حضور چهارپایان در فیلم، وقتی نقشی غیر اصلی را بازی میکنند، اغلب رنگی نمادین و نشانهگذار به خود میگیرد. گربهی زشت و بیمویی که “گلوریا”* در فیلمی به همین نام از آپارتمانش بیرون میاندازد، تنها حیوان خانگی مرد همسایه نیست که مزاحم او شده، بلکه تمثیلی از رابطهی “مشمئزکننده”ای است که این زن ۵۸ ساله با مردی “خیانتپیشه” دارد. حیوان ناقصی که مینا در فیلم “گربه معیوب” برای فرار از تنهایی و انزوای اجتماعی خود در آلمان به خانه میآورد، همین کارکرد را دارد. این موجود کریه، نماد رابطهی زناشویی ناهنجار میان شخصیتهای اصلی فیلم است: کیان، متخصص بیهوشی، که در آلمان بزرگ شده و از آنجا که در یافتن همسری مناسب در آن کشور موفق نبوده، به گروه مردان مجردی میپیوندد که از برونمرز به خانوادههای خود در ایران “سفارش زن” میدهند.
ناگفته پیداست که موافق شیوهی سنتی همسریابی در ایران، زنان خانواده عهدهدار انجام این ماموریت میشوند. در فیلم “گربه معیوب” نیز، مادر کیان آستینها را بالا میزند و پس از پرسوجوهای بسیار سرانجام دختری اصفهانی را برای پسر برومند خود برمیگزیند: مینا. این کارشناس رشتهی برق، خود نیز در جستجوی همسری ایدهآل است و پس از آشنایی و اختلاط با چند خواستگار داخلی و سرخوردن از آنها، به اولین کاندیدای خارجنشین خود، کیان، پاسخ مثبت میدهد. به این ترتیب مینا و کیان که هر دو از مرز سنی ۳۰ گذشتهاند، بدون شناخت کامل از یکدیگر، ازدواج میکنند. تازهداماد که نگران از دستدادن شغل خود در بیمارستان است، بلافاصله پس از برگزاری مراسم عروسی، عازم آلمان میشود.
آغاز ماجراها
شروع زندگی مشترک این زوج تحصیلکرده در کشوری بیگانه، با آغاز جر و بحثهای بیپایان ناشی از تفاوتهای فردی و فرهنگی میان آن دو همراه است. ورود گربهی کذایی که به قول فروشنده “عیب ژنتیکی” دارد، به درگیریها دامن میزند، هر چند که این زوجِ بیگانه از خود و از دیگری، هر روز تلاش تازهای را از سر میگیرد تا از انتظارات، تردیدها و ناامیدیهای خود بکاهد و زندگی هماهنگی را با شریک قانونیاش طرح بریزد.
سوسن گردانشکن، کارگردان فیلم، با روایت تصویری داستان زندگی مینا و کیان، به موضوعهایی میپردازد که در سینمای آلمان اغلب به تقویت پیشداوریها و بروز سوءتعبیرهای تبعیضآمیز در جامعه انجامیده است؛ مقولاتی مانند مرد شرقی، زن سفارشی، ازدواج تحمیلی، هنجارهای سنتی … . گردانشکن بااینحال میکوشد با بازنگری در این مفاهیم، از شِماهای قالبی فاصله بگیرد و برداشتی عینی از روابط و ماجراها به دست دهد.
سوءتفاهمهای فرهنگی
وضعیت مینا در این چارچوب پیچیدهتر جلوه میکند؛ او هم باید با فرهنگی بیگانه آشنا شود و هم به مردی غریبه که با او زیر یک سقف روزگار میگذراند، خو بگیرد. این امر بر رابطهی جنسی میان زوج جوان، اثری منفی میگذارد و کیان را که از ارضای امیال جنسی خود باز مانده، در برخورد با همسرش جریتر میسازد، با این که ابتدا میکوشد خواست مینا را در همآغوشی با او رعایت کند. این کارشناس رشتهی برق از آنجا که هنوز به زبان آلمانی مسلط نیست، در پیداکردن شغلی درخور شکست میخورد و در نتیجه وقت خود را در روز به خرید و پخت و پز، اسکایپ با دوستان در ایران، خواندن زبان آلمانی، شنا در استخر نزدیک خانه و رفتن به دیسکو میگذراند. گردانشکن در هر یک از این “لوکیشنها” برخوردهای متفاوت ناشی از دو فرهنگ ناهمگون را برجسته میکند و همزمان با نشاندادن واکنشهای معترضانهی کیان، ویژگیهای شخصیت او را هم رقم میزند. این پزشک تازهکار هرچند آرام و نرمخو جلوه میکند، ولی از آنجا که خصلتهای کلیشهای مرد شرقی (خشونت، اقتدارگرایی، زورگویی…) را در خود نهادینه کرده، گاهی کنترل از دست میدهد و با بروز کوچکترین سوءتفاهمی، درصدد “تنبیه” مینا برمیآید. مثلا در اوج یکی از درگیریها، درِ اتاق خواب را به روی او به این دلیل که به تنهایی و بدون اجازه به دیسکو رفته، قفل میکند و مانع خروجش از خانه میشود. مینا در پی این مجازات ناعادلانه، قفس گربهی معیوب را برمیدارد و کیان را به قصد بازگشت به ایران ترک میکند.
تبدیل دیدی دوگانه به یگانه
گردانشکن ماجراهای این نخستین فیلم بلند خود را اغلب از زاویهی دید مینا به تصویر میکشد، هر چند که در ابتدا دوربین دیدگاههای هر دو شخصیت را دنبال میکند: در آغاز فیلم، نماهای مراسم خواستگاری مینا در ایران و جستجوی همسر از سوی کیان در آلمان، همزمان و با مونتاژی ماهرانه نشان داده میشود. در حالیکه نماهای متوسط و باز (مدیوم و لانگ شات) برگزاری مهمانی خواستگاری در اصفهان را مستند میکند، جریان همسریابی در آلمان اغلب در نماهای بسته (کلوزآپ) که تصویر درشت چهرهی درماندهی کیان را در کادر دارد، نشان داده میشود. در این نماها دوربین حتی از استفاده از شگرد رورز شات (Reverse Shot نمایش طرفی که در حال حرفزدن است) صرفنظر میکند. در نتیجه تنهایی، انزوا، و استیصال کیان در نماهای نزدیک برجسته میشود و تماشاگر میتواند تصمیم او را برای سفارشدادن “زنی پستی” از ایران منطقی ارزیابی کند.
این شیوهی برابر نمایش وضعیتها و موقعیتها، ولی با ورود مینا به آلمان تغییر میکند و ماجراها اغلب از زاویهی دید او مطرح میشوند. از اینرو، درک شخصیت کیان و واکنشهای مسئلهسازش، تنها در قالب تصاویر کلیشهای مرد شرقیِ حسود، خشن و زورگو محدود میماند. با اینحال گردانشکن میکوشد، با تاکید بر واکنشهای بازنگرانهی کیان، که هر بار، پس از درگیری و بحث و جدل به اشتباه خود پی میبرد و در صدد دلجویی از مینا برمیآید، از تایید و تقویت خصلتهای قالبی فاصله بگیرد.
روایت برعکس
گردانشکن که ۴۰ سال دارد و تاکنون فیلمهای مستند بسیاری را کارگردانی کرده، در رابطه با موضوع فیلم خود و ازدواجهای سنتی ایرانی میگوید:
«من در غرب با این تلقی که عاشقشدن و داشتن رابطهی عشقی، موفقیت زندگی زناشویی را تضمین میکند، بزرگ شدهام. به همینخاطر برایم تعجبآور بود که اغلب در اطرافم میدیدم زندگی مشترک زوجهایی که با عشق ازدواج کرده بودند، هماناندازه موفق یا ناموفق بود که زندگی مشترک زوجهایی که زن از طرف خانوادهی مرد انتخاب شده بود. در این جور روابط ابتدا ازدواج است و بعد عشق. در روابط غربی، اول عشق است، بعد ازدواج.» این سینماگر که در کاسل بهدنیا آمده و در آلمان و فرانسه تحصیل کرده، با تاکید بر این که در فیلمش قصد طرح “تز خاصی” را ندارد، میگوید: «من فقط خواستم یک داستان عشقی را، برخلاف شیوهی رایج بازگویی آن در سینما، به طور برعکس تعریف کنم.»
“گربه معیوب” برای نخستین بار در بخش برلیناله ۲۰۱۸ اکران شد. نقشهای اصلی این فیلم را پگاه فریدونی (مینا) و هادی خانجانپور (کیان) بر عهده دارند. این فیلم تا کنون به چندین جشنوارهی بینالمللی فیلم دعوت شده و از ۴ اکتبر در سینماهای آلمان به نمایش در میآید.
بیشتر بخوانید: