مقدمه: میزان بارندگی به کمترین حد خود در ۵۰ سال اخیر رسیده، خشکسالی درازمدت در ۹۰ درصد مساحت ایران استمرار یافته و تأمین آب شرب و کشاورزی در سال ۹۷ با تردیدهایی جدی مواجه شده است. روند فزاینده مهاجرتهای اقلیمی و جابهجایی جمعیت و همینطور اعتراضات گاه و بیگاه به بحرانهای محیط زیستی، سبب شده جنس برخورد حکومت با نهادها و کنشگران این حوزه تغییر کند. فعالیت محیط زیستی دیگر حوزهای بیخطر و لوکس به شمار نمیآید. بازیگران این عرصه دیگر نه طبقه متوسط متجدد بلکه همان مردمانی هستند که بحرانهای زیست محیطی زندگی و معیشتشان را تهدید میکند. در یک سال گذشته تهدیدهای زیست محیطی بارها به مثابه میانجی ناآرامیهای اجتماعی و سیاسی عمل کرده است. در مطلب پیش رو جیمز دورسی از امنیتیشدن حوزه محیط زیست در ایران میگوید و اینکه چرا قاصدان خبرهای بد زیست محیطی در ایران خود را در خط آتش مییابند.
چند ماه پس از اعتراضات سرتاسری در ایران اکنون مقامات حکومتی تلاش میکنند تا خطر مسائل زیستمحیطی را کم کنند، این مسائل از زمره همان مسائلِ زیست محیطیای هستند که در سال ۲۰۱۱ به شورش مردم سوریه و در نهایت به جنگ داخلی در آنجا انجامید.
ایران نیز چون سوریه با خشکسالیای دست به گریبان است که در ۱۰ سال گذشته بخش وسیعی از خاک آن را تحت تاثیر قرار داده است. متعاقب این خشکسالی میزان بارندگی به کمترین حد خود در نیم قرن گذشته رسیده است. در سالهای اخیر دغدغههای زیست محیطی مردم در اعتراضات به ویژه در اعتراضات ایرانیان عرب و آذری بروز و ظهور یافته است.
با توجه به تغییرات منطقهای و جهانی (به ویژه روی کار آمدن ولیعهد تازه عربستان محمد بن سلمان، مخالفت تیم اجرایی دونالد ترامپ با جمهوری اسلامی، و انتصاب جان بولتون به مقام مشاور امنیت ملی ترامپ) توجه به ناآرامیها در میان اقلیتهای قومی که تقریباً نصف جمعیت ایران را تشکیل میدهند، اهمیت مضاعفی پیدا کرده است.
جان بولتون خواهان استراتژی تغییر رژیم در ایران است و در همان حال مواضع خود را با گروه اپوزیسیون مساله دار ایران [سازمان مجاهیدن خلق] هماهنگ میکند. در همان حال گمان میرود که شاهزاده محمد بن سلمان به شکل ضمنی با این اعتراضات همدل است اگر چه تاکنون در خصوص حمایت از خط مشی سرنگونی طلبان سکوت کرده باشد. از سوی دیگر ایران همواره در سالهای اخیر عربستان سعودی را به حمایت تسلیحاتی از گروههای بلوچ و کرد متهم کرده است.
با این همه نگرانی در خصوص فرسایش محیط زیست و پیامدهای سیاسی آن، بیش از ترسِ دخالت قدرتهای خارجی در ناآرامیها ایران است. در ماه گذشته تظاهرکنندگان در استان اصفهان پس از حضور در خیابان برای اعتراض به مساله کمبود آب با نیروهای امنیتی درگیر شدند. این اعتراضات سه ماه بعد از اعتراضات سرتاسری ضد حکومتی که برای چندین هفته کل ایران را فراگرفته بود روی داد.
اعتراضات استان اصفهان آخرین نمونه از این مجموعه در بیان نارضایتی بود. ریشه اصلی این اعتراضات انتقال آب استان اصفهان در سال ۲۰۱۳ بود که به زد و خورد با نیروهای امنیتی انجامید.
مطابق گزارش اتاق بازرگانی استان اصفهان در سال ۲۰۱۴ خشک شدن چشمه آب رودخانه زایندهرود به محروم شدن حدود ۲ میلیون کشاورز یا ۴۰ درصد جمعیت محلی از درآمد خود انجامیده است.
کلودیا سدوف از موسسه مدیریت بینالمللی آب میگوید: «حدود ۹۰ درصد از جمعیت ایران و جریان تولید اقتصادی آن در نواحیای قرار دارند که تنش آبی بالا یا بسیار بالا مواجه هستند. این تنش آبی دو تا سه برابر میزان میانگین جهانی آن بر حسب درصد است و بنابراین نشانگر آن است که در مقایسه با کشورهای دیگر در خاورمیانه و شمال آفریقا، هم افراد بیشتری در خطر آن قرار دارند و هم تولید اقتصادی در نسبت با جاهای دیگر بیشتر متاثر میشود».
طبق گزارش جمعیت ارشدان بازنشسته نیروی نظامی آمریکا «از انقلاب سال ۱۹۷۹ سرانه منابع آب تجدیدپذیر به کمتر از نصف کاهش یافته، به عبارت دیگر به سطحی کاهش یافته که به عنوان سطح تنش آبی قلمداد میشود. ۱۵ سال خشکسالی، مدیریت ضعیف منابع آبی، به همراه تکنولوژیهای ناکارآمد آبیاری، سدسازی و یارانه برای محصولاتی مثل گندم که نیازمند آب هستند همه به گسترش این مشکل منجر شده است. در نتیجه هم اکنون بخشهایی از کشور با ناآرامیهایی مواجه است که با تنش آبی مرتبط میشود.»
با توجه به اینکه در حال حاضر مساله آب یکی از مهمترین مسائل کشور بدل شده حکومت تلاش میکند تا برای این مساله چارهجویی کند: از راه کاستن مصرف آب، متوقف کردن پروژههای سد سازی، جلوگیری از تبخیر آب از راه ساخت شبکههای توزیع آب زیرزمینی، استفاده از مقیاس در آبیاری، تشویق کشاورزان برای کاشت محصولات کم آب، افزودن بر تعداد تصفیهخانهها و برنامهریزی برای تأسیس واحدهای نمکزدایی.
با توجه به اینکه کشاورزی متهم اصلی در استفاده ناکارآمد در مصرف آب است، مقامات رسمی از این امر هراس دارند که بحران میتواند به مهاجرت از روستاها به مناطق شهری بیانجامد، مناطقی که قادر به خدمترسانی به مهاجران نیستند و مهاجرت گسترده میتواند به گسترش نارضایتی عمومی بیانجامد.
در سال ۲۰۱۵ تحقیقی در آمریکا نشان داد که دهها سال کشاورزی ناپایدار در سوریه، خشکسالی در بخشهای شمال شرقی این کشور، اصلاحات اقتصادی که به حذف یارانه غذا و سوخت انجامید، رشد شدید جمعیت، و شکست در اتخاذ سیاستهایی که بتواند پیامدهای تغییرات آب و هوایی مثل بیکاری، فساد و نابرابری را کاهش دهد همگی به اعتراضات ضد حکومتی سال ۲۰۱۱ انجامید.
کالین کلی یکی از نویسندگان این تحقیق میگوید: «ما نمیگوییم که خشکسالی یا تغییرات آب و هوایی ساخته دست بشر عامل شورش میشوند. بلکه میگوییم روندهای طولانی میزان کم بارندگی و افزایش دما در آن منطقه عاملی تسهیلگر بود».
فرانسسکا دو شاته کارشناس آب خاورمیانه میگوید: «شورش سوریه با شکست حکومت در مواجه با بحران خشکسالی در پیوند است، و نیز با گسترش نارضایتی در مناطق روستایی، و گسترش شکاف میان فقیر و غنی، و مناطق شهری و روستایی طی دهه اول قرن بیست و یکم تا خود پدیده خشکسالی.»
برای رهبران ایران بحران آب به یک تهدید بدل شده است. عیسی کلانتری وزیراسبق کشاورزی در ایران در سال ۲۰۱۵ هشدار داد که طی ۲۵ سال آینده مسائل حل نشده ناشی از بحران آب در ایران ۵۰ میلیون ایرانی را وادار به مهاجرت خواهد کرد.
به عبارت دیگر بحران زیست محیطی موجب مهاجرت و بیکاری میشود و به نارضایتی دامن میزند و خطر ناآرامیهای سیاسی را شدت میدهد. مسائلی که هسته اعتراضات اولیه در سال ۲۰۱۱ در سوریه را شکل دادند- یعنی بیکاری، فساد و نابرابری- در کانون تظاهرات ضد حکومتی ایران در دسامبر و ژانویه گذشته بودند.
به رغم تمرکز دوباره بر بحران آب، یعنی آنچه پاشنه آشیل حکومت ایران تلقی میشود، با این حال میبینیم که قاصدان خبرهای بد زیست محیطی در ایران خود را در خط آتش مییابند. در ژانویه گذشته مراجع قضایی کاووس سید امامی به همراه شش فعال محیط زیستی را دستگیر کردند. دو هفته پس از آن عنوان گردید که کاووس سید امامی پس از اعتراف به جاسوسی برای آمریکا در زندان خود کشی کرده است. همچنین یک ماه بعدتر سه فعال محیط زیستی دیگر دستگیر شدند و از خروج همسر سید امامی از ایران نیز ممانعت به عمل آمد. تلویزیون رسمی ایران پس از آن گفت که سیدامامی و همکاران او به دشمنان ایران گفته بودند که این کشور دیگر نمیتواند به سبب کمبود آب محصولات کشاورزی تولید کند و بنابراین باید غذا وارد کند.
سعید لیلاز، فعال سیاسی و اقتصاددان در تهران میگوید: «باور عمومی نسبت به مسائل زیست محیطی حساس شده است. بنابراین ممکن است نهادها و سازمانهایی را که بر روی مسائل محیط زیستی کار میکنند برای حکومت مسالهساز قلمداد شوند.»
منبع: lobelog
در همین زمینه
- در بحران کمآبی چه باید کرد؟ -تکنولوژیهای تأمین آب شیرین
- در بحران کمآبی چه باید کرد؟- مدل اسرائیل
- آیا انتقال آب خزر به سمنان عقلانی است؟
- شیرینسازی آب دریا- راهحل اسرائیل برای مقابله با کمآبی
- زندگی آن نیمه دیگر جمعیت در ایران چگونه میگذرد؟
- تغییرات اقلیمی عامل تشدید اعتراضات سراسری
- ایران: گرمشدن هوا، بحران آب و ناآرامی
- کمآبی در ایران: شهادت اسناد، تجاهل مسئولان
با سلام من در یکی از شهرهای جنوبی این کشور آفت زده و طاعونزده هستم. جالب است که آخوند دهی که ما آنجا آب و ملکی داشته ایم که حالا دیگر نابود شده و پشا تپه ها و کوهها که کیلوترها سیم خاردار کشیده اند و عکاسی ممنوع زده اند و منطقه ممنوعه اعلام کرده انمد چه می گذرد. در آن پشتها گاهی صداهای انفجار چنان ناگهانی و مهیب است که ناگها ن آن چند بز باقی مانده و هر لاغر و وامانده رم می کنند. آری اما از همه جالب تر نماز جمعه ی بدو نماز خوان است که داد و فریاد آخوند بیشرف که خودش را نماینده نه تنها رهبر *** انقلاب میداند بلکه نماینده خدا قلمداد می کند با داد و بیداد از اینکه دیگر به قول خودش فقط ۹ نفر از ۲۱۸ نفر سکنه این ده نمازخوان مانده اند می گفت آب نیست خوب از عطش شهید شوید، مگر شما از سیدالشهدا امام حسین عزیزترید، برید حجالت بکشید. این امام زمان است این الله و رحمت لاعالمین است که دارد شما را امتحان می کند. ریسک کردم و نوشتم!
از جنوب ایران / 19 April 2018