بخش فرهنگ زمانه در گفتوگو با رضا علامهزاده درباره سینما و انتخابات مجلس شورای اسلامی – رضا علامهزاده هم فیلمساز است و هم نویسنده. پیش از انقلاب سه فیلم را کارگردانی کرد که از آن میان “دار” جایزه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را از آن خود کرده است. او در سالهای دهه ۶۰ خورشیدی به هلند مهاجرت کرد.
کتاب “سراب سینمای اسلامی ایران” که نخستین بار توسط انتشارات نوید در آلمان منتشر شد، در آن زمان بحثبرانگیز بود و توجه بسیاری را برانگیخت. از او علاوه بر این کتابهای “غوک”، “تابستان تلخ”، “آلبوم خصوصی”، “سیاحتنامه محرمانه” و نیز “وصیتنامه ققنوس” منتشر شده است.
[لینک: دانلود کتاب “سراب سینمای اسلامی ایران، پدف”]
“مهمانان هتل آستوریا” ساخته رضا علامهزاده نخستین فیلم بلند سینمایی در تبعید به شمار میآید. پس از نمایش این فیلم در سینماهای اروپای مرکزی بود که سینمای تبعید به عنوان یک ژانر اهمیت پیدا کرد. “جنایت مقدس” و “تابوی ایرانی” از تازهترین آثار علامهزاده بهشمار میآیند. از او همچنین به تازگی “دستی در هنر، چشمی بر سیاست” توسط شرکت کتاب در آمریکا منتشر شده است. این کتاب خاطرات زندان رضا علامهزاده است.
در آخرین هفتهای که به نهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی باقی مانده با آقای رضا علامهزاده گفتوگویی انجام دادهایم درباره درخششهای سینمای ایران بهرغم سانسور و همچنین اصلاح سیاسی و اجتماعی که اکنون از نظر شما میگذرد:
موفقیتها و افتخاراتی را که هر چندگاه نصیب سینمای ایران میشود چگونه میتوان توضیح داد؟
سینماى ایران در آغاز شکوفائى و رهیافت به عرصه جهانى بود که انقلاب اسلامى رخ داد و براى یک دهه رشد آن را متوقف کرد. سپس با ارائه یک سینماى مبتذل مذهبى تلاش شد براى سینماى اسلامى الگوسازى شود که حاصلش یک مشت فیلم شد که سالهاست در زبالهدانى سینماى ما ریخته شده. من در کتاب “سراب سینماى اسلامى” فیلمهاى اسلامى دهه اول پس از انقلاب را با دقت و جزئیات آوردهام که اگر کسى علاقمند باشد مىتواند به آن مراجعه کند.
شکست تئورى سینماى اسلامى در عمل از یکسو، و شناخت فیلمسازان خلاق ما از راههاى دور زدن سانسور اسلامى از سوی دیگر، موجب شد که سینماگران آگاه ما بتوانند هر از چندگاه رشتهی گسیختهى سینماى ما را با ساختن فیلم ارزشنمدى که ریشه در سابقه پیش از انقلاب داشت دنبال کنند. سینمائى که گهگاه در عرصه جهانى افتخارآفرین مىشود، بدون حتى یک استثناء، متعلق به همین باریکهراهى است که سینماگران خلاق ما توانستهاند تاکنون باز نگاهش دارند.
توضیح من به طور خلاصه این است که سینمای ما ظرفیت جهانی شدن داشت و اگر رژیم اسلامی سد راهش نمیشد تاکنون افتخارات بسیار بیشتر از اینها برای ما ایرانیها آفریده بود.
تابوی ایرانی، کار تازه رضا علامهزاده
آیا شما اعتقاد دارید که سینما میتواند یک سویه اعتراضی داشته باشد؟
البته که معتقدم. همین امروز هم علیرغم همهى فشارها به فیلمسازان ما در وطن، این سویه را به روشنى مىتوان دید.
کانون اعتراض در سینمای ایران اکنون کجاست؟
اول در عدم همسخنى با مسئولان سینمائى کشور است. دورهى نه چندان کوتاهى داشتیم که در آن بسیارى از چهرههاى سرشناس سینماى ما به گونهاى مستقیم یا غیر مستقیم در توجیه سانسور حرف مىزدند. حالا سالهاست که صابون سانسور چنان به جامهى خود آنان هم خورده است که دیگر جز دار و دسته رژیم کسى از سانسور دفاع نمىکند.
دوم در گردهمائى اهالى سینماست؛ در نهادى که دست رژیم در آن اگر نگوئیم کوتاه است دستکم براى هر کارى باز نیست. منظورم همین “خانه سینما”ست که امروز دارد بر سر بود و نبودش تلاش میکند.
و سوم در جشنوارههای جهانی است. یادتان باشد که برای بیش از یک دهه جشنوارههای جهانی مکانی برای جلوهفروشی رژیم اسلامی بود. حالا چند سال است که به همت موضعگیری صریح فیلمسازان برجستهای مثل رخشان بنیاعتماد و جعفر پناهی جشنوارههای جهانی به محلی برای اعتراض به سیاستهای ضد فرهنگی رژیم بدل شدهاند.
آیا با سینمای زیرزمینی ایران آشنایی دارید؟
گمان نمیکنم با ساخت چند فیلم معدود که به شکل غیر رسمی ساخته شدهاند بتوان از یک سینمای زیرزمینی حرف زد. وقتی از سینما حرف میزنیم یعنی از یک شیوه فیلمسازی که محصولات قابل ارائهی نسبتاً زیاد داشته سخن میگوئیم، نه از یکی دو فیلم یا از چند صحنه در این یا آن فیلم.
بسیار خوب، اما این پرسش پیش میآید که برای دور زدن سانسور، آیا اصولاً میتوان با امکانات اندک و محدودیتهای زیاد فیلم ساخت و کار خوبی هم از کار درآورد؟
گاهی پیش آمده که کسانی توانستهاند با امکانات اندک، فیلم خوبی بسازند اما واقعیت این است که سینما هنر بسیار پرخرجی است و اگر چند استثناء را کنار بگذاریم برای ساختن فیلم خوب حداقلی از امکانات فنی و مالی ضرورت دارد.
شما هم نویسندهاید و هم سینماگر و از آغاز با کانون نویسندگان ایران برای آزادی بیان تلاش میکردید. کانون را عملاً منحل کردهاند. خانه سینما را هم اکنون میخواهند منحل کنند. نبود نهادهای سیاسی و صنفی چه پیامدی بر آفرینش هنری میتواند داشته باشد؟
اولین تأثیرش تنها ماندن هنرمند و اثر هنریش است در مقابل ماشین سانسور و کنترل حکومت. طبیعی است نیروی جمع در مقابله با موانع، بسیار بیشتر از جمع جبری افراد همان جمع است. ترس حکومتهای خودکامه از تشکلهای صنفی – حالا سیاسی به جای خود – از همین “نیروی جمع” است.
تأثیر دیگری که به ذهنم میرسد، بر هنرهائی است که برای خلقشان نیاز به همکاری هنرمندان مختلف است مثل تئاتر و سینما. تشکلهای صنفی اصلیترین محل دیدار، گفتوگو و همفکری میان فیلمنامهنویسان، کارگردانان، بازیگران و عوامل فنی است که در نبود این تشکلها محفلهای خصوصی جای آن را خواهند گرفت که معمولاً نمیتوانند جای خالی تشکلهای صنفی را از نظر کیفی پر کنند.
اصلاحات در معنای حرکتِ به دور از خشونت در مبارزه برای تغییر نظام
سومین و شاید به یک معنا مهمتر از همه، احساس همبستگی و همسرنوشت بودن در بین هنرمندان است که اجازه نمیدهد در شرائط مأیوسکننده، هنرمندان از آفرینش هنریشان باز بمانند.
در یک تحلیل کلی، انتخابات مجلس به عنوان نخستین انتخابات بعد از کودتا و همچنین بحرانهای سیاسی و تحریمها نقطه عطفی را رقم خواهند زد. چشمانداز شما چیست؟ آیا میتوان به اصلاحات هنوز امید داشت؟
انتخابات در جمهوری اسلامی از روز اول با تزویر و ریا آغاز شد و این ماجرا در انتخابات ریاست جمهوری اخیر چنان عریان شده که دیگر خوشباورترین افراد هم اعتمادی به صندوق رأی در این حکومت ندارد. تردید ندارم انتخابات آینده سردترین انتخابات در تمام عمر جمهوری اسلامی خواهد بود. اینکه این سردی جلوهای هم داشته باشد با نه بسته به نحوه برخورد مردم است که پیشبینی رفتارشان در شرائط فعلی از همیشه مشکلتر است.
به نظر نمیرسد شما به “اصلاح” حکومت امیدی داشته باشید…
لغت “اصلاحات” در گفتمان سیاسی امروز ایران دستکم به دو معنای دور از هم مصرف شده، و همچنان میشود. اگر منظور از این لغت این باشد که رژیم جمهوری اسلامی دارای ساز و کاری است که میتواند از داخل اصلاح شود این نظر، نادرستیاش را دستکم پس از سر آمدن اولین دورهی ریاست جمهوری محمد خاتمی به اثبات رساند.
اما اگر منظور حرکتِ به دور از خشونت در مبارزه برای تغییر نظام باشد – در مقابل تغییر ناگهانی و انقلابی رژیم – باید بگویم که بشریت امروز پس از تجربهی انقلابات پیاپی در قرن گذشته که عموماً به نتایجی خلافِ اهداف اعلام شدهشان انجامیدند، دستکم تا وقتی خلافش ثابت نشود اصلاحات به معنای اخیر را مطمئنترین راه برای عدم تکرار دیکتاتوری و رسیدن به دموکراسی میشناسد.
آقای علامهزاده عزیز، از اینکه به ما وقت دادید، سپاسگزارم.