یکشنبه ۲۸ اکتبر دومین دور انتخابات ریاستجمهوری برزیل برگزار خواهد شد. این روز میتواند حامل خبر بدی برای تمام فعالان و حامیان محیط زیست باشد، اگر ژایر بالسونارو، نامزد راست افراطی و پیشرو در انتخابات ریاستجمهوری برزیل در آن روز جشن پیروزی برگزار کند.
این پوپولیست راستگرا مثل دیگر همتایانش در دیگر نقاط جهان وعده خروج از قرارداد اقلیمی پاریس را داده است. اما شاید آنچه برای برزیل و جهان خطرناکتر است، دیگر وعده ضدمحیط زیستی اوست: تشدید تخریب بزرگترین جنگل استوایی سیاره به بهانهی بهبود کشاورزی و دامداری و ساخت نیروگاههای برق جدید.
راست افراطی و محیط زیست
در واقع بالسونارو یکی دیگر از چهرههای راست افراطی است که در چند سال اخیر انکار تغییرات اقلیمی را به نکته مکرر سخنرانیهایشان بدل کردهاند. آن هم به بهانه حمایت از اقتصاد ملی و تولید شغل.
در چهار دهه اخیر دانشمندان اقلیمی دائماً در مورد تبعات مخرب استفاده انبوه از سوختهای فسیلی بر محیط زیست هشدار داده اند. اما فقط در چندسال گذشته و پس از افزایش روزافزون آلودگی و وقوع بلایای طبیعی ناشی از تغییرات اقلیمی ابعاد این فاجعه زیستمحیطی در رسانه های غیرعلمی منعکس شده و افکار عمومی را به برخورد جدیتر با این موضوع وا داشته است. فعالیتهای بی وقفه دانشمندان در کنار حمایت های نهادهای مردمی و غیر دولتی محیط زیستی باعث چرخش در مورد مواضع بیشتر دولت ها در زمینه تغییرات اقلیمی شد و در نهایت سیاستمداران از غفلت از این پدیده یا تکذیب آن دست برداشتند. قرارداد اقلیمی کپنهاگ در ۲۰۰۹ و سپس قرارداد اقلیمی پاریس ۲۰۱۵ از دستاوردهای این تغییر سیاست بود.
اما با ظهور مجدد سیاستمداران راستگرای پوپولیست در اروپا، آمریکا و دیگر نقاط دنیا دوباره سیاست انکار تغییرات اقلیمی به یکی از شعارها و وعده های انتخاباتی این عده بدل گردیده.
بر اساس پژوهشی در دانشگاه صنعتی چالمرز سوئد، در صحنه گروههای سیاسی حاضر رابطه مستقیمی بین محافظهکاری، دیگرهراسی و انکار تغییرات اقلیمی وجود دارد. به گفته مارتین هالتمن، استاد دانشگاه چالمرز و سرپرست این پروژه تحقیقاتی، بسیاری از احزاب راستگرای ملیگرا در اروپا انکار تغییرات اقلیمی را به یکی از مهمترین موضوعات خود بدل کردهاند:
«این احزاب در حال کسب اهمیت بیشتری هستند. در دانمارک، نروژ، بریتانیا، فرانسه، سوئد … دموکراتهای سوئد هم از معاهده پاریس و هم از مقررات زیستمحیطی انتقاد میکنند.»
اما شاید بهترین نمونه از رابطه پوپولیسم راست و انکار تغییرات اقلیمی را ایالات متحده عرضه کرده. دونالد ترامپ، رییس جمهور راستگرا و پوپولیست در کمتر از دو سال از قرارداد پاریس خارج شده و بیشتر معادن ذغال سنگ را دوباره فعال کرده است.
آنچه در کنار این گرایش ضدمحیط زیستی دورنما را نومیدانهتر میکند، همه آن چیزهایی که در این دو سال پس از معاهده پاریس فهمیدهایم: اینکه سیاستها و مقررات کنونی حامی محیط زیست، از جمله معاهده پاریس برای مقابله با تغییرات اقلیمی کافی نیست. چرا که افزایش ۱,۵ درجهای حرارت نسبت به پیش از انقلاب صنعتی دیگر بیخطر نیست.
برزیل، آمازون و توسعه
اما همان طور که گفتیم، این روند تأسفبار مختص به ایالات متحده و اروپای غربی نیست. و حالا اگر پوپولیست راستگرای برزیلی به قدرت برسد، «شش زمین» به خطر خواهد افتاد.
وسعت جنگل های آمازون در حدود ۵٬۵ میلیون کیلومتر مربع است و گستره اش به ۹ کشور آمریکای لاتین کشیده شده. در میان این کشورها، برزیل بیشترین بخش آمازون (بیش از ۶۰٪ کل وسعت آن) را در اختیار دارد.
در بیش از یکصدسال گذشته، زمینخوارها برای افزایش مزارع کشاورزی و دامداری و همچنین قاچاقچیان چوب برای تهیه الوار در برزیل و سایر کشورها دست به تخریب و غارت آمازون زدهاند. در اوج این تخریبها در برزیل روند جنگل زدایی بین سال های ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۵ به ۱۹٬۵۰۰ کیلومتر مربع در سال رسید، یعنی به چیزی بیش از مساحت کل استان تهران.
تنها تهدید روند انبوه تخریب جنگلهای آمازون فقط افزایش انتشار گازهای گلخانهای نیست. مثلاً آرژانتین به قیمت جنگلزدایی و از بین رفتن پوشش گیاهی مناطق وسیعی از این کشور به سومین تولید کننده دانه سویا در جهان بدل شده. دانه سویا روغنی است و برای تولید غذای دام به کار میرود اما بخش زیادی از آن نیز برای تولید غذای وگانها و گیاهخواران مورد استفاده قرار میگیرد که حامی محیط زیست هستند ولی شاید درباره ضررهای صنعتیشدن روند تولید غذا چندان آگاهی ندارند.
در هر حال، آرژانتین ۲۰۱۵ به شکل ترسناکی فهمید که این توسعه به چه قیمتی به دست آمده: آن سال در موسم بارانهای استوایی پس از یک شبانهروز بارش شدید در استان سن لوئیس در مرکز آن کشور، شبکهای از رودهای جدید در خاک فرسودهشده و عریان از پوشش گیاهی اصلی ظاهر شدند. رود بزرگ ظاهرشده که به «رود نو» (Río Nuevo) معروف است، درّهای است به عرض ۶۰ متر و عمق ۲۵ متر و طول بیش از ۲۵ کیلومتر. و حالا یک شهر و دو جاده ترانزیت به برزیل در معرض خطر قرار گرفته.
اما بالسونارو در حالی قدم به کارزار انتخاباتی گذاشته که وضعیت تغییر کرده بود. پیش از او میشل تمر، رئیسجمهوری راستگرای فعلی و بازمانده از سیاست رسمی دوران دیکتاتورها لغو مقررات زیستمحیطی و تشدید تخریب جنگلها را آغاز کرده بود، اما نه به شدتی که بولسانورو وعدهاش را داده. در واقع جریان مخالف چنین گرایشی توانسته بود بخشی از جنگلها را نجات دهد. آن هم با اعتراضاتی که سال ها پیش از آن شروع شد.
بعد از اعتراضات گسترده جهانی و فریاد های بیامان فعالان محیط زیست به این روند انبوه تخریب جنگلهای آمازون، برزیل تحت زمامداری چپگرایان سیاستهای جدیدی برای مقابله با جنگلزدایی پیش گرفت. این سیاستها شامل نقشهبرداری دقیق از مناطق روستایی، نظارت ماهوارهای و همچنین بهکارگیری جنگلبانان برای اعمال قانون در برابر متخطیان بود که به کاهش روند جنگلزدایی در سال ۲۰۱۳ به ۵٬۸۴۳ کیلومتر مربع در سال منجر شد. همین میزان کاهش در تخریب آمازون مانع از انتشار جهانی ۳٬۲ گیگاتُن کربن به جو زمین شد (تقریباً برابر با میزان کل انتشار گازهای گلخانهای در ایران بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۶ ).
اعتراضها بهعلاوه باعث شد که شرکتهای بزرگ کشاورزی از خرید دانه سویای تولیدشده بر زمینهایی که از راه زدودن جنگل به دست آمدند، پرهیز کنند. و در کنار سیاستهای دولت، کشاورزان و دامداران فناوری-محور هم زراعت بینیاز از تخریب جنگل را فرا گرفتند. بدینترتیب برزیل به تنها کشوری بدل شد که میتواند طی سال از یک زمین سه نوع محصول متفاوت برداشت کند.
مبارزه با جنگلزدایی و دیگر مقررات زیستمحیطی باعث شد که برزیل پیش از ۲۰۲۰ به اهداف تعیینشده برای آن سال بر اساس معاهده کنفرانس تغییرات اقلیمی سازمان ملل در کپنهاگ (۲۰۰۹) دست یابد. به عبارت دیگر، سیاستهای چپ میانه برزیل ثابت کرده که توسعه اقتصادی بدون افزایش تولید و انتشار گازهای گلخانهای نیز میسر است.
پس برزیل به یک معنا تا کنون گواهی است بر نادرستی این استدلال پوپولیسم راست که مقررات زیستمحیطی باعث از دست رفتن رشد اقتصادی و امکان شغلآفرینی میشود. استدلالی که دیگر جبهه مبلغ آن ابرشرکتهای سوخت فسیلی هستند.
این دستاوردی یگانه برای کشوری بزرگ مانند برزیل با جمعیتی در حدود ۲۰۹ میلیون نفر است. اما در عین حال نشان میدهد خروج از معاهده اقلیمی پاریس بر خلاف آنچه بالسوناروی پوپولیست ادعا میکند، هیچ ربطی به بهبود اقتصادی یا افزایش سود صنعت کشاورزی ندارد.
آن طور که میگویند، سیاست امروز در دوران «پسا حقیقت» رخ میدهد. نه تنها بالسونارو در برزیل، که پوپولیستها در سرتاسر جهان به نیابت از «ما مردم» ساز تخریب محیط زیست را مینوازند. اما آنچه تقریباً تمام دانشمندان اقلیمی به ما گفتهاند، تنها و تنها یک حقیقت را در برابر ما قرار داده: اگر راستگرایان نوظهور همین حالا قربانیکردن بیدلیل و فریبکارانه محیط زیست به پای ملیگرایی را کنار نگذارند، امکان زیستن «ما مردم» در معرض خطری جدی قرار خواهد گرفت.