آسیب‌پذیرترین کشورها دارای توانایی کمتری برای محافظت از خود هستند. آنها کمتر از بسیاری از کشورهای جهان گاز گلخانه‌ای تولید می‌کنند اما در غیاب اقدامات مناسب مجبورند هزینه گزافی را برای اعمال دیگران پرداخت کنند. [کوفی عنان-۲۰۰۷]
تغییرات آب و هوایی یک ترکیب بسیار خطرناک است که می‌تواند شکاف‌های امنیتی مخربی را برای صلح و امنیت بین المللی به‌وجود بیاورد و تهدیدهای فعلی را نیز در سراسر جهان تشدید کند. [بان کی مون –۲۰۱۱]

بانک جهانی فروردین سال جاری در گزارش با عنوان «آمادگی برای مهاجرت‌های اقلیمی داخلی» توضیح داد که چطور میان توسعه اقتصادی و شرایط آب و هوایی و جریان مهاجرت ارتباط معناداری وجود دارد. در نظر نگرفتن و به تعویق انداختن اجرای سیاست‌های اقلیمی که بتواند عواقب ناشی از تغییر اقلیم و خود این پدیده را کنترل کند، در میان‌مدت تاثیرات اجتماعی و اقتصادی جبران‌ناپذیری در بسیاری از کشورها خواهد داشت. به پیش‌بینی این گزارش تا سال ۲۰۵۰ بیش از ۱۴۰ میلیون نفر در درون قاره‌ها مجبور به مهاجرت بر اثر تغییر اقلیم خواهند شد.

طوفان و سیلاب و قحطی ناشی از تغییرات اقلیمی پدیده انسانی «پناهجویان اقلیمی» را موجب شده است

مهاجرت‌های اقلیمی غیر قابل انکار

به گواهی پژوهش‌های انجام‌گرفته، مهاجرت‌های ناشی از تغییر اقلیم پدیده‌ای واقعی است با دلایل روشن آب و هوایی. زمانی که موضوع افزایش گرمای جهانی در کنفرانس‌های مختلف تغییر اقلیم طرح شد، گزارشهای بسیاری نشان می‌داد این تغییرات تاثیر غیرقابل انکاری بر قابل سکونت بودن بسیاری از نقاط جهان داشته است. مثلاً بیابان‌زایی افزایش یافته و کشت زمین‌های کشاورزی را در بسیاری نقاط غیرممکن کرده و مشکلات دسترسی به آب به خاطر افزایش دما و تغییر نوع بارش دشوارتر شده است؛ وقایع آب وهوایی شدیدتری مانند طوفان یا سیل را به‌دنبال داشته و می‌توان گفت به یک بحران ترکیبی از مسئله‌های علمی و اجتماعی و سیاسی بسیار مهم بدل شده است.

پیش از گزارش بانک جهانی اما مرکز پژوهش‌های سیاست‌های بین‌الملل (CESBI) و صندوق جهانی محیط زیست (WWF)، در سال ۲۰۱۵ گزارشی منتشر کردند که نشان می‌داد از سال ۲۰۰۸ تا سال ۲۰۱۴ بیش از ۱۵۷ میلیون نفر بر اثر مشکلات ناشی از تغییر اقلیم مجبور به ترک سرزمین‌شان شده‌اند. جمعیتی برابر یک سوم جمعیت اروپا.

عمده دلایل این مهاجرت‌های اقلیمی را می‌توان بیش از همه به ترتیب به رخدادهایی چون طوفان (۴۸,۹ %)، سیل (۴۳,۸%)، زلزله  (۸,۱%) و حدود یک درصد نیز به باقی موارد نسبت داد. زیان وخسارات مالی این پدیده‌ها نیز کمتر از آسیب‌های اجتماعی آن و بار تحمیل‌شده بر جغرافیای سیاسی و انسانی نیست.

پایگاه داده  EM-DA اعلام کرد که در سال ۲۰۱۱ با بیش از ۳۰۲ بلای طبیعی در جهان ، ۲۶۰ میلیون نفر آسیب دیدند و ارزش اقتصادی این آسیب‌ها بیش از ۳۸۰ میلیارد یورو ارزیابی شد. تنها در ژاپن زلزله و سونامی‌های ناشی از آن باعث یک آسیب اقتصادی حدود ۲۰ میلیارد یورو شد. بنا به گزارش همین بانک داده  «گزارش تخریب طبیعت» در سال ۲۰۱۷ حدود ۳۳۰ بلای طبیعی در جهان ثبت شد با بیش از ۲۷۹ هزار قربانی و مبلغی معادل ۹۵ میلیارد یورو خسارت.

مهاجران اقلیمی چه کسانی هستند؟

مطابق قوانین بین‌الملل برای مهاجران اقلیمی اصطلاح دقیقی وجود ندارد. حتی هنوز بر سر استفاده از اصطلاح مهاجرت اجباری یا کوچندگان اقلیمی هم توافق نظر وجود ندارد. برای اولین بار در سال ۱۹۷۰ در یک مجله معتبر علمی، «لستر براون» برای اولین بار اصطلاح پناهندگان محیط زیست را استفاده کرد. در دهه ۸۰ دیگر پناهندگان زیست‌محیطی را افرادی تعریف می‌کردند که به‌دلایل زیست‌محیطی مجبور به مهاجرت شده بودند، چه به شکل دائم چه موقت.

ال النووی (El Hinnawi) این نوع پناهندگان را به سه دسته تقسیم می‌کند:

  • گروه اول افرادی که به علت فشار ناشی از بلایای طبیعی به مکان دیگری مهاجرت می‌کنند و می‌توانند مجدداً به سرزمین‌شان برگردند و پروسه بازسازی را آغاز کنند.
  • گروه دوم افرادی هستند که در اثر بلایای طبیعی و یا پروژه‌هایی مانند سد‌سازی و جنگل‌زدایی مجبور به ترک سرزمین‌شان هستند و به یک محل دیگر با امکان سکونت دائمی نقل مکان کرده اند.
  • گروه سوم افرادی هستند که به شکل دائم یا موقت مجبور به مهاجرت شده اند ولی از هیچ حمایتی برای داشتن محل اقامت موقت یا دائم برخوردار نیستند.

مهاجرت‌های ناشی از تغییرات اقلیمی اغلب داخل کشور و یا قاره اتفاق می‌افتد. مطابق اطلاعات بانک جهانی، همه کسانی که به علت مسائل اقلیمی مجبور به جابجایی بیش از ۱۴ کیلومتر شوند، مهاجران اقلیمی به حساب می‌آیند. پس این اصطلاح اغلب وضعیت روستاییانی را شرح می‌دهد که امکان ادامه کشت و پرورش دام در زمین‌هایشان را ندارند. و حاصل آن هم مناطقی که به‌واسطه سیل و زلزله از سکنه خالی شده است و یا در آبگیری سدها و تغییر کاربری اراضی بی‌سرزمین شده‌اند.

این مورد آخر تناقضی آشکار در مفهوم توسعه را نشان می‌دهد. توسعه‌ای یکجانبه که زندگی و تولید روستایی را نه تنها به شکل مستقیم با تخریب طبیعت و مصرف آب در توسعه صنعتی و جاده‌کشی و معدن کاوی دچار مشکل می‌کند، بلکه به شکل غیرمستقیم با تاثیرگذاری بر المان‌های تغییر اقلیم نیز به آنها آسیب می‌زند.

تفاوت مهاجران اقلیمی با دیگر مهاجران

چند تفاوت عمده میان مهاجران اقلیمی و افرادی که برای ادامه تحصیل و یا یافتن شغل مناسب و دلایلی از این دست مهاجرت می‌کنند، وجود دارد. در اکثر موارد این افراد می‌دانند که امکان بازگشتن به سرزمین‌شان دیگر برایشان فراهم نخواهد شد و حتی ممکن است بخش‌هایی و یا تمام روستا و یا شهرشان را هم برای همیشه از دست بدهند. مثلاً وقتی یک روستا به‌علت آبگیری سد به زیر آب می‌رود.

این افراد اغلب بدون آموزش و آمادگی کافی برای شروع یک فعالیت تازه و زندگی در محل جدید مجبور به مهاجرت می‌شوند و در اغلب موارد (خصوصاً در مورد کشورهای کمتر توسعه‌یافته) حاشیه‌نشین شهرها می‌شوند و بدون توانمندسازی به بازار کارهای اغلب موقت و غیر ایمن وارد می‌شوند.

مورد مهم دیگر در مورد این گروه از مهاجران بحران هویت است. از دست دادن کار و خانه و دوری از دوستان و اعضای خانواده و مهاجرت به محلی ناشناخته یک گسست فرهنگی و اجتماعی به حساب می‌آید. حاشیه‌نشینی در کنار شهرها نیز اغلب به معنای دسترسی‌نداشتن به زیرساخت‌های مناسب و اولیه زندگی اعم از دسترسی به مدرسه و بیمارستان و وسایل حمل و نقل عمومی و غیره است. و همین مسئله به آسیب‌های اجتماعی و فردی گوناگونی راه می‌برد.

دهقان هندی با دام‌اش بر خشک‌زارهای حاشیه اگرتلا،‌ پایتخت ایالت تریپورا در شرق هندوستان، فوریه ۲۰۱۸؛ خشکسالی بر اثر تغییرات اقلیمی یکی از دلایل مهاجرت است

راه‌حل‌های انحرافی

موضوع مهم دیگری که در گزارش‌های جهانی پیرامون موضوع مهاجرت اقلیمی مورد توجه قرار می‌گیرد، لایه‌های پنهان و سیاست‌های ناروشنی است که گاه در این حوزه مطرح می‌شود. پژوهش‌ها در سطحی جهانی نشان می‌دهد که عواقب ناشی از پدیده‌های محیط زیستی با مشکلات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در پیوند است و نظریه‌ی «کمک در خانه» کمکی به حل مشکل نخواهد کرد.

نظریه «کمک در خانه» استدلال می‌کند که معرفی تکنیک‌های جدید کشاورزی، استفاده از منابع انرژی تجدید‌پذیر و بهینه‌سازی مصرف در یک کشور به‌اصطلاح «در حال‌ توسعه» می‌تواند به بهبود کیفیت و شرایط زندگی در آنجا کمک کند. اما این استدلال زمانی درست است که تمام بخش‌های این چرخه  درست عمل کند.

برای مثال،‌ اگر این کشورها با کشت‌های فراسرزمینی منابع آب و غنای خاک‌شان را از دست بدهند، محل دفن زباله‌های تولیدی کشورهای صنعتی باشند، و یا در اثر فعالیت صنایع کشورهای پیشرفته و صنعتی در معرض خطرهای تغییر اقلیمی در ابعاد جهانی باشند، تنها راهی که برای ساکنان مناطق دچار بحران زیست‌محیطی در این کشورها باقی می‌ماند مهاجرت است.

مهاجرت اقلیمی یک آسیب جهانی است و برای حل این بحران توافق و تصمیم جهانی لازم است. توافقی همه جانبه در مهار آسیب‌رسانی به طبیعت و تغییر شیوه‌های الگوی مصرف که این روند را کند و در شرایط بسیار خوش‌بینانه متوقف کند. عدالت جهانی و برقراری دموکراسی برای توسعه پایدار در سایه اقتصادی سبز، هر چند برای بسیاری از نقاط زمین دور از دسترس بنظر می‌رسند اما در نهایت تنها راه حفظ گنجینه‌های حیات‌بخش در این سیاره خواهد بود.


پرونده ویژه زمانه درباره مهاجرت اقلیمی: