برنامه رادیویی «خلوت سبز» با شاعران و نویسندگان بلخ، در گفتوگو با نوریه ندا:
مسعود کریم رجبی – مهمان برنامه این هفته «خلوت سبز» نوریه ندا، شاعر و نویسنده دیار رابعه بلخی است.
او دوره دبستان را در مدرسه گوهرشاد بیگم در مزار شریف به پایان رسانیده و دوره دبیرستان را در لیسه فاطمه بلخی در همین شهر به اتمام رسانده و فعلاً دانشجوی صنف اول دانشکده حقوق و علوم سیاسی در دانشگاه بلخ است. وی از سه سال پیش بدینسو در اجتماع عضو فعال بوده و در بخشهای مختلف جامعه از قبیل (مارکیتینگ منجر، ترینر، استاد ادبیات) در چندین انستیتو و مراکز آموزشی فعالیت نموده است.
قابل ذکر است که نوریه ندا عضویت انجمن قلم افغانستان، کلبه فرهنگی بلخ، انجمن آزاد نویسندگان بلخ، و کانون فرهنگی پنج عصر و خانه فرهنګی پرتو را نیز دارا میباشد.
در سال ۱۳۹۰ اولین مجموعه شعری ندا با نام «در چهرهام نیستم» اقبال چاپ یافت. تمام شعرهای این مجموعه در قالب آزاد سروده شده است.
نوریه ندا، شاعر
بعد از گذشت چند ماه از اثر زحمت و تلاش این بانوی پرکار بلخی در اواخر ۱۳۹۰ مجموعه مشترک دیگری با شاعر جوان شیبا بهمنش به چاپ رساند.
بانو ندا در چندین جشنوارهها اشتراک نموده که حائز مقامهای خوب شده و همواره تحسین و تقدیر را با خود داشته است.
این شاعر تازهکار اشعارش را بیشتر در قالب آزاد میسراید و همچنین قابل ذکر است که کتاب تحقیقی وی به همکاری و با برخورداری از حمایت ریاست دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه بلخ آماده چاپ است.
شعری از او را میخوانیم و میشنویم:
نگاه نکن
که مردهها
با بانگهای ناهنجار
گورها را
تکه تکه خواهند کرد
نگاه نکن
کرخت میشوم
خلاصهی من
مردهترین
گُل قرمزیست
که دوباره میروید
ورق میخوری
هزار فصل، بهار
در کمرت قات میشود
قدم میزنی
مقدمهی صد داستان بیپایان
از گامهایت میچکد
ترا باید معشوق افسانوی گفت
نه!
این نامردیست
ترا من به شرط منطق
به لفظ واضح
خلاصهی مطلق ایمان میدانم.
گفتوگو با نوریه ندا را از طریق فایل صوتی میتواتید بشنوید:
برنامه رادیویی «خلوت سبز» با شاعران و نویسندگان بلخ، در گفتوگو با عبدالوهاب مجیر:
مسعود کریم رجبی – مهمان برنامه این هفته «خلوت سبز» استاد عبدالوهاب مجیر است. این شاعر و نویسنده تاجیک در ۲ دسامبر سال ۱۹۷۵ میلادی در شهر مزار شریف زاده شده. آموزشهای دوره دبستان را در مدرسه تجربوی و دوره دبیرستان را در لیسه باختر شهر مزار شریف و تحصیلات عالی را به سویه لیسانس در سال ۱۹۹۸ میلادی در دانشکده ادبیات و علوم بشری دانشګاه بلخ به پایان رسانیده است. او از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۳ میلادی مسئول بخش تحقیق و ترجمه مرکز رسانههای همگانی در بلخ بود و در سال ۲۰۰۴ مسئولیت فرهنګی دفتر آینه در شمال افغانستان را به عهده داشت. وی همچنین عضو گروه دبیران انجمن نویسندگان بلخ و دبیر بخش نقد و پژوهش خانه قلم در ولایت بلخ است. سرودهها، نقدها و پژوهشهای ادبی فراوانی از او در نشریههای معتبر داخلی و خارجی منتشر شده و نیز شش مجموعه از اشعار او تاکنون به چاپ رسیده است.
عبدالوهاب مجیر
مجیر بیشتر به غزل و دوبیتی توجه دارد اما شعرهای نیمایی و سپید زیبایی نیز از او به نشر رسیده است. شعرهای مجیر آکنده از استعارههای ادبی و سرشار از بار عاطفی و تخیلی نیرومند و تصویرهایی ناب و ربانی و شیواست.
مجیر در تاریخ ادبیات معاصر فارسی دری جایگاهی ویژه دارد.غزلی از او را میخوانیم:
هزاران لفظ شیرینی از آن کفتار افتاده
هزاران باغ زیبایی به آن رخسار افتاده
بدخشان در بدخشان لعل در کنج لبت خواب است
شبرغان در شبرغان تاک از آن دیدار افتاده
زلیخایی و اما برتنت پیراهن پاره است
من ابراهیم این عشقم ولی در نار افتاده
چه زارآلود پیوندی پهلوی همایم ما
میان ما به حد آسمان دیوار افتاده
بگو چنگیز چشمت را نباید باز چیزی نیست
در این ویرانه پیکر جز دلی از کار افتاده
شگفتیهای گیسویت مرا مجبور میسازد
به این تصویر کهنه روی دوشت مار افتاده
گفت و گو با وهاب مجیر را میتوانید از طریق فایل صوتی بشنوید:
برنامه رادیویی «خلوت سبز» با شاعران و نویسندگان بلخ، در گفتوگو با صالح محمد خلیق:
مسعود کریم رجبی – مهمان این هفته ما استاد صالح محمد خلیق، شاعر، نویسنده، پژوهشگر، مترجم و روزنامهنویس افغانستان است. وی در ۱۲ آبان سال ۱۳۳۴ هجری خورشیدی در مرکز استان بلخ زاده شد. استاد خلیق در دانشگاه بلخ در رشته ادبیات فارسی دوره لیسانساش را به بایان رسانیده و از سال ۱۳۶۹ تاکنون رئیس انجمن نویسندگان بلخ است. همزمان، وی از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۷ مدیر مسؤول و سردبیر ماهنامه «ام البلاد» و از سال ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۰ مدیر مسؤول روزنامه «بیدار» و از سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۲ مدیر مسؤول ماهنامه «کیان» بوده و از سال ۱۳۸۳ تاکنون رئیس اداره اطلاعات و فرهنگ استان بلخ است. او همچنین عضو انجمن بیومند در تاجکستان و از اعضای هیأت رهبری کانونهای فرهنگی مولانا جلال الدین محمد بلخی، حکیم ناصر خسرو بلخی و امیر علی شیر نواییست.
