بیژن روحانی – توجه به گذشته باستانی ایران که در زمان قاجار قاجار آرام آرام به صورت جدی آغاز شده بود، در ابتدا به دلیل عدم وجود مؤسسات ملی و همچنین کمبود مطبوعات چندان در میان مردم نفوذ نداشت و محدود به طبقه خاصی از نخبگان و روشنفکران بود.
اما با وقوع انقلاب مشروطه و تحول در مؤسسات ملی و رشد مطبوعات این وضعیت تغییر کرد. تنها در فاصلهسالهای ۱۹۰۶ تا ۱۹۱۲ حدود ۲۴۷ نشریه در ایران تأسیس شدند که در نهایت همه آنها با یکدیگر به بسط اندیشه ملیگرایی کمک میکردند. کارکنان و روزنامهنگاران روزنامه “آذربایجان” که در تبریز و به زبان آذری منتشر میشد نیز به “گذشته باشکوه ایران زمین” مفتخر بودند. با پایان جنگ جهانی اول و تکرار حملات و انتقادهای فراوان به حکومت قاجار به خاطر ناتوانی در دفاع شایسته از “میهن مقدس”، بسیاری از افراد طبقه متوسط در ایران که در جریان حجم زیادی از آثار ملیگرایانه اعم از نمایشنامه و شعر و مقالات روزنامهها قرار گرفته بودند، لزوم تغییرات در کشور را تأیید میکردند.
امواج ملیگرایی در میان قشون نظامی نیز به خوبی گسترده شد. سپاه ایران که تحت هدایت رضاخان سردار سپه، وزیر جنگ آن زمان و نخستوزیر بعدی قرار داشت، به محیط مناسبی برای آموزش “فضلیت میهنپرستی نوین” به افسران و سربازان تبدیل شد. برای درک میزان نفوذ و گستردگی این تبلیغات و افکار میتوان به ماجرای ملاقات یک نویسنده انگلیسی با فرمانده نظامی در شیراز در سالهای ۱۹۲۰ اشاره کرد. در این ملاقات سرهنگ ایرانی به این فرد انگلیسی میگوید برای سه هزار سال مردم او (در فارس) سروران ایران بودهاند. اکنون برای غلبه کردن بر آثار بیمارگونه تهدید و ارعاب خارجی که در طول سده نوزدهم وجود داشته، فرماندهان نظامی باید میزان فراوانی از حس غرور را به زیردستان خود منتقل کنند تا آنها بدانند که وارثان گذشتهای قدرتمند هستند.
رضاخان بعد از کودتایش در سال ۱۲۹۹ خورشیدی پیامهایی را به ارتش و قوای نظامی فرستاد تا آنها را مطمئن و امیدوار سازد. او در پیامش به فرماندهان نظامی گفته بود: اینک میهن به وجود فرزندان شجاعش نیاز دارد. هوشیار و سختکوش باشید: خاک اردشیر اکنون به شما مینگرد.
هانری ماسه:”ایرانیها که بسیار به گذشته خود مغرورند، به هیچ وجه نسبت به مسأله حفاریهای باستانشناسی که آن را ملی میدانند، بیعلاقه نیستند”.
طبیعتاً هرچه ایرانیها بیشتر جذب این روحیه جدید میشدند، ادامه حق انحصاری فرانسه در باستانشناسی ایران غیر ممکنتر میشد.هانری ماسه، شرقشناس و زبانشناس فرانسوی، که در سال ۱۹۲۳ از تهران بازدید کرده بود گزارش داد: “ایرانیها که بسیار به گذشته خود مغرورند، به هیچ وجه نسبت به مسأله حفاریهای باستانشناسی که آن را ملی میدانند، بیعلاقه نیستند”.
در همین زمینه باید این نکته را نیز افزود که محمدعلی فروغی (ذکاءالملک) که در آن زمان یک چهره برجسته و رهبر سیاسی بود نیز تاریخ ایران را از جنبه ملیگرایانه آن با اسلوب و روش غربی نوشته بود و همچنین از سوی دیگر به عنوان رئیس انجمن آثار ملی نیز خدمت میکرد.
زمانی که رضاخان در سال ۱۹۲۲ و در کسوت وزیر جنگ، احمد شاه قاجار را تا رساندن او به کشتی در بندر بوشهر همراهی کرد، در مسیر خود از تخت جمشید نیز بازدید کرد و وضعیت اسفناک کاخهای هخامنشی او را به شدت تکان داد.
دو سال بعد و در جریان نبرد او علیه شیخ خزعل و قبایل جنوبی، رضاخان برای نخستین بار از شوش در خوزستان بازدید کرد. او به هیچ وجه تحت تأثیر کارهای باستانشناسی فرانسویها در شوش قرار نگرفت، بلکه در عوض از اینکه چقدر مظفرالدین شاه در جریان قرارداد ۱۹۰۰ به آنها امتیاز داده است تأسف خورد.
وزیران دولت نیز غالباً به خاطر واگذاری و دادن عتیقهها به فرانسه که نفعی برای ایران نداشت، شکایت میکردند. در پاسخ به این شکایتها، در ژانویه ۱۹۲۴ وزیر امورخارجه ایران رسماً از کشور فرانسه درخواست کرد که برای تغییر در وضعیت قرارداد سال ۱۹۰۰ وارد مذاکره و گفتوگو با ایران شود. در سال ۱۹۲۵ آرتور اپهام پوپ، محقق آمریکایی از ایران بازدید کرد. بازدید او کمک شایان توجهی به شکل دادن تفکر افراد بانفوذ زیادی در ایران در خصوص آثار باستانی کرد و بر سرنوشت حق انحصاری فرانسه در کشور تأثیر گذاشت. پوپ در ابتدا از طریق برخورد با هنر ایرانی و به خصوص فرش جذب و شیفته ایران شد. او در خصوص فرش میگفت که این هنر “نشاندهنده برتری ذهن و روح است”. عشق او به هنر ایران کمابیش حدود چهل سال تدوام داشت و به تأسیس مؤسسه آمریکایی هنر و باستانشناسی ایران انجامید.
در خصوص پوپ و فعالیتهای او نظرات مختلفی از سوی کسانی که او را میشناختند ابراز شده است. گرچه اکثراً عقیده دارند که او کارهای فراوانی برای ترویج علاقهمندی به هنر و معماری و صنایع دستی ایرانی در داخل و خارج کشور انجام داد، اما برخی دیگر نیز او را فردی فرصتطلب و زبانباز معرفی میکنند که همیشه آماده بود طرحها و برنامههای پرسشبرانگیزی به هر کسی که گوشی برای شنیدن داشت ارائه کند. در این میان مشکلسازترین بخش کارهای او این بود که پوپ آثار و عتیقههای ایرانی را برای افراد و موزههایی در اروپا و آمریکا به عنوان دلال و واسطه میخرید. گرچه این معاملهها میتوانست کارها و علایق خیریه و عامالمنفعه او را پشتیبانی کند، اما او در نهایت هیچگاه نتوانست شک و تردیدی را که در خصوص درگیر بودنش در معاملات غیر قانونی عتیقه وجود داشت برطرف کند.
با این حال اینها مسائلی هستند که بعدها برای پوپ پیش آمد. وقتی که او در برای بار اول با شوق و علاقه فراوانی از ایران دیدار کرد، توانست تأثیر بسیار زیاد و مهمی بر دولت و وزیران ایرانی بر جای بگذارد.
ادامه دارد
یادآوری: این گفتار و قسمتهای آینده آن بر اساس بخشهایی از کتاب “مذاکره برای گذشته” تنظیم شده است. با این حال این بخش و بخشهایی که به مرور در برنامههای “میراث فرهنگی زمانه” ارائه میشود تنها خلاصهای از فصلهای مربوط به ایران هستند و نباید به عنوان ترجمه کامل و مستقل بخشهای این کتاب در نظر گرفته شود.
مشخصات کتاب:
James .F. Goode. 2007. Negotiation for the Past: Archaeology, Nationalism, and Diplomacy in the Middle East, 1919-1941. University of Texas Press.
در همین زمینه:
::بخش نخست: مذاکره برای گذشته::
::بخش دوم: امتیاز انحصاری فرانسه در باستانشناسی ایران::
::بخش سوم: مشروطه و دردسرهای فرانسه در باستانشناسی ایران::
دستتان درد نکند سپاسگزارم. تهران ـ بابک
کاربر مهمان / 17 January 2012