پراید یا رژه غرور جامعه دگرباشان جنسی (شامل بر افراد همجنس‌گرای زن و مرد، دوجنس‌گراها، ترنس‌جندرها و تراجنسیتی‌ها، میان‌جنسی‌ها، کوییرها، اسکشوآل‌ها و مانند آن) به یک روز یا هفته مشخص در تقویم شهرهای مختلف دنیا اطلاق می‌شود که در آن فستیوالی به پاسداشت این بخش از جامعه برگزار می‌شود.

پراید در پراگ

جزییات فستیوال شهر به شهر دنیا متفاوت است. در برخی شهرها همانند استانبول، هنوز بخشی از جامعه مخالف واقعیت داشتن افراد جامعه رنگین‌کمانی است و به هر شکلی بتوانند، نفرت خودشان را نشان آنها می‌دهند. مثالش سال‌هایی که مجوز رژه دگرباشان جنسی را لغو کردند و بعد هم به پلیس و تندروهای جامعه این اجازه داده شد تا به افراد رنگین‌کمانی یورش ببرند،‌ آنها را کتک بزنند و یا بازداشت کنند.

در برخی شهرها هم مثل برلین، استکهلم، تورنتو یا سان‌فرانسیسکو، هفته‌های پراید، روزهایی است برای خوش گذراندن، جشن گرفتن و بیشتر با هم آشنا شدن در کنار مجالی برای بروز انواع و اقسام تجارت‌ها، بانک‌ها و حزب‌های سیاسی که بیایند و نظر جامعه را جلب فعالیت‌های خودشان کنند.

این جشن‌های امروزی که بیشتر خوش‌گذرانی است، پیش‌تر جنبه سیاسی و مبارزاتی داشتند، هنوز هم البته رگه‌های مبارزه همراهشان است.

از استون وال تا جان سیاهان ارزش دارد 

یک زمانی آمریکای شمالی و اروپا هم همانند امروز ایران بود،‌ اگر جایی به گوش پلیس می‌رسید دگرباشان جنسی دور هم جمع شده‌اند و خوش هستند، مامور مخفی می‌فرستادند، بررسی می‌کردند و عاقبت نیرو می‌فرستادند تا جلوی زندگی کردن جمعی و خصوصی آنها را بگیرند.

حمله ۱۹۶۹ به یک بار و میهمانسرا در جنوب منهتن در نیویورک هم بر همین مبنا بود: پلیس ریخت و هر کسی در بار استون‌وال بود به بهانه حضور تراجنسیتی‌‌ها و “روابط نامشروع” جمع کرد و برد. عکس‌شان را هم گرفت و به رسانه‌ها داد تا منتشر کنند و آبرویشان را ببرند.

فارغ از اینکه دگرباشان جنسی در شهر نیویورک به اندازه کافی قدرت اجتماعی یافته بودند تا دور هم جمع بشوند و بگویند به اندازه کافی کشیدیم، دیگر بس است. نتیجه این شد که هزارها نفر به خیابان‌های نیویورک ریختند و به این رفتار پلیس اعتراض کردند.

اعتراض‌شان البته محدود به رفتارهای پلیس نمی‌شد و افراد این جامعه می‌گفتند چرا ما باید به خاطر اینکه واقعیت وجودی‌مان را قبول کرده‌ایم یا گرایش جنسی و هویت جنسیتی‌ای فرای هنجارهای پذیرفته‌شده را انتخاب کرده‌ایم، کتک بخوریم، تحقیر بشویم، پنهان باقی بمانیم، بازداشت بشویم، از خانه‌ها، کارها و زندگی‌هایمان رانده بشویم و مذهب مخالف ما باشد و ممکن هم باشد به قتل برسیم و کسی هم پیگیر نباشد.

اعتراض‌های خیابانی پس از حمله به استون‌وال به شهرهای دیگر  و کشورهای دیگر هم کشیده شد و شروع جنبش آزادی‌خواهی دگرباشان جنسی بود که عاقبت ختم به حکم دادگاه عالی آمریکا و دادن حق ازدواج به دو همجنس در این کشور شد.

چهار سال پس از استون‌وال، اولین رژه غرور دگرباشان جنسی در شهر لندن بریتانیا با شعار: ما هم فرزندان طبیعت هستیم.

هرچند نتیجه بزرگ‌تری هم از استون‌وال به بار آمد و آن هم این بود که دیگر شهرهای جهان هم الهام گرفتند و از آفریقا و آسیا گرفته تا اروپا و آمریکا، مردمان رنگین‌کمانی هر شهری برای خودشان یک روز را مشخص کردند که بیرون بیایند و خودشان را نشان جامعه بزرگ‌تر بدهند.

جامعه بزرگ‌تر هم به تدریج در نتیجه این تلاش‌ها، جامعه دگرباشان جنسی را بیشتر از قبل، پذیرفت. مثالش آلمان یا کانادا که برنامه عذرخواهی و عفو اعضای جامعه دگرباش جنسی را دارند. اینها کسانی هستند که در گذشته‌ها در نتیجه قوانین نابرابر برای گرایش جنسی یا هویت جنسیتی‌شان دستگیر شده‌اند. حالا چه زنده باشند و چه درگذشته باشند – چون که پیش‌تر برای چیزی که امروز جرم نیست بازداشت شده‌اند، تحقیر شده‌اند و زندانی شده‌اند، دولت‌ها از آنها عذرخواهی می‌کنند.

در بسیاری نقاط آمریکا ماه ژوئن را ماه پراید می‌شناسند – چون بازداشت‌های استون‌وال و شورش‌های بعدی‌اش در این ماه بود – ولی در گذر هفته‌های بهار، تابستان و شروع پاییز، شهرهای مختلف برنامه‌های خودشان را زمینه این راهپیمایی‌ها برگزار می‌کنند.

امروزه در بیشتر شهرهای دنیا پرایدها بیشتر جنبه خوشی دارند. قوانین بخش قابل‌توجه‌ای از جوامع جهان، حقوق جامعه دگرباش جنسی را به رسمیت شناخته و از بار سیاسی و مبارزاتی این گردهم‌آیی‌ها کاسته است. اما مبارزه همچنان برای تراجنسیتی‌ها، میان‌جنسی‌ها و حتی زنان همجنس‌گرا جنبه سیاسی‌تری دارد – چراکه این گروه‌ها دسترسی کمتری به منابع قدرت دارند و کماکان در حاشیه‌های اجتماع زندگی می‌کنند

جنبه مبارزاتی پراید در رابطه با پذیرش گروه‌های حاشیه‌ای تر همچنان اهمیت دارد. مثالش رونمایی پرچمی تازه برای جامعه رنگین‌کمانی است. پیش‌تر پرچم شش رنگ رنگین‌کمانی، نماد جامعه دگرباشان جنسی بود و حالا پرچمی تازه معرفی شده که در آن رنگ‌های قهوه‌ای و سیاه اضافه شده‌اند تا اقلیت‌های نژادی مختلف هم آشکارا در این جامعه لحاظ شده باشند.

همچنین گروه‌های مبارزاتی جان سیاهان می‌ارزد (#BlackLivesMatter) هم سعی می‌کنند تا جنبه‌های برابری‌خواهانه به داخل بحث‌های جامعه دگرباشان جنسی بیاید.

چون هنوز رنگین‌پوستان در در بیشتر کشورها با تبعیض نژادی پلیس روبه‌رو می‌شوند، هنوز با آنها برابر دیگر اعضای – مثلا سفیدپوست – جامعه رنگین‌کمانی رفتار نمی‌شود و به شکل‌های مختلف، با برخوردهای نژادپرستانه در زندگی روزمره‌شان دست به گریبان هستند.

در انتظار پرایدهای ایران

برگزاری پراید همین‌الان هم در ایران ممکن است – حداقل البته برای بخشی از جامعه رنگین‌کمانی کشور. خیلی ساده چون افراد تراجنسی می‌توانند اجازه دکتر روان‌شناس بگیرند، مجوز قاضی دریافت کنند و بعد فرآیند تطبیق جنسی (مشهور به تغییر جنسیت) را انجام بدهند و کارت شناسایی برابر جنسیت تازه‌شان به شرط پایان عمل‌های جراحی، دریافت کنند.

همین مبنای قانونی این اجازه را می‌دهد تا این بخش از جامعه رنگین‌کمانی به‌رغم تمام فشارها و تمام محرومیت‌ها، بتوانند دور هم جمع بشوند و اگر پلیس یا بسیج و مانند آن مزاحم شد، حکم قاضی دارند برای پوشش و برای متفاوت بودن‌شان و پلیس یا بسیج بایستی رفع مزاحمت کند.

هرچند تراجنسی‌های ایران خارج از جلسه‌های بین خودشان و معدود جلسه‌های نیمه‌رسمی که در چند شهر ایران برگزار شده، هنوز در سطح جامعه و آشکارا خودشان را در قالب یک گردهم‌آیی به جامعه بزرگ‌تر معرفی نکرده‌اند، ولی این موضوع کاملا ممکن است و می‌تواند به حقیقت بپویندد.

روزی هم که با وجود تمام فشارها چنین گردهم‌آیی ممکن بشود، خیلی راحت بقیه جامعه رنگین‌کمانی هم می‌توانند به همراهی تراجنسی‌ها بیایند و خودی نشان بدهند.

بالاخره ما همه‌جا هستیم و همان‌طور که در استون وال خودی نشان دادیم، در تهران و مشهد و شیراز و اصفهان و تبریز و هر شهر بزرگ و کوچک ایران هم می‌توانیم کنار هم جمع بشویم و بگوییم کم نیستیم، همه‌جا هم هستیم و آدم‌های معمولی هستیم، کار و زندگی‌مان را داریم و به کسی هم مربوط نیست صبح و شب‌مان را کنار کدام انسان می‌گذارنیم.

به نفع تجارت، به کام سیاستمدارها

پراید این روزها محلی است برای لابی زدن، چه تاجر و بانکدارها که می‌خواهند تولیدات و خدمات‌شان را به گستره بیشتری از مشتری‌ها عرضه کنند، چه سیاستمدارهایی که می‌خواهند رای‌های بیشتری را در انتخابات‌های پیش رو کسب کنند.

در ایران هم روزی که پراید ممکن بشود، فراتر از اینکه اعضای جامعه رنگین‌کمانی خودشان را نشان جامعه بزرگ‌تر بدهند، به سرعت تبدیل به فستیوالی می‌شود تا در آن بتوان جامعه بزرگ‌تر را به تماشا نشست.

این به نفع تجارت و به کام سیاستمدارها خواهد بود، چون همان‌طور که در دیگر ملت‌های جهان مردمان شاهدش بوده‌اند، با کنار زدن تبعیض‌ها و آوردن برابری بیشتری به سطح جامعه،‌ شکوفایی اجتماعی هم‌گام با پیشرفت‌های اقتصادی می‌شود و در کنار آن، رونق به فضای سیاسی جامعه می‌بخشد.

کافی است تا چشمان بسته را باز کرد و واقعیت را تماشا کرد: افراد جامعه دگرباش جنسی واقعی هستند،‌ آنها همه‌جا هستند ولی شاید درون گنجه باشند. حتی درون گنجه هم به برون‌آیی فکر می‌کنند و یک روزی بالاخره درب را باز می‌کنند و گام به گام،‌ خودشان را نشان جامعه بزرگ‌تر می‌دهند تا درنهایت آن‌قدر از افراد این جامعه بیرون آمده باشند که کنار هم جمع بشوند و حالی به خودشان بدهند:

چون آنها واقعی هستند، وجود دارند و قرن‌ها فشار و سرکوب اجتماعی نتوانسته واقعیت وجود آنها را از هیچ‌کدام از ملت‌های جهان پاک کند و ایران هم استثنا نیست، فقط زمان می‌برد تا همه‌چیز سر جای خودشان قرار بگیرند.