منبری اهل منبر است یعنی بر منبر می‌نشیند و بنا به حرفه‌ی خویش برای مردم موعظه می‌کند و به همه پند می‌دهد. به همین مناسبت “ی” نسبت را هم با خود به همراه دارد تا تصور او بدون منبر امری غیر ممکن باشد. او از پله‌های منبر یک به یک بالا می‌رود تا بر جای همیشگی خویش در آخرین پله بنشیند. نشستن بر بلندای منبر برای او غروری را می‌آفریند که خود را از دیگران برتر و بالاتر بپندارد. همچنان که همگی از ریز و درشت باید پای موعظه‌های او بنشینند و به سخنانش گوش بسپارند. بی‌دلیل نیست که او یک‌سویه می‌گوید و همه باید سخنان پندآمیزش را بپذیرند و لابد در زندگی فردی و اجتماعی خود به کار ببندد. به واقع به مثابه‌ی قبله‌نمایی عمل می‌کند که دیگران اقتدای به قبله‌‌اش را بر خود واجب می‌بینند.

اما آنانی که پای موعظه‌ی روضه‌خوان و منبری می‌نشینند، همگی پذیرفته‌اند که برای همیشه شنونده باقی بمانند. آنان نقادی سخنان گوینده را به کنار گذاشته‌اند تا به گفته‌های منبری عمل نمایند. به همین دلیل هم منبری برای همه‌ی آنانی که پای منبرش می‌نشینند، الگو قرار گرفته است. او می‌گوید و دیگرانی که از ذهنی نقاد بازمانده‌اند، به گفته‌هایش عمل می‌کنند.

چنین چیدمان و سازه‌ای را در تمامی ادیانی که از آن‌ها به عنوان ادیان توحیدی نام می‌برند به کار می‌گیرند. یعنی از قبل کسی تمامی گفتنی‌ها را گفته است و اکنون دیگران باید بدون چون و چرا گفته‌های او را بپذیرند و به آن‌ها عمل کنند. همین چیدمان ذهنی را در عرفان ما هم به کار گرفته‌اند. یعنی شخص عارف باید همیشه لالمانی بگیرد و حق ندارد “اسرار حق” را جایی بر زبان جاری نماید. چون سخن گفتن را به دیگری واگذاشته‌اند.

گفتار آهنگین و حرکات تئاتری منبری به او یاری می‌رساند تا هرچه بیش‌تر بر ذهن شنونده چیرگی یابد. انگار گفتار او موزیک متنی را هم با خود به همراه دارد. موزیکی که اجازه نمی‌دهد که ذهن شنونده به چیزی غیر از گفتار او دل بسپارد.

منبری فردی چند شغله است و در عین حال شغلی هم ندارد. چند شغله است به دلیل اینکه جدای از روضه‌خوانی و موعظه در پیشنمازی و امامت جماعت هم کم نمی‌آورد.

کسی را که همواره در مسجد حضور می‌یابد و از موعظه‌های روحانی مسجد جا نمی‌ماند مسجدی می‌گویند. در واقع مسجدی به کسی گفته می‌شود که با حضور خویش پای منبر به کار و بار منبری مشروعیت می‌بخشد. او در نقشی از مخاطب ظاهر می‌گردد و نقش خودش را به عنوان شنونده تا به آخر به خوبی به انجام می‌رساند. اما فضای مسجد گاهی شرایطی را فراهم می‌بیند که این مخاطب مشتاق و همیشگی خوابش ببرد یا با چرت‌ زدن از حرف‌های منبری غافل بماند. در اینجا است که منبری از صلوات کمک می‌گیرد تا او را از چرت زدن برهاند. گاهی نیز فضای مسجد برای مردم جا کم می‌آورد. این بار هم منبری و واعظ از نیروی سحرآمیز صلوات برای جابه‌جایی مردم سود می‌جوید تا فضا و جایی نیز برای دیگران آماده گردد. منبری‌ رسمی را به کار می‌گیرد که همگی باید با آوردن نام “قائم” برخیزند. او ابتدا به بهانه‌‌ای نام قائم را تکرار می‌کند تا همگی صلوات بفرستند و از جای خودشان بلند شوند. آنوقت از آنان می‌خواهد که حالا جلوتر بیایند و بنشینند. با همین ترفند جایی هم برای دیگران آماده خواهد شد.

منبری نباید کار بکند. مردم او را با همین نقشمایه شناخته‌اند. حتا کار کردن او برای مردم خنده‌آور خواهد بود. کشاورزی، بنایی، نجاری و یا هر شغل و حرفه‌ی دیگری با دنیای منبری سازگاری ندارد. جدای از این او حق ندارد در معابر عمومی بدود و یا غذا بخورد. چنین حرکتی به حتم شگفتی عابران را با خود به همراه خواهد داشت. حتا عابران تجربه‌های شگفت‌آوری از این دست را برای دیگران هم حکایت خواهند کرد. انگار نمایشی غیر عادی را به تماشا نشسته باشند. فکرش را بکنید که اگر همین افراد منبری تیمی برای فوتبال یا والیبال تشکیل بدهند چه می‌شود. آنان به کار جمعی عادت نکرده‌اند و به طور یقین دعوایی راه می‌اندازند که پلیس هم از کنترل آن عاجز بماند. در عین حال منبری هرگز حرف و سخن داور را نخواهد پذیرفت. چون خودش همواره در نقشی از داور و قاضی در جامعه ظاهر می‌گردد. او قضاوت را تنها برازنده‌ی خود می‌بیند.

منبری چند شغل دارد و به تنها یک کمپانی است، اما پرداخت مالیات برایش امری منفور به حساب می‌آید. چنانکه برای دریافتی‌های خود از مردم، مالیاتی پرداخت نمی‌کند. کسی جرأت ندارد که برای مالیات گرفتن بخواهد از حساب و کتاب او سر در بیاورد.

منبری فردی چند شغله است و در عین حال شغلی هم ندارد. چند شغله است به دلیل اینکه جدای از روضه‌خوانی و موعظه در پیشنمازی و امامت جماعت هم کم نمی‌آورد. بسیاری از آنان در دادگاه‌ها نیز به عنوان قاضی ظاهر می‌گردند یا در ارتش و نهادهای دولتی مسئولیت هدایت و راهنمایی مدیران دولتی را پذیرفته‌اند. پیشنمازیِ منبری‌ها تنها در فضای مسجد محدود باقی نمی‌ماند بل‌که منبری‌ها در شکل و شمایلی از پیشنماز اکنون بسیاری از ادارات و مدارس را هم در اختیار گرفته‌اند. پیداست که خیلی آرام همه جا ریشه دوانده‌اند تا از هدایت مردم چیزی کم نگذارند. همچنین نماز خودشان را می‌خوانند ولی از بابت آن از مردم پول می‌گیرند. حتا نماز اموات این و آن را به جا می‌آورند و مزد خودشان را هم از این بابت دریافت می‌کنند. منبری‌ها کار ازدواج و طلاق هم انجام می‌دهند. چه‌بسا منبری‌هایی که هم‌زمان به تنهایی تمامی این کارها به انجام می‌رسانند.

او جدای از اینکه از مردم پول می‌گیرد، قرار است از خداوند هم برای تمامی این کارها مزدش را دریافت کند. به واقع خداوند بیش از همه به او بدهکار است. تا آنجا که در آخرت بهشتی برایش فراهم دیده است که شاید بتواند از خجالت‌اش در بیاید.

با تمامی این احوال پرداخت مالیات برایش امری منفور به حساب می‌آید. چنانکه برای دریافتی‌های خود از مردم، مالیاتی پرداخت نمی‌کند. کسی جرأت ندارد که برای مالیات گرفتن بخواهد از حساب و کتاب او سر در بیاورد. به واقع کار و بار او را نمی‌توان کاری تولیدی به شمار آورد. کار او همانند همان کارهای سیاهی است که در لایه‌های پنهان جامعه جریان دارند و حتا به آسانی نمی‌توان آن را ردیابی کرد. به اتکای همین ترفند، منبری به راحتی می‌تواند از دام اداره‌ی مالیات برهد. او صیدی نیست که با هر دامی و به همین آسانی بتوان صیدش کرد.

خداوند شاگرد گوش به فرمان منبری‌ها است. حتا منبری‌ها حدود اختیارات خداوند را مشخص می‌کنند.

منبری نه فقط مالیات نمی‌پردازد بل‌که نماینده‌ای برای یکی از مراجع هم به شمار می‌آید. همین مرجع به او اختیار داده است تا از مردم برای دریافت خمس، زکات و سایر وجوهات شرعی چیزی کم نگذارد. دریافتی‌ها نصف- نصف بین طرفین تقسیم خواهد شد. پیداست که اداره‌ی مالیات هم شنیده‌های خود را از این بابت ناشنیده خواهد گرفت. جدای از این منبری‌ها به منظور گره‌گشایی از کار مردم سنگ تمام می‌گذارند. چون اکثر منبری‌ها مدیران خوبی برای خیریه‌ها شمرده می‌شوند. به همین دلیل هم خیریه‌ها طبق قانون از پرداخت مالیات و عوارض معاف شده‌اند. می‌بینید حضور منبری همه جا با خود خیر و برکت به همراه دارد. در همین خیریه‌ها صندوق‌های قرض‌الحسنه‌ای هم به قصد کارگشایی از مشکلات مردم پا می‌گیرد. اما منبری‌ها هرگز نمی‌گذارند که پول بیش از حد در این صندوق تلنبار گردد. پیداست که به فتوای شرعی خودشان عمل می‌کنند تا پول‌های صندوق به نفع هرکسی که بخواهند پارو شود.

همه خوب می‌فهمند که شام و ناهار منبری را روی سفره‌ی مردم فراهم دیده‌اند. منبری نیز این موضوع را خوب می‌فهمد. مردم عوام بنا به وظیفه‌ی شرعی خویش در این راه سنگ تمام می‌گذارند. با این امید که ثواب‌هایی از این دست توشه‌ای برای آخرت‌شان قرار گیرد. در آخرت و عقبا توشه‌‌ی اعمالی همانند آنچه که گفته شد به تمامی از سوی منبری‌ها تضمین شده‌ است. بدون تردید همه‌ی مسجدی‌ها برای اعمالی که به جا می‌آورند نزد روحانیان بیمه ‌شده‌اند و از این بابت مزدشان را در فردایی دیگر دریافت خواهند کرد. به واقع خداوند شاگرد گوش به فرمان منبری‌ها است. حتا منبری‌ها حدود اختیارات خداوند را مشخص می‌کنند. خداوند هم باید یاد بگیرد تا مزد کسانی را که منبری را بر سفره‌شان می‌نشانند تا قران آخر بپردازد. ناگفته نماند که منبری‌های برجسته همواره از سفره‌ی خودشان جا می‌مانند. چون مردم حضور آنان را بر کنار هر سفره‌ای مغتنم می‌شمارند. تازه منبری‌ها باید بالای سفره بنشینند و به‌ترین‌ها را از سفره بخورند و بیاشامند. توضیح اینکه در دین منبری‌ها خوردن و آشامیدن از سفره‌ی دیگران ثواب هم دارد. در حالی که اگر از سفره‌ی خودشان بخورند، هرگز به این ثواب دست نخواهند یافت.


از همین نویسنده