شهرت اتو وِلس (Otto Wels)در افکار عمومی شاید در حد دیگر سیاست مداران سوسیالدموکرات آلمان مانند کارل لیبکنشت (Karl Liebknecht)، آگوست ببل (August Bebel)، فریدریش ابرت (Friedrich Ebert) یا ویلی برانت (Willy Brandt) نباشد، اما او − حتی بیرون از گستره سوسیالدموکراسی و نزد دیگر احزاب − از احترامبرانگیزترین شخصیتهای تاریخ قرن بیستم آلمان است. اتو ولس و دیگر هموندان حزب سوسیالدموکرات به دوران قدرت گیری نازیها با رفتار خود بر نکتهای تاکید کردند که به دوران امروزی، چه در سطح جهانی و چه در سیاست ایران، کم رنگ شده است: اولویت شرافت اخلاقی و پرنسیپهای بنیادین بر تصمیمهای سیاسی به اصطلاح “واقع بینانه”.
“چه کسانی به ما خیانت کردند؟ سوسیالدموکراتها!”[1] این پرسش و پاسخ از رایجترین و مشهورترین شعارها در تظاهرات، تجمع ها، گفتگوها و مقالههای چپ (رادیکال) در آلمان است. هر جا سخن از سیاستهای ریاضتی اقتصادی آلمان، که در دولت سوسیالدموکرات صدراعظم شرودر (در اوایل ۲۰۰۰ میلادی) تصویب شدند، در میان است این شعار نیز دیر یا زود شنیده میشود تا یادآوری کند که حزب سوسیالدموکرات آلمان از دوران صدراعظمی شرودر به بعد به سنت چپ و سوسیالیستی خود پشت کرده و به اجرای سیاستهای اقتصادی نئو لیبرال روی آورده است.
اما شاید کسان اندکی بدانند که سرچشمه تاریخی این شعار به دورانی قدیم تر از دهه ۱۹۹۰ بازمی گردد. در اوت سال ۱۹۱۴ و چند روز پس از آغاز جنگ جهانی اول، نمایندگان حزب سوسیالدموکرات در پارلمان آلمان به قانون وامهای جنگی رأی دادند. این قانون به دولت آلمان اجازه میداد تا مخارج جنگ را از راه وامهای ملی تامین کند. رأی مثبت بدین قانون چون تائید شرکت آلمان در جنگ جهانی اول تفسیر شد.
حزب سوسیالدموکرات آلمان تا پیش از شروع جنگ درباره وقوع آن هشدار داده، آن را جنگی امپریالیستی خوانده و در مخالفت با جنگ بر مواضع صلح طلبانه و همبستگی کارگران همه کشورها پافشاری کرده بود. اما حزب پس از شروع جنگ، پس از بحثهای طولانی درون حزبی، موضع گیری خود را تغییر داد. از عوامل مهم این تغییر یکی تبلیغات گسترده دولتی درباره حمله روسیه تزاری به آلمان و طرح جنگ به عنوان دفاع از وطن بود. این تبلیغات موثر در جامعه آن زمان آلمان در سطح وسیعی پذیرفته شده و حتی بر سندیکاهای کارگری و کارمندی نیز تاثیر بسیار نهاد. عامل دیگر تغییر موضع گیری حزب سوسیالدموکرات آلمان ترس تاریخی آنها از خائن خوانده شدن بود. اتهامی که به دلیل مخالف حزب با جنگ آلمان و فرانسه در سال ۱۸۷۰ بر پیشانی حزب نصب شده بود. زمانی که آگوست ببل، از بنیان گذاران حزب سوسیالدموکرات گفته بود: “برای این سیستم (سرمایه داری) نه جان انسانی را میدهیم و نه سکه ای” و او و حزب به دلیل همین موضع ضد جنگ با حملههای خصومت آمیز به اصطلاح وطن پرستانه شدید در آلمان مواجه شده بود.
موافقت ضمنی حزب با شرکت در جنگ جهانی اول با مخالفت اعضایی چون کارل لیبکنشت و روزا لوکزامبورگ مواجه شد. اختلافات سرانجام به انشعاب حزب سوسیالدموکرات انجامید. همان زمان بود که شعار ” چه کسی به ما خیانت کرد؟ سوسیالدموکرات ها! ” در میان چپهای غیر سوسیالدموکرات در آلمان مطرح شد.
امروزه حزب سوسیالدموکرات آلمان از این تصمیم، تغییر موضع ضد جنگ، چون “مایه شرم و ننگ” یاد کرده اما همواره تاکید میکند که این تصمیم درس عبرتی بود برای سوسیالدموکراتهای نسلهای بعد و نیز تاکید میکند که مبارزه این حزب با دولت نازی و فداکاریها و جانبازیهای اعضای این حزب در این دوران، فرصتی بود تا حزب و اعضای آن در پیکار بی امان با حکومت نازیها ننگ موضع گیری به سود جنگ جهانی اول را از دامن حزب پاک کنند.
حکومت نازی در آلمان نه با کودتا که در انتخابات آزاد به قدرت رسید. در مارچ ۱۹۳۳ پارلمان آلمان، که حزب نازی در آن اکثریت داشت، قانون “واگذاری اختیارات”[2] را به رأی گذاشت که بر اساس آن حق قانون گذاری از پارلمان به دولت هیتلر منتقل میشد. دولت هیتلر میتوانست بر اساس قانون واگذاری اختیارات بدون رأی پارلمان قوانین مختلف را تصویب و اجرا کند که حتی با قانون اساسی آلمان مغایرت داشته و حقوق اساسی شهروندان را پایمال کنند. هیچ نهادی حق نظارت بر دولت را نداشت. قانون واگذاری اختیارات، که با “وضعیت اضطراری ملت و کشور” توجیه میشد، ضربه نهایی را به دموکراسی وایمار آلمان زد و آغاز دیکتاتوری نازیها بود.
تا پیش از قانون ِ واگذاری اختیارات دیکتاتوری حزب نازی در حال شکل گرفتن و مستقر شدن بود. دولت هیتلر، که در انتخابات قبلی نیز به اکثریت آرا دست یافته بود، با ابزارهای “قانونی” و غیرقانونی برگزاری کارزار انتخاباتی را برای حزبهای چپ به تقریب ناممکن کرده بود: حق برگزاری اجتماعات و چاپ نشریات از حزبهای چپ در عمل سلب شده بود، نیرویهای „اس اس“ و اس آ به تجمعات و نمایندههای حزبهای چپ گرا حمله و برخی از آنها را قبل از انتخابات دستگیر کرده بودند. با این همه پس از آخرین انتخابات جمهوری وایمار (که به دلایلی که گفته شد لایق صفت دمکراتیک نیست) در ۵ مارچ ۱۹۳۳ به جز حزب نازی (با حدود ۴۰ درصد از آرا) چند حزب دیگر به پارلمان آلمان راه یافتند. احزاب لیبرال، مسیحی و محافظه کار (در مجموع حدود ۲۰ درصد) و حزب سوسیالدموکرات (۱۸ درصد). حزب کمونیست اگرچه در انتخابات ۱۲ درصد آرا را از آن خود کرده بود، اما نمایندگان آن موفق به حضور در مجلس نشدند. دولت هیتلر به تهمت (دروغین) نقش حزب کمونیست در آتش سوزی ساختمان پارلمان آلمان (رایشتاگ) در ۲۸ فوریه همان سال، نمایندگان حزب را تحت تعقیب قرار داده بود: همه ۸۱ نماینده حزب کمونیست (و ۲۶ نماینده حزب سوسیالدموکرات) در پارلمان در روز رأی گیری یا زندانی بودند یا فراری.
در چنین وضعیتی دولت هیتلر برای استقرار کامل دیکتاتوری قانون واگذاری اختیارات را در نخستین جلسه رسمی پارلمان در ۲۴ مارچ به رأی گذاشت. حزب نازی برای تصویب این قانون به تغییر قانون اساسی آلمان، و در نتیجه به دو سوم آرای مجلس، نیاز داشت. دولت هیتلر پیش از رأیگیری نمایندگان حزب کمونیست را حذف و پشتیبانی احزاب لیبرال و محافظه کار را جذب کرده بود و بدین ترتیب دو سوم آرا را برای تصویب قانون واگذاری اختیارات در اختیار داشت. در روز رأی گیری نیروهای “اس اس” ساختمان مجلس را محاصره کرده بودند و میتوانستند هر لحظه به نمایندگان مخالف حزب نازی هجوم برده و آنها را دستگیر کنند. در چنین وضعیتی نخست هیتلر و سپس سران احزاب لیبرال، مسیحی و محافظه کار در صحن مجلس سخنرانی کرده و با استناد به مصلحت کشور و نجات ملت آلمان از این قانون دفاع کردند. پس از آنها اتو وِلس، رئیس فراکسیون سوسیالدموکراتها به جایگاه سخنرانی رفت و یکی از مشهورترین سخنرانیهای تاریخ آلمان را ایراد کرد. اتو ولس در سخنرانی آتشین خود مخالفت حزب سوسیالدموکرات را با قانون واگذاری اختیارات هیتلر اعلام کرد:
«آزادی و جان را میتوانید از ما بگیرید، اما نه شرافت مان را.»
«ما سوسیالدمکراتهای آلمانی در این لحظات تاریخی اعلام میکنیم که به اصول بشریت، عدالت، آزادی و سوسیالیسم پای بندیم. هیچ قانون واگذاری اختیارات به شما این قدرت را نمیدهد که ایدههایی را نابود کنید که ابدیاند و نابودی ناپذیر.»
هیتلر پس از سخنرانی ولس بار دیگر سخنرانی کرد و با لحنی خشمگین خطاب به ولس و سوسیالدموکراتها گفت که علاقه ندارد که آنها به این قانون رأی دهند:
«آلمان باید آزاد شود، اما نه به دست شما! »
همه نمایندگان سوسیالدموکرات حاضر در جلسه مجلس به قانون واگذاری اختیارات هیتلر رأی منفی دادند. هیتلر اما با رأی حزب نازی و دیگر احزاب اکثریت دو سوم را برای این قانون تامین کرد. در روزها و ماههای پس از تصویب این قانون دیکتاتوری هیتلر کامل شد: رسانهها سانسور شدند، همه احزاب دیگر ممنوع شدند (بجز حزب سوسیالدموکرات و کمونیست که منحل شدند، دیگرحزبها خود را به اصطلاح داوطلبانه منحل کردند)، سندیکاها منحل شدند، قوانین ضد یهودی وضع شدند و “اتحاد دولت و حزب” برقرار شد. باقی تاریخ است.
اعضای احزاب سوسیالدموکرات و کمونیست یا دستگیر شده و در اردوگاههای کار کشته شدند یا از کشور فرار کردند. اتو ولس دو ماه پس از سخنرانی از آلمان به پراگ فرار و سازمان سوسیالدموکراتهای تبعیدی را سازماندهی کرد. ولس از نخستین کسانی بود که دولت هیتلر تابعیت آلمانی را از او سلب کرد. در جریان الحاق چکسلواکی به آلمان ولس بار دیگر از پراگ گریخت و به پاریس رفت. او در سال ۱۹۳۹ و در سن ۶۶ سالگی در پاریس درگذشت.
شرافت اخلاقی و پرنسیپهای بنیادین
اتو ولس و دیگر هموندان حزب سوسیالدموکرات به دوران دشوار قدرت گیری نازی ها، با رفتار خود بر نکتهای تاکید کردند که به دوران امروزی، چه در سطح جهانی و چه در سیاست ایران، کم رنگ شده است: اولویت شرافت اخلاقی و پرنسیپهای بنیادین بر تصمیمهای سیاسی به اصطلاح “واقع بینانه”.
