تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها. این همان ضربالمثلی است که شایعات بین مردم را در چیزکی از واقعیت میجوید. هم آن چیزک واقعیت است و هم نفس وجود شایعات.
این روزها در ایران باز هم شایعات پیرامون انتخاب رهبر جدید بالا گرفته است. یعنی دوباره قرار است که کسی به “ملکوت اعلا” بشتابد تا آن دیگری را بر جای او بنشانند. میگویند “مقام عظمای ولایت” عدهای از خودیهای نظام را گرد آورده است تا شاید همین گروه در خصوص انتخاب جانشینی برای او به توافق برسند. با این اوصاف باید انتظار داشت که در هرم قدرت جمهوری اسلامی همگی از ریز و درشت، مجلس خبرگان را به هیچ میشمارند تا ضمن پیروی از خواست خامنهای از گزینهای مناسب برای رهبری رونمایی به عمل آورند.
این پدیدهی غیر دموکراتیک در غیر دموکراتیک، یعنی غیر دموکراتیک در نظام استبدادی ولایی، پیشتر در ایران تجربه شده است. اکبر هاشمی رفسنجانی پس از مرگ روحالله خمینی زمینههایی فراهم دید تا ضمن دور زدن مجلس خبرگان، علی خامنهای را بر کرسی رهبری بنشاند. استناد اکبر رفسنجانی بیش از همه به سفارش روحالله خمینی بازمیگشت که گویا او در نشستی دو نفره (بین هاشمی و خمینی) علی خامنهای را برای جانشینیاش برگزیده است. گرچه بعدها هیچ مستندی در این خصوص ارایه نگردید، ولی گفتههای تبلیغی رفسنجانی پشتوانهای متقن برای رهبری خامنهای قرار گرفت.
مشتاقان ادامهی سیاست علی خامنهای بیش از همه از فرزندان او به عنوان گزینههایی چارهساز برای کرسی رهبری نام میبرند. ولی گفته میشود که همین فرزندان ضمن تعارفی اندرونی بیش از همه به انتخاب ابراهیم رئیسی پای میفشارند. همان دیدگاهی که با خواست رهبر هم سازگار مینماید. از سویی عدهای دیگر دایرهی تنگ انتخاب رهبر را وسعت بیشتری میبخشند تا شاید حسن روحانی را هم بتوانند در همین دایرهی تنگ و بسته جانمایی نمایند.
در فضای آمیخته به شایعات، پیداست که همه چیز بر پایهی گفتهها و شنیدهها دور میزند. چنانکه به درستی نمیتوان مستندی برای شایعات پیدا کرد. ولی شکی باقی نیست که سرآخر مستندهای واقعی از اتاقهای دربسته و مخفی سر بر خواهند آورد. چراکه شایعات به سهم خود بر گسترهی واقعیاتی پا میگیرند که این واقعیات چهبسا حضور خود را در اینجا یا آنجای جامعه به نمایش میگذارند. به طبع همراه با گسترش مطالبات اعتراضی مردم، شایعاتی از این نوع هم شدت و حدت بیشتری میگیرد. حتا بیماری خامنهای هم انگیزههای بیشتری برای فراگیر شدن این شایعات فراهم میبیند.
محفل تعیین جانشین
اینک مردم کوچه و بازار خبری را برای هم بازمیگویند که چندان هم برایشان تازگی ندارد. در این واگویهها شایعهای بازتاب مییابد که گویا محفلی را در دفتر رهبر گرد آورهاند که افراد آن چند بار بدون حضور خامنهای جلسه داشتهاند. بر پایهی همین شایعه هرچند رهبر در این نشست شرکت ندارد ولی قرار است که محفل یاد شده، رهنمود خامنهای را در خصوص انتخاب فرد مورد نظر برای رهبری کشور لازم الاطاعه بشمارد. راهکار خامنهای در این خصوص به انتخاب چند نمونهی واجد شرایط بازمیگردد تا سرآخر همین انتخابهای آغازین به انتخاب گزینهای واحد و نهایی بینجامد. گویا “رهبر معظم” اصرار دارد تا همگی بتوانند در معرفی این گزینهی آخری، به زبانی واحد دست یابند. گفته میشود که در محفل یاد شده افراد زیر گرد آمدهاند: پسران خامنهای، محمدی گلپایگانی، رئیس دفتر رهبر، صادق لاریجانی، رئیس قوهی قضاییه، هاشمی شاهرودی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، احمد جنتی، رئیس شورای نگهبان و مجلس خبرگان، ابراهیم رئیسی، نایبالتولیهی آستان قدس، علمالهدی، امام جمعهی مشهد، احمد خاتمی، امام جمعهی موقت تهران و محمود علوی، وزیر اطلاعات. این آخری را گویا در دفتر رهبر نمایندهای برای مجموعهی دولت و طیف اصلاحطلبان به شمار میآورند.
