«اینجا هیچی نداریم. ته خط دنیاست. آمدهاید برای چه؟ آبوهوای اینجا به شما نمیسازد. زودتر بروید. جهنم که میگویند همینجاست.»
این را یک کارگر جوان منطقه آزاد عسلویه (منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس) میگوید و به سمت محل کارش در فاز ۲۱ پارس جنوبی میرود. حوالی طرحهای پتروشیمی این منطقه قدم میزنم و اوضاع را بررسی میکنم و با همراهی یکی از دوستان بومی و شاغل در پتروشیمی به فاز ۲۱و۲۲ میروم تا با کارگران گفتوگویی داشته باشم.
گرما، اجحاف، بهرهکشی
گرمای سوزان و طاقتفرسای ۴۸درجهای و رطوبت بسیار بالا، شرایط کار را برای هرکسی دشوار میکند: «در این هوای آلوده منطقه عسلویه ما کارگران در معرض ابتلا به بیماریهای مختلف هستیم.» این را آقا ناصر کارگر ۴۸ ساله پتروشیمی میگوید. از او میپرسم که آیا کارفرما در این هوا برایشان امتیازاتی در نظر گرفته یا نه. با ناراحتی بسیار جواب میدهد: «طبیعتاً با این آبوهوا و امراض گوناگونی که گرفتیم، باید حضورمان در مناطق صنعتی کمتر باشد. همچنین با این فشار اقتصادی، باید برای افزایش حقوق کاری کنند تا فاصله بین پرداختیها با قدرت خرید ما کارگران جبران گردد. اما شایعه شده که میخواهند زمان کاری کارکنان منطقه ویژه اقتصادی و انرژی پارس جنوبی را تغییر و افزایش دهند و بالعکس با حذف بعضی از اقلام، حقوق را کاهش دهند که بسیار تعجب آورست!»
مرتضی کارگر جوانی که ۲۴ سال سن دارد و اهل شمال کشور است اما چهره سوختهاش شباهتی به مردمان دیار مازندران ندارد، به گفتوگو میپیوندد و میگوید: «با این تصمیمات فقط ته دل ما را خالی میکنند. به جای اینکه شرایط کاری ما بهتر شود، هر سال بدتر میشود.» میپرسم شرایط کاریتان چگونه است؟ چنین پاسخ میدهد: «از کجا برایتان بگویم؟ البته من تازه واردم. اینجا کسانی هستند که بالای ۱۰سال کار میکنند و بهتر از من میدانند. حقیقتش را بخواهید امکانات رفاهی نداریم. غذا کم میدهند و همان هم کیفیت پایینی دارد. ما همهمون بچههای پایین شهر هستیم و هر غذایی را میخوریم و ناشکری نمیکنیم، اما غذای اینجا را نمیشود خورد. سرد است و روغنش بسته و بوی بدی هم میدهد. چه بسا فاسد باشد! خیلی از بچهها این غذاها را نمیخورند چون با خوردنش بارها معده درد شدهاند. به خانواده خودشان هم حاضرند چنین غذایی بدهند؟ حقوق دادن شرکتها در این منطقه هر چند ماه یکبار صورت میگیرد و در صورتی که اعتراض کنیم، افراد را اخراج میکنند. همین چند وقت پیش بود که یکی از کارگران اینجا با ۱۲، ۱۱سال سابقه کار اخراج شد، چون به عدم پرداخت حقوقاش معترض بود.»
در همین لحظه، مجید کارگر ۳۵ ساله اهل هفشجان شهرکرد که صحبتهای مرتضی را نظارهگر بود به گفتوگو میپیوندد و میگوید: «وقتی وضعیت اینگونه باشد، دیگر جرات اعتراض هم نداریم! اعتراض کنیم که بیکار شویم؟! از کجا کار پیدا کنیم؟ اگر در شهر و دیار ما کار بود که اینجا نمیآمدم.»
همین چند روز پیش (شهریور ۹۷) بود که کارگران فاز ۲۱و۲۲ عسلویه در اعتراض به عدم پرداخت ۵ماهه دستمزدهایشان تجمع کردند که با تهدید به اخراج و اخراج دو تن از کارگران، به سرکار بازگشتند.
مرتضی دوباره در ادامه حرفهایش میگوید: «چون کار نیست و در این شهر و اطرافش هم بیکار زیاد است، از ما سوءاستفاده میکنند و تا اعتراض میکنیم میگویند اخراج… چیزی که زیاد هست کارگر بیکار!»
ابتدای سال ۹۷ برای سه روز، جمعی از جوانان بومی استان بوشهر در تجمعی به بیکاری و عدم استفاده از نیروی کار بومی در شرکتهای پتروشیمی اعتراض داشتند. اعتراضی که البته بینتیجه ماند اما ابزاری شد برای کارفرمایان در جهت استثمار بیشتر کارگران.
مرتضی ادامه میدهد: «قبلاً هم دستمزد و مزایای ما با ماهها تاخیر پرداخت میشد، اما حالا اوضاع فرق کرده است. همهچیز به شدت گران شده و خانوادههای ما که در شهرهای دور و نزدیک چشم انتظار دستمزدمان هستند، در هزینههای روزانه درماندهاند.»
رضا، کارگر مسنی که میگوید سابقه زیادی هم دارد به جمع میپیوندد و درباره وضعیت اسفبار کارگران توضیحاتی میدهد: «کاش اینها را که میگویم به گوش مسئولین برسانید. من با ۱۲سال سابقه اینجا مشغول هستم. هرچند مشکلات ما زیاد است و در این وضعیت اقتصادی بدتر هم میشود، اما در حال حاضر به تازگی با آمدن مدیرعامل جدید و تیمش که آشنایی چندانی با مشکلات منطقه ندارند به جای اینکه به فکر رفاه ما کارگران باشند، با بیتجربگی وضعیت ما را بدتر میکنند. جدیدا گفتهاند کار اقماری ممنوع و باید حتما در عسلویه ساکن شوید. به عبارتی دیگر نمیتوانیم از سیستم ۲۳روز کار و ۷روز تعطیلات استفاده کنیم! شما بگویید با این وضعیت چطور خانواده را در اینجا ساکن کنیم؟! هزینه جابجایی و سایر هزینهها را از کجا بیاوریم؟ همینطور یک قانونی در میآورند! بگذریم که مدتهاست حق مسکن، حق اولاد و سایر مزایا که حق ماست پرداخت نمیشود.»
یکی دیگر از کارگران به نام حسین که او هم از کارگران با سابقه شرکت محسوب میشود، میگوید: «چون تمام مدیران صنعت نفت و مدیران و نمایندگان عسلویه و کنگان اینجا خانه خریدند و سرمایهگذاری کردند، میخواهند ما که حقوق کمی میگیریم را مجبور کنند تا خانوادههایمان را به اینجا بیاوریم و همان حقوقی که میگیریم را به این مدیران بدهیم بابت اجاره خانه. در واقع پولشان به خودشان برمیگردد! بعدهم اینکه برنامه دارند تمام غیربومیها را از منطقه با این روش فراری دهند و نیروهای بومی که چند وقت پیش اعتراض کردند را سرکار بیاورند. خلاصه داستان از این قرار است. ما اینجا داریم سم خالص تنفس میکنیم. بیشتر این کارگران بیماریهای مختلفی خونی گرفتهاند. ریههایمان پر از سرب و گوگرد است. اقامتگاه ما نیروهای پیمانکاری بغل فاضلاب پالایشگاهست، در خطرناکترین بخش پالایشگاه. هر لحظه به دلیل تردد زیادی که در آن قسمت میشود امکان انفجار لولههای آن وجود دارد. در اقامتگاهمان لولههای پرفشار رد شده که پر هستند از گاز سمی. حوضچههای فاضلاب همجوار این ساختمان دهانههایشان باز و رو به آسمان است و بوی بسیار بدی را در فضا میپراکند. با این وضعیت چطور خانوادههایمان را اینجا بیاوریم؟ بهتر است اول مدیران خانواده خودشان را بیاورند اینجا ساکن کنند، بعد برای ما تصمیم گیری کنند! به اداره کار منطقه ویژه برای پیگیری رفتیم، میگویند شامل حال قانون کار نمیشوید. آنان هم هیچ اقدامی برای ما انجام نمیدهند، چون شرکتها با پرداخت رشوه همه را مطیع خود کردهاند. ما کارگران ناامید از همه چیز، فقط زنده هستیم وگرنه این زندگی نیست…»
منطقه آزاد: آزاد برای بهرهکشی بیشتر
چندی پیش لایحه توسعه مناطق آزاد تجاری در کمیسیون اقتصادی مجلس به تصویب رسید. کارگران و فعالان کارگری بسیاری، پیشتر هشدار داده بودند که افزایش مناطق آزاد، کارگران شاغل در این مناطق را از شمول قانون کار جمهوری اسلامی خارج خواهد کرد و دولت نیز با دستور قرار دادن لوایح منطقه آزاد تجاری، قصد ابطال قانون کار را دارد. به باور فعالین کارگری با تصویب قانون توسعه مناطق آزاد تجاری، ناخواسته ضربه بر قانون کار زده خواهد شد و فضا را برای افزایش بیکاری مهیا خواهد کرد؛ آن هم در شرایطی که نرخ بیکاری هر سال با افزایش چشمگیری روبهروست.
آنان از مسئولین این پرسش را داشتند که مناطق آزاد که به بستر فساد اقتصادی و قاچاق کالا تبدیل شده، چرا باید افزایش یابد؟ پرسشی که البته بیپاسخ نماند و اکبر ترکان مشاور رئیسجمهور چنین پاسخ داد: «اجرای قوانین به صورت آزمایشی برای رشد سرمایهگذاری و بهبود کسبوکار و بعد اجرای این قوانین در همه جای ایران»
روند فعالیت مناطق آزاد از ابتدای تاسیس آن نشاندهنده انحراف این مناطق از اهداف اصلی خود و تبدیل شدن به نمایشگاه فروش محصولات بٌنجل خارجی است. همینطور شرایط ویژهای که این مناطق برای کار دارد (مانند شامل نشدن قانون کار برای کارگران، عدم تشکیل نهادی صنفی توسط کارگران و…) زمینه را برای استثمار بیشتر نیروهای کار در ایران مهیا میکند. از همه بدتر عدم تعلق قانون سختی کار بدلیل آبوهوای نامساعد به این کارگران است. طبق قانون، اگر نیروی کار شاغل در پروژه نفتی تابع مقررات دیگری مانند قانون استخدام وزارت نفت باشد، شرایط فرق میکند. اما در مورد کارگران قراردادی و پیمانکاری که عمده کارگران منطقه ویژه عسلویه هستند، این موضوع صدق نمیکند!
نماد صنعت ج.ا.
از کارگران خداحافظی میکنم و از عسلویه خارج میشوم. حتی یک ساعت ماندن در آن شرایط هم سخت است، چه رسد به سالها! کارگران عسلویه و دیگر مناطق آزاد و ویژه اقتصادی، شرایط اسفباری دارند که با بیتوجهی محض مسئولین روبهرو میشود. گویی این کارگران فقط ساخته شدهاند تا نیروی کار ارزانی باشد در خدمت پروژههای چند ده میلیارد دلاری عسلویه و پارسجنوبی که به عنوان نماد صنعت جمهوریاسلامی به جهان معرفی میشود.