“قصه مرقد آقا” به قلم نیما یوشیج را خوانده‌اید؟ این قصه در قرن هشتم هجری رخ می‌دهد. قصه دوران ما قصه مرقد امام خمینی است.

نمایی نزدیک از تشکیلات امام راحل به مناسبت سالگرد مردنش (۱۳ خرداد ۱۳۶۸).

در رویکردی عوامانه و عوام‌فریبانه قبر روح‌الله خمینی را آرامگاه، مرقد، حرم مطهر، مقبره و حتا آستان قدس می‌نامند تا کارکردی همانند قدیسان شیعه برای او هدفگذاری گردد. “حرم مطهر امام خمینی” از همان آغاز رقیبی سرسخت برای آستان قدس رضوی، آرامگاه حضرت عبدالعظیم، حرم حضرت معصومه و مقبره‌ی حضرت شاهچراغ در شیراز شمرده می‌شد. ولی اکنون همه‌ی آن‌ها از عظمت سازه‌ی آستان قدس امام خمینی جا مانده‌اند. آستان قدسی که بنا به خواست حکومت، حرم مطهر هم نام گرفته است. چنانکه برای صاحب آن روح‌الله خمینی زیارتنامه‌ای نیز به زبان عربی تدوین کرده‌اند تا در قداست هرگز از امامزاده‌های بزرگ و کوچک دیگر جا نماند. همین زیارتنامه در جای جای ستون و دیوار حرم خمینی به چشم می‌آید. حتا در الگویی از امامزاده‌های پرشمار کشور، ضریحی هم برای روح‌الله خمینی ساخته‌اند. داخل همین ضریح اسکناس‌هایی در دیدرس مراجعان قرار می‌گیرد که گویا زایران او به منظور حاجت گرفتن آن‌ها را به درون ضریح می‌ریزند.

فرهنگ دولتی جمهوری اسلامی نمی‌خواهد “امام راحل” از کارکرد به ظاهر اعجازگونه‌ی امامزاده‌ها کم بیاورد. جدای از این بسیاری از ادارات مفاتیح‌الجنان‌هایی اهدایی به چاپ می‌رسانند که این نمونه از مفاتیح‌الجنان، زیارتنامه‌ی خمینی را هم با خود به همراه دارد. زیارتنامه‌ی اهدایی ادارات در سالگرد “رحلت حضرت امام”، بین زایران او توزیع می‌گردد.

نمای بیرونی "مرقد امام"
نمای بیرونی “مرقد امام”

اطلاعات پایه‌ای در مورد مرقد آقا

“مرقد حضرت امام خمینی” فضایی سرپوشیده حدود شصت هزار متر مربع را در بر می‌گیرد. بخش اصلی آرامگاه او، از مساحتی حدود پانزده هزار متر مربع هم فراتر می‌رود. با همین اعداد و ارقام، مرقد او، آستان قدس رضوی و آستان‌های ریز و درشت دیگر را هم پشت سر می‌گذارد تا روح‌الله خمینی را به عنوان امام یا امامزاده‌ای نظرکرده به همگان بباوراند. در همین راستا چهار گلدسته‌ با بلندای 91 متر برای آن ساخته‌اند که هرگز نمی‌توان رقیبی برای آن‌ها پیدا کرد. همچنین سقف این سازه به تنهایی حدود چهارصد تن سنگینی دارد. چنانکه وزن اسکلت فلزی آن را چیزی حدود سی‌صد و پنجاه تن محاسبه نموده‌اند که همراه با پنجاه تن گچکاری و سیمانکاری، آن را پوشانده‌اند. در عین حال جنس گنبد اصلی این حرم فلزی است که چهار گنبد کاشیکاری شده‌ی دیگر آن را در بر می‌گیرند. مسافران از فاصله‌ی چند کیلومتری می‌توانند نمای بیرونی گنبدها و گلدسته‌های حرم را ببینند.

سال‌های میانی دهه‌ی هشتاد عده‌ای چنان تبلیغ می‌کردند که گویا در گنبد اصلی آن، “نمادهای صهیونیستی” به کار رفته است. به همین منظور نمای بیرونی این گنبد را خیلی زود ورچیدند تا از واگویه‌های تبلیغی این و آن بپرهیزند.

یک نمای درونی "مرقد امام"
یک نمای درونی “مرقد امام”

هزینه‌های جاری “مرقد امام خمینی” از سالی حدود صد میلیارد تومان هم فزونی می‌گیرد. حسن خمینی نوه‌ی روح‌الله خمینی بر هزینه‌کرد آن نظارت کامل دارد. جدای از دولت، وزارت‌خانه‌ها و نهادهای دولتی و خصوصی در پرداخت مستقیم یا غیر مستقیم این هزینه‌ها چیزی کم نمی‌گذارند. چون بر خلاف آستان‌های مقدس دیگر موقوفه‌ای برایش در نظر نگرفته‌اند تا بتوانند از این راه هزینه‌های آن را تأمین نمایند. در مجموع نهادهای حکومت همگی بخشی از این هزینه‌ها را می‌پذیرند تا مدیران این نهادها در ماندگاری بر کرسی قدرت چند صباحی بیمه شود. در عین حال مردم عادی از وقف اموال خویش به نام آستان خمینی می‌پرهیزند. چون در همسویی خمینی با امامزاده‌های بی‌شمار کشور شک می‌ورزند.

شهرداری ویژه امام راحل

شهرداری تهران هم از پرداخت هزینه‌های آستان روح‌الله خمینی بی‌نصیب نمی‌ماند. حتا برای رُفت و روب یا ترمیم حریم آن، شهرداریِ ویژه‌‌‌‌‌‌ای با بودجه‌ی  اختصاصی در نظر گرفته‌اند که همین شهرداری در پرداخت‌ هزینه‌های بی‌حساب و کتاب “حرم مطهر” مشارکت می‌ورزد.

در سالگرد “امام راحل” پذیرایی از زایران حرم را بانک‌ها، وزارتخانه‌ها و شهرداری مناطق بیست و دوگانه‌ی تهران به انجام می‌رسانند. شهرداری تهران به تنهایی در هر وعده‌ی غذایی، چیزی حدود شش‌صد هزار پرس غذا بین زایران توزیع می‌کند. شکی نیست که مدیران شهرداری به سهم خود مزد و مواجب خود را از بابت این خیرات دولتی به دست می‌آورند.

هم-قبری‌های امام سیزدهم – امام چهاردهم به مشهد خواهد رفت

تا کنون افرادی از مردگان اندرونی و بیت روح‌الله خمینی را هم در صحن او به خاک سپرده‌اند. از آن میان نقش احمد خمینی از همه برجسته‌تر می‌نماید. به هر حال خدیجه‌ی ثقفی همسر خمینی و همچنین دامادش محمود بروجردی از همین اهدایی قبر نصیب برده‌اند. اکبر هاشمی رفسنجانی نیز از این موهبت بهره برد و در جایی از اندرونی آرامگاه به خاک سپرده شد. به حتم در آینده نیز بسیاری از مدیران ارشد جمهوری اسلامی به همراه خانواده‌ی “امام راحل” در این خصوص از حاتم‌بخشی‌های درون حکومت بهره خواهند گرفت. ولی با این همه کسی به این موضوع نمی‌اندیشد که زمین این قبرهای اهدایی را از کجا فراهم دیده‌اند. انگار زمین‌های غصبی این و آن بیش‌تر به طبیعت ایشان سازگار می‌نماید.

خامنه‌ای در مرقد خمینی

اما برای “رهبر معظم” یا همان “مقام عظمای ولایت” مشکل می‌نماید که بپذیرد تا پس از مرگ در کنار خمینی و یاران پرمُزد و مواجب او بیارامد. او از همان ابتدا با مشهد و مشهدی‌ها بیش‌تر سازگار می‌نمود و به طبع نمی‌پذیرد در مکانی که تولیت آن را به حسن خمینی سپرده‌اند، آرام بگیرد. در صورت مرگ رهبر، به حتم رییسی و علم‌الهدی در آستان قدس رضوی چیزی از این بابت کم نخواهند گذاشت.

تداوم فشار امام ساده‌زیست بر بودجه کشور

روح‌الله خمینی گرچه در چهاردهم خرداد ماه هزار و سی‌صد و شصت و هشت به خاک سپرده شد ولی آسیب‌های مرگبار اندیشه‌ی او همچنان در سیاست کشور بر جای ماند. چنانکه پس از مرگ او نیز، ضرر و زیان ادامه‌ی راه پرسنگلاخ او به پای مردم نوشته ‌شد. چون مردمی که تولید می‌کنند و زحمت می‌کشند، به اجبار پذیرفته‌اند از نتیجه‌ی تلاش و کوشش آنان عده‌ای بیکاره و تن‌پرور بخورند و بیاشامند.

رسانه‌های دولتی در زمان حیات روح‌الله خمینی از ساده‌زیستی او در حسینیه‌ی جماران سخن می‌گفتند. اما کسی را یارای آن نبود که بگوید همین محلِ کم هزینه‌ را چه‌گونه برای او فراهم دیده‌اند. با این همه حفظ امنیت برای روح‌الله خمینی در همین زمان هزینه‌ای نجومی را به دولت‌های خودخوانده و دست نشانده‌ی وقت تحمیل می‌نمود که نمونه‌ای همانند آن هرگز در ایران سابقه نداشته است.

محلی برای نمایش سرسپردگی مقامات

ایام سالگرد “ارتحال” روح‌الله خمینی تمامی مدیران دولتی به همراه کارکنان خود به مرقد می‌شتابند تا به قول خودشان ضمن عزاداری با او تجدید میثاق نمایند. کارگزاران حکومت، تجدید میثاق را بر خود واجب می‌شمارند و ماندگاری خود را بر کرسی قدرت به آن وابسته می‌بینند. جدای از این همه ساله سفارتخانه‌های جمهوری اسلامی ایران در افغانستان، پاکستان، هند، عراق، سوریه و دیگر کشورها گروه‌های پرشماری از زایران خمینی را به مرقد او می‌کشانند.

به طبع نمایندگی‌های فرهنگی وزارت خارجه‌ی جمهوری اسلامی در این خصوص سنگ تمام می‌گذارند تا هزینه‌ی این آمد و شدها به تمامی از سوی دولت پرداخت گردد. حتا برای این گروه از زایران سوغاتی نیز به قدر کافی در نظر می‌گیرند. چون قرار است همگی پس از بازگشت به وطن، برای تبلیغ جمهوری اسلامی ایران نقش سیاسی خود را به اجرا بگذارند.

تکلیف این تشکیلات در آینده چه خواهد شد؟

روح‌الله خمینی دین و دولت را چنان به هم آمیخت که جدایی آن دو از هم ناممکن می‌نماید. او به همین منظور، تضییع حقوق فردی و اجتماعی و یا حتا طبیعی شهروندان ایرانی را پشتوانه قرار داد تا شاید به اهداف کور و سیاه خود دست یابد. همچنان که جنگ‌آفرینی با همسایگان، کشتارهای قومی و فرقه‌ای و همچنین قتل عام‌های سیاسی برای او فریضه شمرده می‌شد. راهکار ناصوابی که قرار بود ماندن او و دست‌آموزان او را بر کرسی قدرت تضمین نماید. ولی از بستر اندیشه‌هایی از این دست سرآخر فسادی سر بر آورد که هرگز نخواهند توانست از آتش آن جان به در برند.

آرامگاه خمینی در همسایگی بهشت زهرای تهران به تنهایی بیش از نیمی از قبرستان و حریم آن را در بر می‌گیرد. هرچند دولت جمهوری اسلامی همین زمین‌های غصبی را به عنوان قبر به خانواده‌ی مردگان می‌فروشد، ولی خمینی و خانواده‌ی او از پرداخت هزینه برای این معامله‌ی غاصبانه معاف گردیده‌اند. ضمن آنکه هزینه‌ی ساخت بنایی با این عظمت به عنوان آرامگاه را دولت جمهوری اسلامی از راه درآمدهای عمومی پرداخت نموده است. به همین دلیل هم این بنا باید برای همیشه باقی بماند. چون خانواده‌ی خمینی را هرگز نمی‌توان مالکی برای آن به حساب آورد. در ضمن قرار نیست در فردای جمهوری اسلامی کسانی همانند صادق خلخالی پیدا بشوند تا سازه‌هایی را که با پول مردم ساخته‌اند، منهدم کنند. چنانکه آرامگاه رضاشاه نیز می‌توانست پس از انقلاب دوام بیارود و با کاربری جدید ماندگاری آن تضمین گردد. مرقد خمینی هم باید باقی بماند تا با مشارکت همگانی مردم کاربری جدیدی برایش در نظر گرفته شود. به طور حتم با چنین راهکار شایسته‌ای خانواده‌ی او  نیز از اداره یا تولیت آن برای همیشه طرد خواهند شد.


بیشتر بخوانید: