روز شنبه، ۲۰ ماه اکتبر / ۲۸ مهر، انتخابات پارلمانی افغانستان برگزار میشود. فضای شهر کابل و دیگر شهرهای بزرگ افغانستان تغییر یافته است و پلاکاردهای تبلیغاتی نمایندگان همراه با شعارهای مختلف و وعدهها و قولهای آنها در همه گوشه و کنار خیابانها به چشم میخورد. اما بسیاری از شهروندان افغانستان در باره این که به چه کسی رای خواهند داد هنوز تصمیم نگرفتهاند. برای دانستن این که فضای واقعی کشور در آستانه انتخابات چه گونه است و مردم بومی با چه مسایل و پرسشهایی رو به رو هستند، از شماری از چهرههای شناخته افغانستان در داخل و خارج کشور خواستهایم که امید و انتظارهای خود را از این انتخابات و نتایج آن برای زمانه بنویسند. چندی از این پاسخها را میتوانید در اینجا بخوانید.
■ انتخابات یا برفکوچ بحران سیاسی
پرتو نادری، شاعر و روزنامهنگار، مقیم کابل:
هر روز که انتخابات پارلمانی ۲۸ میزان نزدیکتر میشود دلهره و هیجان شهروندان افغانستان فزونی میگیرد. این دلهره و هیجان بیشتر از آن که به نتایج انتخابات پیوند داشته باشد، به پذیرش نتایح پیوند دارد. سخنانی شنیده میشود که ممکن است در پیوند به نتایج انتخابات اعتراضهایی در کشور پدید آید. اخیرأ یکی از رهبران تنظیمهای جهادی نه تنها بیباوری خود نسبت به شفافیت انتخابات را بیان داشت، بلکه با اطمینان خاصی گفت: برندگان و بازندگان انتخابات در شماری از سفارتخانهها و حلقات سیاسی تعیین خواهند شد نه بر بنیاد رایهای افتاده در صندوقها. این در حالی است که پیش از این چندین بار شماری احزاب و ایتلافهای سیاسی و عمدتأ تنظیم های جهادی تهدید کرده بودند که اگر رای دهندگان بایومتریک نشوند، آنان نتایج انتخابات را نمی پذیرند، هر چند مشکل بایومتریک به گونهیی حل شده است؛ اما تنظیمها و ایتلافهای سیاسی هنوز در زمینه ایرادها و انتقادهایی دارند. در این دور انتخاباتی چه در شهر کابل و چه در ولایات، فرزندان و وابستگان رهبران تنظیمهای جهادی به گونۀ چشمگیری به میدان آمده و خود را نامزد انتخابات کرده اند. پرسش این جاست اگر پسران، دختران و وابستگان رهبران تنظیمهای جهادی و فرماندهان جهادی و زورمندان دیگر به پیروزی نرسند، آیا اینان نتایج انتخابات را خواهند پذیرفت؟
پرسشی که این روزها در ذهن هر شهروند کشور دور میزند. بسیاریها فکر میکنند که این رهبران، زورمندان و فرماندهان میخواهند با فشارهای که بر کمیسیون انتخابات میآورند فرزندان و وابستگان خود را وارد پارلمان سازند. این فرضیه وجود دارد اگر چنین نشد، ممکن اعتراض آنان چنان برف کوچی نتایج انتخابات پارلمانی را خورد و خمیر سازد و حتا این برف کوچ انتحابات ریاست جمهوری سال آینده را از جایگاهش کنده و به دور خواهد انداخت. دلهره و اضطراب سیاسی مردم از همین نقطه بر میخیزد. اگر نتایج انتخابات به چالش کشیده شود دشوار است که بتوان سال آینده انتخابات ریاست جمهوری داشت. این در حالی است که در این روزهای داغ سیاسی، خلیلزاد نمایندۀ وزارت خارجۀ امریکا به کابل آمده و رشته گفتوگوهایی را با سران جهادی و رهبران سیاسی کشور انجام داده است. او تازه پس از دیدارش با طالبان در قطر به کابل برگشته و دور دیگری از دیدارهای خود با سران جهادی را از سر گرفته است. دستورکار او چیست، او اگر با طالبان به تفاهمی برسد، با کشورهای عربی دخیل در قضایای افغانستان به تفاهمی برسد و به همین گونه با کشور همسایۀ افغانستان به تفاهمی برسد، رویدادهای سیاسی در افغانستان چه رنگی خواهد گرفت و به کدام سمت و سویی شیده خواهد شد؟ او چگونه وظیفهیی دارد؟ به درستی روشن نیست. او خود به گونۀ مستقیم، بدون حضور نمایندۀ حکومت افغانستان با طالبان در بیرون کشور گفتوگو میکند و ظاهرأ به نتایجی هم رسیده اند. این چگونه نتایحی است؟ و چه تاثیری در سرنوشت افغانستان خواهد داشت؟ آیا یک دور باطل تکمیل شده و افغانستان دور باطل دیگری را آغاز خواهد کرد. گذشت زمان این امر را روش خواهد کرد؛ اما چیزی که هم اکنون روشن است، این است که حکومت افغانستان به بن بست رسیده است. آیا خلیلزاد بدون در نظرداشت نتایج انتخابات در تلاش آن است تا بازی را از سر آغاز کند و در صورت بحرانی شدن نتایج انتخابات دوران حکومت سرپرست محور حکومت وحدت ملی! به صندوقچۀ تاریخ گذاشته خواهد شد؟
به هرصورت برگردیم به مسالۀ انتخابات که آیا افغانستان این بار می تواند به پارلمان مسوُول و تاثیرگذاری دست یابد؟ شاید بتوان این پرسش را با درنظرداشت وابستگی نامزدان به ردهها و طبقات اجتماعیشان پاسخ گفت. نامزدان انتخابات پارلمانی در این دور عمدأ از این ردههای اجتماعی قد بلند کرده اند:
– فرزندان و وابستگان رهبران تنطیمهای جهادی،
– فرماندهان جهادی،
– فرزندان زورمندان و فرماندهان جهادی و غیرجهادی،
– ژنرالان و افسران باز نشسته،
– شبکههای مافیای اقتصادی،
– کارمندان بلندپایه و فاسد حکومتهای گذشته،
– کارمندان بلندپایۀ حکومت کنونی که از وظایفشان برکنار شده اند،
– نمایندگان برحال مجلس،
– بازرگانان بزرگ با اقتصاد مافیایی،
– مافیای زمین،
– اعضای تنظیمهای جهادی و گروه های سیاسی دیگر،
– مالکان شرکتهای ساختمانی،
– نمایندگان شبکههای مافیایی و حتا قاچاقچیان مواد مخدر،
– اعضای احزاب سیاسی،
– پزشکان،
– اهل رسانه، شاعران، نویسندگان، خبرنگاران، استادان دانشگاهها و شماری از چهرههای جوان تازه به شهرت رسیده،
– شماری از پناهندگانی که در غرب زندگی میکنند و پاسپورت کشورهای غربی را دارند.
نکتۀ قابل توجه این است که میزان بلند نامزدان انتخاباتی این دوره را افرادی جوان تشکیل میدهند که امر نیکویی است؛ اما شماری از جوانانی هم برای رفتن به پارلمان خود را نامزد کرده اند که بسیار جوان و بیتجربه اند. از نظر درجۀ آموزش در میان نامزدان دست کم در شهر کابل افرادی را میبینم با درجههای آموزشی دکترا، فوق لیسانس، لیسانس و دوازده پاس. شاید هم شماری بیسواد و مکتبندیده نیز وجود داشته باشند. با این همه وقتی به شعارها و مناظرههای انتخاباتی این نامزدان توجه میکنیم در مییابیم که هنوز شمار بیشتر آنان درست نمیدانندکه چرا میخواهند به پارلمان بروند و در پارلمان چه وظیفه و مسوُولیتی خواهند داشت. کارزار انتخاباتی بیشتر این نامزدان همان شیوۀ ارضای غرایز مردم است. نان دادن، لباس دادن، تطمیع کردن، زورگویی، دروغ و استفاده از تعلقات سمت، قوم و مذهب. البته شماری از نامزدان آموزشدیده و جوان به آگاهیدهی شهروندان نیز میپردازند؛ اما در کلیت بازار کارزارهای انتخاباتی غیر مدنی است. با دریغ در افغانستان هربار که انتخابات به راه افتد، به سبب استفاده ابزاری نامزدان از مسایل قوم، زبان و مذهب، انتخابات سبب تنشهای تازۀ اجتماعی میگردد. برای آن که شماری از نامزدان با شعارهای قومی و مذهی و زبانی کارزار انتخاباتی خود را به پیش میبرند. حتا در شبکههای اجتماعی نیز دیده میشود که هر کس تلاش دارد تا برای نامزدان قوم و منطقۀ خود کمپاین کند. این امر نشان میدهد که هنوز شهروندان افغانستان کمتر با شأن شهروندی و بیشترینه با غریزههای قوم، زیان، سمت و چیزهای دیگر رای میدهند. میدانیم که دموکراسی با شهروند سروکار دارد نه با قوم و قبیله و مذهب؛ اما آن چه را که ما این جا دموکراسی میگوییم بیشتر با قوم، قبیله، سمت، زبان و مذهب سروکار دارد.
نگرانیها: هرچند طیفی از نویسندگان، اهل رسانه، استادان دانشگاهها، فعالان مدنی، شاعران، برنامه سازان رسانههای دیداری، کارشناسان و … نسبت به گذشته در این انتخابات چشمگیرتر به نظر میآید؛ اما نگرانی این است که این طیف اجتماعی به مقایسه نامزدانی وابسته به تنطیمهای جهادی، رهبران جهادی، زورمندان و مافیاهای اقتصادی و … امکانات کمتری برای رسیدن به پارلمان خواهند داشت. اگر با خوش بینی به مساله نگاه کنیم و بپذیریم که این طیف اجتماعی که میتوان به آنان چشم امید دوخت به پارلمان هم راه یابند، باز هم این خطر وجود دارد که به سبب تسلط فرهنگ سیاه مافیایی ممکن است شمار بیشتر آنان در حلقات مافیایی درون پارلمان حل شوند. با این همه نگرانیها، افغانستان شاهد شکلگیری چگونه پارلمانی خواهد بود؟ پاسخ به این پرسش، امر سادهیی نیست. حوادث در افغانستان به میزان زیادی غیر قابل پیش بینی است؛ با این حال کمتر میتوان خوش بین بود که مردم افغانستان با رای آگاهانۀ خود بتوانند، پارلمان کشور را از گروگان زورمندان، گروه های مافیایی، شبکههای تاراج داراییهای کشور و افراد غیر مسوُول بیرون کشند. مردم ما گروگان همین گروههای مافیایی و فراقانونی اند پس به گروگانرفتگان چگونه میتوانند پارلمان آزادی داشته باشند که بتواند ارادۀ مردم را تمثیل کند.
■ انتخابات افغانستان سکهی بیم و امید
نیلوفر لنگر، سخنگوی وزارت شهرسازی و مسکن در افغانستان:
انتخابات افغانستان علیرغم همه مشکلات در خصوص شفافیت، شایسته سالاری و قانون مداری، تمثیلی از دموکراسی لرزان این کشور است. زیرا حداقل توانسته است پای زورمندان، قانون ستیزان و کسانی را که هیچگاهی به روندهای مدنی و دموکراتیک باورمند نبوده اند، به میدان رقابت به شیوه دموکراتیک بکشاند یا در واقع آنان را خواه مخواه مجبور سازد تا شیوه مدنی و دموکراتیک را بپذیرند، وگرنه هیچگونه جایگاهی در سیستم نخواهند داشت.
به باور من، مردم افغانستان در یک سوی ماجرا از داشتن حداقل یک دمکراسی سمبولیک که بخشی از محصول آن، انتخابات است خوشنود اند، اما در سوی دیگر، اوضاع نابسامان امنیتی، اقتصادی و قانون شکنیها امید برای برگزاری شفاف انتخابات و عادلانه را به زوال میکشاند.
■ غبار چهل ساله جنگ و فقر
سمیرا پوپلزی، فعال فرهنگی و اجتماعی مقیم هلند:
من منحیث یک افغان به انتخابات آینده خوشبین هستم و هر تحرک کوچک و بزرگ را جهت آبادی کشورم با دید مثبت مینگرم. امیدوارم با یک انتخابات شفاف و مردمی زعیم آینده کشورم بتواند غبار چهل ساله جنگ و فقر را از وجود وطن و مردمم پاک کند و بتواند برای هر شهروند افغانستان زندگی مرفه امن و دور از هرگونه تشویش را مهیا بسازد . بنابر این اگر انتخابات مردمی و شفاف باشد بدون شک شاهد تغییرات چشمگیر در عرصههای مختلف زندگی مردم افغانستان خواهیم بود.
■ ساختار و نظام فاسد
خالده خورسند، سردبیر رادیو مردم در هرات:
من متاسفانه هیچ باوری به این انتخابات و نتایج آن ندارم چون میاندیشم که برای تغییر و اصلاح وضعیت کشورم نیاز به تغییرات بنیادین است که این مهم از عهده یک ساختار و نظام فاسد دولتی و پارلمانی بیرون نیست.
■ قدرتهای خارجی
هارون یوسفی، طنزنویس بنام افغانستان مقیم بریتانیا:
تا وقتی که سیاست افغانستان در دست و اداره قدرتهای خارجی است، هیچ وقت یک نظام مردمی و عادلانه در این کشور مستقر نخواهد شد. تاریخ گذشته افغانستان شاهد این ادعا است. من از انتخابات آینده افغانستان هیچگونه انتظار ندارم. مهرهها را خود غربیها تعیین میکنند.
■ انتخابات نمایشی
تانیا عاکفی، شاعر افغانستانی مقیم هلند:
انتخابات امسال مانند دوره گذشته انتخابات سمبولیک و ناشفاف است. غرب و آمریکا میخواهند با وجود ناامنی در افغانستان یک انتخابات نمایشی را به جهانیان ارائه کنند نه به خاطر منافع مردم افغانستان و یا بهبود دمکراسی در کشور، بلکه برای ثابت ساختن کار خودشان که گویا “پروسه صلح” در افغانستان به شکست مواجه نشده. از سوی دیگر نمایندگان مردم اصولا باید بر مبنای دانش و آگاهی انتخاب شوند در حالی که سطح دانش بیشتر رای دهندگان در حد خط خواندن نیست. تجارب انتخابات گذشته نشان داده است که تصمیم بخشی از رأی دهندگان از قبل مشخص است و کارزارهای انتخاباتی چندان تأثیر روی آنها نمیگذارند ولی به این حال هم نمیتوان دست روی دست گذاشت و تماشا کرد.
شاید کتله کوچکی از جوانان که با استفاده از دانش و درایت با برنامهریزی مشخص برای منفعت مردم کار میکنند، کوچکترین تحولی را برای بهبودی اوضاع در کشور بیاورند و امیدی برای آینده شوند.
■ گزینهای بهتر از انتخابات نداریم
شهرزاد اکبر، رییس بنیاد جامعه باز افغانستان مقیم کابل:
نگرانیهای جدی در مورد انتخابات آینده ریاستجمهوری در افغانستان وجود دارد چون هنوز خیلی از آسیب پذیریهای نظام انتخاباتی در برابر فساد و تقلب برطرف نشده است. بر علاوه، در مورد توانایی نهادهای انتخاباتی نیز پرسشهایی وجود دارد. نا امنی در مناطق مختلف افغانستان که بر اشتراک همه رای دهندگان به ویژه زنان تاثیر خواهد گذاشت. با همه اینها، گزینهای بهتر از انتخابات برای انتقال مسالمتآمیز قدرت سیاسی با سهم گیری گسترده مردم در وضعیت کنونی وجود ندارد. امید من این است که از انتخابات پیش روی پارلمانی نیز بیاموزیم و برخی از نواقص جدی نهادها و روند انتخاباتی نیز تا انتخابات ریاست جمهوری حل شود. بر علاوه امیدوارم حکومت همهء تلاشش را برای تامین امنیت انجام دهد تا انتخابات فراگیر بوده و با مشارکت واقعی مردم برگزار شود. نتیجهء خوب برای من وابسته است به میزان مشارکت همهء مردم و به ویژه زنان، امنیت نامزدان، ناظران و رایدهندگان، استقلال و اعتبار نهادهای انتخاباتی و ناظر و وجود مکانیزم های معتبر برای حل قانونمند و مسالمت آمیز اختلافات متحمل پسا-انتخاباتی.