بر پایه شایعه مذکور، حسن روحانی به عنوان رئیس قوهی مجریه و علی لاریجانی به عنوان رئیس قوه مقننه و همچنین فرماندهان ریز و درشت سپاه و ارتش در این جمع حکومتی حضور ندارند. این را اما اما میگویند که محمود علوی اصرار میورزد تا حسن روحانی را نیز به عنوان یکی از گزینههای رهبری به حساب آورند. این پیشنهاد گویا باعث اعتراض اعضای محفل شده است.
مجلس نمایشی خبرگان
فصل هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی به چگونگی انتخاب “رهبر یا شورای رهبری” اختصاص دارد. در اصل یکصد و هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است که “تعیین رهبر به عهدهی خبرگان منتخب مردم است”. اما شورای نگهبان در طول چهار دهه که از پیدایی آن میگذرد همواره از توان خویش در خصوص تشکیل “خبرگان منتخب مردم” جلوگیری کرده است است. به طبع خبرگانی که منتخب مردم نباشند به حتم مشروعیت خودشان را جهت انتخاب رهبر هم از دست خواهند داد. جمهوری اسلامی هرگز نتوانسته بر چنین تناقضی فایق آید.
از سویی روحالله خمینی انتخابش را به عنوان رهبر همیشه امری تمام شده میپنداشت. او خود را رهبر رژیمی میدانست که به پندار امام و امتش با مشیت الاهی تشکیل شده بود. در مورد عنوان نظام و قانون اساسیاش حرف او پیش رفت. حتا مجبور میشدند که خواست او را محترم بشمارند و در یالانچه بازاری از دموکراسی، پای صندوقهای فرمایشی حکومت حضور به هم رسانند. چون حُکم خمینی حکم شرع شمرده میشد و پرهیز از آن مکافات سنگینی را با خود به همراه داشت. بعدها سنتهای نامردمی خمینی جهت به سخره گرفتن دموکراسی، برای شاگردان او باقی ماند و همچنان تا به امروز دنبال میشود.
با این همه بر اساس همان اصل یکصد و هفتم قانون اساسی، رهبری را که مجلس خبرگان تعیین میکند، قرار است “اعلم به احکام و موضوعات فقهی یا مسایل سیاسی و اجتماعی یا دارای مقبولیت عامه” باشد. ویژگیهایی که هیچیک از آنها را نمیتوان در روحالله خمینی یا علی خامنهای سراغ گرفت. به عبارتی روشنتر علیرغم آنکه جمهوری اسلامی خودش برای مردم قانون اساسی مینویسد و علیرغم آنکه خودش به اتکای شورای نگهبان و نهادهای امنیتی کشور برای مردم مجلس خبرگان انتخاب میکند، ولی در واقع نه مجلس خبرگان را باور دارد و نه قانون اساسی را. چراکه انتخاب رهبر همواره در پستوی اتاقهایی صورت میپذیرد که کسی را به اندرونی آن راهی نخواهد بود. آنها در همین اندرونی برای انتخاب رهبر تصمیم نهایی خود را میگیرند تا همین تصمیم ضمن عبور از صافی مجلس خبرگان، به مردم اطلاعرسانی گردد.
رسانههای دولتی از سویی طی چهار دهه چنان تبلیغ کردهاند که گویا اعضای مجلس خبرگان همگی از علما و فقهای کشور انتخاب میشوند تا در صورت لزوم از بین خودشان شخصی را به عنوان رهبر برگزینند. اما آنچه که اکنون در بیرون از فضای مجلس خبرگان جریان دارد بر دور زدن چنین دیدگاهی اصرار میورزد. چون نه تنها قرار نیست که انتخاب رهبر به یکی از اعضای مجلس خبرگان محدود باقی بماند بلکه عدهای خودسرانه بحث انتخاب رهبر را در جایی بیرون از مجلس خبرگان دنبال میکنند.
“رهبری امت اسلام”
جدای از این بر اساس اصل یکصد و نهم قانون اساسی، رهبر جمهوری اسلامی “رهبری امت اسلام” را هم به عهده خواهد داشت. چنین رؤیایی حکایت از آن دارد که روزی همهی مسلمانان از هر مذهب و فرقهای که باشند اطاعت بیچون و چرا از رهبر ایران را بر خود واجب بدانند. رؤیای خندهآوری که تنها از ذهنی بیمار و هذیان زده برمیآید و فقط در خواب و رؤیا میتواند تحقق یابد. به طبع جمهوری اسلامی با رؤیاهایی از این دست هرگز نخواهد توانست پاسخگوی نیاز و خواست مردمی باشد که در خیابان شهرهای بزرگ و کوچک کشور بر برآوردن حقوق شهروندی خویش پای میفشارند. حقوقی که طی چهاردهه یک سویه به نفع روحانیان کشور مصادره گردیده است. همچنان که مردم طی همین چهاردهه تجربهی حکومت دینی، اینک جدایی دین از دولت را فریاد میزنند. پدیدهای که مشروعیت حکومت را به چالش میگیرد. با این رویکرد جمهوری اسلامی هرگز نخواهد توانست مشروعیتی برای خویش بین تودههای مردم دست و پا نماید. بیدلیل نیست که شعار رفراندوم به شعاری همگانی برای شهروندان ایرانی مبدل گردیده است. اما حسن روحانی تلاش میورزد که شعار رفراندوم را به شعاری خودمانی و درون حکومتی بین اصولگرایان و اصلاحطلبان تقلیل دهد. چون او امیدوار است که جمهوری اسلامی باقی بماند تا همچنان ماندگاریاش در دایره قدرت تضمین گردد.
به هر حال برای سران نظام ولایی، چندان سرنوشت احاد مردم ایران اهمیت ندارد، آنها با غارت اموال ملی ایران زندگی اسوده درست کرده اند واقازاده هایشان با تابعیت دوگانه زا مواهب رفاه دنیای آزاد به سر می برند.
مردم ایران را نیازمند جنبش های مطالبه گری قوی است. این تفرقه و انحطاط اخلاقی را بایست کنار بگذراند. قوم گرایی و تحقیر اقوام و نزادپرستی ها از پان بازی و غیره پایان دهند.
اول بایست از شر این حکومت استبدادی آخوندی نجات یابند. امید چندان به کودتا نیست، اما ار نظامیان کودتا کنند یک حکومت سکولار بوجود بیاورند بزرگترین شانس است. خارجی ها هم دنبال منافع خودشان هستند.
چونشک / 16 May 2018
غیر تو خواب ببینن مردم ایران دوباره زیر بار استبداد دینی برن عوضی های کفتار صفت که وضع
رهت / 17 May 2018
وضعیت این ۴۰ ساله و آینده پیش رویی که نظام جمهوری اسلامی/ولایی می خواهد اجبار کند به مردم ایران:
کلا برای اکثریت ، مرگ تدریجی با رنج و تحقیر و یا مرگ زود و سریع در جنگ داخلی و خارجی!
متاسفانه با توجه تفرقه و انحطاط اخلاقی-اجتماعی مردمان ایرانن، با موفقیت این دیسکورس هایش این نظام عملی کرده است.
تاکتیک سی سال اخیر نظام ج.ا. روش تقابل از ضعف حریف در جهت دهی زور.
نقاط ضعف مردمان ایران:
۱- پراکندگی، تفرقه، قومیت بازی، بالا بودن عقایق متضاد متعارض، هنوز مردمان ایران مردم (ملت نشدند)
۲- انحطاط شدید اخلاقی و اجماعی، زامبی گونه شدن بخش بزرگی از مردم، حرص، طمع، دنیادوستی، در نتیجه کاهش حس انسان دوستی و تعاون و مشارکت
البته هر دو مورد به زیان ثبات و ایجاد ملت-دولت میانجام و اما چون حکومت ضد ملی است، برایش مهم نیست ایران پوک و تهی کند از حس ملی گرایی مثبت ! برای این می بینم چگونه این همه نفوذی خراجی و جاسسو و وطن فروش در دستگاهها هستند، چون اکثر خودشان ایرانی نمی دانند. ایارن برایشان میزبان وجود انگلی شان هست.
چگونه مردن؟ / 17 May 2018
کور نشود هر آنکه نتواند دید.
به کوری دشمنان نظام ،رهبر سایه اش بالا سر نظام هست وشایعات را افراد ناقص العقل منتشر میکنن.
فهیمه / 17 May 2018
الحمدلله که سایه رهبر عزیز و فرزانه مان بر روی سرمان است
نظامی که به ثمره خون شهدا پوزه استکبار و نوچه هایش را به خاک مالیده با این تصورات خام ااز بین نمی رود و ریشه های آن مستحکم تر از آن است
محمد / 17 May 2018
تنها حکومت اسلامی نیست که به زودی نابود خواهد شد. روحانیت و مداحان نیز با او به گور خواهند رفت. البته امیدوارم بدون خشونت. سوزاندن قرآن در کوی و برزن نشانه های خوبی ست که فردا ایران انقلابی شگفت خواهد کرد و ایرانیان و.جهانیان خشنود خواهند شد.
رضا ارزنده تهران / 17 May 2018
امام خامنه ای ان شاء الله تا زمانی که کل جهان شیعه شوند و پرچم را به دست امام زمان(عج) بسپارد زنده و سرحال خواهد بود.
احسان / 18 May 2018
می گویند:
مارکوس اورلیوس از جمله پنج امپراتور بزرگ تاریخ به حساب می آید که مردمش او را بسیار دوست میداشتند و رهبر واقعی خود میدانستند.
زیرا زمانی که به عنوان پادشاهی بر تخت پادشاهی نشست، یک کشوری با بدهی زیاد و مشکلات اجتماعی و اقتصادی زیاد به او تحویل دادند، اما مارکوس اورلیوس با نهایت تلاش و پشتکار و خرد خدادادی اش توانست کشور را از باتلاقی که در آن گیر افتاده بود نجات دهد و درآمد سالانه اش با تبدیل به ۲،۷۰۰،۰۰۰،۰۰۰ سترس کند.
تفاوت سبک رهبری مارکوس اورلیوس با دیگر رهبران تاریخ در دو بُعد فلسفی و رهبری آن است.
او فرمانده لشکر بود، پادشاه یک ملت، فیلسوف هم بود و با توجه به تغییرات اقتصادی که در روم پدید آورد، دارای هوش مالی بالایی نیز بود.
کتاب مارکوس اورلیوس به نام «تاملات» در حالی نوشته شده که روم در جنگ بود و برای قرن ها، الهام بخش رهبران بزرگ تاریخ مانند ناپلئون بناپارت، آبراهام لینکلن، وینستون چرچیل، بنیتو موسیلینی، نلسون ماندلا و … است و برای اولین بار قوانین رهبران بانفوذش از کتاب، جاودانه شدند.
ده قانون جاودانه مطرح کرده :
مارکوس / 18 May 2018
قانون شماره یک : «بدان که دیگران فقط اگر و فقط اگر به آنها اجازه دهی؛ میتوانند باعث رنجش ات شوند.»
قانون شماره دو : «بدان که مردم وجود دارند تا به همدیگر کمک کنند»
قانون شماره سه : «نسبت به انسانیت دیگران آگاه باش»
قانون شماره چهار : «توجه داشته باشید، هر اشتباهی، حتی بزرگترین آنها، حاصل جهل و بی خبری است»
قانون شماره پنج : «هرگز خود را بزرگتر از چیزی که هستید، نبینید»
قانون شماره شش : «هرگز نسبت به دیگران قضاوت زود هنگام نکنید»
قانون شماره هفت : «خود اختیار باشید»
قانون شماره هشت : «بدانید که بدبینی میتواند حتی از شما سبقت بگیرد»
قانون شماره نه : «مهربانی را تمرین کنید»
قانون شماره ده : «از افراد بد نخواهید شما را در راه مخربشان ،نادیده بگیرند»
مارکوس / 18 May 2018
من یک سوال دارم از عوامل ولایت مدار و نظام جمهوری اسلامی پرست:
براستی، چند تا از خصوصیاتی که مارکوس اورولیوس گفته در رهبر شما و جانشین های احتمالی اش وجود دراد؟
مارکوس / 18 May 2018
به کوری چشمتون سرورمون و مولامون تا ظهور امام عصر زنده و پایدار
خواهند ماند و شماها سرنگون و نابود میشید منافقین
علی / 18 May 2018
هو الذی ارسل رسوله بالهدی ودین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
Za / 18 May 2018
از ولی فقیه با گل پسرش سعیده خانم طوسی، تأ فقیه و مداح و …همه دزدان و ریاکاران و فاسدان همه به زباله دانی تاریخ خواهند رفت خیلی زود. فرعون و بنی امیه هم فکر نمیکردند در ۱ روز نابود شوند
Iran Great / 18 May 2018
مطمئنا کسانی که از جلاد زمان حمایت میکنند دارای بیشترین منافع و رفاه از سوی این رژیم دیکتاتوری دارند
چون دیکتاتوری آخوندی از قانون اجبار و منافع شخصی مستثنی نیست
.ولی هیچ دیکتاتوری تا ابد دوام ندارد و شاهد حکومتی فدراليسم و دموکراسی واقعی بر پایه حقوق همه اقوام ایران به امید آزادی و برابری تمام اقوام ایران، کاش بعد از فروپاشی رژیم آخوندی حداقل شعور برقراری حکومت فدرال و دمکراسی را داشته باشیم .و به دنبال افکار فاشیست اسلامی یا فاشیست قومی نرویم
آراز اورمو / 18 May 2018
وبرای هرامتی پایانی است،وچون مدتشان به پایان رسد،ساعتی تاخیرنخواهند کرد.
پیشی هم نخواهندگرفت.قران کریم.اعراف.۳۴.!!!
محمدمنتظر / 23 May 2018
مرگ بر ضد ولایت فقیه
حسینی / 27 May 2018
قابل توجه هموطنان (نه چندان عزیز) حزب الهیِ پَرت, که معتاد به شعارهای “مرگ بر زمین و زمان” می باشند!
فعلا که فقط کامیون رانان ملت اعتصاب کرده اند, و تقریبا همه چیز در کشور خوابیده و هیچی کار نمیکنه.
فردا, پس فردا بقیهء ملت هم به این اعتصاب سراسری می پیوندند و همه چیز در کشور کُلاً و کاملا می خوابد و دیگه هیچ چیز کار و حرکت نمی کند.
حالا هی بیاین اینجا و شعار بنویسید “مرگ…” به این و”مرگ…” آن.
هموطنان (نه چندان عزیز) حزب الهی دقت ندارند که اینبار مرگ به سراغ خود جمهوری جهنمی اسلامی آمده است.
نوش جان و گوارای وجود.
حسنی / 27 May 2018
این صحبتم با احسان دوست عزیز این حرف هارو به کسانی بگو که کمی عقل و خرد داشته باشن نه این جماعت بی خرد و خشک مغز حرفاهای بسیار قشگ و زیبای بود و به گفته مولایمان امیراللمومنین علی (ع) حرف خوب را از هرکس گفت بپذیرید .
این حرف های جناب مارکوس بسیار زیبا و قشنگ بود ولی متاسفانه این جماعت خشک مغز انقلابی که در کشور قدرت را بدست گرفتند از خرد به دوراند و مانند بی خردان و جاهلان صدر اسلام هستن که میگفتن تمام دانش در قران هست پس دیگر نیازی به به کتاب ها علمی نیس و همه را اتش بغز کینه سوزاندن و علم وارد کشورهای غربی شد اکنون هم این جماعت خشک مغز تنها رهبرشون رو همه چیز تموم دانا میدونن و هرکس جز این شخص رو نادان و بیخرد میدونن با این جماعت نمیشه خردمندانه حرف زد بگذار سرشان به سنگ بخورد خودشان ادم میشوند
من / 14 September 2020