سعید بیانی – این همه لجاجت و مرغ یک پا دارد، برای دستیابی به انرژی هستهای و آب سنگین که تمامی کشورها پیشرفته در فکر برچیدن بقایای آن (رآکتورهای اتمی) هستند برای چیست؟
آیا ارزش این همه تحریم کمر شکن و فشار به مردم محروم را دارد؟ آیا دستیابی به سلاح هستهای به قیمت جنگی ویرانگر و کشته و زخمی شدن دهها و شاید صدها هزار نفر از مردم عادی را دارد؟ آیا موضوعی بدین حساسیت که آینده ملتی را در گروی خود دارد نیازمند رفراندمی نیست؟
رهبر جمهوری اسلامی روز جمعه ۱۴ بهمن ماه در سخنانی تهدید آمیز و تحریکآمیز خود گفت: “ما هر جا دخالت کنیم صریحا میگوییم همچنانکه به علت ضدیت با غده سرطانی رژیم صهیونیستی در دو جنگ پیرزومند ۳۳ روزه و ۲۲ روزه دخالت کردیم و از این پس نیز هرجا هر ملتی یا گروهی با رژیم صهیونیستی مبارزه و مقابله کند ما به او کمک میکنیم و هیچ ابایی هم از گفتن این مسئله نداریم.”
به احتمال زیاد ولی فقیه بهخوبی این سخن شیخ حسن نصر الله را بعد از همین جنگ ۳۳ روز که حکومت آن را پیروزمندانه میداند به یاد دارد که در مصاحبه با یک شبکه تلویزیونی لبنان گفته است: “اگر میدانستیم ربودن سربازها به اینجا میکشد، قطعا این کار را انجام نمیدادیم.”
وی در آن مصاحبه گفته بود: “حالا از من بپرسید که اگر ۱۱ ژوئیه بود و یک درصد احتمال میدادیم که ربودن دو سرباز اسرائیلی به جنگی شبیه این جنگی که رخ داد منجر خواهد شد، آیا باز هم عملیات گروگانگیری را انجام میدادیم؟[۱]”پاسخ من این است که نه، قطعا نه؛ هم به دلایل انسانی و اخلاقی، هم به دلایل امنیتی، نظامی و سیاسی”
بعد از جنگ برای حسن نصرالله این موضوع بهخوبی مسجل شد که افروختن آتش جنگ بسیار آسان است، ولی عواقب پس از آن هرگز قابل پیشبینی نیست و به فجایع انسانی میانجامد. جورج گوردون بایرون معروف به لرد بایرون (۱۸۲۴- ۱۷۸۸) یکی از بزرگترین شاعران و ادبیان کشور انگستان میگوید:”تنها در زمان صلح است که اهالی یک کشور میتوانند بار سنگین جنگ را احساس کنند.”
نصراالله بهخوبی درد و رنج شهروندان لبنانی را که در سوگ عزیزان خود میگریستند دیده است و احتمالا شهروندان لبنانی این سوال را از نصرالله کردهاند که چرا برای زیادخواهی و سیاستهای ماجراجویانه منطقهای جمهوری اسلامی چنین جنگ خانمانسوزی را به مردم لبنان تحمیل کرده است.
افلاطون فیلسوف بزرگ میگوید:”سبب جنگ، حس زیادهخواهی است که هر زمان بروز کند، هم برای جامعه و هم برای افراد، بزرگترین رنج است.”
تلفات جنگ ۳۳ روزه
جنگ سال ۲۰۰۶ اسرائیل و حزب الله لبنان فجایع انسانی وتلفاتی بس ویرانگر برای لبنان بهجا گذارد، ویرانی که شاید از ظاهر شهر و روستاهای جنوب لبنان پاک شود ولی از ذهن مردم لبنان و از دل تاریخ هرگز.
در جریان این جنگ مقامات اسرائیلی، همواره حزب الله لبنان را متهم کردند که از مناطق پرجمعیت با ساکنان غیر نظامی بهعنوان سپری انسانی برای پوشش اهداف و مقاصد نظامی خود استفاده کردهاند.
در این جنگ مقامات نظامی اسرائیل در کنفرانس مطبوعاتی فیلمهایی از استفاده حزب الله لبنان از خانهها و مساجد برای اهداف نظامی قبل هدف قرار دادن توسط نیروی هوایی اسرائیل منتشر کردند، البته ادعای که توسط دیدبان حقوق بشر و با تایید عفو بین الملل رد شد.[۱]
اما در همین مورد رئیس بخش کمکهای انسان دوستانه سازمان ملل» جان اگلند «با کسب اطلاعاتی دقیق در این مورد (استفاده از ساکنان غیر نظامی بعنوان سپرانسانی) خاطرنشان ساخت:”حزب الله باید از این عمل خفت بار پنهان شدن در بین زنان و کودکان اجتناب کند ” و اضافه کرد:”شنیدهام آنها به خود میبالند بهخاطر اینکه مبارزان کمی را از دست دادهاند، درحالی که غیر نظامیان باید به سوگ مرگ عزیزانشان بنشینند”[ ۲]
در جریان این جنگ بارها انگشت اتهام بسوی حزب الله لبنان نشانه رفت که با سپر قرار دادن زنان و کودکان بدنبال آن است تا تلفات غیر نظامیان را افزایش داده و با فشار به افکار عمومی خود را بیگناه جلوه دهد.
تنها گوشهای ازتلفات جانی و خسارات جنگ اسرائیل با حزب الله را میتوان این گونه برشمرد:
۱- ویرانی مراکز تاریخی لبنان از جمله آرامگاه رومی در شهر صور، برجی تاریخی به سدههای میانه در جبیل، بنت جبیل و بَچَس در بعلبک که تمامی این بناها به عنوان میراث جهانی یونسکو ثبت شده است.
۲- نیروگاه برق جیه در ۳۰ کیلومتری جنوب بیروت با حملات جنگندههای اسرائیل با خاک یکسان شد. این نیروگاه از بزرگترین نیروگاههای تامین برق بخش اعظم بیروت و شمال کشور بود بر اثر حملات هوایی ارتش اسرائیل لایههای نفتی به طول ۸۰ کیلومتر، ساحل زیبا لبنان در دریای مدیترانه را به سیاهی و تباهی کشنده کشاند، برخی گروههای مدافع محیط زیست، این آلودگی را به عنوان یک «فاجعه زیست محیطی» توصیف کردند؛ ویرانی پلها و آزاد راههای مهم لبنان.[۳]
۳- در ۳۰ ژوئیه ۲۰۰۶ در جریان حمله هوایی ارتش اسرائیل به روستای قانا در جریان برخورد دو بمب خوشهای به یک ساختمان مسکونی چهار طبقه بیش از ۵۴ شهروند لبنانی از جمله ۳۷ کودک کشته و زخمی شدند. ارتش اسرائیل ادعا کرد که سکوهای متحرک پرتاب موشکهای کاتیوشای حزبالله لبنان را که در نقاط مسکونی در روستای قانا قرار داشتند.[۴]
۴- ارتش اسرائیل حجم زیادی از بمبهای خوشهای بر شهرها، روستاها و مراتع جنوب لبنان فروریخت که بسیاری از این بمبها بصورت عمل نکرده باقی ماند که باعث کشته و زخمی شدن تعداد زیادی از افراد غیر نظامی و اطفال شد[۵]
۵- موشکهای کاتیوشا جمهوری اسلامی در دست حزب الله لبنان به مناطق غیر مسکونی حیفا اصابت کرد که در بعضی مواقع کلاهکها دارای ساچمههای سربی و فلزی بوده است. (جهت بالا بردن تلفات انسانی)[۶]
۶- حزب الله لبنان بطور رسمی تعداد کشتهها و زخمیها را اعلام نکرد، ولی منابع غیر رسمی در سازمان ملل تعداد کشتهها را ۵۰۰ نفر از اعضای نظامی حزب الله اعلام کرد.[۷]
روزنامه آسوشیتدپرس در گزارشی آمار کشتهشدگان غیرنظامی لبنان ۱٬۰۳۵ نفر اعلام کرد [۸]، سازمان بازسازی لبنان تعدا کشته شدهها را حدود ۱٬۱۹۱ تن از شهروند لبنانی تعیین کرد. در فوریه ۲۰۰۷ لسآنجلس تایمز در گزارشی تصریح کرد ۸۰۰ غیرنظامی در درگیریها کشته شدهاند[۹] و دیگر منابع مقدار آن تا ۸۵۰ نفر ذکر کردهاند دانشنامه انکارتا مقدار آن را بین ۸۵۰ تا ۱۲۰۰ نفر ذکر کردهاست به علاوه یونیسف گزارش داد که ۳۰ درصد کشتهشدگان غیرنظامی کودکان زیر ۱۳ سال بودهاند[۱۰]
این در حالی است که رهبر حزب الله لبنان در اولین سالگرد جنگ اسرائیل با حزبالله، در مصاحبه اختصاصی با صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد که در طول جنگ از”مولایش”، سیدعلی خامنهای رهنمود و راهنمایی دریافت میکردهاست.
در جنایات و حملات وحشیانه ارتش اسرائیل به مردم بیدفاع و غیرنظامی لبنان شک نیست که خود به مثابه جنایت جنگی بشمار رفته است، اما چه درد آور است که شخصی چون حسن نصرالله بهعنوان نماینده نظام اسلامی در لبنان شعله جنگی را در منطقه بیفروزد که نتیجهای جزخسارات جانی و مالی و تخریب زیرساختهای لبنان، برای مردم خود به ارغوان نیاورد و بعد به کرده خود پشیمان شود، پشیمانی که سودی برای قربانیان جنگ (زنان، اطفال و غیر نظامیان لبنانی و اسرائیلی) در پی ندارد.
حال باید از آقای خامنهای پرسید به واقع در کدام کتاب آسمانی و بر مبنای کدام دین و شریعت باید جان غیر نظامیان و کودکان بیگناه را به خطر انداخت و گرفت و با افتخار به این عملکرد ویرانگر و جنایتکارانه خود افتخار کرد؟
جام زهر دیگر
در طول ۳۲ ساله عمر جمهوری اسلامی قبلا هم شاهد عقبگرد حکومت و نوشانیدن جام زهر به ولی فقیه بودهایم. این بار با توجه به شرایط بحرانی رژیم چه از بعد انشقاق در نیروهای درونی حکومت و چه فشارهای بین المللی بسیاری بر این گمان هستند که شاید حکومت بقای خود را در جنگ و ایجاد بحران خود ساخته بداند، اما باید این مهم را در نظر داشت وارد شدن به جنگی با توان نظامی نابرابر که آینده آن مشخص نیست یعنی خودزنی و عراقیزه کردن ایران. ولی فقیه نیک میداند برابری توان نظامی جمهوری اسلامی با آمریکا، ناتو و همپیمانان آن بیشتر به جوک و شوخی همانندتر است.
سیاست تهدید در برابر تهدید مرحلهای قبل از جنگ خانمانسوز است، ولی فقیه تلاش دارد سامانی به نیروهای ریزشی خود در داخل داده تا شاهد ریزش بیش از پیش نباشد. تکیه حکومت بر اقشار مردم بهویژه طبقه متوسط در زمانهای بحرانی، کاری عبث است و حکومت از درصد نارضایتی در داخل بهخوبی آگاه بوده و هست. سخنان رهبر جمهوری اسلامی را میتوان بیشتر برای مصرف داخلی دانست تا شاید نوشیدن جام زهر (پایان سیاستهای جاه طلبانه هستهای) درد و هزینه کمتری برای حکومت در پی داشته باشد.
مردم ایران بهعنوان کسانی که سیاستهای هستهای حکومت با سرنوشت آتی آنان فاصله تنگاتنگی دارد، از تحمیل تحریمهای کمر شکن تا جنگ و حمله نظامی به ایران، تلافات انسانی و متلاشی شدن خانوادهها، باید حق تعیین راه و سرنوشت خود را با رفراندمی در مورد ادامه سیاستهای هستهای جمهوری اسلامی زیر نظر مراجع بین المللی داشته باشند.
تحریم، مقدمه حمله نظامی
آقای خامنهای در سخنان ۱۴ بهمن گفتند:”آمریکاییها بدانند و البته میدانند که جمهوری اسلامی در مقابل تهدید به جنگ و تهدید به تحریم نفتی، تهدیدهایی دارد که وقتی لازم باشد انشاءالله اعمال خواهد شد.”
یکی از تمهیدات عملی حکومت اسلامی برای مقابله با تحریم میتواند بستن تنگه هرمز باشد، ولی فقیه در این رویا بسر میبرد که شاید با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا، دولت اوباما دست به چنین ریسکی (حمله نظامی به ایران) نزند، اما کسی هیچگاه قبل از ۲۰ مارس ۲۰۰۳ و حمله نظامی آمریکا به عراق تصور چنین فاجعهای را در ذهن خطور نمیداد.
تکیه حکومت بر اقشار مردم بهویژه طبقه متوسط در زمانهای بحرانی، کاری عبث است و حکومت از درصد نارضایتی در داخل بهخوبی آگاه بوده و هست. سخنان رهبر جمهوری اسلامی را میتوان بیشتر برای مصرف داخلی دانست تا شاید نوشیدن جام زهر (پایان سیاستهای جاه طلبانه هستهای) درد و هزینه کمتری برای حکومت در پی داشته باشد.
در طول یک سال گذشته شاهد سناریوهای متفاوت در سرنگونی حکومتهای خود کامه در منطقه خاورمیانه بودهایم، همه از لحاظ استراتژیک مشابه (برکناری دیکتاتورها)، اما تاکتیکها برخورد متفاوت بوده است. از قیام مردم در تونس و مصر با فشار غرب بر بن علی و مبارک برای ترک قدرت تا حمله نظامی به لیبی برای برکناری قذافی تا کنار رفتن تدریجی علی عبدالله صالح در یمن با امان نامه اهدایی آمریکا وغرب.
شرایط ایران پیچیدهتر از تمامی کشورهای منطقه است. حکومتی تا بن دندان مسلح و سرکوبگر، داشتن پروکسیهای در منطقه (حزب الله لبنان، حماس، جهاد اسلامی) در بیخ گوش اسرائیل برای هر گونه حمله احتمالی به این کشور و در قدرت بودن همپیمانان نزدیک جمهوری اسلامی (نوری المالکی) در عراق.
تمامی این گزینههای شرایط را برای استفاده مشابه از تاکتیکهای یکسان دشوار ساخته است. حکومت اسلامی با تکیه بر دلارهای نفتی تا حیاط خلوت ایالات متحده آمریکا (آمریکا جنوبی) پیش رفته است اگرچه این تهدید جمهوری اسلامی در این منطقه برای آمریکا دارای درجه زرد است اما میتوان این تهدید در آینده تا حد نارنجی پیشبینی کرد. خشک کردن منابع مالی جمهوری اسلامی با تحریم نفتی و گازی و به موازات آن سقوط بشار اسد در سوریه راه را برای رسیدن این منابع به پروکسیهای آن در لبنان و فلسطین خواهد بست و زمینه ساز شمارههای معکوس برای تغییرات بنیادین در ایران خواهد بود.
تهدید و گرم کردن انتخابات
رهبرجمهوری اسلامی اسلامی در مورد انتخابات گفته است:”هر قدر حضور مردم در پای صندوقهای رای بالاتر باشد اعتبار و ارزش ملت بالاتر میرود و امنیت و مصونیت کشور بیشتر و آینده ایران عزیز تأمین و تضمین میشود.”
نگارنده بر این نظر است سخنان ۱۴ بهمن رهبر علاوه بر سروسامان دادن به اوضاع بحرانی درونی حکومت بیشتر زمینه را برای گرمتر کردن تنور انتخابات فراهم خواهد کرد. حکومت چشم امیدش به طبقه پایین و سنتی جامعه، روستاها و شهرستانها است. تقریباً امید خود را از شهرهای بزرگ کشور همانند تهران از دست داده است.
برگزاری انتخاباتی نمایشی و مهندسی آرا از جمله شیوه حکومت برای مدیریت انتخابات پیش رو است و نباید از این نکته غافل شد که انتخابات و رای مردم برای دیکتاتورهایی همانند معمر قذافی، بشار اسد، صدام حسین وعلی خامنهای محلی از اعراب ندارد و این خودکامگان راه تا پایان رفته و خواهند رفت،حتی اگر این راه به ویرانی کشور و کشته شدن صدها، هزاران و شاید میلیونها نفر انسان بیگناه بیانجامد، همانگونه که در لبنان در ۱۲ ژوئیه ۲۰۰۶ به وقوع پیوست.
پانویسها:
(Hizbullah’s exploitation of Lebanese population centers and civilians: Photographic evidence)
Hezbollah Hit Israel with Cluster Munitions During Conflict
( Hezbollah Hit Israel with Cluster Munitions During Conflict)
(Israel (country)”, Microsoft Encarta Online Encyclopedia 2007
(Israeli premier testifies on Hezbollah war)
در همین زمینه:
جناب اقای سعید بیانی، خواندن این مقاله از اقای حسین شریعتمداری را جهت افزایش اطلاعات شما و دوستانی که چون شما به اتفاقات سیاسی ایران از یک زاویه می نگرند, پیشنهاد می کنم.دو نگاه هم شکل از دو تفکر درگیر و هر یک هم با منطق،ولی بدون انتقاد از خود.http://www.kayhannews.ir/901123/2.htm
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 11 February 2012
این روزها کمتر کسی است که به بی نیازی ایران به تکنولژی هسته ای بپردازد. شوربختانه تمام جدلها بر حق مسلم داشتن انرژی هستهای تاکید دارند و اختلافات یا حول خود برتربینی غرب و اسرائیل و یا مخالفت با غرب – اسرائیل و حاکمیت – البته بخاطر سرکوبهایش – میچرخد. سی و سه سال تقیه، لاپوشانی و ضدیت با شفافیت را؛ نه دیگر چون یک رکن اساسی فرهنگی، بلکه به مثابه سیلست رسمی حاکم تجربه کردیم و هنوز نه تنها خودمان معترض پنهانکاری در معرکهگیری هستهای نیستیم، که به بیاعتمادی غرب ایراد میگیریم.
بنظر من، مسبب ایجاد وحشت در منطقه و دنیا رژیم جمهوری اسلامی است. نیرویی ترمز بریده، که حقارتهای خود را پشت مقابلههای کودکانه پنهان میکند. از دهان آقای خامنهای و شرکاء لفظ «ملت ایران» نمیافتد و چنان خود را مالک سرزمین و جان و مال این ملت میدانند که بدون هیچ پرسشی از آنان، در باره مرگ و زندگیشان تصمیم میگیرند.
نیروگاه هستهای که بشکلی حاد بلای جان مردم شده و از هماکنون تحریم و گرسنگی را حق «ملت ایران» کرده، اگر جنگی را به ملت تحمیل نکند، بعید نیست در اثر یک زلزله “حق مسلم” ویرانی زیستمحیطی و بیماریهای لاعلاج را کف دستمان بگذارد.
کاربر مهمان / 11 February 2012
اقای سعید بیانی محترم.
هیچ شکی نیست که شما منافع مرم را از دید خود دنبال میکنید.امّا باید به نکات زیر هم توجه جدی بنمایید.
موافقت و احتمالا پشتیبانی جناب عالی از تحریم ها و سرد فرود آوردن در مقابل خواست صهیونیستها نسبت به تعلیق غنی سازی اورانیوم،اگر برای دفع خطر جنگ است،به نظر من شما در اشتباه کامل می باشید.چون قبل از تحریمهای غیرقانونی غرب و سازمان ملل به بهانه ساخت بمب هسته ای،کشور ایران تحریم اقتصادی بوده است و به بهانه بمب هسته ای هم تحریم ها شدت یافته اند و مطمئن باشید که حتی اگر اقای خامنه ای دستور تعلیق غنی سازی اورانیوم را هم صادر کنند،غرب به سرکردگی امریکا و رژیم نژادپرست صهیونیستی دست از جنگ افروزی و تحریمهای ضد بشری خود بر نخواهند داشت.چرا ؟ چون هیچ پیشنهاد منطقی و علنی در برابر تعلیق غنی سازی تا کنون داده نشده است.این بازی مانند بازی نقشه صلح غرب و امریکا با مردم تحت ستم در فلسطین اشغالی است که از سال ١٩٦٧ غرب و رژیم صهیونیستی به هیچ یک از وعده ها و قرارداد های خود عمل نکرده و مدام با بهانه جویی تلاش در ترور مقامات فلسطینی و جنگ افروزی و اشغال بیشتر سرزمن فلسطینیان را داشته و دارند.البته مشکل فلسطینیان یک مشکل انسانی برای جامعه بشری است و ما هم اجازه نداریم کاسه داغتر از آش شویم.
اینکه اقای لاورف می گوید: “امریکا زیر فشار دولت صهیونیستی اقدام به تحریمهای بیشتر نموده و تحریمها صرفا به خاطر تغییر رژیم است. “نشان از چه است؟ایا روسیه علاقمند است که امریکا به ایران حمله نظامی کند و دولتی را سر کار بیاورد که منافع غرب را در مقابل روسیه حمایت کند و یا اینکه لاورف هم یک سپاهی و یا بسیجی مدافع ولی فقیه است؟——
« نصراالله بهخوبی درد و رنج شهروندان لبنانی را که در سوگ عزیزان خود میگریستند دیده است و احتمالا شهروندان لبنانی این سوال را از نصرالله کردهاند که چرا برای زیادخواهی و سیاستهای ماجراجویانه منطقهای جمهوری اسلامی چنین جنگ خانمانسوزی را به مردم لبنان تحمیل کرده است.»———
«افلاطون فیلسوف بزرگ میگوید:”سبب جنگ، حس زیادهخواهی است که هر زمان بروز کند، هم برای جامعه و هم برای افراد، بزرگترین رنج است.” »——–
هموطن مگر شهروندان و سیاستمردان امریکایی و اوپایی و غیره …اعتراف نکرده اند که حمله نظامی به افغانستان و عراق اشتباه و صرفا به خاطر امیال استکباری و استعاری بوده و ده ها هزار کشته و صد ها هزار زخمی و معلول را موجب گردیده است.خب چرا باز هم غرب تحت فشار صهیونیزم بین الملل در طبل جنگ با ایران می کوبد؟
ایا ترور دانشمندان و بمب گذاری توسط دولت صهیونیستی در ایران به معنای آغاز جنگ علنی نیست؟رفیق شفیق من، جنگ امریکا وصهیونیزم با ایران ٣٣ سال است که شروع شده و مردم تحت ستم ایران هم هزینه زیادی پرداخت کرده اند.لذا اکنون زمان صلح است و با به راه اندازی جنبش صلح، هم غرب و هم صهیونیزم و هم اسلامیستها را باید سر عقل اورده و سر جایشان نشاند.حمایت از یک طرف و محکوم کردن طرف دیگر از طرف هر که باشد اشتباه است و باید زیر سؤال برده شده و شدیدأ محکوم گردد.پاینده ایران – برقرار باد صلح و شادی در دهکده جهانی
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 11 February 2012
خامنه ای نوع راه رفتنش نشان می دهد رییس سارقین مسلح است. تعجب نکنید سه هزار میلیارد فقط یک قمش است. بقیه اش را هم فرستاد نزد امام زمان در چاه جمکران و سامراء. عجیب است که همه مقدسین همه مذاهب بر بالای بلندی هبوط می کنند. امام امامان ما از چاههای فاضلاب بیرون می آییند. چون همگی فضله اند! و نه فاضل. روحانیون و سپاهیان و بسیجیان ما اینچنینند.
کاربر مهمان / 12 February 2012
و هیچ کس نمیخواهد بپرسد که آن دو سرباز اسرائیلی در سرزمین های لبنان، در اراضی اشغالی چه غلطی میکردند. همانگونه که گلیعاد شالیط قهرمان شد. و رئیس جمهور فرانسه همین روزها او را در آغوش گرفت. راستی چرا باید دستگیری دو سرباز خارجی ، دو سرباز دوشمن که به خاکت تجاوز کرده باشند را دستگیر نکنی و اگر دستگیر کنی عواقبی چنین خونین در پی داشته باشد؟
یعنی اینکه همین است که هست، ما تجاوز می کنیم و شما هم سکوت کنید که اگر واکنش نشان دادید و ما شما را به خاک و خون کشیدیم تقصیر از شماست و نه ما ! کاری می کنیم که از کرده پشیمان شوید.
اگر سرباز ما در عملیات خونینی مثل به آتش کشیدن 22 روزه غزه شرکت کرد و دستگیر شد قهرمان می وشد و بیشتر دیده می شود تا آن دهها کودکی که در مدرسه سازمان ملل تکه پاره شدند.! ننگ بر تو سازمان ملل..
بعله.. اسرائیل میتواند، هم تجاوز میکند، هم تقصیر را به گردن دیگران می اندازد، هم سرباز متجاوزش برای جهانیان قهرمان می شود.
آه دنیا کلاهت را اندکی کج تر کن و مغرور باش وقتی گلیعاد شالیط قهرمان می شود… وقتی پاسخ دفاع حزب الله جنگ افروزی و بهانه دادن خطاب داده می شود، وقتی فلسطینی ها مشتی عرب تروریست و اسرائلی ها صلح طلب خوانده می شوند!
و هیچ کس نمی خواهد بپرسد که کی داستان مناقشه سیاهی که اسرائیل در طی شصت سال به دامن این منطقه پر حادثه آورده تمام خواهد شد …
ما خاورمیانه ای ها از پیش شکست خوردگانیم، سرنوشتمان با شکست گره خورده. صلح و جنگمان، سکوت و فریادمان همه به شکست منتهی می شود….. بر پیشانی خاورمیانه مهر شکست نشسته است… می خواهم به اندازه تمام بشکه های سیاه نفت خاورمیانه گریه کنم. برای تمام این شوکت شکسته و این تاریخ غمبار فریاد بزنم. خدا را سرزنش کنم به تقدیرش، به این چهار راهی بن بستش، که هیچ راه فراری جز شکست و شکست باقی نگذاشته است.
کاربر مهمان / 11 February 2012
من لبنانی نیستم ولی اگر بودم ونیروهای نظامی اسرائیل باحضور مسلح در پارلمان بشیر جمایل را رئیس جمهور میکردند حزب اله را ترجیح میدادم که با کشمکش نیروهای داخلی سلیمان را بریاست جمهور ی برساند
من لبنانی نیستم ولی اگر بودم پایگاه نظامی امریکا و فرانسه راکه هیچ کمکی بامنیت لبنان نمیکردند وزیر چشم انان سوریه نصف کشور را تصرف میکرد و نیم دیگر زیر چکمه اریون شارون وسربازان اسرائیلی بود را بر نمیتافتم و حزب اله را بر میگزیدم
حزب اله را هرکس پایه گزاری کرده است وهر سیاستی که بدنبال ان بوده از سرزمین لبنان دفاع میکند
مسلما حسن نصراته فارغ التحصیل سن سیر نیست اخوندیست مثل بقیه وسیاستهای جنگی او هم بهمان افتضاحیست که ژنرالهای جنگی اسرائیلی یا امریکائی در صحنه های جنگ خلق میکنند وانکه پیروز میشود قهرمان است و انکه شکست میخورد جنایتکار جنگی(امید وارم رزومه این صحنه ها را نیز به نشان دقت یک خواننده در پانوشت مذکور فرمائید)
خامنه ای در 14 بهمن در نماز جمعه خطبه خوانده و تهدیداتش هم برای مصرف داخلی بوده است وبعنوان مظهر پایداری نظام از مردم میخواهد که در انتخابات شرکت کنند منتها نمیگوید که شرکت در انتخابات غلامت دموکراسی است زیرا دموکراسی و ازادی را انچنان که در حقوق بشر مطرح است قبول ندارد
خامنه ای میگوید شرکت در انتخابات رای تائید به نظام است وخود را سمبول نظام میداند حتی در زمزمه اولیه اعتراضات مردم در انتخابات 88 هم میگفت نظام از شما خواسته است در انتخابات شرکت کنید و شما با شکوه تمام رای به جمهوری اسلامی داده ایدولی اعتراض ورسیدگی به نتیجه انتخابات مربوط به مسئولین نظام است وچه کسی انتخاب شده بشما ربطی ندارد
در همین نماز جمعه هم تکرار کرد اگر شورای نگهبان صلاحیتی را تصویب نکرد هو و جنجال را ه نیندازید چون شما در چارچوب نظام حرکت میکنید
خودمانیم اسرائیل اعلام میکند که دارد حمله نظامی میکند بی بی سی هم در دنبال ان تمام جاده ها و سدها و زیرساختهارا هدف حمله تعیین میکند برای اینکه حکومت را سر نگون کند شما ناراحتید که خامنه ای تهدید بمثل کرده است
مسلم است اگر قرار باشد که خامنه ای بسرنوشت قذافی و حسنی مبارک دچار شود باو اجازه یک هارت و پورت ساده هم نمیدهید
منظور خامنه ای از تهدید تنها بستن تنگه هرمز نیست که بتواند و یا نتواند منظور مشکلات بیشتر جهان است که ماهم نباید بگوئیم همان است که در پاسخ نامه نوشته است(خواهش میکنم موشکافی نکنید و تیغ بدست زنگی مست نسپارید)
درجنگ حلوا پخش نمیکنند وهمیشه نتیجه انرا مورد ارزیابی قرار میدهند یادمان باشد که در شرایط بسیار دشوار ایران هم در جنگی نابرابر در مصاف عراق قرار گرفت
غنی سازی هسته ای چیزی نیست که به رفراندوم گذاشته شود چون برای هر دو طرف قضایا بهانه است و اگر قرار باشد که اتم کنار گذاشته شود تکلیف نانو تکنولوژِی چه میشود ان که خطر ناکتر است
ایا پیشاپیش تکنولوژِی کشاورزی را بایران داده اند اقا میدانید که برداشت گندم در فرانسه وامریکا در هر هکتار 9 تا 12 تن است و در ایران 3تن ایا فکر کرده اید که بذر با داده های خاک وفن اوری اتمی پر بازده میشود ومیدانید که پاکستان از همین طریق توانسته است سالی دو بار محصول برنج از زمین بر دارد وحال انکه موقعیت شمال کشور ما مساعد تر است
پیشاپیش حتی نماینده ولی فقیه پیش بینی کرده است که مردم در تهران و شهرهای بزرگ در انتخابات شرکت نمیکنند و میزان شرکت واجدین شرائط در تهران را 18 در صد پیش بینی کرده است ولی ایران در تهران خلاصه نمیشود وشوی انتخاباتی برگزار خواهد شد و اگر رفراندوم مورد نظر شما هم برگزار شود رای بسود ایران هسته ای خواهد بود
ضد غربی نیستم ولی بیاد میاورم همین کارخانه ذوب اهن را هم از ما دزیغ میکردند وسیاست بطرفی چرخید که
خدنگ مار کش با مار شد جفت
وروسها مردانگی کردند و بما دادند یاد اوری کنم که من اصلا چپ نیستم
سیاهه امار کشته شدگان جنگ اصلا خوشایند نیست ودر نوشته همه را پای حزب اله گذاشته اید ودر یک جمله جانیان را سرزنش کرده اید که با انصاف هماهنگی ندارد
ترس از جنگ دراین برهه مساوی مرگ است چه در زمان خاتمی هم همکاری ذیقیمت در جنگ با افغانستان وعراق با امریکائیها انجام گرفت و هم غنی سازی متوقف شد ونتیجه ان ایران در مثلث اشرار قرار گرفت
کاربر مهمان / 11 February 2012
حکومت فاسدي که براي گسترش امپراطوري و دست يابي به بمب اتم حاضر است مردم را تحت فشار و کشور را در معرض جنگ قرار دهد وحتی اجازه يک راه پيمايی مسالمت آميز به مردم غير حکومتی و غير سانديسی نميدهد راه بجايي غيراز گورستان تاريخ نخواهد برد ..
هرچند کمونيست هاي روسي مقاله بنويسند و شعار ضد امپرياليست بدهند……..
کاربر مهمان / 12 February 2012
اگر کسی یک جو شراف داشته باشد٬ یا یک ذره ایرانی باشد باید در فکر از بین بردن این حکومت اسلامی باشد ! برای اینکه در غیر این صورت اسلام و حکومت آن نه تنها ایران را که جهان را از بین خواهند برد.
Anonymous / 12 February 2012
جای بسی خوشبختی ست که خمینی و خامنه ای و روحانیت و سپاه پاسداران چنان تجاوزی جنسی به ایرانیها و فرهنگ و تمدن و هنرشان کردند که روی سبازان علی و عمر و پیامبر را که برای ما این همه سید بجای گذاشتند را سفید کردند. سربازان امام زمان با حضور خود ایشان و نایبشان امام خمینی و بعد از او امام خامتنه ای چنان تجاوزی و چنان فتح المبینهای در خانه های امن امام زمان با دختران و پسران ما کردند و چنان سرقتی عظیم از مادیات و معنویات ما کردند که حتا روی سربازان مسلمان در تجاوز قادسیه را سفید کردند. برای همین اما این اسلام صورت کریه خودش را عریان کردن و بر ما و بر انسانیت امروز و متمدن ایدان و جهان نشان داد. برای همین نیز تمامی ارکان اسلام در هم شکسته و وامانده است و بزودی بخاکروبه و نه خاک سپرده خواهد شد. اسلام دفن شده چنان مسموم است که هرزگز توان حتا کود شدن و بکار آمدن بعدی را ندارد و بازیافتی بر آن متصور نیست. اسلام از زباله های اتمی بسی خطرناکتر است و باید از آن ملیونها سال اهتراز و دوری جست. برای همین آن شخص مزدوری که خطر اصلی را آمریکا و اسراییل دانسته و گفته است که اگر او لبنانی می بود به حزب الله رای میداد باید گفت که بله تو از همان قماشی که سربازان آمریکایی و فرانسوی و انگلیسی را در لبنان منفجر کردی و پای آمریکا را به منطقه باز کردی و هنوز که هنوز است ملتهای منطقه دارند جبران حماقت و جنایت ترا پس می دهند که بزرگتر از دهانت باد در کردی! اما پایان شب سیه سپید است و این اسلام هزار پا و هزار جنایت و هزار خفت برای بشریت همین روز ها بخاک سپرده خواهد شد. جاسی بسی خوشبختی ست که چنین انقلابی شکوهمند در ایران اتفاق افتاد که آخرش و بعد از اینهمه خیانت و جنایت و تجاوز مرگ اسلام خواهد بود٬ چنانکه اینک نیز هست و بمب اتم و فلان و بهمان نیز چاره ی کار را نخواهد کرد. روزهای پر از جشنی در انتظار ایران است.
شاهرخ از تهران / 12 February 2012
آقا یا خانم کاربر مهمان
شما در نوشته تان به طرز ماهرانه ای تولید گندم را به بمب اتم و خامنه ای را به ایراندوستی و حسن نصراله گردن کلفت را به منافع ملی لبنان و نتایج پس از بستن تنگه هرمز را به جنگ ایران و عراق و روسها را به مردانگی، وصل کرده اید. به شما تبریک می گویم. دست مریزاد.
شقایق گودرزی / 12 February 2012
آقا یا خانم کاربر مهمان
شما در نوشته تان به طرز ماهرانه ای تولید گندم را به بمب اتم و خامنه ای را به ایراندوستی و حسن نصراله گردن کلفت را به منافع ملی لبنان و نتایج پس از بستن تنگه هرمز را به جنگ ایران و عراق و روسها را به مردانگی، وصل کرده اید. به شما تبریک می گویم. دست مریزاد.
شقایق گودرزی / 12 February 2012
خامنه ای قاتل و متجاوز و سرکوبگر است است. روحانیت قاتل و متجاوز و سرکوبگر است٬ سپاه پاسداران قاتل و متجاوز و سرکوبگر است.**** شما را بخدا کدام توهین بالاتر از این حکومت ضدبشری ست. سانسور نکنید. و مردم ایران شانس بیست و پنجم بهمن را از دست ندهید. حکومت در سرازیری وحشت است. امانش ندهید. در سکرات است. به خیابان بیاییم. من و خانواده خواهیم آمد. شما هم بیایید. اگر امروز نیایید فردا دیری ست که دیرشده است.
کاربر مهمان / 12 February 2012
غیر از نظر اولی سه نظر بعدی از یک انشاء و از یک مزدبگیر برآمده است. سید حسن نصرالله از عایدات تجاوزات اعراب است به ایرانیها٬ چرا که سید است. اما این البته هیچ بدی ندارد بدیش تنها افتخار کردن به نتیجه ی یک تجاوز بودن است. و البته اینهم باز قابل گذشت است٬ آنچه قابل گذشت نیست دست بوس از یکی از آدمکش ترین و بیشرفتترین – خودرهبرخواندگان- جهان است. سید حسن نصرالله همچون جدش علی و جد ش خمینی مثل آب خوردن یهودی میکشد. اصلا برایش هیچ چیز مهم نیست مهم قتل و کشتار است٬ اسلام دین خون و خون بازی ست٬ اسلام باید خون بریزد ! اگر هیچ خونی نبود باید خون حتتا خودیها را ریخت. خمینی برای همین بود که خون قطب زاده را ریخت٬ خون شریعمداری را ریخت خون دکتر سامی را ریخت٬ خون لاهوتی را ریخت و خون هزاران خودی و غیر خودی را ریخت! اسلام از روزی که ظهور کرده تمامی هم و غمش کشتار بود. البته شاید این حرف مرا زمانه سانسور کند! چنانکه دوستانم به من پند داده اند که در زمانه چیزی ننویسم که جایگاه من نیست! اما ریسک کنم و برای اولین بار چیزی بنویسم و خصوصا بگویم که منصور پیر خانقاه اگر اسمش را درست فهمیده باشم مزدور و مزدبگیر بیت رهبری باید باشد و نه کسی دیگر. البته این توهین و افترا نیست چرا که ادبیاتش و جهت سخنش خود گویای این واقعیت روشن است.
رستم از جنوب ایران / 12 February 2012
برای دوست عزیزی که سوال کرده اند “و هیچ کس نمیخواهد بپرسد که آن دو سرباز اسرائیلی در سرزمین های لبنان، در اراضی اشغالی چه غلطی میکردند ” با ید بگویم سرزمین های لبنان و اراضی اشغالی دو منطقه کاملا جداگانه هستند.
در تاریخ ۱۲ ژوئیه ۲۰۰۶ دو سرباز اسرائیلی به نامهای اهود گولدواسر و الداد رگب توسط کماندوهای حزبالله و نیروهای حماس که از نوار غزه و از طریق تونلهای زیر زمینی وارد خاک اسرائیل شده بودند به اسارت گرفته میشوند. این مسئله منجر به بحران غزه و جنگ اسرائیل و لبنان شد.
شهرام / 12 February 2012
روز بیست و پنجم روز آغاز پایان این حکومت فاشیستی ست!
کاربر مهمان / 12 February 2012
در جایی می گویید “انتخابات و رای مردم برای دیکتاتورهایی همانند معمر قذافی، بشار اسد، صدام حسین وعلی خامنهای محلی از اعراب ندارد و این خودکامگان راه تا پایان رفته و خواهند رفت” اما در جای دیگر ممی گویید:
“نگارنده بر این نظر است سخنان ۱۴ بهمن رهبر علاوه بر سروسامان دادن به اوضاع بحرانی درونی حکومت بیشتر زمینه را برای گرمتر کردن تنور انتخابات فراهم خواهد کرد.”
این دو در تناقض هستند.
در عین حال فرض نویسنده در مورد رفتار عقلایی حکومت استبدادی که چند جا به آن اشاره شده از غفلت در مورد روانشناسی حکومتهای استبدادی حکایت دارد. می گویید:
1. ولی فقیه نیک میداند برابری توان نظامی جمهوری اسلامی با آمریکا، ناتو و همپیمانان آن بیشتر به جوک و شوخی همانندتر است.
2. ولی فقیه تلاش دارد سامانی به نیروهای ریزشی خود در داخل داده تا شاهد ریزش بیش از پیش نباشد.
3. تکیه حکومت بر اقشار مردم بهویژه طبقه متوسط در زمانهای بحرانی، کاری عبث است و حکومت از درصد نارضایتی در داخل بهخوبی آگاه بوده و هست.
اگر مستبدین قادر به لمس این واقعیتها بودند، نام هیتلرها، صدامها و قذافی ها در تاریخ ثبت نمی شد. ساختار حکومتهای تمامیت خواه مولد مناسباتی است که حاکم مستبد و حلقه نزدیکان قدرتمند و ذی نفوذ وی را از داشتن درکی صحیح از جهان پیرامون محروم می کند و در وادی توهمات بیمارگونه شکوه و توانمندی آواره می نماید.
از همین روست که رفتارهای “نصیحت الملوک”واری چون نامه نگاریهای نوریزاد و دیگران و اندرزهای پدرانه ملی-مذهبیها راه به جایی نبرده و نمی برد.
آراز امین ناصری / 13 February 2012
این روزها تب تحریم همه جا را فرا گرفته است همه ی ایرانی ها نیز نگرانند چه طرفداران جمهوری اسلامی و چه مخالفین از اینرو هر دو طرف باید بدانند که تحریمها شکل عملی بخود گرفته است چه شما موافق و چه مخالف آن باشید بهتر است هر دو طرف راهکارهای خودشان را برای برون رفت از بحران بدهند نه آنکه یک نفر بگوید ما استاده ایم و بقیه مثل بز اخوش فقط سر تکان بدهند . اما آنکونه که تحلیل گران می گویند این مسیری که خامنه ای در پیش گرفته است ایران را با یک حمله ی نظامی روبرو خواهد کرد و در حمله ی نظامی هم رجزخوانی های آقای خامنه ای یا چند فرمانده ی نظامی به درد ما نمی خورد نیروی دریایی ایران حداکثر می تواند ده دقیقه شاهد ویرانی اش باشد اکر فرماندهان نیروی دریایی بپرسید زیرا آنها یکبار این جنگ را امتحان کرده اند و ناوهای سهند و .. را برای همیشه نابود کردند . نیروی هوائی هم مانند صدام حسین حتی قادر به انجام یک پرواز هم نخواهد بود تنها روی زمین است که 25000 نقطه شناسائی شده است که در مدت حداکثر یکساعت آنها نیز ویران می شوند . امید جمهوری اسلامی اگر جنگ چریکی ست که به هیچ وجه انجام نمی گیرد از اینرو ما می مانیم و ویرانی و با توجه باینکه همه ی کالاها هم از حارج می آید گرسنگی و در بدری . جمهوری اسلامی اقتصاد ایران را ویران کرده هم در بحش کشاورزی و هم در بخش صنعت . حضرات حتی همان چیزی را که داشتیم ویرانه اش کرده اند فناوری هسته ای پیشکش شان . همه می دانند که داشتن هر فناوری و علمی برای رشد اقتصادی و بهبود شرایط زندگی مردم بسیار خوب است اما جمهوری اسلامی می گوید این مردم اول باید شهید شوند بعد فناوری را بدست می آوریم اما حکومتهای عاقل می گویند ما باید بدانیم برای هر چیزی چقدر باید هزینه کنیم آیا هزینه ی جمهوری اسلامی برای بدست آوردن این فناوری با منافع مردم همگن است ؟ ضرورتا تحریم و جنگ هر ملتی را وارد مصائب و رنجهای بسیاری خواهد کرد و … اگر جمهوری اسلامی در این سی و سه ساله باعث بهبودی زندگی ما شده بیکاری را افزایش نداده فقر و بی خانمانی را افزایش نداده دختران فاحشه صادر نکرده و …. پس اختیارمان را به آنها بدهیم چون برای بهبودی زندگی ما فعالیت کرده است . ولی اگر حتی رئیس جمهوری های طول حیات جمهوری اسلامی همه خائن بوده اند و این یکی هم مبتلا به بیماری انحرافی شده است و این رهبر بی کفایت که به غیب هم وابسته است قدرت تشخیص این رئیس جمهورهای خائن را نداشته نه بعنوان رهبر بلکه بعنوان نهی از منکر نمی توانسته به ملت بگوید بابا اینها خائن هستند ؟ پس ما هیچ چیز درستی نه از جمهوری اسلامی و نه از رهبران خائن آن ندیده ایم و هیچ اعتمادی هم به این خائنین نداریم و حاضر نیستیم جان و مال و ناموسمان را به اختیار او قرار دهیم مومنان هم بدانند که این کج روی ها آنان را به عذاب الهی گرفتار می نماید .
کاربر مهمان فرهاد - فریاد / 14 February 2012
انگاری بعد از افزایش 60 درصدی قیمت دلار بخش جنگ سایبری سپاه قیمت کامنت گذاری را از 7 هزار تومان افزایش داده که اینقدر دوستان یقه میدرانند: **** کامنت ارتباط غنی سازی با افزایش تولید گندم بود. این ***را حسین شریعمتداری هم بلد نیست حتما در جلسه بعدی به اطلاع ایشان برسانید.
کاربر مهمان / 14 February 2012