آیت الله خامنه‌ای در ۲۲ مهر ۱۳۹۷ متن مقدماتی “الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت” در ۵۰ سال آینده را رونمایی کرد و برای تکمیل آن فراخوان داد. گفته شده که “چند هزار تن” به مدت ۷ سال بر روی این متن مقدماتی کار کرده‌اند. قرار است نسخه‌ ارتقاء یافته یا نهایی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، حداکثر ظرف ۲ سال آینده برای تصویب و ابلاغ به رهبر ارائه شود. در متن مقدماتی می‌خوانیم:

“تا سال ۱۴۴۴ ایران به پیشتاز در تولید علوم انسانی اسلامی و فرهنگ متعالی در سطح بین‌المللی تبدیل شده و در میان ۵ کشور پیشرفته جهان در تولید اندیشه، علم و فناوری جای گرفته و از اقتصادی دانش‌بنیان، خوداتکا و مبتنی بر عقلانیت و معنویت اسلامی برخوردار، و دارای یکی از ۱۰ اقتصاد بزرگ دنیا است…در سال ۱۴۴۴ ایران از نظر سطح کلی پیشرفت و عدالت، در شمار ۴ کشور برتر آسیا و ۷ کشور برتر دنیا شناخته می‌شود و دارای ویژگی‌های برجسته جامعه اسلامی و خاستگاه تمدن نوین اسلامی ایرانی است”.

همچنین “توقف خام فروشی منابع طبیعی ظرف ۱۵ سال از زمان شروع اجرای الگو و جایگزینی آن با زنجیره پیش‌رونده تولید ارزش افزوده ملی در داخل و خارج کشور”، یکی از تدابیر این طرح است.

آرزوهایی چون کسب رتبه پنجم تولید علم در جهان، رتبه هفتم عدالت در جهان و تبدیل شدن به یکی از ده اقتصاد بزرگ جهان، نباید در میان ایرانیان مخالفی داشته باشد. بالاتر از این رتبه‌ها نیز آرزوی هر ایرانی است. محل نزاع، شدنی یا ناشدنی بودن دست یافتن به این رتبه‌ها، و سیاق و بستری است که این اهداف را امکان پذیر می‌سازند. به تعبیر دیگر، ایرانی‌ها به عنوان انسان دارای همان ویژگی‌هایی هستند که دیگر انسان‌های دست یافته به این رتبه‌ها دارند. اما این ویژگی‌ها در یک بستر اجتماعی و سیاسی شکوفا می‌شود و در بستر و زمینه دیگری، امکانی برای بروز و ظهور نمی‌یابند.

خامنه‌ای در حالی وعده تحقق آرزوی تمدن اسلامی ایرانی را می‌دهد که ورشکستگی دستگاه ولایی عیان شده و اعتراض در جامعه نسبت به فقر و فساد و تبعیض رو به گسترش است.
خامنه‌ای در حالی وعده تحقق آرزوی تمدن اسلامی ایرانی را می‌دهد که ورشکستگی دستگاه ولایی عیان شده و اعتراض در جامعه نسبت به فقر و فساد و تبعیض رو به گسترش است.

تمدن سازی چیست و چگونه است؟

آیت الله خامنه‌ای در ابلاغیه نوشته است: “کشور راه پیشرفت را خواهد پیمود و طلیعه مبارک تمدن نوین اسلامی ایرانی در زیست بوم ایران رُخ خواهد نمود”. در ابتدای متن الگوی پایه هم آمده که این چارچوب در نیم‌قرن آینده کشور را به سوی “تمدن نوین اسلامی ایرانی” پیش می‌برد.

در بخش “مبانی دین شناختی” هم نوشته اند:”اسلام با نظام هستی و سرشت انسان، هماهنگی دارد و نقش بدیل‌ناپذیری در تأمین نیازهای نظری و عملی، فردی و اجتماعی و دنیوی و اخروی ایفا می‌کند. به همین جهت استطاعت کامل برای تمدن‌سازی و ارائه‌ی الگوی پیشرفت دارد…تمدن‌سازی و پیشرفت اسلامی افزون بر تکیه بر اصول، ارزش‌ها و تعالیم اسلامی، مبتنی بر عقل و دانش بشری نیز هست.”

در بخش “رسالت” نیز تأکید کرده‌اند که “رسالت ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران حرکت عقلانی، مؤمنانه و متعهدانه در جهت ایجاد تمدن نوین اسلامی متناسب با آرمانها در زیست‌بوم ایران است”.

تجربه نشان می‌دهد که تمدن‌ها با برنامه ریزی پیشینی ساخته نشده‌اند. تمدن اسلامی، تمدن غربی، و… ساختمان‌هایی نبودند که مهندسان با برنامه ریزی پیشینی آن‌ها را بسازند، بلکه تمامی تمدن‌ها پیامد ناخواسته میلیون‌ها “افکار و گفتار و رفتار” بوده‌اند. به تعبیر دیگر، پس از این که مجموعه وسیعی از امور زاده و مستقر شد، آیندگان، به طور پسینی آن‌ها را تمدن (تمدن یونانی، تمدن مسیحی، تمدن اسلامی، تمدن غربی، و…) خواندند و نامیدند.

