۲۲خرداد ۱۳۸۸ یک نقطه عطف در تاریخ ۳۳ ساله جمهوری اسلامی به شمار می‌آید. چرا که پیش از این اگر چه حکومت مخالفان بسیاری داشت اما شمار کسانی که به صورت مستقیم رهبر جمهوری اسلامی را هدف نقد قرار دهند کم شمار بود. پیش از این بسیاری از منتقدان و مخالفان رهبر جمهوری اسلامی در داخل کشور به حبس و حصرهای طولانی مدت محکوم شدند.

آیت الله منتظری از جمله منتقدان رهبر جمهوری اسلامی بود که چندین سال حصر غیرقانونی را به خاطر انتقاد علنی از آقای خامنه‌ای تحمل کرد. احمد زیدآبادی روزنامه نگار ایرانی هم تنها به خاطر نامه نوشتن به رهبر جمهوری اسلامی بدون ذکر عنوان مقام معظم، سه سال حبس را تحمل کرد.
 
شخصیت سازی برای رهبر
 
آقای خامنه‌ای از زمان قرار گرفتن در مسند عالی‌ترین مقام جمهوری اسلامی با بحران مشروعیت و محبوبیت در میان مراجع تقلید و بزرگان حوزه‌های علمیه و مردم روبه‌رو بوده و هیچ‌گاه نتوانسته است جایگاه و نقش کاریزماتیک آیت‌الله خمینی را به دست آورد، اما گروهی از نزدیکان او در تلاش هستند تا این ضعف بزرگ را با بزرگ‌نمایی در شخصیت او جبران کنند.
 
هاشمی رفسنجانی که خود نقشی غیرقابل انکار در انتصاب آقای خامنه‌ای به رهبری جمهوری اسلامی دارد، در سال‌های گذشته، او را شخصیتی ساده‌زیست توصیف کرده بود که زندگی روزمره‌اش با قرض گرفتن می‌گذرد.
حال دو دهه پس از رهبر شدن خامنه‌ای، هاشمی در شمار حذف شدگان قرار گرفته و گروهی دیگر از روحانیون و شخصیت‌های سیاسی و نظامی عهده‌دار شخصیت‌سازی برای رهبر جمهوری اسلامی شده‌اند.
 
این کیش شخصیت و بزرگ‌ کردن رهبر جمهوری اسلامی از  روزهای بعد از انتخابات سال ۱۳۸۸ فزونی گرفته است. در نخستین ماه‌های بعد از انتخابات فیلمی در فضای مجازی منتشر شد که در آن علی سعیدی امام جمعه قم، مدعی شد: رهبر جمهوری اسلامی به هنگام تولد خود ذکر یا علی گفته است.
 
تعریف و تمجید‌ها از آیت‌الله خامنه‌ای بعد از انتخابات سال ۱۳۸۸ شدت بیشتری گرفت و بسیاری از روحانیون و فرماندهان نظامی ویژگی‌هایی در رهبر جمهوری اسلامی کشف کردند
 
تعریف و تمجید‌ها از آیت‌الله خامنه‌ای بعد از این شدت بیشتری گرفت و بسیاری از روحانیون و فرماندهان نظامی هر یک ویژگی‌هایی در رهبر جمهوری اسلامی کشف کردند. “قدرت پیش بینی فوق العاده”، “ساده زیستی”، “پاک‌دستی” و “توانایی‌های خارق‌العاده و فوق بشری” از جمله ویژگی‌هایی است که از سوی حامیان آقای خامنه‌ای عنوان شده است.
 
در تازه‌ترین مورد این شخصیت‌سازی‌ها، سردار جعفری فرمانده سپاه پاسداران جمهوری اسلامی، گفته است: “بر اساس نظر سنجی که سپاه انجام داده است، ۸۰ درصد مردم طرفدار اصول انقلاب و نظام و رهبری هستند.”
 
به گزارش خبرگزاری شبستان که به مرکز امور فرهنگی مساجد ایران وابسته است، سردار جعفری هیچ‌گونه اطلاعاتی از جزئیات این نظرسنجی ارائه نداده و مدعی شده است: “رابطه عاطفی و قلبی که بین رهبری و مردم در نظام اسلامی وجود دارد در حال حاضر و به‌خصوص بعد از فتنه ۸۸ در سطح بالایی قرار دارد.”
 
افول روحانیت در ایران
 
این اظهارات در شرایطی بیان می‌شود که فضای سیاسی ایران در دو سال گذشته شاهد انتقادهای تندی نسبت به آقای خامنه‌ای است. به گونه‌ای که برخی از انقلابیون و شخصیت‌های درون نظام نیز به جمع منتقدان رهبر جمهوری اسلامی پیوسته و تلویحی از او خواسته‌اند که از شهروندان عذرخواهی کند.
 
با این حال به دلیل محدودیت‌های موجود در ایران، در سال‌های گذشته هیچ گونه نظر سنجی غیردولتی در ایران صورت نگرفته تا جایگاه روحانیت و به ویژه رهبر جمهوری اسلامی در افکار عمومی را نشان دهد.
 
آخرین نظرسنجی صورت گرفته که به سفارش سازمان ملی جوانان صورت گرفت و به بازداشت مدیران موسسه آینده انجامید، حکایت از کاهش شدید اعتماد مردم و به ویژه جوانان ایران به روحانیت داشت
 
آخرین نظرسنجی صورت گرفته که به سفارش سازمان ملی جوانان صورت گرفت و به بازداشت مدیران موسسه آینده انجامید، حکایت از کاهش شدید اعتماد مردم و به ویژه جوانان ایران به روحانیت داشت.
 
بر اساس یافته‌های این پژوهش، سه چهارم جوانان براین نظر بوده‌اند که روحانیان نتوانسته‌اند منزلت گذشته خود را حفظ کنند.حدود ۶۰درصد جوانان معتقدند که روحانیان برای جوانان حرف جدیدی ندارند.
 
سنجش نگرش‌ها و ارزش‌های ایرانیان (که در سال ۸۱ انجام شده است) نشان می‌دهد که حدود ۴۰ درصد از جامعه پاسخگویان از هیچ مرجعی تقلید نمی‌کنند. یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که هرچه سطح سواد افراد افزایش یافته، میزان اعتماد آنان به روحانیت کاهش یافته است.
 
در این پژوهش از میزان اعتماد اجتماعی نسبت به ۱۸ صنف و قشراجتماعی پرسش شده است و روحانیون رتبهٔ یازدهم را کسب کرده‌اند.
 
آیا دیکتاتور‌ها بیمارند؟
 
دیکتاتور‌ها از شخصیت و رفتارهای یکسان برخوردارند. نتایج پژوهش‌های روانی بر روی هیتلر، کیم جونگ ایل و صدام حسین نشان می‌دهد که شاخص‌های اختلال شخصیت در هر سه حاکم مستبد مشابه بوده است. بر اساس یافته‌های کولیج ترکیب شش اختلال شخصیتی، پارانویا، جامعه‌ستیزی، آزارگری، خود شیفتگی، اسکیزوفرنی و اسکیزوفرنی گونه، شخصیت حاکمان مستبد را نشان می‌دهد.
 
نتایج پژوهش‌های روانی بر روی هیتلر، کیم جونگ ایل و صدام حسین نشان می‌دهد که شاخص‌های اختلال شخصیت در هر سه حاکم مستبد مشابه بوده است
 
همچنین پژوهش‌های اشتروس در روان‌شناسی دیکتاتور‌ها نشان می‌دهد که حاکمان مستبد به پیروانی نیاز دارند که از آن‌ها تعریف کنند. این افراد دارای شخصیت وابسته هستند و از اعتماد به نفس پایینی برخوردارند.
 
 از هرگونه تغییری در اطراف خود می‌هراسند، نسبت به اطرافیان خود بدبین هستند و از طرز فکر روان‌پریشانه برخوردار بوده و اختلال شخصیت ظاهرسازی دارند.
 
آیا با این یافته‌های علمی و رفتارهای رهبر جمهوری اسلامی ایران و نزدیکان به او، می‌توان شخصیت آقای خامنه‌ای را مورد بررسی قرار داد و نشانه‌هایی از بیماری مشترک همه دیکتاتورها در او یافت؟
 
یک متخصص روان‌شناسی اجتماعی در گفت‌و‌گو با رادیو زمانه می‌گوید: حاکمان مستبد دچار بیماری اختلال شخصیت نیستند چرا که بیمار باید از درد ناشی از اختلال شخصیت رنج ببرد اما دیکتاتور‌ها چنین وضعیتی ندارد و این دیگران هستند که از رفتار‌های دیکتاتور آزار و آسیب می‌بینند.
 
او که ترجیح می‌دهد نامش در این گزارش عنوان نشود، ادامه می‌دهد: حاکمان مستبد دارای صفت شخصیتی اقتدارگرایانه هستند. این پژوهشگر که در سال‌های گذشته بر روی صفات شخصیتی افراد اقتدار گرا مطالعات بسیاری انجام داده است، می‌گوید: آدم‌های اقتدارطلب بسیار انحصارطلب و یا به اصطلاح سیاسی راست افراطی هستند. احساس امنیت ندارند و در شرایط پرتنش مدیریت بسیار ضعیفی دارند.
 
پژوهش‌های اشتروس در روان‌شناسی دیکتاتور‌ها نشان می‌دهد که حاکمان مستبد به پیروانی نیاز دارند که از آن‌ها تعریف کنند. این افراد دارای شخصیت وابسته هستند و از اعتماد به نفس پایینی برخوردارند. از هرگونه تغییری در اطراف خود می‌هراسند
 
به گفته او؛ اقتدارگرایان، پرخاشگرند، تحقیر می‌کنند، انعطاف ندارند، از تغییر نفرت دارند و در شرایط مبهم کم طاقت هستند و وضعیت پر ابهام آن‌ها را آزار می‌دهد و تنها در شرایطی که زمام امور را در دست دارند احساس امنیت می‌کنند.
 
او می‌گوید: اقتدارگرایان، روابط عاطفی بسیار سطحی و ذهن بسیار جزمی دارند و عقایدشان را تغییر نمی‌دهند. افراطی و بسیار خودمحور هستند و خودشان را محور و مرجع می‌دانند. در نتیجه تصور می‌کنند، تفکرشان از بقیه بهتر، رفتارشان از بقیه صحیح‌تر، و اهمیتشان در نظر خودشان از بقیه بیشتر است.
 
جامعه دیکتاتور پرور
 
استبداد و اقتدارگرایی حاکمان در ایران ریشه تاریخی دارد. هر‌گاه گروهی از سیاستمداران تلاش کرده‌اند تا راهی برای گذار به جامعه آزاد و دموکراتیک بیابند، حاکمان اقتدارگرا، از همه توان خود برای سرکوب این میل به دموکراسی بهره گرفته‌اند تا ایرانیان تجربه‌های ناکام متعددی را انباشت کنند. حال یک بار دیگر جامعه ایرانی با تجربه‌ای سرکوب شده برای گذار آرام به دموکراسی روبه‌رو است و حکومت اقتدارگرا راه را بر تحول‌خواهان بسته است.
 
این پژوهشگر در باره عوامل رشد اقتدارگرایی در ایران می‌گوید: “اقتدارگرایی با بنیان سنت‌گرایی و توزیع نامتوازن قدرت در خانواده ارتباط مستقیم دارد. هنگامی که فرهنگ جامعه مردسالار است و در خانواده تنها پدر منبع درآمد اقتصادی است، یک خانواده اقتدارگرا شکل می‌گیرد و این وضعیت مداوم در حال تکرار و تکثر است.
 
به گفته او، وضعیت رفاه اجتماعی و سبک فرزندپروری خانواده‌ها رابطه مستقیمی با بازتولید شخصیت‌های اقتدارگرا در جامعه دارد. هر چه که یک خانواده در تربیت فرزندانش آزادی‌های فردی و اجتماعی را محترم‌تر بشمارد، اقتدارگرایی هم امکان رشد کمتری می‌یابد.
 
او می‌گوید: یافته‌های پژوهشی نشان می‌دهد که در طبقات اقتصادی ضعیف و گروه‌هایی که سطح سواد و آموزش در آن‌ها پائین‌تر است، باز تولید صفت شخصیتی اقتدارگرایی بیشتر به چشم می‌خورد.
 
قدرت پیش بینی فوق العاده، ساده زیستی، پاک‌دستی و توانایی‌های خارق‌العاده و فوق بشری، ز جمله ویژگی‌هایی است که از سوی حامیان آقای خامنه‌ای عنوان شده است
 
به گفته او زیست در شرایط آنومی یا آشفتگی‌های اجتماعی به توسعه صفت شخصیتی اقتدارگرایی کمک می‌کند.
 
در چنین شرایطی مردم نسبت به ارزش‌های سنتی جامعه بی‌اعتقاد می‌شوند و ارزش‌های جدید هم نمی‌توانند همگانی و گسترده شوند برای همین جامعه دچار یک سرگشتگی می‌شود. در چنین شرایطی اقتدارگرایی امکان بروز و رشد پیدا می‌کند.
 
و می‌افزاید که در چنین شرایط اجتماعی مردم به قوانین اجتماعی پایبند نیستند، به خواسته‌های دیگران احترام نمی‌گذارند، بر خواست‌های فردی خود پافشاری می‌کنند و بنیان خودخواهی را پایه‌گذاری می‌کنند.
 
همین خودخواهی‌های فردی زمینه رشد و توسعه اقتدارگرایی در جامعه را فراهم می‌آورد. اقتدارگرایان در چنین شرایطی ارزش‌های فردی خود در جامعه را بسط می‌دهند و برای غلبه بر ناهنجاری‌ها و بی‌ارزشی‌های موجود در جامعه، ارزش‌های فردی خود را مسلط می‌کنند و زمینه توسعه حکومت اقتدار‌گرا را فراهم می‌کنند.
 
این پژوهشگر روان‌شناسی اجتماعی در پایان می‌گوید: آنچه که بیشتر نگران کننده است، حرکت شهروندان ایران به سمت تبدیل شدن به دیکتاتورهای کوچک است و ما مشاهده می‌کنیم که اقتدارگرایی صفت شخصیتی بسیاری از شهروندان ایرانی شده است.