خبر همه جا پيچيده بود. صدها ساعت ويدئو و فايل صوتى از فساد مالى گسترده در استان كمپانيا (در مركز ايتاليا).
كمتررسانه اى درمورد آن مينوشت و هيچكس نميدانست اين حجم عظيم اطلاعات چطور در رسانههاى اجتماعى ميگردد. وقتى سايت “فن پيج” اطلاعات مرتبت را منتشر كرد همه چيز روشن شد. استان كامپنيا به مركزيت شهر ناپل يكى از متراكمترين ( به لحاظ جمعيتى كه در هر متر مربع زندگی میکنند) شهرهاى جهان است و همواره با معضل دفن زباله و مديريت پسماند مواجه بوده است. تعدادی از روزنامه نگاران جوان با همکاری چند تن از زندانیان آزاد شده كه دوران محكوميتى را به علت همكارى با گروههاى مافيايى به نام مافياى زباله گذرانده بودند دعوت به همكارى کردند و موفق شدند ساعتها مکالمه و ویدئو ضبط کنند از پشت پرده همدستی شهرداران و معاونان رده چندم شهرداری و شرکتهای حمل و نقل و حتی سیاستمدارانی در احزاب مختلف با پیمانکاران حمل و دفن زباله. این مدارک نشان میداد که چطور با خریدن زباله از کشورهای اسکاندیناوی و پراکندن آن در جنگل و کوهپایهها و یا دفن در شرایط غیراستاندارد، این گروهها درآمد سرشاری را به جیب میزنند. رشوه و اختلاس و همدستی در فسادی سازمان یافته که بوی گندش از زباله ها بیشتر بود. این رها سازی زباله در طبیعت سلامت بسیاری از ساکنان این مناطق را دچار مشکل کرد و جنبشهای بزرگی برای مخالفت با این مافیا درایتالیا شکل گرفت که هنوز نیز فعال است.
در تولید زباله کجای جهان ایستادهایم
مطابق آمار، ایرانیان روزانه ۴۰ هزار تن زباله تولید می کنند و از این حجم تنها ۸ درصد آن بازیافت می شود. در استان های شمالی ایران به تنهایی، البته نه در فصل اوج مسافران، روزانه بیش از ۷۰۰۰ تن زباله تولید می شود. رئیس شورای اسلامی شهر تهران اعلام کرد که روزانه یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان هزینه برای جمع آوری و ساماندهی ۹۰۰۰ تن زباله تولید شده در تهران صرف می شود.
در تهران تفاوت بسیار فاحشی میان تولید زباله در شمال و جنوب شهر وجود دارد. شمال شهر تهران تقریبا دو برابر مناطق جنوبی شهر زباله تولید می کنند. هزینه های اعلام شده توسط مسئولان مدیریت پسماند، معمولا تنها بخش دیده شده و قابل محاسبه تولید زباله است.
بر اساس پژوهش های انجام شده در مراکز مطالعاتی هر تن زباله به طور متوسط ۴۰۰ تا ۶۰۰ لیتر شیرابه تولید می کند که یکی از آسیب رسان ترین موارد آلوده کننده طبیعت است. خصوصاً در کشوری مانند ایران که تفکیک زباله در بسیاری موارد حتی در مورد زباله های بی خطر خانگی و بیمارستانی هم اتفاق نمی افتاد. هر تن زباله همچنین حدود ۴۰۰ متر مکعب گاز گلخانه ای تولید میکند و به این ترتیب شیرابه در خاک و منابع آب زیرزمینی و چاه ها نفوذ میکند و گازهای گلخانه ای هوا را آلوده میکند و انباشتگی زباله رها شده از چند جهت به طبیعت آسیب می زند.
چه میزان آب برای تولید زباله هدر می دهیم
برای تولید تمام محصولاتی که به دور ریخته می شود حجم عظیمی آب صرف شده است. با یک محاسبه ساده می توان به اعدادی از هدررفت آب دست یافت که درمقایسه نیاز امروز ایران به آب بسیار قابل توجه است. در سال ۱۳۹۴معاون محیط زیست انسانی سازمان حفاظت محیط زیست اعلام کرد که سالانه ۱۷۰ میلیون تن پسماند عادی و ۲۰۰ تن پسماند ویژه و سموم کشاورزی درایران تولید می شود. رقمی تقریبا ۱۰ برابر پسماندهای خانگی. با درنظر گرفتن اینکه حدود ۹۲ درصد آب مصرفی در ایران در بخش کشاورزی صرف می شود می توان در مقایسه روشن کرد که چطور نیمی از این آب برای محصولات کشاورزی بکار می رود که تبدیل به زباله میشوند.
ایرانیان سالانه ۳۵میلیون تن غذای دورریز دارند که ۳۰ درصد مربوط به گندم و نان است، ۲۵ درصد آن مربوط به میوه و سبزی است، ۱۰ درصد مربوط به برنج و ۱۵ درصد آن مربوط به روغن است. اما تولید داخلی تنها یک بخش از مصرف داخلی ما را تامین می کند در همین مثال ها برای واردات غلات، ۲,۵۸ میلیارد دلار سالانه هزینه میشود و ایران وارد کننده حجمی معادل ۱۶,۵ میلیون تن غلات در سال است. این حجم بالای دور ریز یعنی هدر دادن سرمایه ملی آب در بخشی که تولید می کنیم و بودجه و سرانه سالانه در نظر گرفته شده برای واردات در دور ریختن آنچه که وارد می کنیم. در مورد دورریزهای پلاستیکی و حتی آشغال های الکترونیکی هم می توان آب هدر رفته را با عنوان آب مجازی محاسبه کرد. با تعیین مقدارآب مجازی محصولات کشاورزی وغ یرکشاورزی می توان روش هایی را برای حفاظت از منابع آبی وهمین طور اجرای مدیریتی موثر درحیطه انتخاب استراتژی تولید و تجارت غذا وکالاهای مصرفی دیگر و حتی برنامه ریزی در کاشت و برداشت های منطقه ای لحاظ نمود.
درست است که تک تک شهروندان می توانند با در نظر داشتن الگوی صحیح مصرف و اولویت بندی الزامات خرید، از هر دسته و گروه نقش موثری در تعدیل و کنترل این هدررفت سرمایه ملی داشته باشند اما شهروندان در واقع حلقه انتهای این زنجیره هستند. در ایران سازمان های بسیاری متولی حوزه کشاورزی و صنایع مواد غذایی اند. بخش اول مسئولیت متوجه این گروه است برای برنامه ریزی و ضرورت سنجی بازار و هماهنگی تولید و مصرف. کیفیت محصولات تولید شده و همینطور کیفیت بسته بندی آن به لحاظ حفظ مواد فاسد شدنی نیز بسیار قابل اهمیت است. توسعه کشاورزی به شکل پایدار تنها در مدیریت مصرف آب خلاصه نمی شود. بخش مهم دیگرآن در پیوند با چه و چگونه تولید کردن است.
چه کسانی از زباله پول در می آورند
در تمام مراحل جمع آوری و تفکیک و فروش بخش های قابل بازیافت زباله ها میلیاردها تومان پول وجود دارد. پیمانکاران بسیاری در قرارداد با شهرداری ها با مسئولیت جمع آوری و تفکیک و فروش زباله های خشک میلیاردر شده اند. این گروه حتی شرایط اقتصادی کارخانه هایی که به مواد اولیه این بخش وابسته اند را تحت تاثیر قرار داده اند. در یک نمونه دبیر سندیکای کاغذ و مقوای ایران در موردتاثیر بازیافت در صنعت کاغذ توضیح می دهد: “صنعت کاغذ ایران وابسته به مقواهایی است که از خیابان جمع میشود و مسئولان باید برای کسانی که از بازیافت استفاده میکنند، تفاوت بیشتری قائل شوند. تشکیلات شورای عالی پسماند با کندی پیش میرود و محل خرجکرد هزینههای دریافتی توسط شهرداری به عنوان پسماند باید مشخص شود. متاسفانه دکان برخی در سازمان پسماند است و مواد اولیه چند دست میگردد تا به کارخانههای تولید برسد.”
