روزهای بهتری را میدهد و نشان از یک گام بە پیش جنبش عدالتخواهانە و مترقی معلمان دارد. جنبشی کە ضمن تاکید بر معیشتی آبرومند برای خود از دغدغە سایر اقشار و طبقات مزد بگیر اجتماع غافل نیست و اعتقاد دارد:
معلم واقعی نمیتواند نسبت بە رنج انسانهای دیگر و اقشار و طبقات مزد بگیر اجتماع بیتفاوت باشد.
نمیتواند بازتولید تبعیض و ناعدالتی را در قالب مدارس پولی و کالایی شدن آموزش ببیند و بیتفاوت باشد.
نمیتواند نسبت بە عدم آموزش زبان مادری و لطمە بە فرهنگ، شخصیت و رشد فراگیران بیتفاوت باشد.
معلمان فرهیختە اعتقاد دارند برخورداری بخش کوچکی از اجتماع از رفاە و امکانات و فقر و محرومیت اکثریت بە خوشبختی منجر نمیشود. خوشبختی واقعی زمانی است کە همە انسانها از یک زندگی آبرومند برخوردار باشند.
- در همین زمینه
به نظرم آمد چند نکتهای را با نویسنده ی محترم این مقاله در میان بگذارم. تجربه ی کانونها و انجمنهای صنفی نشان می دهد که در شرایط اجتماعی و سیاسی ایران که با مطالبات انباشته شده ی قشرهای اجتماعی از یک سؤ و برخورد سرکوبگرانه ی حکومتها از سوئ دیگر روبرو است، همیشه دو خطر آنان را تهدید کرده و می کند. خطر هویت زدایی از این کانونها و انجمنها و تبدیل آنها به سازمانهای سیاسی و حزبی در عمل و خطر دیگر، رشد رادیکالیسم در پیگیری مطالبات صنفی و در نتیجه درگیری هر چه بیشتر با دولتهای سرکوبگر که نگاه امنیتی به فعالیتهای صنفی داشته و دارند و در نهایت متلاشی شدن و یا زیر زمینی شدن این کانونها و انجمنها است. حفظ هویت صنفی این تشکلها برای نهاد سازی فعالیتهای مربوط ضروری است و البته در حال حاضر، کانونها و تشکلهای موجود معلمان تلاش می کنند تا در این راستا حرکت کنند ولی همان دو خطر بالا هم چنان آنها را تهدید می کند. مطالبات صنفی باید آن چنان تعریف شده باشد تا خطر رادیکالیسم بیچشم انداز را از پیش روی این تشکلها بردارد و از سوئ دیگر آنان را از خطر دام هویت زدایی برهاند.
Nima Azadi / 11 November 2018