“واقع بینانه” میبود اگر سوسیالدموکراتهای سال ۱۹۳۳ به قانون واگذاری اختیارات هیتلر رأی میدادند. آنها میدانستند که رأی منفی شان از تصویب قانون جلوگیری نمیکند چرا که حزب نازی به کمک دیگر احزاب دو سوم آرا را در دست داشت و رأی منفی سوسیالدموکراتها در نتیجه رأی گیری تاثیری نداشت. آنها میتوانستند امیدوار باشند تا با رأی مثبت و امتیاز دهی به هیتلر در آینده نیز در قدرت و تصمیم گیریهای سیاسی سهیم باشند و از این راه به بهبودی هر چند ناچیز اوضاع کمک کنند. آنها میدانستند که در صورت مخالفت با قانون هیتلر چه سرنوشتی در انتظار آنهاست: ماموران باتوم به دست “اس اس” دورادورِ صحن مجلس این سرنوشت را به همه یادآوری میکردند. همان زمان نیز شماری از اعضای حزب زندانی یا کشته شده یا مخفیانه کشور را ترک کرده بودند. به رغم همه اینها اعضای حزب سوسیالدموکرات به این قانون رأی منفی داده و جانانه از تصمیم خود دفاع کردند. آنها با این کار شرافت و آبروی بر باد رفته حزب خود را در موضع گیری ننگین سال ۱۹۱۴ درباره بودجه جنگی باز خریدند.
رأی منفی سوسیالدموکراتها به قانون هیتلر در سال ۱۹۳۳ سمبل مبارزه برای آن چیزی است که بدان اعتقاد داری، حتی اگر بدانی که مبارزه در راه آن در حال حاضر به جایی نمیرسد. پافشاری بر اصول سیاسی (به گفته ولس “بشریت، عدالت، آزادی و سوسیالیسم”) و تن ندادن به دیکتاتوری در شرایطی که هیچ روزنهای برای تحقق آن اصول سیاسی وجود ندارد. تشخیص “لحظه تاریخی” و متعهد بودن به رفتاری در خور این لحظه. تن ندادن به رفتار مد روز و به یاد داشتن و به یاد آوردن حقیقتهایی که ” ابدیاند و نابودی ناپذیر”، هر چند دیکتاتورها کمر به نابودی آنها بستهاند.
پارلمان آلمان سال پیش تصمیم گرفت که یکی از چهار ساختمان اصلی مجلس را به یاد اتو ولس نام گذاری کند. سالن فراکسیون حزب سوسیالدموکرات در پارلمان آلمان نیز سالن اتو ولس نام دارد. هنگام ورود به این سالن عکس او را میبینیم و اسامی ۹۴ نماینده حزب سوسیالدموکرات، که به قانون هیتلر رأی منفی دادند، و همچنین اسامی ۲۶ نمایندهای که در روز رأی گیری زندانی یا مخفی بودند.
وضعیت کنونی آلمان با وضعیت اجتماعی سیاسی دهه ۳۰ قرن بیستم قابل مقایسه نیست. اما شاید نمایندگان کنونی حزب هر از چندی هنگام ورود به سالن فراکسیون به تصویر اتو ولس نگاه کنند و به یاد آورند که وارث چه تاریخ دوگانهای هستند: تاریخ همراهی با قدرت دیکتاتوری در سال ۱۹۱۴ و تاریخ ایستادگی در برابر آن در سال ۱۹۳۳. شاید نمایندگان کنونی حزب سوسیالدموکرات، و شاید همه ما، لحظهای تامل کنیم بر داوری تاریخی که به قول نیما “غربال به دست از پس کاروان میآید”: همراهی نخست ننگ ابدی سوسیالدموکراسی است و ایستادگی دوم افتخار ابدی آن.
پانویسها
[1] Wer hat uns verraten? Die Sozialdemokraten!
[2] Ermächtigungsgesetz
بسیار بسیار لذت بردم. چقدر عبرت انگیز
Amin / 21 May 2018
با تشکر بسیار خیلی جالب ، مفید،وعبرت انگیز وروشنگر بود. ومخصوصن برای این دست آب که دست مان کوتاه ست.
این مقاله کوتاه ومفید. ما خیلی به این نوع روشنگری ها احتیاج داریم.
mehrdadکامنت ها روشنگر بودنند. با تشکر / 22 May 2018