پانته‌آ بهرامی – حال که کلیه جایزه‌ها داده شده و احساسات غلیان‌شده قدری آرامش یافته، این یادداشت نگاهی دارد به نقش زن در فیلم جدایی نادر از سیمین.

فیلم «جدایی سیمین از نادر» با اینکه در ساختار و قصه‌گویی چیدمان منطقی دارد ولی دارای ضعف‌های اساسی در ارائه نقش زن است. فیلم اساساً مردمحور است و داستان پیرامون معضلات و مشکلات نادر (پیمان معادی) شکل می گیرد. شاید به همین دلیل نام فیلم «جدایی نادر از سیمین» است. با اینکه این سیمین است که تقاضای طلاق می‌کند ولی نام فیلم، نادر را در موضع فعال و کنشگر قرار می‌دهد.
 

برخلاف تصور عمومی و نقد‌هایی که کرده‌اند، فیلم به بیننده اجازه قضاوت می‌دهد، به‌ویژه در ابتدای فیلم که دو بازیگر در مقابل قاضی نشسته‌اند. استدلالات سیمین آن‌قدر سطحی‌ست که قاضی می‌گوید: «آدم برای این مسائل کوچک زندگیش را به هم نمی‌زند.» و حتی در مقابل سؤال قاضی که می‌گوید: «هزاران بچه در این مملکت بزرگ می‌شوند، مگر این ممکلت چه اشکالی دارد»، تنها سکوت اختیار می‌کند.
 

برعکس نقد‌های عمومی تصور من بر این است که فیلمنامه قضاوت خودرا در مورد تصمیم بی‌خردانه سیمین گرفته است. استدلاش آنقدر آبکی است که قاضی حتی برای قضاوت تأملی نمی‌کند. بنابراین فیلمنامه قضاوت اولیه خود را در مورد تصمیم بی‌منطق سیمین گرفته است، تا حدی که از سوی شوهرش به ترسو بودن، نماندن و در مقابل مشکلات نایستادن و فرار کردن در مقابل مصائب زندگی متهم می‌شود.
 

نقش بازیگر زن فیلم سیمین (لیلا حاتمی) در فیلم بسیار حاشیه‌ای و کم‌رنگ است. همه عوامل فیلم درخدمت بازیگر اصلی نادر است. حتی در هیچ جای فیلم یک رابطه عادی بین او و دخترش ترمه دیده نمی‌شود. در همان حال حتی شوخی‌هایی که پدر و دختر در راه پله‌ها دارند و باهم مسابقه می‌دهند و یا فوتبال‌دستی بازی می‌کنند، یا وقتی که پدر به درس و مشق دخترش می‌رسد در فیلم دیده می‌شود. اما رابطه دختر و مادر اساساً مطرح نیست. البته این ضعف با استدلال اینکه اکنون ترمه با نادر زندگی می‌کند و نه سیمین توجیه‌پذیر نیست.
 

ابراز عشق
 

کاراکتر نادر، فردی است با اعتماد به نفس، مغرور و به‌دنبال حقیقت، در حالی‌که شخصیت سیمین حتی در ابراز عشق در موضع ضعف است، در نمایی از فیلم زمانی که سیمین رانندگی می‌کند و اشک می‌ریزد با خود می‌گوید حتی یک‌بار نگفت که برگرد، نرو و بمان. فیلم مرتب در ملودرام‌هایی می‌غلطد و قصد دارد چشمان تماشاگر را ‌تر کند، و در این مورد کم نیز موفق نیست.
 

مذهب در جایگاهی برای عدم دروغ‌گویی
 

شخصیت دیگر زن فیلم راضیه است؛ زنی مذهبی و سنتی که برای کار در خانه نادر، و کمک به پدر مریضش می‌آید. فیلم شخصیت این زن را آنقدر خرافی نشان می‌دهد که باید برای کار در خانه، شست‌و شوی پدر نادر و یا دروغ گفتن و یا نگفتن اجازه شرعی بگیرد. حتی در جایی‌که راضیه تلاش می‌کند دروغ نگوید و پول به قول خودش «حرام» نگیرد. این تلاش برای عدم دروغ‌گویی نه به خاطر اخلاقیات و وجدان نهادینه شده در فرد بلکه به‌ دلایل مذهبی است. فیلم به دستگاه قضایی «قدرت پیدا کردن» حقیقت را نمی‌دهد، بلکه این شریعت است که از طریق زن مذهبی و راست‌گویی معمای اینکه جنین‌اش بر اثر هل دادن نادر سقط شده و یا علت دیگری داشته را آشکار می‌کند و حقیقت از طریق او و به‌خاطر اعتقادات مذهبی‌اش به راست‌گویی نمایان می‌گردد.
 

با اینکه سراسر فیلم نادر دروغ می‌گوید، ترمه دخترش در دادگاه دروغ می‌گوید، معلم ترمه در دادگاه شهادت دروغ می‌دهد و کارگردان به خوبی نهادینه شدن دروغ را در جامعه امروز ایران به تصویر می‌کشد. اما راه حل معمای راست‌گویی، مذهب است. در میان این شخصیت‌ها، فقط زن مذهبی‌ست که به‌خاطر ترس از عقوبت و مشورت با شرع می‌ایستد و دروغ نمی‌گوید. فیلم در اینجا به‌سرعت در سراشیب خرافات سقوط می‌کند. فیلم اخلاق و تربیت انسان‌ها را عاملی برای عدم دروغ‌گویی معرفی نمی‌کند، بلکه ترس از عقوبت و آخرت و بالاخره مذهب را به‌عنوان راه حلی برای عدم دروغ‌گویی مطرح می‌کند.
 

توسل به قرآن برای کشف حقیقت
 

قهرمان فیلم، نادر برای کشف حقیقت نه به وجدان راضیه بلکه به قرآن متوسل می‌شود. او از راضیه می‌خواهد که در مقابل دختر راضیه ثمیه و دختر نادر ترمه به قرآن قسم بخورد که هل دادن نادر باعث سقط فرزندش شده. دستاویز قراردادن قرآن برای کشف حقیقت، دگرباره ارزش‌گذاری بر مذهب و نه دستگاه قضایی، نهادینه کردن مذهب و نه وجدان افراد برای کشف حقیقت و راست‌گویی، محور حرکت نادر است. به ویژه آنکه نادر که در زندگی فردی در فیلم آدمی نسبتاً غیر مذهبی و مدرن معرفی شده، می‌خواهد راضیه درمقابل دو دختر قسم بخورد و در واقع نهادینه کردن مذهب و ابزاری کردن آن در گوشه گوشه فیلم هویداست.
 

فرودستان تحقیرشده در فیلمنامه
 

نشان دادن اختلاف طبقاتی و فرودست در میان برخورد بین دو خانواده نادر و حجت نمایان می‌گردد. ضعف اساسی فیلم‌نامه آنجا هویدا می‌گردد که طبقه فرودست را با نوعی خودکم‌بینی، حقارت و عدم اعتماد به نفس در هم می‌آمیزد. و درست خصوصیات عکس آن را مثل اعتماد به نفس، تلاش برای کشف حقیقت را برای نادر شخصیت طبقه متوسط فیلم قائل است.
 

حجت یک مرد عصبی‌ست و سال‌ها در کفاشی کار می‌کرده، بالاخره کارفرما او را بیرون می‌کند و شکایت‌هایش هم به جایی نمی‌رسد، امروز بیکار است و زیر بار قرض طلبکاران. احساس حقارت او در فیلم‌نامه بار‌ها در این جمله او که «مگه ما آدم‌های فقیر آدم نیستیم» قابل لمس است. فیلم استفاده ابزاری از قرآن و مذهب را تا آنجا پیش می‌برد که حجت به مدرسه ترمه می‌رود و از خانم معلم می‌خواهد که به قرآن قسم بخورد که دروغ نمی‌گوید.
 

دست بزن مردان فیلم
 

نه تنها در این فیلم مردان دست بزن دارند، بلکه در فیلم «درباره الی» این همسر گلشیفته فرهانی است که با او درگیری فیزیکی پیدا می‌کند. در «جدایی نادر از سیمین»، نادر، راضیه را با هل دادن از خانه بیرون می‌کند. در این فیلم حجت همسر راضیه وقتی متوجه می‌شود که همسرش ایستادگی می‌کند و حاضر به قسم خوردن به قرآن و گرفتن پول از نادر برای طلبکاران نیست، «به خود‌زنی» می‌پردازد. کارگردان شاید به خیال خود از «زن‌زنی» مرد به «خودزنی» مرد رسیده، اما این هیچ از خشونت‌طلبی مردان نمی‌کاهد. «خودزنی» تفاوتی با «دگرزنی» ندارد. زن وقتی شاهد هر کدام از این‌هاست، قربانی این خشونت است و در مورد دوم آزار روحی بسیار می‌بیند.
 

سخن آخر، زن مدرن و زن سنتی
 

این فیلم از نظر نقش زن نکات مشابهی با فیلم «آرامش در حضور دیگران» (به کارگردانی ناصر تقوایی، فیلمنامه غلامحسین ساعدی) دارد که در پیش از انقلاب ساخته شده است. در فیلم «آرامش در حضور دیگران»، شکاف بین سنت و مدرنیته در زن سنتی (همسر سرهنگ) و زنان مدرن (دختران سرهنگ) حضور ملموسی دارند. اما فیلم در پایان به تحسین زن سنتی می‌پردازد. دختران مدرن سرهنگ، که پرستار بودند، تنها در شهر تهران زندگی می‌کردند و روابط آزاد جنسی داشتند، در پایان فیلم سرنوشت تلخی دارند. یکی خودکشی کرد و دیگری سرنوشت بهتری نداشت. در پایان فیلم همسر سرهنگ با دادن آب (آب در اسطوره‌های ایرانی نماد زنانگی است) به سرهنگ در بیمارستان به نوعی جاودانگی رسید.

در «جدایی نادر از سیمین»، زن مدرن فیلم، سیمین مورد شماتت قرار می‌گیرد که با تقاضای طلاق بنیان خانواده و آینده دخترش را ویران می‌کند. اما زن سنتی فیلم راضیه است که غیر مستقیم مورد ستایش است. او با آویزان شدن به مذهب، حتی در مقابل خواست شوهرش و «خودزنی» او ایستادگی می‌کند و دروغ نمی‌گوید، در جامعه‌ای که دروغ و ریا سراپای جامعه را فراگرفته: مرد مدرن فیلم، نادر و فرزندش ترمه هم دروغ می‌گوید، این زن سنتی فیلم است که مذهبش باعث پاکیزگی و تطهیر اوست. این نگاه روشنفکران ما نسبت به زن سنتی و ستایش آن در مقابل زن مدرن تازگی ندارد، فیلم «آرامش در حضور دیگران» نیز نمونه بسیار خوبی از نگاه سنتی مردانه به زن مدرن است.

نویسنده این یادداشت، هویت زنانه در سینمای ایران را بین هشت فیلم (موج نو) پیش از انقلاب و هشت فیلم سینمای پس از انقلاب تا دهه ۹۰ میلادی در رساله دانشگاهی خود در آلمان مورد کنکاش قرار داده است.

ایمیل پانته‌آ بهرامی:
pantea. bahrami@yahoo. com
 

در همین زمینه:
::پانته‌آ بهرامی در رادیو زمانه::