صالح محمد خلیق
با ماهنامه ادبی «راه»، و با نشریه انجمن نویسندگان بلخ همکاریمی کند و عضو هیأت تحریریره برخی از نشریههای افغانستان بوده و هست و سفرهای رسمی و کاری متعددی به کشورهای ایران، تاجکستان، ازبکستان، ترکمنستان، پاکستان، هندوستان، عربستان سعودی و فرانسه داشته است.
خلیق شعر میگوید و مقالاتی هم پیرامون موضوعات فرهنگی، ادبی و تاریخی نگاشته و همچنین مقالاتی را هم درین زمینهها از روسی به فارسی ترجمه کرده است.
او در یکی از اشعارش میسراید:
یاران از این دیار، چه بسیار، رفتهاند
از این دیار بسته به رگبار رفتهاند
جانهای پاک با گذر از سیم خارد
تا ناکجای آبیِ دیدار رفتهاند
دیریست خاطراتِ بهارانِ برگ و گُل
از یاد باغ و گلشن و گلزار رفتهاند
بر باد، از شقاوت شلاق بادها
گلبرگهای گلبُنِ بیخار رفتهاند
بس نخلهای خشک که خوددار گشتهاند
بس سروهای سبز که بر دار رفتهاند
آن لالهها اگر چه که از دست رفتهاند
اما نه هرگز از دل غمدار رفتهاند
یک آسمان ستاره نشانی بماندهاند
آن آفتابها که شبِ پار رفتهاند
استاد صالح محمد خلیق به تازگی در رشته زبان و ادبیات از دانشگاه «پیام نور» درجه ماستری خود را اخذ نمود. با او گفتوگویی انجام دادهام که اکنون از طریق فایل صوتی میتوانید بشنوید:
برنامه رادیویی «خلوت سبز» با شاعران و نویسندگان بلخ، در گفتوگو با محمد صادق عصیان:
مهمان برنامه این هفته «خلوت سبز» استاد محمد صادق عصیان، یکی از شاعران بلخی و استاد دانشگاه بلخ است. او از ۱۸ سال پیش به اینسو شعر میسراید. آقای عصیان پس از آنکه از رشته زبان و ادبیات دری دانشکده ادبیات دانشگاه بلخ گواهینامه درجه لیسانس را بهدست آورد، در سال ۲۰۰۱ به حیث استاد در دانشکده ادبیات دانشگاه بلخ پذیرفته شد وازآن زمان تا اواخر ماه اوت سال ۲۰۰۹ که حدود ۸ سال میشود، به تدریس شعر معاصر فارسی دری، متون نظم حماسی، دستور زبان فارسی دری و زبانشناسی پرداخت. علاوه بر تدریس در دانشگاه بلخ، در برگزاری محافل و کنفرانسها و سیمینارهای علمی، فرهنگی وادبی دانشگاه سهم وحضور فعال داشته است.او در گفتگو با زمانه گفت:
«من با ادبیات، بهویژه شعر انس والفت فراوان و دیرینه دارم.از سال۱۹۹۲بدین طرف شعرمیسرایم. در حدود ۱۸ سال شعرها و نوشتههای زیادی از من درنشریهها، مجلات و کتابها در کشورهای آلمان، تاجیکستان، ایران و پاکستان به نشر رسیده است. بهطور نمونه میتوانم کتاب «یک سرزمین محبت» را یادآور شوم که درمورد صد سال اخیر شعر معاصر افغانستان به خط تاجیکی نوشته وچاپ گردیده است، در آن کتاب زندگینامه و نمونه شعرهای من نیز به چاپ رسیده، همچنین در کتاب افغانستان در غربت در ایران و شعرجوان جهان در ایران هم نمونههایی از اشعار من به نشر رسیده است.»
محمد صادق عصیان
او در ادامه اشاره کوتاهی دارد به کارها و آثارش و میگوید: «همزمان با اینکه در دانشگاه بلخ مشغول تدریس و فعالیتهای علمی و فرهنگی بودم وظایف ومسئولیتهای زیر را نیز به عهده داشتم:
ـ رییس «انجمن قلم» در بلخ
ـ دبیر بخش شعر «انجمن آزاد نویسندگان بلخ»
ـ مسئول انجمن ادبی دانشگاه بلخ
ـ مدیرمسئول ماهنامه چشمانداز، ارگان انتشاراتی دانشگاه بلخ
ـ گرداننده برنامه ادبی «پرنیان سخن» در تلویزیون ملی بلخ
ـ گرداننده برنامه ادبی «روزنه» در رادیوی ملی بلخ
ـ عضو هیأت رهبری انجمن قلم افغانستان
ـ عضو کمیسیون بازسازی فرهنگی مزارشریف
-عضو گروه نویسندگان هفتهنامه سلام
ـ عضو هیأت تحریریه ماهنامه ادبی راه، روزنامههای بازتاب و جهان نو
ـ معاون اتحادیه نهادهای جامعه مدنی بلخ
آثار چاپ شده وآماده به چاپم هم ازین قرار است:
ـ فصلهای آفتابی (مجموعه شعر) ناشرانجمن نویسندگان بلخ چاپ سال ۲۰۰۳
ـ روشنتر از همیشه (مجموعه شعر) ناشرکمیسیون برگزاری هشصدسالگی مولانا
جلالالدین محمد بلخی در سال ۲۰۰۷
ـ نمونههای شعر امروز بلخ (تذکره شاعران معاصر بلخی) گردآوری و چاپ درسال ۲۰۰۶
ـ سیما و سخن، زندگینامه ونمونه آفرینشهای شاعران و داستاننویسان و طنزپردازان معاصر سه ولایت شمالی افغانستان در سال ۲۰۰۶
ـ لحظههای پرشکوه (مجموعه شعر) برنده جایزه اول صلح، سال ۲۰۰۶ افغانستان
ـ یک مجموعه شعر که هنوز نامی برایش برنگزیدهام
ـ تطور مثنوی، از آغاز تا امروز (رساله تحقیقی در مورد چگونگی تحول و دگرگونی قالب مثنوی)
ـ رازهای ماندگاری برخی ازقالبهای کهن شعر فارسی دری (رساله پژوهشی در مورد
دلایل ماندگاری قالبهای غزل، مثنوی، رباعی و دوبیتی)
ـ شعر معاصر فارسی دری افغانستان (مواد درسی برای دانشجویان سال آخر رشته زبان وادبیات دری دانشکده ادبیات)
ـ زندگی وآثار محمد هاشم شایق (رساله ماستری)
از من همچجنین مقالهها وشعرها و نقد و نظرهایی نیز در نشریهها، مجلات و کتابها در داخل و خارج از افغانستان به چاپ رسیده است که به طورنمونه به ذکر برخی از آنها میپردازم:
مقالههای چاپ شده:
ـ رنگ در مثنوی مولانا جلالالدین محمد بلخی
ـ نگاهی به برخی ازجریانهای شعر معاصر فارسی دری
ـ غزل پست مدرن
ـ نگاهی گذرا به زندگی و آثارعبدالقهار عاصی
ـ فراز و فرود جریان شعر جوان بلخ
ـ دمی درهوای رابعه بلخی
ـ نقدی بر «یک کوچه پنجره» مجموعه شعر عبدالوهاب مجیر، شاعر افغان
ـ نقدی بر «پرنده سنگ نخست» مجموعه شعر شایان فریور، شاعرافغان
ـ مصاحبههایی ازمن درنشریههای راه، ترنم، اقتدارملی، پرتو، ماندگار و… به چاپ رسیده است.
به هرحال این همه را ازآن جهت بیان داشتم تا بتوانم دوستان دانشورم را با افکار و آثارخویش آشنا سازم ودرجهت دوام فعالیتهایم دراین زمینه از حضور همه آنها سود جویم و در این راه و راستا درپرتو راهنماییهای آنها به اهداف وآرمانهای خویش دست یابم.»
گفتو گو با استاد محمد صادق عصیان را میتوانید از طریق فایل صوتی بشنوید
برنامه رادیویی «خلوت سبز» با شاعران و نویسندگان بلخ، در گفتوگو با سهراب سهراب سیرت:
مسعود کریم کرجبی – سهراب سیرت از شاعران نسل نو ادبیات افغانستان است. او در سال ۱۳۶۹ خورشیدی در شهر مزارشریف، مرکز استان بلخ زاده شده است. سهراب دانشآموخته دانشکده ادبیات و علوم بشری، گروه پارسی دری دانشگاه بلخ است. از او تا هنوز دو گردآورد شعری به نامهای «خارهای حسود در سال» و «دوری پرنده نیست که برگردد» در سال ۱۳۸۸و ۱۳۸۹ از سوی انجمن قلم افغانستان منتشر شده است.
سهراب سیرت
سهراب سیرت مسئول انجمن قلم افغانستان- در حوزه ادبی بلخ و عضو «انجمن آزاد نویسندگان بلخ» است و مدتی است که در کنار کارهای ادبی، به کارهای رسانهای هم میپردازد.
شعرهای سهراب بیشتر در قالب «غزل» ارایه شده است، اما او از محدود شاعرانی است که از قالب غزل استفاده امروزین میکند.
سهراب سیرت، در مدت کوتاه کارهای ادبیاش این جایزهها را کسپ نموده است: جایزه مولانا جلالالدین محمد بلخی از سوی انجمن نویسنگان بلخ در سال ۱۳۸۷ خورشیدی، مقام نخست در جشنواره خاموشی خشونت است که از سوی مرکز تعاون افغانستان راهاندازی شده بود؛ مقام نخست در جشنواره ادبی قند پارسی در سال ۱۳۹۰ خورشیدی.
از طریق فایل صوتی میتوانید گفتوگو با سهراب سیرت را بشنوید. او در این گفتو گو میخواند:
این روزها درون من از اژدها پُر است
یعنی گلوی سوختهام از صدا پر است
از گامهای تلخ و نفسهای مردهام،
دهلیزهای گیج شفاخانهها پر است
دیوار، سقف، پنجره، هی درد! درد! درد!
هر چند طاقهای اتاق از دوا پر است
این روزها خلاصه به این روزها شده
گر چه سرِ کلافهام از ماجرا پر است
از مفلسی رها شدهام، جیبهای من ـ
از خفهگی و آفت و بیم و بلا پر است
هستم! اگر چه خسته و لبریزِ نیستی
هستم! اگر چه زندگیام از خلا پر است
برنامه رادیویی «خلوت سبز» با شاعران و نویسندگان بلخ، در گفتوگو با سهراب سروش غیبی:
مسعود کریم رجبی – مهمان برنامه این هفته برنامه رادیویی «خلوت سبز» آقای سهراب سروش غیبی است.
او در سال ۱۳۶۹ در یکی از دورافتادهترین روستاهای ولایت دایکندی زاده شده است.
سهراب سروش غیبی
سروش غیبی دوره ابتدای و متوسطه را در مکتب شهید عبدال علی مزاری و دوره «لیسه» خود را در «لیسه باختر» در مزار شریف به پایان رسانیده است و در سال ۱۳۹۰ در همان جا هم تحصیلاتش را به پایان رسانده است.
آقای سروش غیبی ۵ سالی هست که مشغول نوشتن شعر و داستان است اما افزون بر آن اینها با رسانههای شنیداری و چاپی نیز همکاری دارد. او در جشنواره قند پارسی و جشنواره «اوسانه سیسانه» خانه داستان بلخ در بخش داستان مقام نخست را از آن خود ساخت است و اکنون نیز در حال نوشتن یک رمان تاریخی درباره رویدادهای تاریخ معاصر افغانستان است و یکی از مجموعهداستانهایش هم دست انتشار میباشد.
او در گفتوگو با رادیو زمانه به ما میگوید روزنامهنگاری را نیز چون داستاننویسی دوست دارد. آقای سروش در حال حاضر دبیر فرهنگی روزنامه عصر نو است.
گفتوگو با سهراب سروش غیبی را میتوانید از طریق فایل صوتی بشنوید.
برنامه رادیویی «خلوت سبز» با شاعران و نویسندگان بلخ، در گفتوگو با ملک فیصل مزجر:
مسعود کریم رحبی – مهمان برنامه «خلوت سبز»، این هفته آقای ملک فیصل مزجر است. وی در سال ۱۹۹۰ در ولایت بلخزاده شد و بعد از تکمیل دوره مکتب درسال ۲۰۰۶ موفق شد در دانشکده ادبیات در دانشگاه بلخ در رشته روزنامهنگاری تحصیل کند. او در سال ۲۰۰۹ تحصیلاتش را به پایان رساند.
ملک فیصل مزجر
مزجر کار حرفهایش به عنوان خبرنگار را از سال ۲۰۰۳ با نخستین تلویزیون بینالمللی افغانستان آغاز نمود. در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ همزمان با گذراندن دوره دانشگاه با نشریههای «جهان نو» و «بیان نو» به سمت گزارشگر و سرمقالهنویس شروع به کار کرد. بعد از بسته شدن این نشریات فعالیت خویش را با نشریه «پیام همبستگی» آغاز کرد.
در سال ۲۰۰۸ ملک فیصل منزجر با رادیو رابعه بلخی، رادیو ویژه زنان در بلخ به عنوان ویراستار همکاری میکرد. پس از دو سال کار در این رسانه، در سال ۲۰۰۹ به سمت مسئول شمال و شمال شرق مؤسسه نی، که از رسانههای آزاد افغانستان حمایت میکند، شروع به کار نمود. او در سال ۲۰۱۱ از مؤسسه نی استعفا داد و با مؤسسه کمک به کودکان افغان شروع به همکاری کرد.
او همچنین با مؤسسه بینالمللی روزنامهنگاری در بحران، کمیته روزنامهنگاران اروپا همکاری کرده است.
مزجر از سال ۲۰۰۴ شعر میگوید و با وجود آنکه از آن زمان تاکنون بیش از ۲۰۰ شعر سروده، اما دفتری از اشعارش نپرداخته و به انتشار نرسانده است.
با ملک فیصل مزجر گفتوگویی کردهایم. این گفتوگو را میتوانید از طریق فایل صوتی بشنوید:
ملک فیصل مزجر میسراید:
من ز چشمان تو تصویر خدا میبینم
وز لبت دامن دریای وفا میبینم
تو که عاشق نشدی، کی غم ما میدانی
من که عاشق شدهام سوز و جفا میبینم
تو سراسر گل و گل پنبه و گل دانه ما
من که بیچاره همش درد و بلا میبینم
هوس روی تو در مکتب و در دانشگاه
هر کجا میروم و عشق و صفا میبینم
گفته بودم که خدا فکر برایت کردهست
ورنه اینطور همه را بیسر و پا میبینم
برنامه رادیویی «خلوت سبز» با شاعران و نویسندگان بلخ، در گفتوگو با اختری سهیل :
مسعود کریم رجبی – اختری سهیل شاعر جوان بلخی است که در سال ۱۳۶۷ در قریه پای مشهد ولسوالی دولتآباد ولایت بلخ زاده شده. وی دوران کودکیش را در همان قریه گذرانده.
اختری سهیل در این برنامه از مجموعه «خلوت سبز» میگوید:
اختری سهیل، شاعر
«هفت ساله بودم که پدرم دستم را گرفت و با خود به مکتب برد و آنجا بود که متوجه شدم که تغییری در زندگی من باید بیاید. بازیهای کودکانهام بهتدریچ کم میشد و با گذشت زمان جایش را خواندن و نوشتن پر کرد. ده ساله بودم که به پاکستان و از آنجا به ایران مهاجر شدیم جون در آن زمان طالبان افغانستان را اشغال نموده بودند. نزدیک به پنج سال میشود که با شعر و دوستان شاعر آشنا شدم و به عضویت انجمن نویسندگان بلخ و حلقه فرهنگی زلف یار درآمدهام.
اختری سعهیل از سوی مؤسسه نی در سال ۱۳۷۹ به عنوان بهترین شاعر سال۲۰۱۰ ولایت بلخ برگزیده شد.
او میسراید:
همان ساعت که از تو بوسه خواهم
تو ای بیمعرفت بیگانه میشی
مرا چون دود سیگار آفریده
مرا تکرار تکرار آفریده
ترا یک تکه لبخند به لبها
مرا خاری به دیوار آفریده
با این شاعر بلخی گفتوگویی انجام دادهایم که از طریق فایل صوتی میتوانید بشنوید.
برنامه رادیویی «خلوت سبز» با شاعران و نویسندگان بلخ، در گفتوگو با محمد عارف بسام :
مسعود کریم رجبی – مهمان برنامه این هفته برنامه رادیویی «خلوت سبز» محمد عارف بسام است. او میگوید: «از سال ۱۳۸۴ به این طرف به سرودن شعر وداستان پرداختم و در زمینههای مختلف شعری کار میکنم: شعرهای سپید، دوبیتی، غزل و هایکو. تا بهحال یک کتاب از سرودههایم در زمینه شعر تحت عنوان (نامهای به رئبس جمهور) ودو کتاب دیگر با دوستانم تحت عنوان (چکاوک) و (چهار قناری یک قفس) چاپ کردهام.»
محمد عارف بسام
محمد عارف بسام در جشنوارههای مختلف شعر شرکت کرده و مقامهای اول، دوم و سوم را از آن خود ساخته است. آقای بسام عضو انجمن قلم افغانستان و انجمن فرهنگی نویسندگان ولایت بلخ و همچنان مسئول ارتباطات شورای عالی جوانان ولایت بلخ است. گفتوگو با او را میتوانید از طریق فایل صوتی بشنوید:
در من تمام درد جهان رقص میکند
چنگیزهای چرخ زمان رقص میکند
درمن پرندههای پریشان بی پدر
در چنگ باد چنگ خزان رقص میکند
درمن درخت پیر به چنگال یک تبر
فریاد میزند که نمان! رقص میکند
در من عروسکان کفنپوش سوریه
در لابهلای تیر و کمان رقص میکند
درمن طلوع خندهی صد انتحار آه
یک عمر میشود نگهبان! رقص میکند
در من زبالهدان زیادیست کودکان
اینجا برای لقمهی نان رقص میکند
در من فغان مرد که یک عمر با فشار
از درد دانهیی سرطان رقص میکند
درمن فضای وحدت ملی، فضای صلح
تا انتهای زخم زبان رقص میکند
برنامه رادیویی «خلوت سبز» با شاعران و نویسندگان بلخ، در گفتوگو با حکیم علیپور:
مسعود کریمرجبی – با درود و عرض ادب خدمتی همه فرهنگدوستان، مهمان برنامه این هفتهمان آقای حکیم علیپور است. او متولد سال ۱۳۶۶ خورشیدی در قریه بوریاباف چارکنت ولایت بلخ است.
حکیم علیپور در سال ۱۳۷۴ به مکتب ابتدایه در شهر مزار شریف وارد شد و در سال ۱۳۷۷ خورشیدی با هجوم طالبان به شهر مزارشریف از مکتب باز ماند و شروع به فراگیری زبان عربی نمود و با سقوط طالبان و بهوجود آمدن دولت انتقالی در افغانستان، دوباره به مکتب سلطان غیاث الدین مزارشریف ورود نمود. وی در سال ۱۳۸۶ شروع به تحصیل در رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشکده ادبیات و علوم بشری در دانشگاه بلخ کرد و اولین شعرش را در سال ۱۳۸۶ سرود.
حکیم علیپور
حکیم علیپور عضویت انجمن آزاد نویسندگان بلخ و انجمن قلم افغانستان را دارد.
آقای علیپور در سال ۱۳۸۶ پایهگذار حلقه فرهنگی «زلف یار» با همکاری تعدادی از شاعران و نویسندگان جوان بلخ بود. او اولین مجموعهاش را در سال ۱۳۸۸ در اسفند ماه تحت نام «شیطنت» از سوی حلقه فرهنگی «زلف یار» به چاپ رساند و چند شعر دیگرش هم در «کتاب خوشه»، نمونه شعر جوان بلخ به چاپ رسید.
در شهریور ۱۳۸۷ موفق شد مقام سوم در جشنواره «گل سوری» را دریافت کند و همچنین مقام دوم شعر نو در پنجمین دور جشنواره قند پارسی در تهران را بهدست آورد. او مقام دوم در بخش شعر نو در ششمین دور در جشنواره قند پارسی در تهران را هم از آن خود ساخته است. دانشگاه بلخ از او به عنوان دانشجوی شایسته زبان و ادبیات فارسی تقدیر کرده است.
شعری از آقای حکیم علیپور را با صدای شاعر از طریق فایل صوتی میتوانید بشنوید. او میخواند:
چون سایه دنبالم میکند
میایستم
اطرافم را مینگرم
صدایی با تمام غربتش
در درونم آواز میخواند.
گاهی
به هیأت بادی از راه میرسد
با هم میخندیم
میچرخیم
و بیخیال میدویم، تا ارتفاعات تنهایی.
سالها بعد برایش مینویسم
روزهای خوبی بود
تنها چیزی که از آن روزگار به یاد دارم،
ما چون دو افعی
وحشیانه به هم پیچیدیم
و حریصانه همدیگرمان را خوردیم.
برنامه رادیویی «خلوت سبز» با شاعران و نویسندگان بلخ، در گفتوگو با شفیق نامدار:
مسعود کریم رحبی – با درود عرض ادب خدمت شما ورجاوندان. امید که برنامههای گذشتهمان مورد قبول شما عزیزان قرار گرفته باشد.
