عباس امیر انتظام، سخنگوی دولت مهندس مهدی بازرگان و یکی از اعضای جبهه ملی که در طول سالهای گذشته همواره از او به عنوان «قدیمیترین زندانی سیاسی در ایران» یاد میشد، صبح روز پنجشنبه ۲۱ تیر ماه در اثر ایست قلبی در سن ۸۶ سالگی درگذشت.
امیر انتظام که با پروندهسازی طرفداران سینهچاک ولایت فقیه به اتهام همدستی با آمریکا بازداشت و محاکمه شد، ابتدا در دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شده بود اما با تلاشهای مهندس بازرگان، حکم اعدام او به حبس ابد تقلیل یافت.
یکی از مدارکی که در دادگاه علیه عباس امیر انتظام ارائه شده بود، نامه سفیر وقت آمریکا در ایران بود که در آن، امیر انتظام با عنوان dear (عزیز) خطاب شده بود. او در کتاب خاطرات خود نوشته است که قبل از محاکمه، ۴۵۴ روز حبس انفرادی کشیده است.
عباس امیر انتظام اما تا پایان عمر در تلاش برای دادخواهی و اعاده حیثیت بود. او بارها از مقامهای قضایی خواسته بود در دادگاهی عادلانه و به شکل علنی محاکمهاش کنند تا بیگناهی یا گناهکار بودنش بر همگان آشکار شود اما دستگاه قضایی جمهوری اسلامی هرگز به این خواسته تن نداد و در مقابل، زمانی که امیر انتظام در حبس بود از او میخواست درخواست عفو یا آزادی مشروط کند که این خواسته نیز هیچوقت مورد قبول امیر انتظام واقع نشد.
گفتوگو با عبدالکریم لاهیجی
با درگذشت عباس امیر انتظام اما، آیا پرونده دادخواهی او بسته میشود؟ امیر انتظام چگونه قربانی شد، پرونده او چه سیری را طی کرد و جمهوری اسلامی چه بر سر او آورد؟
زمانه این پرسشها را با دکتر عبدالکریم لاهیجی، حقوقدان و مدافع حقوق بشر مقیم پاریس که وکالت عباس امیر انتظام را بر عهده داشته در میان گذاشته است.
آقای لاهیجی درباره آینده دادخواهی در مورد عباس امیر انتظام به زمانه میگوید:
«نه تنها این مورد، بلکه تمام فجایعی که در دوران جمهوری اسلامی و در زمان خلخالیها و محمدی گیلانیها و … رخ داده باید دادخواهی بشوند. مساله دادخواهی که الان خوشبختانه تبدیل شده است به یک جنبش دادخواهی، برای این است که در وهله اول حقیقت کشف شود و بعد اگر قربانی زنده است، خسارتهای مادی و معنویای که به او وارد شده، از طریق آن دولتی که امکان دادخواهی را فراهم آورده تامین شود و از همه مهمتر از او اعاده حیثیت شود.»
این مدافع حقوق بشر با تاکید بر ضرورت اعاده حیثیت از قربانیان بیعدالتی، تلاشها و کوششهای انجام شده در طی سالهای اخیر برای پیشبرد جنبش دادخواهی را به همین منظور میداند و میگوید:
«باید به مردم ایران، مردم دنیا و تاریخ ثابت بشود که امیر انتظام و امیر انتظامها قربانی بودند. قربانی دستگاهی جهنمی که در طی دوران حکومت خود هزاران نفر از نوع عباس امیر انتظام را لابهلای چرخدندههایش خرد کرده است و حتی نگذاشته صدای فریاد آنها به گوش مردم برسد.»
گفتوگو با عبدالکریم لاهیجی درباره عباس امیر انتظام و پرونده او را از اینجا بشنوید:
- در همین زمینه
در جریان دستگیری محمد رضا سعادتی از رهبران مجاهدین خلق حین انتقال اطلاعات به سفارت شوروی، ابتدا امیرانتظام از طریق رابطین سفارت آمریکا در جریان دیدار قرار داده می شود و او بدون اینکه بداند سعادتی اصلا چه کسی هست خبر دریافتی را به ریسش مهندس بازرگان میدهد و در نتیجه سعادتی بازداشت شد، بعد بعنوان انتقام از آمریکا ، گروه رجوی مخفیانه و به طور سری اشغال سفارت آمریکا را طراحی و بلافاصله مدارکی جعلی علیه امیرانتظام منتشر کردند، ریس دادگاه او هم اقای گیلانی بود که سه پسرش مجاهد بودند و حتی پیشنهاد ریاست جمهوری رجوی را هم در اوایل انقلاب ابن آقای گیلانی مطرح کرده بود، اینکه می گویند اتهام اصلی امیرانتظام امضای انحلال خبرگان است حرفی بی ربط است چون افرادی مثل محمد علی رجایی، حسن حبیبی و 15 وزیر دیگر دولت آن طرح را امضا کرده بودند ولی کسی کاری به هیچکدام آنها نداشت و حتی رجایی ریس جمهور هم شد .
مبارز قدیمی / 12 July 2018
با سرودن این شعر، درگذشت آقای عباس امیر انتظام، که صبح دیروز از دست روزگار راحت شد را، به اهل تاریخ تسلیت میگویم
شراب بازنگری
عباس امیر انتظام، که سمبل صبر بود، مانند زندگی خویش، مرد، صبور و آرام
این انقلاب و جهان به نقد تاریخی نیاز دارد، خرد با ادامه ی امروز، نمیشود همگام
به مرگ گفتم: من عینک ناسیونالیسم کور را، سالهای سال است که ندارم بروی چشم
این جهان، دوران گذار موقت را میکند سپری، بخشی از این مشگل است، توافق برجام
آری، من پرواز کبوتر هیچ خبری را تا سال ۲۰۲۵ میلادی، جدی نخواهم گرفت از بام
این انقلاب، نبوده است تئوری توطئه، بوده است یک برایند تاریخی، لذا باید که
شراب بازنگری آنرا، با دست تاریخی – جهانی، برداشت، و آینده بینانه، ریخت اندر جام
تاریخ سرودن: جمعه ۱۳ جولای ۲۰۱۸ برابر با ۲۲ تیر ۱۳۹۷ ساعت ۲۰ دقیقه ی بعد از نیمه شب
در ضمن، امروز، سالروز مرگ خلیل ملکی در سال ۱۳۴۸ است، و من، ترجیح میدهم که تمام این پدیدهها را – چپ، راست، میانه – با چشم تاریخی، جهانی نگاه نموده، آن دورهای دور را، از دریچه ی اینترنتی، و کاملا باز نگاه کنم، که میشود نگاه و تفکر تاریخی، و نه نگاه و تفکر سیاسی
ali dayyani / 13 July 2018
اینطور بنظر میرسد که “مبارز قدیمی” دچار فراموشی شده اند و یا خدای ناکرده جعل تاریخ میکنند، نگاهی به این کامنت کنید: “اتهام اصلی امیرانتظام امضای انحلال خبرگان است حرفی بی ربط است چون افرادی مثل محمد علی رجایی، حسن حبیبی و ۱۵ وزیر دیگر دولت آن طرح را امضا کرده بودند” و شما میگویید که رجایی “مکتبی” و حبیبی که کاندید حزب ارتجاعی جمهوری اسلامی برای ریاست جمهوری در مقابل بنی صدر بود خواهان انحلال مجلس خبرگان بودند و باند (اصلاح طلبان امروز) دانشجویان پیرو خط امام طرح مجاهدین را در “اشغال لانه جاسوسی” را اجرا کردند، هر چند ما سنی ازمون گذشته ولی هنوز دچار الزایمر نشدیم. خطاهای مجاهدین چه در ورود به فاز نظامی و بعد همکاری با صدام و حالا با اسراییل و عربستان و آمریکا محکوم است ولی موضوعات دور از واقعیت را به ریششان نبندیم
ارش / 13 July 2018
آرش عزیز ، من شما را ندیده ام ولی کاش قبل از ایراد اتهام به من در اینترنت جستجو می کردی چون همه جا نوشته اند که 17 تا 18 وزیر بازرگان طرح انحلال خبرگان را ا مضا کرده بودند، حتما اسامی هم در سایتی هست ولی مطابق نوشته کناب صخره سخت در صفحه 829 علاوه بر مرحوم رجایی که کفیل وزرات آموزش و پرورش بود افرادی مثل یدالله و عزت سحابی و حسن حبیبی هم آنرا امضا کرده بودند ولی ایرج مصداقی در همین سایت رادیوزمانه ذکر کرده که یکی از مجاهدین شاغل در سفارت ایران در سوید که بعدها عضو شورای ملی مقاومت هم شد به نام پرویز خزایی بعد از دستگیری امیرانتظام به گاو صندوق سفارت دست درازی کرده و دستخط امیرانتظام در مورد انحلال خبرگان را به دست قدوسی می رساند.***
در ضمن شما هنوز باور دارید چند دانشجوی یک لا قبا می توانستند سفارت آمریکا را ظرف 1 ساعت تصرف کنند بدون اینکه یک سازمان نیرومند آنرا طراحی و اجرایی کرده باشد
مبارز قدیمی / 14 July 2018
پس از تحقیق بیشتر من خطای خود را می پذیرم و شما درست فرمودید که حبیبی و رجایی نیز آنرا امضا کردند و چه تأسف بار است که کسانی همچون سحابی و دیگران چنین تهمتی بدین مرد (که با وی آشنا بودند، دیگر گروههای سیاسی که فقط از خروجی اطلاعات رژیم تغذیه میکردند) وارد کردند. در هر صورت روحانیت قرون وسطی ای بر آمده از پستوی های حوزه های علمیه با عقده هایی چرکین و انتقام از مدرنیسم مردم ایران را به قتلگاه بردند و آن با همکاری ملا های فکلی مثل ابراهیم یزدی و ناصر میناچی، علیاکبر معینفر و مصطفی چمران و عزت سحابی میسر شد، و بجز جناب بازرگان و عزیز انسان جناب ملکی هیچ کدام از ملت ایران پوزش نطلبیدند. تاریخ ایران از آنان بخوبی یاد نخواهد کرد
آرش / 15 July 2018
چقدر خوب بود کهدر این مقاله به نقش جریان چپ هم در جریان محکومیت امیرانتظام پرداخته
میشد. برای مثال
ارگان فدائیان خلق:
اگر دست انقلاب قارچهایی چون امیرانتظام را از سیاست عفونت زده و جاسوسخیز لیبرالی نروبد زهر سازش را به کام انقلاب میریزند. رای صادره مجازاتی انقلابی درخور خیانتهای اوست
بنتام / 18 July 2018