اوباما بارها در مورد ایران اظهاراتی بیان داشته است که آخرین مورد آن طی مصاحبه رئیس جمهوری امریکا با جفری گولدبرگ، بود که اوباما اظهار داشت که آمریکا هیچ گزینهای را از روی میز کنار نخواهد گذاشت.
این سخنان پیرو سخنان قبلی اوباما است که گفته بود: ” آمریکا مصمم است تا از دستیابی ایران به سلاح هستهای جلوگیری کند و در این مورد هیچگزینهای را برای رسیدن به این هدف کنار نخواهد گذاشت.”
تصدیق صریح اوباما از بهکارگیری نیروی نظامی بهعنوان یکی از گزینههای روی میز، به تعهد ایالات متحده به اقدام نظامی علیه ایران در صورت موثر نبودن تلاشهای دیپلماتیک و تحریم تفسیر شده است.
در حقیقت به نظر میرسد گمانهزنی در رسانهها حول این پرسش به اوج خود رسیده است که چه زمان و چگونه ایالات متحده تمایل خواهد داشت عملیات نظامی علیه ایران را در صورت ناموفق بودن دیگر گزینهها بهکار گیرد؟
جیمز دوبین، از شرکت RAND برای نمونه اظهار داشته است که در صورتیکه ایران برنامه سلاحهای هستهای را دنبال کند، شعارهای اوباما، نتانیاهو را بیشتر به عملیات نظامی ترغیب میکند. با این حال، دوبین خاطرنشان ساخت: ” اوباما در مورد درخواست زمانبندی برای حمله نظامی به ایران، بهطور جدی و موثرعقبنشینی کرده است.”
مارک لندلد، خبرنگار نیویورک تایمز در کاخ سفید، نیز معتقد است اوباما هنوز شکاف بین خود با نتانیاهو را در مورد زمان بهکارگیری نیروی نظامی پر نکرده است. (اسرائیل معتقد است عملیات نظامی باید قبل ازآنکه ایران توانایی ساخت بمب را کسب کند و حقیقتاً بمب اتمی بسازد، صورت پذیرد.)
به هر روی، صاحبنظران عبارت “تمام گزینهها روی میز است” را بارها خوانده و شنیدهاند. لغتنامه کمبریج در این مورد به ما میگوید همه گزینهها روی میز است، به این معناست که آن گزینه “مورد بحث یا مورد نظر” است.
به عبارت دیگر، گزینه نظامی صرفاً رد و کنار گذاشته نشده است، از این عبارت این معنی را میتوان استنباط کرد که اگر از اجرای گزینههای دیگر به نتیجه نرسیم، گزینه حمله نظامی را به کار خواهیم بست.
در حقیقت، پرزیدنت اوباما این اظهارات را در حمایت از کسانی ایراد کرد که معتقدند در صورتیکه تحریم و فشار دیپلماتیک به شکست بیانجامد، گزینه نظامی تنها گزینه باقیمانده خواهد بود. با این وجود، تصمیم در این مورد که آیا این گزینه (تحریم و فشار دیپلماتیک) به شکست انجامیده است یا خیر، بسیار قابل تعویض است.
مارک لندلد، خبرنگار نیویورک تایمز در کاخ سفید، نیز معتقد است اوباما هنوز شکاف بین خود با نتانیاهو را در مورد زمان بهکارگیری نیروی نظامی پر نکرده است
درواقع، بهعنوان یک کارمند اداره کاخ سفید توضیح دادهام که در اینجا (کاخ سفید ) بخشی برای تداوم تحریم و دیپلماسی وجود دارد تا زمانیکه ایران تمامی عناصر مورد نیاز برای ساخت یک بمب را فراهم کند و تصمیم بگیرد آنها را سوار کند و سلاح هستهای حقیقی بسازد. نکته مورد انتقاد این است که این روش به ایران اجازه خواهد داد که بهطور ناگهانی پیشرفت کند و در زمان بسیار کوتاهی بمب بسازد.
این کار خطر انجام عملیات نظامی را بسیار افزایش خواهد داد و منجر به آن میشود که ایالات متحده در یک عمل انجام شده قرار گیرد.
نقل قول دیگری از اظهارات اوباما با گولدبرگ در مصاحبه او وجود دارد که بهطور گستردهای رسانهای شد: ” معتقدم دولت اسرائیل درک کرده است که بهعنوان رئیس جمهوری آمریکا، بلوف نمیزنم ” اوباما تصریح کرد:”
چنین کاری نمیکنم، بهعنوان ماهیت سیاستی عملی، اعلام این سیاستها صرفاً موضوعی است که تصمیم به اجرای آن داریم، تصور میکنم جمهوری اسلامی و دولت اسرائیل درک کردهاند ایالات متحده آنچه را که میگویم انجام میدهد، بهصراحت میگویم دستیابی ایران به سلاح هستهای برای ما غیرقابلقبول است.”
شواهدی وجود دارد که نشان میدهد این اظهارات همانند اظهارات قبلی وی (اوباما) چیزی بیش از هدف قرار دادن ایران بهدلیل جلب آرای یهودیان و مسیحیان انجیلی (Evangelicalism) نیست (در نهایت آنها کسانی هستند که حامی سیاستهای دولت نتانیاهو هستند.)
دیگر صاحبنظران معتقدند وعدههای داده شده در طول سال انتخاباتی همانند بلوف زدن در پوکر است: “این موضوع قابل پیشبینی بود و کسی نمیتواند بهطور جدی از تصمیم شخصی برای غلوکردن مطلع شود.”
“جان میرشیمی” که فردی واقعگرا است در کتاب خود با عنوان “چرایی دروغ رهبران” گام را فراتر گذارده است؛ وی به عینه نشان میدهد که سران دولتها دلایل مستدل و محکمی برای دروغ گفتن دارند.
پرزیدنت اوباما باید نگران جرقه افروخته شده توسط اسرائیل و بهدنبالآن بالارفتن قیمت سوخت در طول جریان انتخابات باشد، ایالات متحده در زمان کنونی بههیچوجه خواهان جنگ دیگری در سال ۲۰۱۲ در منطقه خاورمیانه نیست
باور دارم رئیس جمهوری نیازی به بلوف ندارد. او به آنچه که میگوید از صمیم قلب اعتقاد دارد، اما ممکن است آخرین برگ برندهاش را (بهدلیل مسائل امنیتی) برای چنینشرایطی رو نکرده باشد.
رئیس جمهوری ممکن است و باید موضع خود را زمانیکه شرایط عوض میشود تغییر دهد. بنابراین، وقتی او میگوید زندان گوانتانامو را در اولین سال ریاست جمهوری خواهد بست، با لابیستها قطع همکاری خواهد کرد و کسری بودجه را تا پایان اولین دوره ریاست جمهوری تا نصف کاهش خواهد داد، تصور نمیکنم رئیس جمهور بلوف میزند، اما اوباما به هیچیک از این وعدههای خود جامعه عمل نپوشاند.
اما لیست مشابهی از وعدههای عملنشده از رئیس جمهوریهای پیشین نیز وجود دارد که در مورد اوباما نیز صادق است. چون مطابق گزارشها تمام این موارد به دلایل زیادی تا بهحال مسکوت مانده است.
بین دولت اوباما و دولت اسرائیل ممکن است توافقی دوطرفه برای حمله نظامی بهوجود آمده باشد: اسرائیل خواهان بهدست آوردن بمبهای منفجر کننده پناهگاهها است تا از این فرصت بهوجود آمده برای حمله به ایران، قبل از آنکه تاسیساتشان را به مکانی امن منتقل کنند، استفاده کند.
از سویی دیگر، اسرائیل به هواپیماهای تانکر سوختگیر برای حمله هوایی نیاز مبرم دارد. در عوض، اسرائیل ممکن است به هیچگونه قول و وعدهای در خصوص حمله نظامی قبل از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پایبند نماند.
بنابراین پرزیدنت اوباما باید نگران جرقه افروخته شده توسط اسرائیل و بهدنبالآن بالارفتن قیمت سوخت در طول جریان انتخابات باشد، ایالات متحده در زمان کنونی بههیچوجه خواهان جنگ دیگری در سال ۲۰۱۲ در منطقه خاورمیانه نیست. اگر هر شخص دیگری انتخاب شود مایل است نیش جمهوری اسلامی را بکشد (توقف ساخت سلاح هستهای).
اسرائیل بهتر است خود را از این موضوع کنار بکشد، اگر چنین نکند باید خود را بسیار مجهزتر کند تا بتواند بهتنهایی حمله نظامی را سامان دهد.
منبع:
*آمیتای ایتزیونی، مشاور ارشد کارتر در کاخ سفید (۱۹۸۰-۱۹۷۹ )- استاد دانشگاه کلمبیا- هاروارد- دانشگاه برکلی کالیفرنیا و مدرس روابط امور بین الملل در دانشگاه جرج واشنگتن است.
با سلام
شاید به عنوان این نوشته بایستی “تحریف واقعیت” هم اضافه شود و مطالب دیگری هم به متن ان اضافه شود تا حق مطلب ادا شود. انچه امریکا و اسراییل از ان هراسناک هستند بمب اتم نیست بلکه قرارگرفتن مقدار فزاینده ومعتنابهی از مواد رادیواکتیو با غلظت 20% به بالا در دست ایران است که میتوان با ان “بمب های کثیف” ساخت نه یک یا دو بمب اتمی. در این صورت ایران نیازی به ساخت و ازمایش کردن بمب اتم ندارد که غرب یا امریکا و اسراییل را با ان تهدید کند و خود را هم اماج یک حمله تمام عیار کند. ایران بارها گفته است که قصد ساختن بمب ندارد زیرا یک یا دو دانه بمب به دردش نمیخورد. ایران میخواهد دسترسی به چیزی داسته باشد که احتمال ته کشیدنش نزدیک به صفر باشد نه یک یا دو بمب اتمی.
امریکا (اوباما) نه میخواهد و نه میتواند به صراحت این نگرانی را از قصد ایران بیان کند زیرا بمب کثیف به همان اندازه که بمب اتم ایجاد وحشت در اذهان عمومی ایجاد میکند قادر به ایجاد وحشت نیست تا بتوان اذهان عمومی اریکارا متقاعد به حمله نظامب کرد. دیگر این که بمب کثیف را ایران با رسیدن به درجه غنای 20 در صدی به بالا میتواند به تعداد فراوان تولید و در نقاط استراتژیک مثل اسراییل و یا عربستان بدون ایجاد انفجار رها سازد. البته مواد رادیواکتیو مثل مواد بیولوژیکی نیستند که خطر تزاید و تکاثر داشته باشند و میتوان انها را با کمی هزینه از محل اصابت زدود. اما مشکل در ایجاد وحشت در میان جمعیت های انسانی است که اگر یک دانه بمب کثیف در جایی قرار داده شود دیگر به اسانی نمیتوان ان حس ترس و وحشت را از اذهان جمعیت کل دنیا زدود. و در واقع دنیارا با یک عدم اطمینان بی انتها رو به رو میسازد و این حالت میتواند نظام سرمیایه داری را به انقراض کشاند.
از اینرو اگرچه در این مقاله اکثر نیات و منظور های تاکنون ارایه شده توسط امریکا گنجانده شده است اما به ان حطر و نگرانی و ترس اصلی کشورهای غربی نسبت به برنامه هسته ای ایران اشاره ای در خور و به جا نشده است. اینکه ایران فداییانی دارد که حاضرند یکی دو کیلو مواد رادیو اکتیو را با در جه غنای 20 -30 درصد به خود ببندند و در مکانهای مشخصی انرا پخش کنند نگرانی بزرگ و عنوان نشده امریکاست. به همین دلیل هم امریکا بیشتر سعی دارد که ایران را از راه مذاکره وادار کند تا برنامه تغنیه اورانیوم را به طور کامل تعطیل کند. اما این کار برای ایران خودکشی محسوب میشود چه با این تصمیم ان باقی مانده اعتمادی هم که در میان قشر های مذهبی ایران نسبت به رژیم بافی مانده به کلی از بین خواهد رفت و رژیم را بیش از پیش با مردم ایران در گیر خواهد کرد.
کاربر مهمان / 23 March 2012
این اوباما شباهت عجیبی با خاتمی داره!
کاربر مهمان / 29 March 2012