بازار تهران از تب و تاب تحریم رنج میبرد. اما افت و خیزهای همین تب اقتصادی را بسیاری از فعالان بازار غنیمت میشمارند تا به ثروتهای بیحساب و کتاب دست یابند. طی شش ماه گذشته امواج ناشی از تحریم اقتصادی و رشد قیمت ارز، در بورس اوراق بهادار تهران شدت بیشتری یافته است. گفته میشود که نمادهای بورس دارند با ارزش دلار در داخل کشور همسانسازی به عمل میآورند. به همین دلیل هم بورس از آغاز سال جدید تا کنون رشدی صد در صدی را تجربه کرده است. در این مدتِ کوتاه، شاخص بورس از نود و شش هزار واحد به رقمی حدود صد و نود و هشت هزار واحد دست یافت. هرچند این رقم طی چند هفتهی اخیر، خود را تا رقم صد و هشتاد هزار واحد پایین کشید، ولی به نظر میرسد که همچنان این رشد بیرویه ادامه یابد. رشدی که در سیمای آن هرگز نشانی از شکوفایی اقتصاد به چشم نمیآید.
در فضای سوداگرانه چیزی تولید نمیشود. ضرر و زیان به دست آمده از سودهای بادآورده در بورس را در نهایت به پای نیروهای مولد و مزدبگیران جامعه مینویسند.
افت و خیزهای بورس سیمای اقتصاد وارفته و نابسامان کشور را به نمایش میگذارد. در این فرآیند، هم بالارفتنهای شاخص، غیر عادی و خلاف انتظار رخ میدهد هم پایین آمدن آن. به گونهای که اینک همه روزه بورس تهران نوسانهایی از دو تا چهار و نیم درصد را تجربه مینماید. حالا دامنهی این نوسانها مثبت یا منفی باشد به حال نوسانگیران بازار سهام چندان تفاوتی نمیکند. آنان سهمهایی را از بورس میخرند و خیلی زود هم به فروش میرسانند و از تفاوتهای قیمت آن در عرضه و تقاضا، به سودهای موقتی و لحظهای رضایت میدهند. در واقع نوسانگیران سهام کاری به سقوط یا صعود بورس ندارند آنها همه روزه بر امواجی که در بورس به راه میافتد سوار میشوند تا در همین آشفتهبازار بتوانند ماهی دلخواه خودشان را صید کنند. به همین دلیل هم هر روز حجم و میزان معاملات در بورس تهران فزونی میگیرد.
گفتنی است سهام بسیاری از واحدهای تولیدی و خدماتی کشور که همچنان ضرر و زیان میاندوزند اینک در بورس تهران به قیمت چند برابر قیمت اسمی خود به فروش میرسند. در گروه بانکیها، بانک ملت، بانک تجارت، بانک صادرات و بانک پارسیان توانستهاند خودشان را از قیمت زیر صد تومان بالا بکشند و پنجاه تا صد و پنجاه در صد افزایش قیمت را پشت سر بگذارند. از گروه خودروییها هم، ایران خودرو، پارس خودرو، سایپا و حتا ایران خودرو دیزل را اینک با قیمتی دو برابر سال پیش میخرند. واحدهایی از پتروشیمی هم که هنوز به بهرهبرداری نرسیدهاند، از این الگوی غیر متعارف پیروی میکنند. همچنین ذوب آهن اصفهان که به دلیل زیانهای انباشتهی شرکت، تا پیش از سال جاری با قیمتی حدود هشتاد تومان عرضه میشد اینک برای خرید سیصد تومانی آن همگی به صف شدهاند.
جدای از اشخاص حقیقی، بنگاههای ویژهای هم برای بازارگردانی سهام تشکیل شدهاند که کارشان تنها در خرید و فروش سهام خلاصه میگردد. این گروه از شرکتها به ظاهر قرار است که به تعادل عرضه و تقاضا در بازار سرمایه یاری برسانند. اما حضور سازمان یافته و متشکل آنها در بورس تهران بیش از همه به تشکیل صفهای طولانی برای خرید یا فروش سهمهای ویژه میانجامد. ضمن آنکه بازار شایعه همواره بین بازارگردانهایی از این نوع رونق دارد. همراه با پخش همین شایعات، بازاری ساختگی در بورس پا میگیرد که بازارگردانها میتوانند در فرآیند آن هدفهای سوداگرانهی خودشان را به اجرا بگذارند.
سوداگران اصلی در ایران در خیابان و دفتر شرکت دیده نمیشوند. روزگارشان در خفا میگذرد و حتا چندان نیازی نمیبینند که دفتر و دستکی برای خودشان فراهم ببینند. گردانندگان اصلی بازار ارز و طلا کسانی هستند که هرگز به چشم نمیآیند.
سوای از بازارگردانهای حقیقی یا حقوقی، شرکتهای صنعتی یا خدماتی عضو بورس هم غیر مستقیم در بازارگردانی سهام نقش میآفرینند. آنان بر امواجی از افت و خیز سهم اختصاصی خودشان سوار میشوند و ضمن مشارکت جهتدار و هدفمند در خرید و فروش این سهم از بازارگردانی خود در بازار سرمایه سود میبرند. چنین موضوعی حتا در گزارش سالانهی هیأت مدیرهی این گروه از شرکتها به مجمع عمومی نیز انعکاس مییابد. همچنان که خیلی مفاخرهآمیز گفته میشود که شرکت در طول سال گذشته همراه با مشارکت در خرید و فروش سهام ویژهی خود یا دیگر شرکتها به فلان میزان از سود دست یافته است. در عین حال این گروه از شرکتها هم چهبسا برای تسهیلگری موضوع، در زیر مجموعهی خود شرکتی را به عنوان بازارگردانی سهام به ثبت میرسانند تا عملکرد آنان از وجاهت قانونی بیشتری برخوردار باشد. طبیعی است که همراه با هدفهایی از این دست حبابهایی هم در قیمت سهام شکل خواهد گرفت. اما تشکیل این حبابها و قیمتهای تصنعی، همواره از دیدرس سهامداران جزء پنهان میماند. در نتیجه سهامداران جزء به دلیل بیتجربگی و ناآگاهی خود همیشه بازندهی این بازارهای ساختگی خواهند بود. پیداست که حقوقیهای فعال در بازار سرمایه سرآخر از این بابت بیشترین سود را به جیب میزنند.
ناگفته نماند که بسیاری از نوسانگیران بورس اوراق بهادار در بازار رسمی یا غیر رسمی ارز و سکه نیز حضوری فعال دارند. چنانکه در این بازار هم از نوسانهای روزانهی دلار و سکه به نفع سودآوری پول خود بهره میگیرند. نوسانگیران برخلاف مردم عادی هرگز حاضر نمیشوند یک بار برای همیشه پایشان را از بازار کنار بکشند و به داشتههای خود از دلار و سکه رضایت بدهند. در واقع هدفشان با نگهداری و احتکار دلار و سکه چندان سازگاری ندارد. آنان فقط به نوسانهای روزانهی بازار میاندیشند تا از همین نوسانهای لحظهای به سودهای مورد نظرشان برسند.
یادآور میشود که معاملهی ارز و سکه در تهران همه روزه از ساعتهای ده – یازده صبح آغاز میگردد و بدون وقفه تا ساعتهایی پس از غروب ادامه مییابد. در همین فاصلهی زمانی نوسانهای ده تا پانزده در صدی یا بیشتر برای خرید و فروش طلا یا ارز و سکه رقم میخورد. ولی نوسانگیران بازار خواهند توانست همراه با هوشمندی لازم از این نوسانها به نفع سودآوری لحظهای خرید و فروش خود استفاده به عمل آورند.
اکثر نوسانگیران کوچک و خرد بازار ارز و طلای تهران روزگارشان را در خیابان به سر میآورند. آنان در فضایی از چهارراه حافظ و میدان فردوسی گرفته تا گذرراههای سبزه میدان در بازار بزرگ تهران حضوری چشمگیر دارند. ولی گردانندگان اصلی این بازار روزگارشان در خفا میگذرد و حتا چندان نیازی نمیبینند که دفتر و دستکی برای خودشان فراهم ببینند. گردانندگان اصلی بازار ارز و طلا کسانی هستند که هرگز به چشم نمیآیند. همچنان که گفته میشود جدای از شخصیتهای حقیقی دانهدرشت، بانک مرکزی و بسیاری از بنگاهها و نهادهای صنعتی و مالی دولتی و شبه دولتی نیز در کم و کیف آن نقش میآفرینند. چون همگی بنا دارند از نوسانهای همین بازار، سودهای نایافتهی خود را از بازار تجارت و تولید، تضمین و برآورده نمایند.
به گونهای طبیعی در چنین فضای سوداگرانهای هرگز چیزی تولید نمیشود. بدون تردید ضرر و زیان به دست آمده از این سودهای بادآورده را در نهایت به پای نیروهای مولد و مزدبگیران جامعه مینویسند. با حقههایی از این نوع هرچند عدهای از طبقات میانی یا فرودست برای همیشه میبازند اما عدهای دیگر در قبال باخت و افلاس تودههای فرودست جامعه به جایگاهی فراتر از آنچه که تا کنون رسیدهاند، ارتقا مییابند. شکی نیست که در تهران جمهوری اسلامی گونههای پیچیدهتری از اقتصاد اجق وجق و غیر آکادمیک دنیای سرمایهداری به نمایش در میآید. در فضای این نوع از اقتصاد دستان گروهی را باز گذاشتهاند تا همراه با بهانه کردن تحریم و دشمنان موهوم، غارت آشکار و علنی تودههای زحمتکش و مولد را واجب بشمارند.