مسئله دیگر، خود مفهوم یا اصطلاح تمدن است. واقعا روشن نیست که این مفهوم در تمامی مصادیق به یک معنا به کار رفته باشد. آن چه اینک “تمدن غربی” خوانده و نامیده می‌شود، با دیگر تمدن‌ها، تفاوت‌های بنیادین دارد. به تعبیر دیگر، تمدن‌ها، همچون بازی ها، دارای “شباهت خانوادگی”‌اند. از این رو، نمی‌توان ادعا کرد که اسلام استطاعت کامل برای تمدن‌سازی دارد. بسیاری از میوه‌های تمدن مدرن در اسلام وجود ندارد و اگر تمدن به عنوان یک مفهوم مدرن مد نظر باشد، آنگاه باید نشان داد که تمدن جدید با اسلام ناسازگار نیست.

برنامه ریزی برای رشد و توسعه

علم اقتصاد نزدیکترین علم در میان علوم ناظر به جامعه به علوم تجربی طبیعی مدرن است. کمی سازی مفاهیم و اصطلاحات تا اندازه زیادی در آن صورت گرفته است. ریاضیات و آمار کاربرد وسیعی در این علم دارد. محاسبه و پیش بینی رشد اقتصادی، رکود اقتصادی، تورم، بیکاری، فقر، بحران اقتصادی و…هم جزیی از این علم است. هیچ یک از علوم انسانی تجربی مدرن تا این اندازه کمی، محاسبه پذیر و پیش بینی پذیر نشده‌اند.

در عین حال، پیش بینی‌های اقتصاددان‌ها، به شرط صحت، با پیش بینی‌های دانشمندان علوم طبیعی تجربی تفاوت دارند. طبیعت به پیش‌بینی‌های دانشمندان واکنش نشان نمی‌دهد، اما انسان‌ها و حکومت‌ها به پیش بینی‌های اقتصاددان‌ها واکنش نشان داده و قادرند با کنش هایشان آن‌ها را تغییر دهند. وقتی اقتصاددانها از تورم و رکود اقتصادی خبر می‌دهند، مردم رفتارشان را تغییر می‌دهند. پیش بینی رشد یا افت بازار سهام، موجب تغییر رفتار مردم شده و خود این رفتارها نیز بر روی بازار و پیش بینی‌ها تأثیرگذارند.

از سوی دیگر، همه کشورها و حکومت‌ها خواهان رشد اقتصادی بالا، کمترین تورم و بیکاری بوده و هستند. تقریباً همه دولت‌ها می‌کوشند تا جزو بهترین اقتصادهای جهان با کمترین میزان نابرابری باشند. همه دوست دارند که بزرگترین تولید کننده علم در جهان باشند. در این صورت، وقتی یک حکومت- به عنوان مثال ایران- اهدافی را برای رشد و توسعه تعیین می‌سازد، دیگر کشورها- مردم و حکومتشان- به عنوان دوستان یا رقبا یا دشمنان بیکار نمی‌نشینند تا آن کشور خاص به این رتبه‌ها دست یابد، آنان هم به دنبال بهترین رتبه‌های جهانی می‌روند و ممکن است هیچ گاه این رتبه‌ها نصیب این کشور خاص- مثلا ایران- نشود.

بسترهای رشد و توسعه

میانگین رشد اقتصادی سالیانه چین در دوره ۳۹ ساله ۲۰۱۸- ۱۹۸۰؛ ۹,۵ درصد بوده است. در همین مدت، چین توانسته است بیشترین سرمایه گذاری خارجی را جذب کند. تغییر سیاست خارجی چین نقش چشمگیری در این تحول بزرگ داشت. گذار از سیاست تخاصم به سیاست تنش زدایی و همکاری با همه دولت ها، فضای سرمایه گذاری خارجی را فراهم آورد. اگر دوستی چین با آمریکا نبود، مطلقا دولت آمریکا اجازه نمی‌داد تا در این کشورتا این حد سرمایه گذاری خارجی صورت گیرد. یا چشم بر کپی برداری چینی‌ها (سرقت علمی و تکنولوژیک به تعبیر امروزی آمریکایی ها) ببندد (حتی فرید زکریا در مقاله ۵ آپریل ۲۰۱۸ در جنگ تجاری ترامپ با چین، حق را به ترامپ می‌دهد).

حکومتی که خود را در تخاصم با آمریکا و اسرائیل تعریف کرده و برای خود هویت سازی می‌کند، موانع بسیاری در برابر خود می‌سازد که راه‌های رشد و توسعه را مسدود می‌سازد. وقتی روحانی برای بار دوم انتخاب شد، در سه مقاله “روحانی بدون توافق قادر به حل مسائل اقتصادی نخواهد بود“، “تغییر سیاست خارجی، شرط حل مسائل اقتصادی” و “برجام منطقه ای، آری؟ نه؟ هزینه‌های سازش و مقاومت” همین نکات را توضیح دادم. بیرون آمدن آمریکا از توافق هسته‌ای و تبدیل رشد اقتصادی مثبت به رشد اقتصادی منفی، تورم تحت کنترل به تورم افسارگسیخته و دیگر پیامدها، شاهدی است براین مدعا. به بند زیر تدابیر طرح بنگرید: “۵۵- ترویج عقلانیت و روحیه جهادی در جهان اسلام و حمایت از حرکت‌های اسلامی و نهضت‌های آزادی‌بخش و استیفای حقوق مردم فلسطین“. با این گونه سیاست ها، مستقل از این که حق یا ناحق باشند، اسرائیل و آمریکا و کشورهای عرب منطقه به تقابل ایران می‌آیند و آمده‌اند.

آیت الله خامنه‌ای و مریدانش “شرق گرایی” را توصیه و توجیه می‌کنند. اما حاضر نیستند از چین و روسیه سیاست خارجی بیاموزند. آیا سیاست خارجی چین و روسیه مانند سیاست خارجی جمهوری اسلامی است؟

عدالت و تبعیض زدایی

آیت الله خامنه‌ای می‌خواهد که تا ۵۰ سال دیگر ایران از منظر رعایت عدالت، جزو ۷ کشور برتر جهان باشد. در بحش “آرمان ها”، از “عدالت همه‌جانبه” سخن می‌گوید. در بخش “افق” هم می‌نویسند: “تا سال ۱۴۴۴ سلامت محیط زیست و پایداری منابع طبیعی، آب، انرژی و امنیت غذایی با حداقل نابرابری فضایی در کشور فراهم شده؛ کشف منابع، خلق مزیت‌ها و فرصت‌های جدید و وفور نعمت برای همگان با رعایت عدالت بین نسلی حاصل شده است. فقر، فساد و تبعیض در کشور ریشه‌کن گردیده و تکافل عمومی و تأمین اجتماعی جامع و فراگیر و دسترسی آسان همگانی به نظام قضایی عادلانه تأمین شده است”.

در بخش “تدابیر” هم آمده است: “۲۳- تحقق عدالت در ساختار قانونی نظام بانکی با ایجاد انضباط پولی، رهایی از ربای قرضی، توزیع عادلانه خلق پول بانکی و بهره‌مند سازی عادلانه آحاد مردم جامعه از خدمات پولی…۳۶- پوشش همگانی مراقبت‌ها و خدمات و توزیع عادلانۀ منابع حوزۀ سلامت…۴۱- اعتلای منزلت و حقوق زنان و ارتقای جایگاه اجتماعی و فرصت‌های عادلانۀ آنان…۴۸- برخورد بدون تبعیض با مفسدان به ویژه در سطوح مدیریتی”.

اما تأکید بر سیطره فقه، شریعت و ولایت فقیه جایی برای عدالت و عدم تبعیض باقی نمی‌گذارد. تبعیض (تبعیض میان مسلمان و غیر مسلمان، تبعیض میان زنان و مردان، تبعیض میان آزاد و برده، تبعیض میان فقیه و غیر فقیه، و…) اساس و بنیاد احکام فقهی را تشکیل می‌دهد. تبعیض‌های فقهی امکانی برای عدالت باقی نمی‌نهد. ولایت فقیه بارزترین مصداق تبعیض است که حکومت را “حق ویژه” فقیهان به شمار می‌آورد. فقه و فقیهان بر “الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت” سیطره دارند.

امید بخشی به مدافعان و منفعت خوران جمهوری اسلامی

آیت الله خامنه‌ای در این شرایط بحرانی نه تنها به پیروانش امید می‌دهد که جمهوری اسلامی به بقای خود ادامه خواهد داد، بلکه می‌گوید که برای نیم قرن آینده نیز برنامه داشته و در سال ۱۴۵۰ نیز حکومت ایران تحت رهبری ولایت مطلقه فقیه قرار دارد. در بخش “افق” می‌نویسند: “ایران در آن زمان (سال ۱۴۴۴) از تداوم رهبری فقیه عادل، شجاع و توانمند و ضمانت کافی برای سیاست‌ها، قوانین و نظامات مبتنی بر اسلام برخوردار است”.

اکبر گنجی

مطالب دیگر از همین نویسنده

این نوعی پیشگویی پیامرانه است که در علوم تجربی جایی ندارد. در حال حاضر بهتر است حکومت فکری به حال بحران‌های ساختاری کند که مردم را به فقر و فلاکت انداخته‌اند. عادلانه‌ترین عمل، کنار رفتن فقیهان و گذار از نظام ولایت فقیه به نظام دموکراتیک عادلانه است. عدالت به مثابه عدم تبعیض‌های قومی و جنسی و دینی و طبقاتی.

اما نکته مهم آخر. این طرح نمونه‌ای است از حاصل آنچه آیت الله خامنه‌ای و پیروانش “علوم انسانی اسلامی” می‌خوانند. به بیانی دیگر، این یک نمونه از حاصل اسلامی سازی علم و توسعه است. نمونه‌ای که همچون نمونه‌های پیشین، از قبل شکست خورده است.