تا ۵ ماه دیگر مردم ایران با «سنگین‌ترین تحریم‌های تاریخ» روبرو می‌شوند. مقامات نظام اسلامی یکی پس از دیگری به صحنه آمده و از بی‌اثر بودن تحریم‌ها می‌گویند و تأکید می‌کنند از ماه‌ها پیش فکر همه ‌چیز را کرده‌اند و جای نگرانی نیست.

۸ مورد از خواسته‌های ۱۲گانه‌ی وزیر‌امور خارجه آمریکا مستقیماً به حوزه‌ی مأموریتی سپاه پاسداران و سپاه قدس مربوط است و هیچ ربطی به حاکمیت ملی ندارد. بند مربوط به موشک‌های بالستیک نیز قطعنامه‌ی شورای امنیت سازمان ملل متحد است که علاوه بر کشورهای اروپایی، متحدان نظام اسلامی و از جمله چین و روسیه هم روی آن اتفاق نظر دارند.

بسیاری از خود می‌پرسند چرا به این نقطه رسیده‌ایم؟ چرا بایستی چنین شرایطی را متحمل شویم؟

هیچ نیرویی در ۴ دهه‌ی گذشته به اندازه‌ی سپاه پاسداران منافع ملی را به خطر نیفکنده و شرایط را برای نفس کشیدن مردم در داخل کشور سخت نکرده است.

یک نگاه، در طول سال‌های گذشته سپاه پاسداران را حافظ امنیت و صلح و ثبات ایران معرفی کرده‌ است و با خیره‌سری گاه سرداران سپاه را با سرداران بزرگ تاریخ ایران و حتی اسطوره‌‌هایی همچون «آرش» مقایسه می‌کند. اما آیا واقعیت این است و سپاه منافع ملی را در نظر دارد؟

جنگ در سال ۱۳۶۱، بعد از آزادسازی خرمشهر می‌توانست پایان یابد، اما با اصرار فرماندهان سپاه پاسداران و پشتیبانی رهبران نظام و برخلاف منافع ملی ادامه یافت. جنگی که می‌توانستیم در آن پیروز باشیم و غرامت بگیریم با شکست و خوردن جام زهر از سوی بنیانگذار جمهوری اسلامی و رهبر انقلاب اسلامی پایان یافت.

اما سپاه در جنگ با عراق منافع ملی را در نظر نداشت. از برکت جنگ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی توانست نیروهایش را از چند هزار نیروی آموزش داده نشده به مهم‌ترین نیروی امنیتی، نظامی و سیاسی در جمهوری اسلامی گسترش داده و به صدور تروریسم و بنیادگرایی در سطح منطقه و تا اقصی‌نقاط جهان بپردازد. این توسعه بدون ادامه‌ جنگ با عراق امکان‌پذیر نبود.

جمعی از فرماندهان سپاه پاسداران
جمعی از فرماندهان سپاه پاسداران

دکترین سپاه

دریادار علی فدوی فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران در تعریف سپاه می‌گوید:‌

«سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هیچ کلمه‌ای را در ادامه خود ندارد، حتی ایران و این تدبیر خاص حضرت امام (ره) بود که از اول هم فقط «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» باشد زیرا انقلاب اسلامی محدود به یک جغرافیا نیست و الان می‌بینید دل‌های زیادی در دنیا همان روال انقلاب اسلامی را دنبال می‌کنند و سپاه هم در همه جا پاسدار انقلاب اسلامی است.»

در تعریف فدوی، سپاه پاسداران برای حفاظت از منافع ملی و مرزهای جمهوری اسلامی تأسیس نشده است و مأموریت آن نیز متفاوت است. از همین منظر است که سپاه پاسداران برخلاف منافع ملی ایران در سوریه و یمن که هم‌مرز ایران نیستند و لاجرم نمی‌توانند تهدیدی برای کشور باشند دخالت می‌کند و دشمنی اعراب با مردم ایران را به جان می‌خرد. فرماندهان سپاه و آیت‌الله خامنه‌ای حضور در سوریه را به دعوت این کشور و دفاع از «حرم» ربط می‌دهند، در حالی که در یمن نه «دعوت» دولت این کشور در میان است و نه «حرم»ی است که نیاز به دفاع از آن باشد.

پیشتر نیروهای سپاه پاسداران و سپاه قدس در بوسنی و هرزگوین در قلب اروپا حضور داشتند و سرمایه‌های ملی صرف دخالت در جنگی می‌شد که ربطی به ایران نداشت و تنها در چارچوب «پاسداری از انقلاب اسلامی» و صدور بحران معنا پیدا می‌کرد.

در تلاش برای صدور انقلاب اسلامی است که سپاه پاسداران می‌کوشد به سنگال و کنیا سلاح فرستاده و در ناآرامی‌های آفریقا مشارکت کند یا با تجهیز مالی و تسلیحاتی حزب‌الله و حماس و جهاد اسلامی مرزهای اسرائیل را نا‌امن کند. هیچ یک از این اعمال در چارچوب منافع ملی نمی‌گنجد.

بایستی توجه داشت در طول جنگ ایران و عراق، این اسرائیل بود که به ایران سلاح و لوازم یدکی می‌فروخت و صادق طباطبایی نماینده نظام اسلامی و برادر زن احمد خمینی به اسرائیل سفر می‌کرد. اسرائیل در تاریخ ۷ ژوئن ۱۹۸۱ در بحبوحه‌ی جنگ ایران و عراق در عملیات اُپرا تأسیسات اتمی عراق را توسط ۸ فروند جنگنده‌ی اف – ۱۶ به کلی نابود کرد. حمله‌ی دو جنگنده‌ی‌ اف – ۴ نیروی هوایی ایران به این تأسیاست در سپتامبر ۱۹۸۰ در عملیاتی با نام «شمشیر سوزان» با شکست مواجه شده بود. گفته می‌شود اسرائیل در این عملیات از نقشه، عکس‌ها و اطلاعاتی بهره برد که توسط ایران به آنها داده شده بود. [1]

به‌گفته آری بن اناشه، مقامات اسرائیلی و فرستاده آیت‌الله خمینی یک ماه قبل از این عملیات، جهت تبادل نظر و اطلاعات محرمانه در پاریس با یکدیگر دیدار کردند. در این ملاقات موافقت شد که در صورت بروز مشکل فنی در حین اجرای این عملیات، بمب افکن‌های اسرائیلی بطور مخفیانه در پایگاهی در تبریز فرود اضطراری آیند. [2]

دشمنی با اسرائیل و تلاش برای نابودی آن به هیچ‌وجه با منافع ملی ایران سازگار نیست. اسرائیل هم مرز ایران نیست و برخلاف کشورهای عربی و روسیه و آذربایجان و ترکمنستان و قزاقستان نه تنها هیچ مشکل و یا ادعای ارضی نسبت به ایران ندارد بلکه اسرائیلی‌ها به لحاظ تاریخی خود را وامدار ایران دانسته و روز کوروش را جشن می‌گیرند در حالی که در زادگاه کوروش، جوانان به خاطر دلبستگی به او و یا بزرگداشت‌ وی توسط سپاه پاسداران و دیگر نهاهای امنیتی دستگیر و مورد شکنجه و آزار و اذیت قرار می‌گیرند.

یکی از بزرگترین خیابان‌های تهران پیش از انقلاب «کوروش کبیر» نام داشت. به برکت نظام اسلامی تبدیل به «دکتر علی شریعتی» شد در حالی که در اکثر شهرهای اسرائیل خیابانی به نام کوروش است.

نگاهی که دریادار فدوی مطرح می‌کند دیدگاه شخصی او نیست بلکه «دکترین سپاه» است و بر این اساس طی چهار دهه گذشته منابع ملی به تاراج رفته و صرف بحران آفرینی در منطقه شده است.

انتظار نظام از سپاه

سردار احمد غلامپور فرمانده قرارگاه کربلا و فرمانده جبهه جنوب در دوران جنگ که در ۱۵ ساله گذشته در دانشکده فرماندهی سپاه به تدریس مشغول است به صورت روشن‌تری در مورد سپاه پاسداران و مأموریت‌های آن توضیح می‌دهد:‌

«انتظاری که از سپاه و ایضا بسیج که وابسته به سپاه است، می‌رود قابل قیاس با انتظاری که از ارتش می‌رود نیست. وظیفه ارتش دفاع از مرزها و حوزه آن در محدوده جغرافیایی ایران است اما سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بدون پسوند «ایران» است؛ یعنی دفاع از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن بدون مرز. این کار و مسئولیت ما را بیشتر می‌کند. سپاه در هر حوزه‌ای که احساس خطر برای انقلاب بکند وظیفه ورود دارد. در هر نقطه‌ای جغرافیایی و در هر موضوع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی دست ما باز است.»

حداقل ۱۵ سال است که سردار غلامپور به شاگردانش در دانشکده فرماندهی سپاه تدریس می‌کند که وظایف‌ آن‌ها هیچ ربطی به ایران و منافع آن ندارد. از این واضح‌تر نمی‌شود گفت که سپاه پاسداران تنها با سرمایه‌ی مردم ایران و با استفاده از منابع ملی سعی در ایجاد بحران و صدور تروریسم و بنیادگرایی به منطقه را دارد.

از این روشن‌تر نمی‌توان دخالت سپاه پاسداران در تمامی حوزه‌های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی را تئوریزه کرد.

سردار غلامپور در گفتگوی خود تأکید می‌کند:‌

«امروز خوشبختانه با استراتژی درستی که رهبر معظم انقلاب اتخاذ کرده‌اند مرزهای مقدم به یمن، لبنان، سوریه، افغانستان، پاکستان منتقل شده است و ما هزاران کیلومتر دشمن را پس زده‌ایم. امنیتی که امروز در آن به سر می‌بریم حاصل همان استراتژی و نگاه درست است. بنابراین در راهبرد خود با توجه به شناختی که از دشمن داریم باید عمل کنیم.»

سپاه پاسداران برای حفاظت از مرز‌های ایران تشکل نشده و اساساً آن‌ها را به رسمیت نمی‌شناسد. برخلاف ادعای غلامپور، «امنیت» ایران به شدت در خطر است و این ناشی از سیاست‌های سپاه پاسداران است.

هیچ نیرویی در ۴ دهه‌ی گذشته به اندازه‌ی سپاه پاسداران منافع ملی را به خطر نیفکنده و شرایط را برای نفس کشیدن مردم در داخل کشور سخت نکرده است.

سردار غلامپور به دست باز سپاه در همه‌ی «حوزه‌های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی» اشاره می‌کند. به این عرصه باز، حوزه‌ی اقتصاد را نیز بایستی افزود. حضور سپاه در حوزه‌ی اقتصادی و منافع کلان آن، محیط زیست و حیات ایران را با خطر جدی مواجه کرده است. نقش سپاه پاسداران در از بین رفتن منابع آبی کشور، رودخانه‌ها، تالاب‌ها، دریاچه‌ها و سفره‌های آب‌زیرزمینی بدون گفتگو است.

دخالت روزافزون سپاه پاسداران در تمامی عرصه‌های اقتصادی عامل مهمی در فقر روز افزون مردم و زمینه‌‌ساز اصلی تحریم‌های بین‌المللی است. مهدی کروبی فاش کرده است که سپاه پاسداران دارای اسکله‌های غیرقانونی است و در قاچاق کالا دست بالا را دارد. محمود احمدی‌نژاد از فرماندهان سپاه به عنوان «برادران قاچاقچی» یاد می‌‌کند.

اطلاعات سپاه پاسداران نقش اصلی در دستگیری دو تابعیتی‌ها، فعالان محیط زیست، فعالان اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دارد. سپاه پاسداران نقش اصلی در «کودتای انتخاباتی»، حتی رد صلاحیت کاندیداهای انتخاباتی، برگزاری انتخابات مهندسی شده پادگانی و حمله به چهره‌های سیاسی رقیب و ضرب و شتم آنان دارد. این نیرو در ترور‌های داخل کشور و نمونه‌ی بارز آن ترور حجاریان در مرکز تهران دست داشته است.

مأموریت: «ایجاد شرایط ظهور»

علی سعیدی نماینده سابق خامنه‌ای در سپاه پاسداران به صراحت می‌گوید که پاسداران دنبال ایجاد شرایط «ظهور»‌ هستند و نه دفاع از تمامیت ارضی و یا حاکمیت ملی:

«معتقدیم که این انقلاب زمینه‌ساز حکومت جهانی امام عصر (عج) می‌باشد چرا که در روایات متعددی آمده است که قبل از ظهور، حکومتی سر کار خواهد آمد که بستر ساز قیام امام زمان (عج) خواهد بود. بین علائم ظهور و شرایط ظهور فرق است و ممکن است همه علائم ظهور رخ دهد، اما شرایط ظهور فراهم نشود.»

او آمادگی منطقه‌ای را نیز یکی دیگر از شرایط ظهور می‌داند:

«آمادگی منطقه‌ای بدون تغییر خاورمیانه امکان پذیر نیست و در روایات آمده است که کشورهایی همچون عراق، لبنان، سوریه، مصر نقش مهمی در ظهور دارند…. امروز شرایط دنیا و خاورمیانه در حال تغییر است ولی آنچه مهم است این است که امروزایران نیازمند ثبات و آرامش است چرا که ایران در حمایت و پشتیبانی انقلاب‌های کشور‌های منطقه پتانسیل و نقش اساسی دارد و در واقع آن‌ها را رهبری می‌کند.»

سعیدی در همین راستا می‌گوید:

«تا زمانی که در این منطقه تحولی ایجاد نشده و افرادی همچون قذافی و شاه عربستان بر مردم مسلمان حکومت می‌کنند نمی‌توان انتظار ظهور را داشت.»

نماینده سابق خامنه‌ای در سپاه پاسداران مأموریت این نیرو راجبران «اشتباهاتی» در اسلام می‌داند. او با اشاره به اینکه «در دنیای ۶,۵ میلیاردی تنها ۱,۵ میلیارد مسلمان هستند که از این تعداد نیز تنها ۳۰۰ میلیون نفر شیعه‌اند»، می‌گوید: «این میزان شیعه به دلیل اشتباهاتی است که خواص در زمان امام علی (ع) انجام دادند.»

نظام اسلامی به دنبال شیعه کردن اجباری مسلمانان هستند تا «اشتباهاتی» را که «خواص در زمان امام علی (ع) انجام دادند» جبران کنند.

رسانه‌های سپاه پاسداران و نمایندگان آیت‌الله خامنه‌ای، مکه را محل ظهور «امام زمان» معرفی می‌کنند. آن‌ها اصرار می‌کنند:

«حکومت منطقه حجاز، کشور عربستان و حاکمان مکه و مدینه، قبل از ظهور و قیام امام مهدی علیه السلام، حکومتی مخالف اهل بیت و دشمن شیعه، می‌باشد. اما با ظهور و قیام علنی امام مهدی، حکومت بنی فلان، برای همیشه نابود خواهد شد.»

نیرویی ورای همه قوانین

سعیدی، نماینده سابق ولی‌فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با بیان اینکه حلقه «رهاسازی» منطقه خاورمیانه باید تکمیل شود، می‌گوید:

«در سوریه و عراق باید بسیج مردمی شکل بگیرد.»

«بسیج مردمی» یعنی حشد‌الشعبی. تشکیل بازوی نظامی سپاه پاسداران در عراق ربطی به منافع ملی ایران ندارد، بلکه کشور را در لبه‌ی پرتگاه قرار می‌دهد. خلع سلاح حشد‌الشعبی و احترام به حاکمیت عراق یکی از خواسته‌های دولت آمریکاست.

سردار پاسدار غلامپور با صراحت می‌گوید که سپاه پاسداران نه قوانین داخلی و نه قوانین بین‌المللی را به رسمیت نمی‌شناسد:‌

«اگر این دستاورد انقلاب اسلامی در سوریه و لبنان نیز باشد سپاه حق ورود دارد. حوزه کاری سپاه حوزه‌ای است که نه مرز و جغرافیا دارد و نه محدوده تخصصی. در همه حوزه‌ها وظیفه خود می‌دانیم که از انقلاب دفاع کنیم. لازم هم نداریم که کسی به ما قانون بگوید و اگر اتفاقی بیفتد از طریق سلسله‌مراتب و فرماندهی کل قوا، سپاه به وظایف خود عمل می‌کند.»

این نیرو هیچ «محدوده تخصصی» را به رسمیت نمی‌شناسد و دخالت در همه‌ی امور به بدون در نظر گرفتن «مرز» و «جغرافیا» را «حق» خود می‌داند.

سردار غلامپور «جمهوری اسلامی» و «انقلاب اسلامی» را دو مفهوم جدا از هم ارزیابی می‌کند و می‌گوید:‌

«اینکه می‌گویم انقلاب اسلامی به این دلیل است که گاهی اوقات اشتباهی صورت می‌گیرد، حال چه در لفظ چه از قصد که جمهوری اسلامی با انقلاب اسلامی یک مفهوم دانسته می‌شود اما این موضوع غلط است. جمهوری اسلامی کشوری با حوزه جغرافیایی مشخص و تعریف شده در سازمان ملل و دارای روابط مشخص با سایر کشورهاست اما انقلاب اسلامی اینطور نیست و حوزه و مرز و جغرافیا ندارد و روابطش خاص خودش است. اگر به عنوان جمهوری اسلامی در دنیا بخواهیم فعالیت‌هایی را انجام دهیم نمی‌توانیم اما از موضع انقلاب اسلامی قادر به انجام آن هستیم.»

از ابتدای تشکیل نظام اسلامی «ارتش جمهوری اسلامی» قادر به دفاع از «حوزه جغرافیایی مشخص و تعریف شده» و مقابله با دشمنان ایران بود. برای بیرون راندن دشمن از «حوزه‌ی جعرافیایی مشخص و تعریف شده» ایران، نیروهای مردمی می‌توانستند تحت فرماندهی ارتش که از تخصص لازم هم برخوردار بود بسیج شده و به مقابله‌ با دشمن بپردازند و نیاز به تشکیل سپاه پاسداران نبود. هدف از تشکیل سپاه همانگونه که دریادار فدوی می‌گوید متفاوت است و به «جمهوری اسلامی ایران» هم ربطی ندارد.

پس از پایان جنگ ایران و عراق نیز علیرغم تجربه‌ی موفق ادغام سه نیروی «کمیته‌‌های انقلاب اسلامی»، شهربانی کل کشور و ژاندارمری جمهوری اسلامی، و تشکیل «نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران» با ادغام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی ایران مخالفت شد چرا که دفاع از منافع ملی و مردم ایران و مقابله با خطرات احتمالی‌ای که حتی «جمهوری اسلامی ایران» را تهدید می‌کرد در میان نبود.

نظام اسلامی بنا به ماهیت‌اش نمی‌تواند به تعهدات و قوانین بین‌المللی پای‌بند باشد. آن‌ها بهتر از هرکس می‌دانند اقدامات سپاه پاسداران و سپاه قدس تا کجا برخلاف حقوق بین‌المللی است.

تفکیک «جمهوری اسلامی ایران» از «انقلاب اسلامی» را می‌توان در مأموریت‌های دوگانه اما هماهنگ محمدجواد ظریف و سردار قاسم سلیمانی دید. اولی به عنوان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران می‌کوشد در چارچوب‌های بین‌المللی صحبت کرده و اهداف نظام را دنبال کند و دومی به عنوان فرمانده سپاه قدس و وزیر امور خارجه «انقلاب اسلامی» هیچ «حوزه و مرز و جغرافیا»یی را به رسمیت نمی‌شناسد و با اقدامات عملی‌اش صلح و امنیت منطقه را به خطر می‌اندازد.

مردم ایران به دلیل اقدامات سپاه پاسداران در موقعیت خطیری قرار گرفته‌اند. تحریم‌ها هر روز سفره‌ی‌‌ آن‌ها را کوچکتر می‌کند. یک عامل عمده همه‌ی مخاطراتی که ایران و منطقه را تهدید می‌کند سپاه پاسداران است. آدرس غلط نباید داد. مردم ایران هرگاه که فرصت یافته‌اند با شعار «نه غزه، نه لبنان جانم فدای ایران»، «دشمن ما همین‌جاست، دروغ میگن آمریکاست» و «سوریه را رها کن فکر به حال ما کن»، خواسته‌‌‌ی خود را به روشن‌ترین وجه بیان کرده‌اند. برای رفع خطر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بایستی چاره‌ای اندیشید.


پانویس‌ها

[1]   منبع: نشریه Sunday Telegraph چاپ لندن. شماره ۱۴ ژوئن ۱۹۸۱.

[2]   منبع:کتاب October Surprise گری سیک. انتشارات Three Rivers Press. سال ۱۹۹۲ میلادی. ISBN 0-8129-2087-2  ص۲۰۷


از همین نویسنده

ایرج مصداقی