مهمان برنامه این هفتهمان آقای شفیق نامدار است.
شفیق نامدار، نویسنده
شفیق نامدار متولد روستای خلم یکی از توابع بلخ است. تعلیمات ابتدایی و ثانوی خویش را در بلخ سپری نموده است و در سال ۱۳۶۷ وارد دانشگاه در دانشکده ادبیات پارسی دری شد و بنا بر مشکلات اقتصادی که داشت، دانشگاه را نیمهتمام گذاشت. وی نویسندگی را در هنگامی که دانشآموز صنف دهم بود آغاز کرد.
شفیق نامدار سه مجموعه و یک رمان دارد و تا حال سه داستان وی در قالب فیلمهای هنری کشیده است.
وی بیشتر داستانهای کوتاه نوشته است.
شفیق نامدار از راه تبادل اشعار در بازارهای کابل و مزارشریف امرار معاش مینماید.
گفتوگویی را انجام دادیم که اکنون میتوانید بشنوید.
برنامه رادیویی «خلوت سبز» با شاعران و نویسندگان بلخ، در گفتوگو با مختار وفایی:
در برنامه «خلوت سبز» این هفته مسعود کریم رجبی، روزنامهنگار محلی رادیو زمانه در بلخ ما را با مختار وفایی، شاعر جوان بلخی آشنا میکند.
مختار وفایی از سال ۱۳۸۹ سرودن شعر را شروع کرده و تا به حال در چندین مسابقه بینالمللی شعر شرکت پررنگی داشته است.
مختار وفایی، شاعر و روزنامهنگار
این شاعر جوان در یکی از شعرهایش میگوید:
من خستهام از این همه تکرار، آدمک!
از زندگی و این همه ناچار، آدمک!
میدانم اینکه خستهتری، چون هنوز هم در گوشهای نشسته به اجبار، آدمک!
با خود به گریه میروی و قصه میکنی
بیهودگیست قصه بسیار، آدمک!
مختار وفایی میگوید که با اینکه برای گذراندن روزگار به روزنامهنگاری مشغول است، اما در انجمن نویسندگان بلخ و کلبه فرهنگی بلخ نیز فعالیت زیاد دارد. او از نشستهای روزهای پنجشنبه میگوید که از جانب انجمن نویسندگان بلخ برگزار میشود و هر هفته در حضور اهل ادب بلخ، شاعران آثارشان را میخوانند و نقد و بررسی میکنند. این نشستها به گفته مختار وفایی علاقه جوانان به شعر و ادبیات را افزایش داده است. با این حال مختار وفایی معتقد است که در وهله نخست شاعران و نویسندگان هستند که نظر میدهند و مخاطبان اثار او هستند و مردم عادی علاقه چندانی به شعر و ادبیات نشان نمیدهند.
او میگوید که در بلخ بیشتر از غزل استقبال میشود و از اینجاست که او نیز تلاش دارد تا حرف دل خود را در قالب غزل بسراید:
دوریت جنگل و آوارِ بههم ریخته است
تو که در دورترین دورترین جا داری
دل من دهکده خار بههم ریخته است
بتو ای خوبترین خوبترینِ دنیا
بسترم بستره سارِ بههم ریخته است
تو که همواره بهدنبال کسی میگردی
و بهدنبال تو یک یارِ بههم ریخته است
چادرت تحفه سبزیست که با خود دارم
چادرت پرچم بازارِ بههم ریخته است
به این برنامه میتوانید از طریق فایل صوتی زیر گوش بدهید:
برنامه رادیویی «خلوت سبز» با شاعران و نویسندگان بلخ، در گفتوگو با هدیه ارمغان:
مسعود کریم رجبی، برنامهساز زمانه در بلخ در برنامه «خلوت سبز»، این هفته ما را با هدیه ارمغان، شاعر محلی بلخ آشنا میکند. هدیه ارمغان، سه سال است وارد حوزه ادبی بلخ شده است.
هدیه ارمغان در بیشتر قالبهای شعری فارسی طبعآزمایی کرده اما میگوید که بیشتر قالب غزل را دوست دارد. وی همچنین میگوید نسل جوان بیشتر به قالبهای شعر سفید علاقه دارند. من هم دوست دارم همقدم با همنسلانم باشم.
در میان این گفتوگو پارهای از غزلهای هدیه ارمغان را نیز میشنویم که میخواند:
گریههایم در اتاقی در گرفت
دامنم دور اجاقی در گرفت
گفته بودم بگذرم از زندگی
زندگی بر روی تاقی در گرفت
دستهایت تا که بر دستم رسید
بر لبانم اتفاقی در گرفت
پردهها و چوکی و سقف و زمین
در نگاهم جفت و تاقی در گرفت
تا سرم برشانهات بگذاشتم
ما و تو ماندیم و باقی در گرفت
هدیه ارمغان: «دوست دارم همقدم با همنسلانم باشم.» (خاکستر عاشق، وبلاگ هدیه ارمغان )
سپس در غزلی دیگر از گذرا بودن لحظههای زندگی از دریچه چشم یک زن عاشق گلایه میکند و میخواند:
لباس جمع میکنی از طناب داخل تشت
و فکر میکنی اصلاً به راه بیبرگشت
چه روزمرگیای برو با این..
چه روزمرهگیای برو با این…
برو به موسیقی و راگ دو سه و هشت…
چه فرق میکند اینکه سراسر دنیا…
چه فرق میکند اینکه سراسر دنیا
چه فرق میکند اینکه چهار سویت دشت
نه اینکه کم متفاوت
نه اینکه خیلی زیاد
و هر چه بود گذشت و هر چه هست گذشت
قطار ساعت آخر، قطار ساعت پنج
و مرد منتظر خانمی که برنگشت
لینک: خاکستر عاشق، وبلاگ هدیه ارمغان
برنامه رادیویی «خلوت سبز» با شاعران و نویسندگان بلخ، در گفتوگو با مسعود یمام:
مسعود کریم رجبی، برنامهساز زمانه در بلخ در برنامه «خلوت سبز» ما را با مسعود یمام، شاعر محلی بلخ آشنا میکند.
