اخیراً موزه‌ی لاکمای لس آنجلس، نمایشگاهی تحت عنوان «عرصه‌ی روزهای تهی» از آثار هنرمندان ایرانی برگزار کرده و فرصت خوبی را فراهم آورده تا هنر معاصر ایران به مخاطبان خارجی معرفی شود. این نمایشگاه که ۱۶ اردیبهشت‌ سال جاری گشایش یافته تا ۱۸ شهریور برپاست.

آثار شجاع آذری در موزه لاکمای لس‌آنجلس

«عرصه‌ی روزهای تهی» جایی است که هنر گذشته و امروز ایران به هم می‌رسد: نمایشگاهی از آثار تاریخی و معاصرِ هنر ایران که در آن‌ بر سیرِ زمان از گذشته به حال تأکید شده است. برای مخاطبان جهانی، این نمایشگاه از منظرِ چگونگی گفتمان هنرمندان ایرانی پیرامون مسائل سیاسی حاکم بر حکومت و دین در خلق امر نو جالب توجه است. این نمایشگاه با به نمایش گذاشتنِ ۱۲۵ اثر هنری در انواع رسانه‌ها از جمله عکاسی، نقاشی، مجسمه‌سازی، ویدئو، پوستر، کارتون‌های سیاسی، انیمیشن و نسخه‌های مصور تاریخی سعی دارد به این هدف دست یابد. از این میان، ۶۰ کار از مجموعه دائمی لاکما انتخاب شده که بسیاری از آن‌ها اخیراً به طور اختصاصی برای این نمایشگاه گردآوری شده است.

اثری از سیامک فیلی‌زاده در موزه‌ لاکمای لس‌آنجلس

در این نمایشگاه، آثار در ۴ گروهِ زمانی طبقه‌بندی می‌شود: آثاری از کتاب‌های مصور دوران صفوی (قرن ۱۷ – ۱۸م)، عکس‌های دوران قاجار (قرن ۱۹م)، آثاری از سال‌های پایانی حکومت محمدرضا شاه پهلوی در دهه‌ی ۴۰ و ۵۰ شمسی، و آثاری از انقلاب تا به امروز. هم‌چنین این نمایشگاه در دو محور موضوعی «شاهان – پهلوانان» و «قدسین – شهیدان» نیز می‌توان دسته‌بندی کرد. هر دوی این محورها نیز در هنر معاصر ایران هم‌پوشانی دارند و حتی از دهه‌ی چهل شمسی به بعد به ندرت به عنوان شکلی از تفسیر سیاسی و اجتماعی ظاهر شد و بیشتر جنبه‌‌هایی از هنر پاپ‌آرت‌ پیدا کرد و گاه در نمونه‌های ارتجاعی‌اش جنبه کیج به خود گرفت.

اثری از کاوه گلستان در موزه‌ لاکمای لس‌آنجلس

«عرصه‌ی روزهای تهی» قصد دارد نشان دهد که نه تنها فرهنگ ایرانی چند بُعدی است، بلکه هنرمندان ایرانی با ارجاع به گذشته، هم‌چنان به خلق استعاره‌های بصری جدید برای توصیف زمان حاضر ادامه می‌دهند.

هنرمندان حاضر در این نمایشگاه عبارتند‌ از: سیامک فیلی‌‌زاده، فریدون آو، فتانه دادخواه، پرویز تناولی، شیرین نشاط، شجاع آذری، رامین حائری‌‌زاده، کاوه گلستان، علی ‌اکبر صادقی، رضا مافی، سیا ارمجانی، یاسمین سینایی، شادی قدیریان، صادق تیرافکن، کوشنا نوابی، خسرو حسن‌زاده، بهمن جلالی، نیکزاد نجومی، ملکه نائینی، کورش گلناری، شاهپور پویان، کاظم چلیپا، فرشید مثقالی، حبیب الله صادقی، عباس (عطار)، مریم زندی، احمد عالی، اردشیر محصص، نورالدین زرین کلک، فرامرز پیلارام، شارلر حسین زنده‌رودی، محسن یزدی‌پور، رعنا جوادی، نیوشا توکلیان، تهمینه منزوی و پویا افشار.

اثری از ملکه نائینی در موزه‌ لاکمای لس‌آنجلس

این نمایشگاه به همت لیندا کاماروف، ترتیب داده شده است. او کیوریتور هنر اسلامی و رئیس بخش هنر خاورمیانه‌ی لاکماست. دکتر کاماروف از سال ۱۹۹۵ این سمت را بر عهده دارد. در همین زمینه، نمایشگاه‌های پیشین او در لاکما عبارت‌اند از:

  • میراث چنگیزخان: هنر و فرهنگ درباری در غرب آسیا (۲۰۰۳م.)
  • یک افسانه از دو فرش ایرانی (۲۰۰۹م.)
  • عطایای سلطان: پیشکش‌‌های هنری در دربار حکومت‌های اسلامی (۲۰۱۱م.)

گفتنی است، کتابی نیز با مقدمه‌ی لیندا کاماروف به همراه مقالاتی از شیلا کنبای، شیدا دیانی، حمید کشمیرشکن، ولی محلوجی، شبنم گلخندان، شادی جوادی و ساندرا ویلیامز در کنار این نمایشگاه رونمایی شده است.

اثری از نیوشا توکلیان در موزه‌ لاکمای لس‌آنجلس

درباره‌ی نمایشگاه گفت‌وگویی با خانم کاماروف داشتم که در ادامه می‌خوانید:

موزه‌ی لاکما از چه زمانی شروع به جمع‌آوری کلکسیونی از آثار هنرمندان ایرانی کرده و به چه خاطر وجود چنین مجموعه‌ای برای موزه اهمیت داشته است؟

موزه‌ی لاکما گردآوریِ آثارِ هنری خاورمیانه را برای افزودن به مجموعه‌ی تاریخی‌ خود از سال ۲۰۰۶م آغاز کرد. امروز گنجینه‌ی ما شامل ۳۵۰ اثر می‌شود که نیمی از آن‌ متعلق به هنرمندان ایرانی است.

تمِ بخشی از آثار نمایشگاه «عرصه‌ی روزهای تهی» به پیش از انقلاب ۱۳۵۷ نظر دارد و سوژه‌ی بخشی از آثار هم مربوط به خودِ انقلاب است. در میان این دسته از آثار، چه عنصرِ قابلِ توجهی برای شما وجود دارد؟

نمایشگاه شامل آثاری از سال ۱۵۳۰میلادی تا به امروز است. به غیر از یک مورد همه‌ی کارها به هنرمندان ایرانی تعلق دارد. من شخصاً خیلی به اثر کلاژِ رامین حائری‌‌زاده علاقه دارم. این کلاژ ترکیبی از روزنامه‌های ژانویه ۱۹۷۹ [دی‌ ۱۳۵۷] است. بازدیدکنندگان نمایشگاه نیز مشخصاً، به سری آثار سیامک فیلی‌زاده تحت عنوان «زیرزمین» علاقه‌ی ویژه‌ای نشان داده‌اند.

در نمایشگاهِ حاضر، رسانه‌های هنری‌ای شاملِ فیلم، انیمیشن، کاریکاتور و نقالی هم وجود دارد. لطفاً کمی درباره‌ی این رسانه‌ها و هنرمندانش توضیح دهید.

ما ویدئو را به نمایشگاه اضافه کردیم که امروز بخش مهمی از هنر معاصر شناخته می‌شود. سه تا از انیمیشن‌ها متعلق به دهه‌ی هفتاد میلادی [۵۰ شمسی] است که توسط کانون پرورش فکری تهیه شده است. چهارمین کار هم یک نقالی‌ست؛ اثری معاصر که در آن رستم پهلوان، ناگهان خود را در تهرانِ قرن ۲۱ می‌بیند.

– مشخصاً تمِ نمایشگاه چیست؟

تم نمایشگاه درباره‌ی تداخل گذشته و حال هنر ایران است. می‌توان گفت از قرون وسطی به این سمت، ایرانی‌ها در دست‌کاریِ زمان خبره شده‌اند. برای مثال در نگارگری‌های شاهنامه در قرن ۱۷میلادی که کشته‌‌شدنِ اژدها به دست گشتاسپ را روایت می‌کند، پهلوان با لباس و سبیل زمانه‌ای نشان داده می‌شود که این نقاشی در آن دوران کشیده شده (سال ۱۶۰۵م). یا نمونه‌ی بارزترش وقتی گشتاسپ پس از پیروزی، برای موفقیتی که نصیبش شده، شکرگزاری می‌کند می‌بینیم که فرمِ بدنش به هنگام دعا نشان می‌دهد که او یک مسلمان است و حتی المان‌هایی وجود دارد که نشان می‌دهد او شیعه است. در حقیقت افسانه‌‌ی گشتاسب در دوران شاه عباس صفوی به گونه‌ای تغییر داده می‌شود تا از سوی حکومت قابل پذیرش باشد. بنابراین عنصر گذشته با توجه به زمان حال، به روز شده است.

هنرمندان ایرانی برعکسِ همین مسئله را در قرن بیستم انجام دادند. این بار آن‌ها سعی کردند حال را در گذشته پنهان سازند. نمونه‌اش آثار کاوه گلستان در مجموعه‌ی «دیو و دد» است؛ (محصول سال ۱۹۷۶). او عکس‌هایی از شخصیت‌های دوران قاجار را ترکیب‌ کرده، اما منظور او انتقاد از رژیم گذشته‌ی قاجار نیست بلکه مخاطبش رژیم پهلوی است. اردشیر محصص هم در مجموعه‌‌ آثاری در سال ۱۹۷۸ با عنوان زندگی در ایران از شمایل دوران قاجار برای توصیف رژیم پهلوی استفاده می‌کند. این بخش در فصل اول کاتالوگ نمایشگاه به خوبی تشریح شده است.

وقتی به آثار ارائه شده در نمایشگاه نگاه می‌کنیم، به نظر می‌رسد یک نگاه شرقی بر مجموعِ نمایشگاه غالب است. اگر بخواهم واضح‌تر بیان کنم، در عمده‌ی این آثار، اِلمان‌هایی از فرهنگ ایرانی به چشم می‌آید. این در حالی است که می‌توان اینگونه نتیجه‌گیری کرد که توجه قابل‌ملاحظه‌ای که شمای غربی‌ به هنر شرق نشان می‌دهید، ناشی از جذابیت‌های امر اگزوتیکِ نهفته در این قبیل آثار است. در حالی که هنر جهان شمول، قائم به ذات خود است؛ نه اینکه با ترفند اِلمان‌های شرقی- ایرانی یا حتی تِرِندهایِ سیاسی-اجتماعیِ روزِ جامعه، جذابیتِ‌ کاذبی را برای مخاطب غربی دست و پا کند. نظر شما در این باره چیست؟

مطمئن نیستم که منظور شما از کلمه‌ی اُرینتال (شرقی) دقیقاً چیست؟ اما به نظرم برای هنرمندان ایرانی طبیعی است که تصاویر و ایده‌هایی از فرهنگِ امروز و گذشته‌ی خود را در هنرشان ادغام کنند.

– شما کارها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

اگر منظور شما از ارزیابی این است که آثار چگونه برای مجموعه انتخاب شده است، باید بگویم که من آثار را بر اساس جذابیت بصری و تطابق‌شان با موضوع نمایشگاه انتخاب کردم.

 چگونه است که چنین نمایشگاه‌هایی بدون آنکه ارتباطی بین دولت‌ها برقرار باشد، برگزار می‌شود؟

چرا باید دولت‌ها نگران برگزاری نمایشگاه‌های هنری باشند؟ این زمانی لزوم پیدا می‌کند که از موزه‌های ملی اثری قرض گرفته شود.

  آیا برای این نمایشگاه نشست‌های پژوهشی هم برگزار می‌شود؟

اگر منظورتان کنفرانس است؛ خیر.

  لاکما روابط فرهنگی‌اش را با هنرمندان ایرانی در آینده گسترش خواهد داد؟

ما مجموعه‌ی خود را گسترش می‌دهیم و تلاش می‌کنیم آثار هنری بیشتری از ایران جمع‌آوری کنیم.

بیشتر بخوانید: