دشوار است برای انبوه ایرانیان مدرن، حتی ایرانیان دیندار که زندگی مدرن درونی و خصوصی را تجربه میکنند، مواجه شدن با سخنان رئیس جمهوری که از تصمیمگیری مدیران سیاسی کشور بر پایهی “استخاره” سخن میگوید.
جهان در آشفتگی به سر میبرد، تردیدی نیست. جهان در بحران نبود سیاستمداران شجاع و خردمند به سر میبرد، تردیدی نیست. جهان از هر سو در کام خودکامگان دست و پا میزند، تردیدی نیست. اما سزاوار نبود که ایران بی آن که ضرورتی در کار باشد، تاریخ چهاردهه انقلاب خود را در آستانهی سالروز ۴۰ سالگی اش تا به این اندازه خوار و خفیف تعریف کند و بیش از پیش آه از نهاد ایرانیانی برآورد که جان و مال و امنیت و حیثیت از کف دادهاند تا انقلاب مشروطه شان را با انقلابی دیگر به تکامل نزدیک کنند. آیا انبوه مردمی که در سال ۵۷ ریختند و خواست انقلابی و تغییر و تحول سر دادند، پیش از ورود به صفوف انقلابی استخاره کرده بودند؟
حسن روحانی در سخنان اخیر خود از یک نظام سیاسی چهل ساله رونمائی کرد که هرچند همه میدانند سرنوشت خود و ملت فزونخواه و پرشور را به سبکترین تفاسیر از دین پیوند زده، اما تا حال یکی از آن همه به نقل از خودشان علما و رجال دینی-سیاسی و دو ولی فقیه، به صورت رسمی و به زبان دیپلماتیک نگفته بودند که با استخاره کشور را اداره میکنند. در خفا بی شک میتواند چنین باشد، اما نه در سخنان رجلی که قرار بود و عهد بسته بود ایران را گلستان کند.
رئیس جمهوری در توضیحش در بارهی ترمیم کابینه و اینکه چرا نتوانسته از نامزدهای معرفی شده به مجلس، شخصیتهای بهتری را انتخاب کند، یادآور شد برخی که من دعوت شان کردم به قبول وزارت کابینه ام عذر آوردند و گفتند “استخاره کردیم بد آمده” و برخی چندان با صدای لرزان حرف زدند که من کنارشان گذاشتم. (نقل به مضمون)
در این فراز از سخنان حسن روحانی دو موضوع قابل فهم است:
۱ – حسن روحانی به عمد اعلام کرده که این رژیم نیمه جانی است که حتی افراد وفادار به آن که از نگاه امنیتی و ایدئولوژیک کارنامهی ضعیفی ندارند و نامزدهای خوبی هستند برای وزارت در دولت او، آینده سیاسی را به شدت اسفناک میبینند و حاضر نیستند بیش از این ریسک کنند و درجهی بالای خطر وابستگی به آن را بپذیرند.
۲ – حسن روحانی به عمد به مقام ولی فقیه اعلام کرده که شخصیتهای به درد بخور و وفادار به انقلاب و رژیم از ترس مداخلههای بی جای ایشان در ساز و کارهای حکومتی دوست ندارند پست و مقام بگیرند و با فرامین آشکار و نهان ایشان در شرایط به شدت بحرانی سکهی یک پول بشوند.
۳ – حسن روحانی به عمد و کاملا جهت دار به مقام ولی فقیه تذکر داده که با وجود تو بر مسند قدرت، آدم حسابیها از ورود به قدرت سیاسی پرهیز میکنند و نمیخواهند بیشتر به علت وابستگیهای گذشته، آبرو و اعتبار از دست بدهند.
منظور واقعی و به اصطلاح ارادهی روحانی بر “رو کم کنی” از مقام ولایت که دیری است در برابرش بسیار کرنش میکند، هر یک از این سه فرض که باشد، ایرانیان را با وجه دیگری از این نظام سیاسی رو به رو کرده:
در محاصرهی بحرانهای جدی، شخصیت هائی که قرار است بحران را مهار کنند، برای اتخاذ هر تصمیم که میتواند تصمیم بر مشارکت در فساد باشد، اول وضو میگیرند و سپس استخاره میکنند. بر حسب منافع سیاسی و مالی که با تصمیم سیاسی مرتبط است، میتوانند اصلا استخاره هم نکنند و بگویند استخاره کردیم خوب آمد یا بد آمد. حکم شرعی نداریم که دستور بدهد حضور شاهد در استخاره ضروری است.
بنابراین رجال دینی- سیاسی چنان هوا را پس میبینند که به رئیس جمهوری میگویند استخاره کردم بد آمد و وزیر دولت شما نمیشوم. و شخص رئیس جمهور هم کاملا جهت دار به مردم اعلام میکند حتی آدم حسابیهای خودمان هم که کلی تا حالا خوردهاند و برده اند، دیگر هوا را پس میبینند و از دایرهی قدرت میگریزند.
در همه حال از ریاست جمهور متشکریم که این درجه از هوای پس را در قالب یک پیام استادانه، به زبان فقهی و شرعی به عموم متشرعین و سکولارها و لائیکهای ایرانی رساندند. این بار به راستی مچکریم!
من یک قانون نانوشته نظام جمهوری اسلامی را نمی فهمم.که چرا ادم های باسواد وکاربلد نظام اهل فساد مالی یا حقوق نجومی است.واگر بیسواد کارنابلد باشند.اهل تندروی و بگیرببند.است.کسی بلد هست بنویسه تا یاد بگیریم.
امیرحسین دلسوز مردم / 31 October 2018