مسعود یمام دو سال است که به شعر گفتن آغاز کرده و در چندین جشنواره نیز شرکت کرده و مقامهای اول و دوم را از آن خود کرده است.
مسعود کریم رجبی در در گفتوگو با مسعود یمام
اشعار مسعود یمام آمیخته با زندگی مردم است. وی دوست دارد اشعارش را در قالب رباعی بسراید.
در این برنامه مسعود یمام چند نمونه از شعرهای خود را میخواند.
یکی از این نمونهها این است:
کسی با دود سیگارش میآید
کسی با قلب بیمارش میآید
کسی در کوچهها دنبال نانه
کسی خندیده با یارش میآید.
و دیگر:
چرا هر روز بارانیست چشمت؟
خدایا راز آن در چیست چشمت؟
زمین و آسمان تر گشته انگار
درونش من و یا ساقیست چشمت؟
از طریق فایل صوتی زیر میتوانید به برنامه رادیویی «خلوت سبز» گوش بدهید
برنامه رادیویی «خلوت سبز» با شاعران و نویسندگان بلخ، در گفتوگو با اسحاق ساقبی:
مسعود کریم رجبی، در سومین برنامه از مجموعه برنامههای “در خلوت سبز” ما را با اسحاق ساقبی، شاعر رباعیسرای بلخی آشنا میکند.
اسحاق ساقبی از شاعران نسل جوان بلخ است. او تاکنون در چندین مسابقه شعری محلی در بلخ، و نیز در شمال افغانستان به عنوان بهترین شاعر انتخاب شده است. او در گفتو گو با مسعود کریم رجبی به این موضوع اشاره میکند و از اینکه اشعارش مورد توجه محافل ادبی در بلخ و در شمال افغانستان قرار گرفته خشنود است.
سحاق ساقبی، شاعر رباعیسرای بلخی در گفتوگو با مسعود کریم رجبی
از این رباعیسرای جوان تاکنون ۲۹ مجموعه شعر منتشر شده و آنگونه که خود در این گفتوگو با مسعود کریم رجبی خبر میدهد، سیامین مجموعه شعرش نیز در دست انتشار است.
اسحاق ساقبی درباره شعر بلخ میگوید در سالهای دهه ۸۰ میلادی شعر شاعران بلخ رونق داشت، اما در سالهای اخیر بلخ یک نوع فترت شعری را از سر میگذراند. او اعتقاد دارد اقبال مردم به شعر در رونق گرفتن محافل ادبی و شکوفایی شعر شاعران بلخ بیتأثیر نبوده است. اما به این نکته هم اشاره میکند که اکنون شاعران میتوانند با متانت بیشتری به شعرشان بپردازند و اشعار پختهتری ارائه دهند.
او در پایان سومین برنامه از مجموعه برنامههای در خلوت سبز، چند رباعی از سرودههایش را برای شنوندگان رادیو زمانه میخواند.
عشق از زشتی طاهرهای میسازد،
از پیرزنی باکرهای میسازد
گرداب شدی و چرخی دادی ما را
گرداب عجب داییرهای میسازد
در هر قدمت شانه من خوابیده
بگذار که افسانه من خوابیده
بگذار که دستهات بعد از عمریست
در دست غریبانه من خوابیده است
این مرد که اینقدر دلیر افتاده
در پنجه سرد فقر گیر افتاده
لبخند که میزند خودش میفهمد
از سایه خویش هم به زیر افتاده
برنامه رادیویی «خلوت سبز» با شاعران و نویسندگان بلخ، در گفتوگو با فرنگس سوگند:
مسعود کریم رجبی در دومین برنامه از مجموعه برنامههای «خلوت سبز» سراغ یکی دیگر از زنان شاعر در بلخ، این وارثان سنت شعری رابعه و شوریدگی و خیرهسری او رفته است. مهمان این برنامه بانوی شعر بلخ، فرنگس سوگند است. فرنگس سوگند همراه با اجرای کارهای تازه خود از شاعر بودن در بلخ میگوید و از حضور کمرنگ زنان و دختران در محافل ادبی بلخ.
خانم سوگند از آن یاد میکند که دو سال پیش در بلخ خانهها و یا محلهای ادبی دخترانه و پسرانهای بوده که علاقمندان شعر و ادب آنجا زیاد گرد هم جمع میشدهاند. اما متأسفانه در یک سال گذشته تعداد این نوع خانهها و محفلها کاهش یافته است.
فرنگس سوگند، شاعر افغان و مهمان برنامه «خلوت سبز» در رادیو زمانه
بانو فرنگس معنقد است که اشعار او به ظاهر عاشقانهاند اما در واقع به مشکلات اجتماعی نظر دارند. وی میگوید ناخودآگاه تحت تأثیر محیط قرار میگیرد.
فرنگس سوگند میگوید: حرفهای من گاهی انتحار است، انفجار است و گاهی سکوت و گریستن …
این شاعر شیرین سخن از بلخ در آغاز این گفتو گو میخواند:
رفتی به کجا که بیقراری گم شد
صبر از من رفت و بردباری گم شد
——————————————–
شهزاده سمرقندی – همانطور که میدانید «برنامه با همسایگان» حدود دو سال است که تلاش دارد بین فارسیزبانان پلی ایجاد کند و از زبانشناسی و ادبیات و هنر و همچنین آیینها و مراسم آیینی و بدهبستانهای فرهنگی و هنری بین فارسیزبانان کشورهای ایران، افغانستان و تاجیکستان گفتمانی ایجاد کند.
برنامه رادیویی «خلوت سبز» که نخستین بخش آن را اکنون به مناسبت نوروز از طریق فایل صوتی میتوانید بشنوید، باز هم تلاشیست در این جهت.
نخستین بخش مجموعه برنامههای رادیویی «خلوت سبز»، در گفت و شنید مسعود کریم رجبی با نیلوفر لنگرودی، شاعره افغان
تا چه اندازه در این کار موفق بودهایم، قضاوت با شما شنوندگان و خوانندگان این برنامه است. اما دوستداران این برنامه همیشه شنونده نبودهاند، بلکه در انتخاب موضوع و مهمانان این برنامه هم شریک بودهاند و هم با نقد و نظرهایشان برای بهبود و مؤثرترشدن این برنامه به ما یاری کردهاند.
من، شهزاده سمرقندی تهیهکننده و مجری این برنامه، در ارفه نوروز و شروع سال جدید تصمیم گرفتهام این برنامه را گسترش دهم و از برنامهسازان محلی نیز یاری بگیرم تا حال و هوای فرهنگهای محلی را همانطور که هست منتقل کنم. تارنمای رادیو زمانه قصد دارد در ماههای آینده صفحه ویژهای راهاندازی کند و مطالب برنامهسازان محلی داوطلب را نیز در آن انتشار دهد.
شهزاده سمرقندی، تهیهکننده و مجری برنامه رادیویی “با همسایگان”
با توجه به تنگی شرایط مالی رادیو زمانه فعلاً برای گسترش این برنامه بودجهای در دست ندارد. اما این امر به این معنا نیست که درهای اشتراک را به روی روزنامهنگاران جوان و شهروند – روزنامهنگار ببندد.
رادیو زمانه مثل همیشه مشوق و دستگیر جوانان با استعداد است و در شروع کار روزنامهنگاری امکانات خود را دریغ نمیدارد.
اولین برنامهساز محلی ما مسعود کریم رجبی است که از روزنامهنگاران جوان بلخ است و در رادیو محلی «رابعه بلخی» کار میکند.
مسعود کریم رجبی از این پس قصد دارد ما را با محیط ادبی و هنری بلخ آشنا کند. برنامههای رادیویی او روزهای چهارشنبه و شنبه از رادیو زمانه پخش میشود و فایل صوتی آن در تارنمای زمانه نیز منتشر خواهد شد.
شاید برای فارسیزبانان دیگر آن قدر روشن نباشد که محیط ادبی بلخ در سالهای اخیر به یکی از فعالترین محیطهای ادبی در افغانستان تبدیل شده است. برگزاری شبهای شعر و داستانخوانی بین جوانان این شهر باستانی موضوع تازهای برای شنوندگان برنامه «با همسایگان» نیست.
اما در برنامه «خلوت سبز»، مسعود رجبی ما را از نزدیک با حال و هوای محافل ادبی بلخ آشنا میکند.
مهمان نخستین برنامه او نیلوفر لنگرودی، شاعر جوان بلخیست که اکنون به مناسبت فرارسیدن بهار، و در حالیکه سال نو میشود، شما شنوندگان و خوانندگان عزیز «برنامه با همسایگان» در رادیو زمانه را به شنیدن آن دعوت میکنیم.
چهارشنبه هر هفته ضمیمه ادبی «برنامه با همسایگان» با برنامه تازهای از مسعود رجبی به روز میشود. هر چند گاه یکبار نیز گزیدهای از این برنامهها در بخش فرهنگ رادیو زمانه منتشر میگردد.
امیدوارم در سال نو, برنامه هایتان پربارتر از پیش با گزارش رویدادها و اخبار فرهنگی جدید باشد.
پاینده و مانا باشید.
آرش / 21 March 2012
شهزاده خانم. براي كوششي كه دراين زمينه ميكنيد و زحمتي كه ميكشيد سپاسگزاريم. خدانگهدارتان باشد. نوروزتان پيروز. تهران ـ بابك
کاربر مهمان / 22 March 2012
دستتان درد نكند. نوروز برشما خحسته باد. آذر از شاهرود
کاربر مهمان / 22 March 2012
چه خوب ! كارهاي قشنگي ميكنيد. اميدوارم موفق باشيد. دل ما با شماست و آرزوي سربلندي و موفقيت بيش ازاينها براي شما داريم. چه عكس قشنگي ! امير از تبريز
کاربر مهمان / 22 March 2012
به نام و كار هاي ارزشمند شهزاده سمرقندي افتخار ميكنم!
داود سياووش سردبير ارمغان ملي / 13 April 2012
نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب… معلوم می شود چند ماه قبل این برنامه ها ثبت شده چوه معسود یمام هفته گذشته خودکشی کرد و به شادروان ها پیوسته. روحش شاد
کاربر مهمان / 15 May 2012
این زبان و آن گذشته های دور و آینده ای روشن از پس این شبهای تاریک جداییها / با امید به سحری که جمع ایرانیان در یک مجلس به پارسی قند بشکنند و پالوده خورند در فردای یکی شدن تمام پارسیان وخراسانیان در عرصه پهناور ایران زمین
آتش جاودانی / 05 June 2012
جالب بود.
آرش / 21 June 2012
سلام به همه شاعران بلخ بزركً
چرا بشير شيوا يك شاعر خوب بلخ بزرك است اما شما دوستان
همه بچه هائ كه ٢يا٣ سال ميشود نام برديد من از شما دوستان يك
خاهش دارم نام بزرك مردان بلخ را طعازه كنيد با احترام شبير خراسانئ
Shabir.hosaini / 19 December 2015