بیژن روحانی – حضور آرتور اپهام پوپ، مورخ هنر و ایرانشناس آمریکایی، در ابتدای سده حاضر خورشیدی، تأثیر فراوانی بر دیدگاههای مقامات دولتی و سایر افراد بانفوذ در خصوص گذشته تاریخی ایران بر جای گذاشت.
پوپ زمانی که برای نخستین بار به ایران وارد شد، توسط میزبان خود ساموئل جردن، رئیس کالج آمریکاییها (مدرسه البرز بعدی) به محمدعلی فروغی و دیگر اشخاص بانفوذ معرفی شد و به این ترتیب توانست دیدگاههای خود در مورد «شکوه هنر ایرانی» و سهم آن در هنر جهان را به مخاطبان خود توضیح دهد. فروغی او را واداشت تا برای اعضای کابینه و دولت در همین خصوص سخنرانی کند، و پوپ نیز که هرگز نمیتوانست چنین فرصتهایی را از دست دهد، با اشتیاق پذیرفت.
در ۲۲ آوریل ۱۹۲۵، اعضای مجلس و اعضای کابینه به همراه رضاخان که در آن زمان هنوز نخستوزیر بود و افراد دیگری مانند حسین تیمورتاش، حسن پیرنیا، سید حسن تقیزاده، مرتضی قلی بیات و محمد مصدق در سخنرانی مشهور پوپ حضور داشتند.
پوپ در سخنان خود برای این افراد گفت که ایران تأثیر مهمی بر کل تاریخ تمدن داشته است و حتی در دوران اسلامی نیز این امپراتوری توسط ایرانیان و نبوغ آنان حمایت و تقویت میشده است. به گفته پوپ، معماری ایرانی از معماری مصر باستان برتر بوده است، و ریشه تمام هنرهای ترکی (عثمانی؟) نیز در ایران بود.
رضاخان که در آن زمان هنوز نخستوزیر بود و افراد دیگری مانند حسین تیمورتاش، حسن پیرنیا، سید حسن تقیزاده، مرتضی قلی بیات و محمد مصدق در سخنرانی مشهور پوپ حضور داشتند
پوپ میناکاری را اساساً اختراعی ایرانی قلمداد کرد و گفت جام مشهور خسرو هماکنون در کتابخانه ملی فرانسه است. به گفته پوپ بخش بسیار بسیار زیادی از هنر ایرانی متأسفانه همچنان زیر خاک و به انتظار بیلهای باستانشناسان بود. پوپ از ضرورت زندهکردن هنرهای ایرانی سخن گفت و اشاره کرد که ایران اما نسبت به تمام مناطق خاورمیانه در مورد تأسیس و راهاندازی موزه تأخیر دارد.
این کشور که خود مهد هنرهای اسلامی است، به گفته پوپ، هنوز دارای یک مجموعه از بهترین آثار خود نیست، و این البته وظیفه تاریخی پادشاهان است که از هنر حمایت کنند، البته نه مانند فتحعلیشاه قاجار که کمر به نابودی آثار هنری بست. در اینجا اشاره پوپ به از شکل اندختن نقش برجسته ساسانی (طاق بستان) در دوره فتحعلیشاه و نقش کردن تصویر خاندان او در آن مکان باستانی بود.
با اینکه نکته چندان تازهای در حرفهای پوپ نبود، اما فراخوان او برای دست به عمل زدن، درست در لحظه مناسبی انجام شد. در طول این سخنرانی، رضا خان به نظر کاملاً حساس، گوش به زنگ و متأثر به نظر میرسید. دقیقاً چند روز بعد در اصفهان، رضاخان دستور داد تا مسجد زیبای شیخ لطفالله را که مانند بسیاری از بناهای دیگر در پایتخت پیشین صفوی مرمت نشده بود، تعمیر کنند. عیسی صدیق که در آن زمان پژوهشگر جوانی بود و به عنوان مترجم خدمت میکرد، با شور و شوق جوانی چنین نوشت که سخنان پوپ در خصوص فرهنگ ما و تأثیرش بر فرهنگهای دیگر، توانست آتشی جادویی را درونمان بیفروزد و ما اکنون به خودمان مفتخر هستیم.
سخنرانی پوپ در روزنامهها چاپ شد و وزیر معارف نیز دستور داد تا در کتابهای درسی نیز منتشر شود و به این ترتیب در سرتاسر ایران در دسترس قرار بگیرد. در جریان تاجگذاری رضاشاه که چند ماه بعد انجام شد، فروغی که دیگر نخستوزیر شده بود، سخنانی ایراد کرد که در آن پر از اشارات فراوان به پیشینه باشکوه ایران بود و در آن رضا شاه را با بسیاری از پادشاهان گذشته مقایسه میکرد.
پس از به پادشاهی رسیدن رضاشاه، کاردار آمریکا ضمن شادباش گفتن، مسأله حق انحصاری فرانسه در باستانشناسی ایران را نیز مطرح کرد. این مسأله در آن زمان دیگر فقط مورد توجه ایرانیها نبود، بلکه به یک موضوع بینالمللی تبدیل شده بود. زمانی که پای امتیازهای باستانشناسی در میان بود، دیپلماتهای غربی از هر تدبیری به سود منافع ملی خود استفاده میکردند.
رضاخان تحت تأثیر سخنان پوپ دستورداد مسجد زیبای شیخ لطفالله را تعمیر کنند
برای هفتههای متوالی، والاس موری Wallace Murray، کاردار آمریکا در ایران، در مکاتبات خود با واشنگتن به سیاست درهای بسته فرانسه در باستانشناسی ایران حمله کرده و نوشته بود که آنها دستاوردهای ناچیزی در حوزه گسترده باستانشناسی ایران داشتهاند، و ایران باید اکنون سیاست درهای باز را اتخاذ کند و هیئتهای باستانشناسی از کشورهای دیگر را نیز بپذیرد تا به این ترتیب شاهد کشفیات حیرتانگیزی باشد. به اعتقاد او خود فرانسویها هم در مورد حق انحصاری خود احساس گناه میکردند و این موقعیت مناسبی برای باستانشناسان آمریکایی بود. او به وزارت امور خارجه آمریکا نوشت که چنانچه آنها تأیید کنند، او حاضر است با رضاخان در این زمینه صحبت کند.
از سوی دیگر پوپ نیز همچنان به فعالیتهای خود در این زمینه ادامه میداد. او درسال ۱۹۲۶ در فیلادلفیا موفق شد نمایشگاهی بینالمللی در مورد هنر ایران برگزار کند. برای افتتاح نمایشگاه، سید حسن تقیزاده، که در آن هنگام وزیر دارایی بود، به آنجا سفر کرد. پوپ در نامهای به والاس موری از تدارکات خود برای نمایشگاه نوشت و همچنین به طور قابل ملاحظهای تلاشهای ارنست هرتسفلد، باستانشناس آلمانی، و فرانسویها را که باستانشناسی ایران را در اختیار خود داشتند اما چیزی در مورد لزوم تأسیس موزه نمیدانستند، تحقیر کرد. در این زمان پوپ به طور مدوام از ضرورت ایجاد وزارت هنر و عتیقات و همچنین تاسیس یک موزه ملی و نیاز به پایان بخشیدن به انحصار فرانسه در باستانشناسی ایران مینوشت.
ادامه دارد
یادآوری: این گفتار و قسمتهای آینده آن بر اساس بخشهایی از کتاب “مذاکره برای گذشته” تنظیم شده است. با این حال این بخش و بخشهایی که به مرور در برنامههای “میراث فرهنگی زمانه” ارائه میشود تنها خلاصهای از فصلهای مربوط به ایران هستند و نباید به عنوان ترجمه کامل و مستقل بخشهای این کتاب در نظر گرفته شود.
مشخصات کتاب:
James .F. Goode. 2007. Negotiation for the Past: Archaeology, Nationalism, and Diplomacy in the Middle East, 1919-1941. University of Texas Press.
در همین زمینه:
::بخش نخست: مذاکره برای گذشته::
::بخش دوم: امتیاز انحصاری فرانسه در باستانشناسی ایران::
::بخش سوم: مشروطه و دردسرهای فرانسه در باستانشناسی ایران::
::بخش چهارم: افول قاجاریه و رویکرد جدید به باستانشناسی::
بیژن خان! بابا! به پیر به پیغمبر این همولایتی ما شاه بود خان نبود! ( ببخشید به شما گفتیم خان!). او پیش از پادشاهی سردارسپه بود، نخست وزیر شد، پس ازان رئیس حکومت شد، آنگاه 16 سال شاه بود، شما هنوز میگویید خان !
هی بابام هی! شگفت روزگاری شد! با درود به همه آنهایی که برای روشن شدن تاریخ ایران کوشش کردند و زحمت کشیدند، پروفسور هرتسفلد، پروفسور براون، و … دیگران. همچنین سپاس از شما. بدرود. ایران: شهروند درجه سه
کاربر مهمان / 24 January 2012
خیلی خوب است که با چگونگی “ساخته شدن” ناسیونالیسم مدرن ایرانی آشنا شویم. ساخته شدنی که خیلی “خراب کردن”ها را در پی خود آورده است. حداقل حس ایرانی بودن از بخش مهمی از شهروندان ایران گرفته شده است. و اگر این برساخته، که نقش و منافع خارجی ها در ساختن آن هم رفته رفته بیشتر آشکار می شود، اصلاح نشود، “ویران شدن” آن دور نخواهد بود.
حیدر / 24 January 2012