تفکیک زباله های تر و خشک هنوز در بسیاری از نقاط ایران در مبدا انجام نمی شود و این حجم عظیم زباله های مخلوط نیازمند دستان کارگران است. کارگرانی که اغلب کودکان زیر سن قانونی کار و یا کارتن خواب ها و افراد کم بضاعتی هستند که بدون کمترین امکانات مانند دستکش و ماسک وغیره به ابتدایی ترین شکل ممکن کار تفکیک را در سوله ها و یا زمین هایی در کمربندهای اول یا دوم شهرها انجام می دهند. درحالی که حتی شیوه سوخت زباله هم در بسیاری از کشورهای پیشرفته به حداقل رسیده و با تفکیک انواع زباله در مبدا پروسه بازیافت را به حداکثر مقدارممکن رسانده اند، ما در ایران با تفکیک زباله های خشک و تر نیز دچار مشکلات جدی هستیم. کمپوست هم از راه های دیگر استفاده از زباله است و همینطور استفاده از زباله های خانگی به عنوان سوخت برای تولید انرژی. گروه های بسیاری از پیمانکاران هستند که از این وضعیت سود می برند و درصدی را هم بابت قرارداد به شهرداری ها پرداخت می کنند و درست به همین دلیل به هیچ کس پاسخگو نیستند. در بخش بازچرخانی فاضلاب ها در کشورهایی مانند ژاپن و یا آلمان آب تا بیش از ده بار بازچرخانی می شود و به لحاظ اقتصادی استفاده از آب شرب در بخش صنعت و کشاورزی توجیه ندارد .سالانه در ایران یک میلیارد و ۲۰۰میلیون مترمکعب پساب تولید می شود و تعداد تصفیه خانه موجود تنها جوابگوی تصفیه فاضلاب ۱۸ میلیون نفر جمعیت است. این نیاز وجود دارد و به شکل دیگر تامین می شود. کافی ست به اخبار و گزارش های سازمان کشاورزی نگاهی بکنیم تا روشن شود چه بخش عظیمی از کشاورزی حاشیه شهرها امروز مستقیما با فاضلاب آبیاری می شود. پلاستیک و فلز و شیشه و کاغذ و قطعات الکترونیکی که توسط کارگران و به شکل دستی تفکیک می شوند نه تنها سلامت این افراد و ساکنان منطقه را در معرض خطر قرار می دهد بلکه پروسه دفن و مدیریت پسماند را نیز بسیار کند می کند. به این ترتیب زباله روب های سازمان یافته توسط مافیای زباله با ماشین های تفکیک زباله شهرداری ها و با کارگرانی که شهرداری از حضورشان آگاه است به توافق می رسند و شهرداری ها وکارخانه های نیازمند به این مواد اولیه همگی بر این کثافت در جریان چشم می بندند و سهم خودشان را دریافت می کنند.
در نمونه مافیای زباله درایتالیا، این شرکت ها زباله های خانگی و الکترونیکی را از کشورهای شمال اروپا خریداری می کنند و برای دفن و یا سوزاندن و یا بازیافت آن به شیوه استاندارد پول دریافت می کنند و در عوض با رها سازی آن در طبیعت و حاشیه شهرها بخش زیادی از پول را به جیب می زنند. خانواده های زیادی از ساکنان این مناطق با همکاری بخش های دانشگاهی و بهداشتی منطقه و همین طور فیلم برداری های داوطلبانه شبانه از مجریان این موضوع و برگزاری سمینار و پخش فیلم و عکس سعی کردند در مورد این آسیب و خطراتی که منطقه و سلامت ساکنانش را تهدید می کند اطلاع رسانی کنند. جریان باز رسانه و وجود قوانین شهروندی در این حوزه به این افراد در پیشبرد اهدافشان بسیار کمک کرد.
درست است که راهکارهای مدیریت پسماند در همه جای جهان با مشکلاتی مواجه است اما استفاده از تکنولوژی و سرمایه گذاری در این بخش و فرهنگ سازی آموزش در مورد مصرف روزانه شهروندان، می تواند از آسیب های بیشمار آن و سودجویی گروه های سازمان یافته مافیای در درازمدت جلوگیری کند.
در همین زمینه
من چند سال پیش قصد داشتم مرکزی برای بازیافت زباله الکترونیکی( E – Waste) را
در ایران تاسیس کنم. دو دستگاه هم اختراع کرده بودم یکی برای بازیافت بورد الکترونیک
و مدار چاپی و یکی هم برای باطری ها و خازن ها. هر دو دستگاه کاملا مکانیکی بود و با
نیروی دست انسان کار میکرد و با وجود دستی بودن راندمان بالایی داشتند.
خلاصه اینقدر اذیتم کردند و مجوز ندادند و رشوه خواستند که از خیرش گذشتم. آخر هم
گفتند مجوز برای صنایع آلاینده نمیدهیم. گفتم این شکل از فرایند تولید که من در نظر دارم
کاملا ایزوله است و آلودگی را 100% کنترل میکند . قبول نکردند. من هم ناچار از خیرش
گذشتم.
تولید بر اساس توسعه پایدار (مثل صنایع بازیافت) در ایران یعنی پشیمانی و ورشکستگی.
علاف / 29 August 2018