با حضور محمد خاتمی در پای صندق رأی نهمین دوره مجلس بحث‌ها و جدل‌های سیاسی بین منتقدان، مخالفان و موافقان او بالا گرفته است. دفتر محمد خاتمی، وعده داد تا وعده داد که به‌زودی در مورد شرکت وی در انتخابات توضیح می‌دهد.

در روز ۱۵ اسفند نامه‌ای به قلم رئیس جمهوری سابق بر خروجی‌ وب‌سایت شخصی او قرار گرفت تا به گمانه‌زنی‌ها در مورد دلایل شرکت کردن وی پایان دهد.

 
آنچه مشخص است بخشی از مخاطبان اصلی این نامه، گردانندگان و بازدیدکنندگان وب‌سایت  کلمه نزدیک به میرحسین موسوی هستند. خود خاتمی به این امر اذعان دارد که پاسخ او امکان دارد برای طرفداران او قانع‌کننده  نباشد.
 
به هر روی بسیاری بر این باورند که شرکت خاتمی، بعد از انتخابات ریاست جمهوری بحث‌برانگیز سید محمد خاتمی در بخشی از نامه خود می‌گوید: “اقدام من از منش و بینش سیاسی و فکری من و آن چه به آن باور دارم و پای‌بندم ریشه می‌گیرد.”
 
دلبستگی به نظام
 
 محمد خاتمی بارها در سخنان خود از دلبستگی‌اش به نظام سخن به میان آورده و با عملکرد خود این موضوع را به اثبات رسانده است.
 
در جریان اعتراضات دانشجویی سال ۱۳۷۸ که به دنبال حمله به کوی دانشگاه تهران روی داد، در حالی که دانشجویان معترض در اعتراض به توقیف روزنامه سلام و حمایت از اصلاحات دوم خرداد به خیابان‌ها ریختند، و خواهان حمایت محمد خاتمی از خود شدند، رئیس جمهوری در صحنه نبود تا روزی که اعتراضات سرکوب شد و گروه کثیری از دانشجویان به بند کشیده شدند و هزینه‌های گزافی به آنان تحمل شد.
 
خاتمی با شرکت خود پیامی برای حکومت دارد مبنی بر اینکه اگرچه ما به شیوه برگزاری انتخابات انتقاد داریم ولی از نظام و آرمانهای آن دست بر نخواهیم داشت
 
کشته شدن عزت الله ابراهیم‌نژاد، فرشته علیزاده، تامی حامی فر، اکبر محمدی و دستگیری و شکنجه وحشیانه دست کم ۳۰۰ دانشجو مانند احمد باطبی، اکبر محمدی، منوچهر محمدی ومیثم لطفی توسط نیروهای امنیتی و اطلاعاتی نمونه آشکار هزینه‌ای بود که به جنبش دانشجویی تحمیل شد ولی باز خبری از خاتمی نبود که نبود. [۱] [۲]
 
خاتمی بار‌ها نشان داده است در حمایت از نیروهای منتقد نیز جناحی و حزبی عمل می‌کند. زمانی که اعتراضات دانشجویی بخشی از نیروهای به زعم حکومت ساختارشکن را در بر گرفت خاتمی خود را از آن جریان کنار کشید، چون اعتقاد او به نظام و جمهوری ولایت فقیه بر کسی پوشیده نیست و این اعتقاد قلبی اوست.
 
 از سوی دیگر، خاتمی همواره در عرصه سیاست با دیگر نیروهای درون نظام تفاوتی آشکار داشته است. همواره دلبسته و همواره به آرمان‌های این نظام پایبند بوده و یک شبه و تنها به خاطر منافع اقتصادی و گروهی این دلبستگی را ظاهری نشان نداده است.
 
در بخشی از این نامه، رئیس جمهوری سابق می‌نویسد: ” من از موضع اصلاحات و در جهت نگاه‌داشت روزنه‌های اصلاحطلبی که آن را مهم‌ترین و بلکه تنها راه سربلندی کشور و دست‌یابی به آرمان‌های اصیل انقلاب و تأمین حقوق مردم و مصالح ملت می‌دانم و نیز برای دفعمخاطرات و تهدیدهای درونی و بیرونی اقدام کرده‌ام.”
 
 خطر جنگ و پیام به حکومت
 
 تهدید‌های گاه‌وبی‌گاه مقامات اسرائیلی و آمریکایی به همراه تحریم‌های کمرشکن اقتصادی به ایران همه دوست‌داران ایران را نگران کرده است.
 
بحث پیرامون اجماع و اتحاد اپوزسیون خارج و داخل کشور و تحرکات نیروهای مخالف نظام محمد خاتمی و تمامی نیروهای معتقد به حکومت را نگران کرده و به‌ فکر انداخته است تا راهی برای جلوگیری از سقوط و فروپاشی بیندیشند
 
محمد خاتمی از این غائله مستثنی نیست. شکی نیست که گروه تندرویی در رژیم خواهان حمله نظامی به ایران هستند تا همانند دهه ۶۰ با سرکوب مخالفان و منتقدان معتدل و میان‌رو راه‌های سد شده در برابر راه جمهوری اسلامی را بشکنند و در توجیه ناکارآمدی دستگاه مدیریتی حکومت در اداره کشور تمامی تقصیرها را به گردن دشمنان نظام و جنگ تحمیلی بیندازند.
 
خاتمی با شرکت خود پیامی برای حکومت دارد مبنی بر اینکه اگرچه ما به شیوه برگزاری انتخابات انتقاد داریم ولی از نظام و آرمانهای آن دست بر نخواهیم داشت. محمد خاتمی به شیوه خود به مسائل سیاسی می‌نگرد، او نمی‌خواهد با ساختارشکنان حتی به‌طور مقطعی همراهی کند، حتی اگر این همراهی یک تحریم ساده انتخاباتی باشد و یا حمایت از یک حرکت اعتراضی محدود در داخل کشور.
 
از سوی دیگر، بحث پیرامون اجماع و اتحاد اپوزسیون خارج و داخل کشور و تحرکات نیروهای مخالف نظام محمد خاتمی و تمامی نیروهای معتقد به حکومت را نگران کرده و به‌ فکر انداخته است تا راهی برای جلوگیری از سقوط و فروپاشی بیندیشند. [ ۳ [
 
محمد خاتمی همچنان امیدوار
 
 او امیدوار است، امید به بازگشت به قطاری (نظام) که او را سالهاست از آن پیاده کرده‌اند، قطاری که امروز، راه دیگری برای خود برگزیده است و به هیچ صراطی هم مستقیم نیست.
 
راه سرکوب در داخل، اختناق، استبداد، یاغی‌گری و گردن‌کشی در برابر جامعه بین المللی، فساد و ناکارآمدی دستگاه جمهوریِ ولایت فقیهی، ذهن محمد خاتمی را به خود مشغول کرده است. محمد خاتمی نیک می‌داند این راه به ناکجاآبادی منتهی خواهد شد که پیش از این صدام حسین، قذافی، بن علی و مبارک پیمودند و این اواخر بشار اسد در حال پیمود آن است.
 
محمد خاتمی به شیوه خود به مسائل سیاسی می‌نگرد، او نمی‌خواهد با ساختارشکنان حتی به‌طور مقطعی همراهی کند، حتی اگر این همراهی یک تحریم ساده انتخاباتی باشد و یا حمایت از یک حرکت اعتراضی محدود در داخل کشور
 
دلبستگی او به نظام بر او تکلیف می‌کند که در انتخابات حتی اگر نمایشی شرکت کند و توجیهی عقلانی از دید خود ارائه دهد. امید به اصلاح و تعیین خطی درست از دید او باعث شده در هر مناسبت مذهبی و سیاسی خود را موظف به بیان راهکار برای دستیابی به واژه موهوم “مردم سالاری دینی” کند. اما غافل از آنکه ولی فقیه مدت‌هاست او و یاران نزدیک او را در صحنه وارونه شطرنج سیاسی با جبر و اجبار کیش و مات کرده است.
 
هاشمی رفسنجانی که پس از دوم خرداد عالیجناب سرخ‌پوش نام گرفته بود، حال به جهت نزدیکی به دیدگاه‌های اصلاح طلبانه خاتمی مورد غضب نظام قرار گرفته و زمزمه پیاده کردن او از قطار نظام از پیش تر نیز به گوش می‌رسید. خاتمی خواهان بازنگاه داشتن در این قطار است تا در زمان مقتضی با چانه‌زنی و مذاکرات سیاسی به نتیجه دلخواه برسند.
 
انتخابات بی رمق و حتی با خاتمی
 
 انتخابات ۱۲ اسفند برگزار شد، با رقابتی بدون رقیب و عدم رعایت قواعد بازی، انتخاباتی که اگرچه وزیر کشور، محمد نجار آن را با مشارکت ۶۴ درصدی اعلام کرد، ولی در کلان‌شهر‌ها از جمله تهران این مشارکت در پایین‌ترین سطح خود ارزیابی شده است بر اساس آمار به دست آمده میزان مشارکت مردم در مناطق شمال تهران به مرز ۳۰ درصد رسید که یک رکورد محسوب شده است. در خوشبین‌ترین آمار به میزان مشارکت در تهران ۴۰ و در سراسر کشور ۵۸ درصد ارزیابی شده است.  [۴]
 
محمد خاتمی برخلاف فشار‌های داخلی از جانب طرفدارن خود برای اعلام تحریم انتخابات تنها به بیان برگزاری انتخاباتی آزاد و رقابتی و شرایط آن آزادی زندانیان سیاسی- برداشتن حصر رهبران جنبش سبز- آزادی رسانه‌ها بسنده کرد، و از حق قانونی خود (شرکت در انتخابات) چشم‌پوشی نکرده است.
 
 باید پذیرفت انتخابات حقی است که هر حکومت حتی سرکوبگر‌ترین آن همانند جمهوری اسلامی در اختیار مردم قرار می‌دهد. جدا از عادلانه بودن یا نبودن آن، تقلبی و نمایشی بودن یا نبودن آن، هر کس بنا به خواست خود مختار است در آن شرکت کند و از این حق خود بنا به نگرش و دیدگاه خود استفاده کند.
 
اگربه نظام جمهوری اسلامی باور نداریم و شرکت در آن را نیز بیهوده می‌دانیم، باید شرایط و قواعد بازی دموکراسی را از هم اکنون در میان خود تمرین کنیم. تاختن به خاتمی گره‌ای از مشکل بزرگ کشور یعنی “استبداد دینی” باز نخواهد کرد، زیرا آن کس که باید تصمیم آخر را بگیرد و راه درست را برگزیند ، تصمیم خود را گرفته و راه درست را برگزیده است؛ مردم ایران راه دستیابی به آزادی، دمکراسی و رعایت حقوق بشر را برگزیده‌اند. این راهی است که دهه‌هاست طی می‌کنند و آن را تا پایان خواهد پیمود.
 
پا‌نویس‌ها :