بیژن روحانی – با افزایش فشارهای مختلف برای تغییر حق انحصاری فرانسه در باستان‌شناسی ایران، دیپلمات‌های فرانسوی به این نتیجه رسیدند که باید واقع‌بین باشند و تا حد ممکن هرچه را که می‌توانند در این رابطه به نفع خود نجات دهند.

در این میان آرتور اوپهام پوپ، مورخ هنر آمریکایی و مخالف حق انحصاری فرانسه، با دیپلمات‌ها، وزارت امورخارجه و همچنین رییس باستانشناسی فرانسه ملاقات می‌کرد و جایگاه متزلزل فرانسه را به آن‌ها یادآور می‌شد. او همچنین از وزارت خارجه آمریکا خواست تا از طریق دانشگاهیان و جامعه باستان‌شناسی آمریکا علیه حق انحصاری فرانسه در باستان‌شناسی ایران فشار وارد کند.

در ابتدای سال ۱۹۲۷ ایران در آستانه منصوب کردن و به کارگیری ارنست هرتسفلد، باستان‌شناس آلمانی دانشگاه برلین، به عنوان مدیر عتیقات در کشور بود. او تحقیقاتی در برخی از مهم‌ترین محوطه‌های باستانی برای دولت ایران انجام داده بود. مقایسه این تحقیقات با کارهای فرانسوی‌ها، دستاوردهای اندک و ناچیز آن‌ها را مشخص می‌کرد. او فهرستی اولویت‌بندی شده از کارهای در پیش رو تهیه کرده بود. توانایی فنی و تکنیکی، علاقه‌مندی او به ایران و همچنین دوستان متنفذ فراوانی که داشت، از او یک چهره مناسب برای ریاست اداره عتیقات که به تازگی تشکیل شده بود می‌ساخت.

اما در آخرین لحظات با دخالت وزیر فرانسه این انتصاب انجام نشد.

 آندره گدار، باستان‌شناس فرانسوی

فرانسوی‌ها استدلال کردند که غرور ملی آن‌‌ها نمی‌تواند شاهد این پیروزی آلمانی‌ها آن هم به فاصله اندکی پس از جنگ جهانی اول باشد. وزارت خارجه فرانسه به تیمورتاش، وزیر دربار ایران، گفت که انتصاب این آلمانی می‌تواند تمام امیدهای ایران را برای تجدید نظر در حق انحصاری فرانسه بر باد دهد. تیمورتاش در پاسخ پیشنهاد کرد که اگر فرانسه حاضر باشد حق انحصاری خود را لغو کند، ایران نیز در عوض یک فرانسوی را به مدیریت اداره عتیقات منصوب خواهد کرد. وزیر امورخارجه فرانسه قویاً به دولت خود پیشنهاد کرد که این پیشنهاد را بپذیرند زیرا در غیر این صورت موقیعت فرانسه می‌توانست بدتر شود چون هم اجماع بین‌الملللی به ضرر فرانسه بود و هم با افزایش سطح سواد و ملی‌گرایی در بین ایرانی‌ها، خشم آن‌ها بیش از پیش علیه فرانسه برانگیخته می‌شد.

سرانجام این قرارداد جدید در پانزدهم اکتبر سال ۱۹۲۷ میلادی امضاء شد و مطابق آن انحصار فرانسه در باستان‌شناسی ایران به محض انتصاب یک متخصص فرانسوی پایان می‌یافت. این متخصص در ابتدا پنج سال به عنوان مدیرکل عتیقات در ایران زیر نظر وزیر مربوطه خدمت می‌کرد. سپس دولت ایران متعهد می‌شد که متخصص فرانسوی را به مدت بیست سال به کار گیرد.

اکنون سئوال این بود که کدام باستان‌شناس فرانسوی بخت این را خواهد داشت تا به این سمت منصوب شود؟ کمیسیون مشورتی حفاری‌های باستان‌شناسی در ایران، که یک کمیسسیون نیمه‌دولتی فرانسوی و مرکب از اعضای رسمی دولت و همچنین باستان‌شناسان بود، حتی پیش از آن‌که قرارداد جدید امضاء شود، جست‌وجو برای یافتن چنین فردی را آغاز کرده بود تا بتواند مانع از انتصاب هرتسفلد آلمانی شوند. در نوامبر سال ۱۹۲۷ آن‌ها آندره گدار، باستان‌شناس جوان فرانسوی را که قبلاً در عراق و افغانستان کار کرده بود پیشنهاد دادند. به اعتقاد آن‌‌ها گرچه او یک محقق برجسته نبود اما با هنرهای اسلامی آشنایی داشت، رفتار دیپلماتیک می‌دانست و می‌توانست مورد توجه رضا شاه نیز قرار گیرد. همسر او یدا (Yedda) نیز به باستان‌شناسی علاقه‌مند بود.

“عتیقات” ایران موضوع مناقشه بین قدرت‌های جهانی پس از جنگ جهانی اول 

زمانی که گدار آماده می‌شد تا برای به دست گرفتن سمت جدید خود در انتهای سال ۱۹۲۸ به ایران برود، رضاشاه به همراه ارنست هرتسفلد آلمانی مشغول بازدید از جنوب کشور بود. این امر سبب ناراحتی فراوان وزیر خارجه فرانسه شد، زیرا او می‌دانست که شاه حتماً از محوطه‌های باستانی نیز دیدن خواهد کرد. او در این خصوص نوشت که «گرچه رضا شاه بسیار مدرن و امروزی فکر می‌کند اما در عین حال بسیار به سنت‌ها و تاریخ کشورش احترام می‌گذارد». به اعتقاد وزیر خارجه فرانسه به جای هرتسفلد، آندره گدار فرانسوی می‌بایست در این سفر همراه رضا شاه می‌بود. گدار سرانجام در ژانویه ۱۹۲۹ به ایران رسید و به مدت بیست و چهار سال در مقام خود باقی ماند، که از موفقیت کمیسسیون برای یافتن فردی مناسب نشان داشت.

در این میان آرتور پوپ بسیار آزرده شده بود و خود رافردی درجه سوم احساس می‌کرد و اعتقاد داشت ایرانی‌ها احترام او را نگاه نداشته‌اند. وزیر معارف که پوپ زیر نظر او کار می‌کرد، بسیاری از پیشنهادهای پوپ در خصوص یک موزه ملی در ایران را متوقف و معطل کرده بود.

از سوی دیگر تیمورتاش نیز موقعیت آندره گدار را زیر ذره‌بین گذاشته بود. او در این مورد به ارنست هرتسفلد گفت که انتصاب آندره گدار به مدیریت اداره عتیقات، بهایی بود که برای خلاص شدن از شر حق انحصاری فرانسه می‌بایست پرداخت می‌شد و دولت ایران بسیار خوشحال بود اگر می‌توانست حقوق پنج ساله گدار را همین اول یک جا بپردازد تا اگر امکان داشت از دست او نیز خلاص شوند. اما طنز روزگار اینجا بود که آن کسی که خیلی زود از صفحه سیاست ایران ناپدید شد تیمورتاش بود، و گدار برای سال‌ها باقی ماند. با این‌حال نفوذ تیمورتاش تا مدت‌ها برجا بود. او در تشکیل انجمن حفاظت از آثار ملی و تدوین اساسنامه و اهداف آن دخیل بود، انجمنی که در طول دوران سلطنت پهلوی برای حفاظت و معرفی آثار تاریخی در ایران فعالیت می‌کرد.

پایان حق انحصاری فرانسه در باستان‌شناسی ایران به صورتی انجام گرفت که تمام طرف‌های درگیر در آن به نحوی راضی بودند. ایران در این میان بیشترین سود را به دست آورد زیرا دولت دیگر می‌توانست نفوذ و کنترل کامل بر محوطه‌های باستانی داشته باشد، گرچه هنوز هیچ باستان‌شناس ایرانی آموزش‌دیده‌ای برای این کار وجود نداشت. فرانسه هم توانسته بود از آن شرایط دشوار عبور کند و اکنون باستان‌شناسان فرانسوی هم در ایران و هم در مصر به عنوان مدیران کل عتقیقات در حال انجام مأموریت بودند. از سوی دیگر سایر کشورهای اروپایی و آمریکا نیز در این میان سود کرده بودند زیرا می‌توانستند به دنیال قراردادهای جدید باستان‌شناسی در کشوری باشند که تا پیش از آن به روی آن‌ها بسته بود. فصل جدیدی در باستان‌شناسی ایران در حال آغاز بود.

ادامه دارد

یادآوری: این گفتار و قسمت‌های آینده‌ آن بر اساس بخش‌هایی از کتاب «مذاکره برای گذشته» تنظیم شده است. با این حال این بخش و بخش‌‌هایی که به مرور در برنامه‌های «میراث فرهنگی زمانه» ارائه می‌شود تنها خلاصه‌ای از فصل‌های مربوط به ایران هستند و نباید به عنوان ترجمه کامل و مستقل بخش‌های این کتاب در نظر گرفته شود.

مشخصات کتاب:

James .F. Goode. 2007. Negotiation for the Past: Archaeology, Nationalism, and Diplomacy in the Middle East, 1919-1941. University of Texas Press.

در همین زمینه:

::بخش نخست: مذاکره برای گذشته::
::بخش دوم: امتیاز انحصاری فرانسه در باستان‌شناسی ایران::
::بخش سوم: مشروطه و دردسرهای فرانسه در باستان‌شناسی ایران::
::بخش چهارم: افول قاجاریه و رویکرد جدید به باستان‌شناسی::
::بخش پنجم: مورخ آمریکایی در میان دولتمردان ایرانی::

::بخش ششم: بیرق‌ها و ویرانه‌ها::