انجمن فیزیک آمریکا جایزه ساخارف سال جاری خود را در روز ۱۶ آوریل/ ۲۷ فروردین به‌طور مشترک به نرگس محمدی، فعال حقوق بشر زندانی در ایران و راوی کوچیمانچی از انجمن توسعه هندوستان اهدا خواهد کرد. اعلام این خبر در کنار این موضوع که تقی رحمانی، همسر نرگس محمدی و همچنین برادر او به‌ دلیل سخت‌گیری‌های دولت آمریکا برای صدور ویزا، نمی‌توانند در این مراسم حاضر شوند، باعث بروز واکنش‌هایی منفی به اعطای این جایزه به نرگس محمدی شده است.

نرگس محمدی در زندان

در یکی از این واکنش‌ها، عبدالرضا تاجیک، روزنامه‌نگار، در صفحه فیس‌بوک خود به خانم محمدی پیشنهاد داده است که این جایزه را نپذیرد: «کاش نرگس محمدی با نپذیرفتن این جایزه، اول به افرادی که با عنوان‌های مختلف از جمله رفراندوم با نظارت سازمان ملل یا لزوم تقویت تحریم‌ها، راه را برای مداخله آمریکا در امور ایران باز می‌کنند، اعتراض کند و دوم به سیاست‌های جنگ‌طلبانه و مداخله‌گرانه آقای ترامپ.»

آغازگر کمپین نه به دریافت جایزه‌های حقوق بشری؟

در آن‌چه که عبدالرضا تاجیک در صفحه فیس‌بوک خود و به شکل عمومی منتشر کرده است، از نرگس محمدی خواسته شده تا آغازگر کمپین «نه به دریافت جایزه‌های حقوق بشری» شود و نشان دهد که باید به چرایی اهدای جایزه‌های حقوق بشری توسط نهادهای مختلف فعال در سطح جهان توجه کرد.

عبدالکریم لاهیجی، حقوقدان و فعال برجسته حقوق بشر مقیم فرانسه اما درباره طرح چنین مخالفت‌هایی با دریافت جایزه‌های حقوق بشری به زمانه می‌گوید: «جایزه‌هایی که عنوان حقوق بشر دارند دو نوع هستند: یکی جایزه‌هایی که سازمان‌های غیردولتی (سازمان‌های مردم‌نهاد NGOها) یا مثلا دانشگاه‌ها می‌دهند یا سازمان‌های بین‌المللی می‌دهند که گرچه دولتی هستند اما به هر حال یک نوع استقلال عملی دارند. مثل پارلمان اروپا. برای همین هم این جایزه ساخارف را باید دید که از سوی چه کسی اهدا می‌شود.»

فریبا داودی مهاجر، روزنامه‌نگار مقیم آمریکا هم با همین رویکرد، در توضیحی در پاسخ به عبدالرضا تاجیک در فیس‌بوک او نوشته است: «… دو جایزه ساخاروف است. یکی که پارلمان اروپا می‌دهد و یکی هم متعلق به فیزیکدان‌هاست که تا به حال فقط به دانشمندان در زمینه فیزیک اهدا شده است و چون نرگس فیزیک خوانده به او داده شده است و اگر لیست افرادی که تا حالا برده‌اند ببینید، همه در زمینه فیزیک فعالیت کرده‌اند. این جایزه فیزیکدان‌های آمریکاست.»

عبدالکریم لاهیجی

این نکته از سوی عبدالکریم لاهیجی نیز به این شکل مطرح می‌شود: «جایزه ساخارف اتحادیه اروپا مربوط به آزادی اندیشه و بیان است، با توجه به اینکه می‌دانید {آندره دیمیترویچ} ساخارف خود یکی از مبارزان حقوق بشر بود به ویژه برای آزادی اندیشه و بیان. درباره جایزه پارلمان اروپا که جدای از این جایزه انجمن فیزیک آمریکاست؛ درست است که یک نهاد اروپایی است اما به هر حال نماینده مردم اروپاست و نماینده دولت‌های اروپایی نیست. بنابراین مسلم است که پشت این جایزه اهداف سیاسی وجود ندارد. البته سیاسی به معنای این‌که موضع‌گیری به نفع یک دولت یا علیه یک دولت ندارد و فقط به اعتبار فعالیت‌هایی است که آن شخص برای آزادی بیان می‌کند یا در ارتباط با دیگر فعالیت‌های حقوق بشری.»

به گفته لاهیجی اما گاهی برخی کشورها هستند که دولت‌های‌شان چنین جایزه‌هایی می‌دهند که در این صورت این جایزه‌ها را نمی‌توان چندان خالی از هدف‌های سیاسی دید، گرچه که باز با قطعیت نمی‌توان درباره وجود انگیزه‌های سیاسی سخن گفت.

این فعال حقوق بشر درباره جایزه ساخارف انجمن فیزیک آمریکا به نرگس محمدی می‌گوید: «این جایزه، جایزه انجمن فیزیک آمریکاست و چون ساخارف هم فیزیک خوانده بوده، عنوان ساخارف را به آن داده‌اند. اما حالا اینکه این انجمن چه استقلال سیاسی و مالی‌ای دارد، من به آن صورت واقف نیستم گرچه با توجه به اینکه وابسته به دانشگاه است و مبلغ آن هم بسیار ناچیز است (۱۰ هزار دلار) و بیشتر وجه سمبلیک دارد، بنابراین من فکر نمی‌کنم دولت آمریکا پشت این جایزه باشد.»


  • ساخارف کیست؟

آندره دیمیترویچ ساخارف در ۲۱ ماه می سال ۱۹۲۱ در شهر مسکو به دنیا آمد. دوران کودکی او همزمان با دوران استقرار کمونیسم بود. او از نظر اقتصادی دوران تحصیل سختی داشت اما توانست قبل از پایان تحصیل در استخراج فلزات صنایع دفاعی در یک کارخانه مهمات‌سازی شغلی بیابد.

آندره ساخارف به تئوری‌های فیزیک علاقه داشت و سرانجام در همین رشته تحصیل کرد و فارغ‌التحصیل شد. پس از بمباران اتمی هیروشیما از سوی آمریکا، هیاتی از طرف دولت روسیه موظف به مطالعه در این زمینه شد؛ تحقیقاتی که با ابتکارات ساخارف به اختراع اولین بمب هیدروژنی در سال ۱۹۵۲ انجامید اما زمانی که او به امکان کاربرد و قدرت تخریب بمب‌های هیدروژنی پی برد به یک مخالف تبدیل شد. این مخالفت تا آخر عمر با او بود و به دلیل فعالیت‌هایش در این زمینه در سال ۱۹۷۵ برنده جایزه صلح نوبل شد.

آندره ساخارف در سال ۱۹۶۷ نامه‌ای سرگشاده به لئونید برژنف، رهبر وقت اتحاد جماهیر شوروی نوشت و در آن به افزایش زندانیان سیاسی و نقض حقوق بشر اعتراض کرد. این اعتراضات باعث شد که او به شهر گورکی در ۴۰۰ کیلومتری مسکو تبعید شود. جایی که پس از ۱۰ سال در ۲۱ دسامبر سال ۱۹۸۶ از آن آزاد شد. میخاییل گورباچف، آخرین رهبر شوروی خود با تلفن، آزادی ساخارف را به او اعلام کرد.

آندره ساخارف در روز ۱۴ دسامبر ۱۹۸۹ در سن ۶۸ سالگی بر اثر حمله قلبی در گذشت. از او به عنوان قهرمان دموکراسی و حقوق بشر در شوروی سابق یاد می‌شود.


لاهیجی در ادامه می‌گوید: «همچنین به اعتبار اینکه مدافعان حقوق بشر، آزادی‌خواهان و دموکراسی‌خواهان مخالف سیاست‌های ترامپ هستند، اینکه به توصیه وزارت امور خارجه آمریکا یا دولت دونالد ترامپ این جایزه به نرگس محمدی داده شده باشد و پشت آن اهداف سیاسی وجود داشته باشد، قابل قبول به نظر نمی‌رسد.»

در واکنش به این پست فیس‌بوکی عبدالرضا تاجیک اما سیامک قادری، روزنامه‌نگاری که سابقه محکومیت و زندان را در کارنامه دارد و اکنون مقیم آمریکاست نیز به مخالفت با او پرداخته‌ است. قادری نوشته است: «ایشان (نرگس محمدی) قطعا لیاقت بیش از اینها را دارد و البته ضمن نقد سیاست‌های مخرب قدرت‌های قلدر در داخل و خارج و نه به دخالت‌های غیرقانونی در داخل و خارج، می‌توان این عنوان را دریافت کرد.»

فریبا داودی مهاجر نیز در اظهار نظر دیگری نوشته است: «… جایزه فیزیک ساخارف چه ربطی به ترامپ دارد؟ جمهوری اسلامی گوی جنگ‌طلبی را از دست همه گرفته. والله اگر جمهوری اسلامی یک ذره با مردم خودش کنار می‌آمد من و تو (عبدالرضا تاجیک) و لشگر لشگر ایرانی آواره نمی‌شدند. به قول مادرم جمهوری اسلامی اگر یک مداد نوک تیز داشته باشد اول در چشم مردم خودش می‌کند. نرگس چرا باید زندان باشد؟ چه کرده که باید زندان باشد؟ … ما باید به فکر کندن این شر از سر مردم ایران به همت خود مردم ایران باشیم. وقتی حکومت ایران کمترین انتقادی را تحمل نمی‌کند من چه انتظاری از بقیه کشورها دارم که علی‌القاعده به فکر منافع خودشان هستند؟ … اگر فشارهای سازمان‌های حقوق بشری نبود که جمهوری اسلامی هنوز سنگسار می‌کرد ….»

مخالفت‌ها با جوایز حقوق بشری از کجا می‌آیند؟

اهدای جوایز حقوق بشری به مدافعان و فعالان حقوق بشر ایرانی گاهی با واکنش‌های منفی همراه می‌شود. واکنش‌های منفی حکومتی به چنین جوایزی با سیاست‌های سرکوب‌گرانه رایج در جمهوری اسلامی می‌تواند قابل درک باشد اما اینکه این واکنش‌ها گاهی از سوی مخالفان حکومت مطرح می‌شود، این سوال را ایجاد می‌کند که ریشه و منشا این مخالفت‌ها چیست؟

عبدالکریم لاهیجی، رئیس فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر که خود همراه با دو فعال حقوق بشر دیگر در سال ۲۰۱۵ نشان ملی «لژیون دونور» (شوالیه) را از فرانسوا اولاند، رئیس جمهوری وقت فرانسه دریافت کرده است،‌ در پاسخ این سوال به زمانه می‌گوید: «ما گاهی خودمان را در یک دوییت و دوگانگی سیاسی-ایدئولوژیک و حتی بعضی وقت‌ها اخلاقی محبوس می‌کنیم. یعنی اینکه تمام مقولات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و گاهی حتی اخلاقی یا سیاه هستند یا سفید. در صورتی که این‌چنین نیست. واقعیت‌ها بیشتر در طرف رنگ خاکستری هستند تا سیاه و سفید. بنابراین وقتی چنین فکر کردیم که در اطراف ما مقولات یا خوب هستند یا بد، آن‌وقت تمام دنیا و تمام نظام ارزشی دنیا یا باید موافق نظرات آقای ترامپ یا دیگر سیاستمداران دنیا باشد یا مخالف آن. به این ترتیب چنین قضاوت‌هایی پیش می‌آید.»

لاهیجی دلیل دیگر چنین مخالفت‌هایی را وطن‌پرستی افراطی می‌داند و می‌گوید: «مبنای مخالفت بر اساس این شکل از وطن‌پرستی این است: هر چیزی که خارجی‌ست بد است و پشتش شیطان است، حالا یا “شیطان بزرگ” یا شیطان کوچک. این نوع ارزیابی‌ها و این نوع قضاوت‌ها اما در بسیاری از مواقع با واقعیت‌های زندگی تطبیق نمی‌کند. آن‌چه مسلم است این است که تمام دولت‌ها در وهله اول به فکر منافع ملی خودشان هستند و در ارتباط با این منافع ملی سیاست خارجی خودشان را راهبری و اداره می‌کنند. یعنی سیاست‌های راهبردی‌شان بر اساس منافع ملی است و در ارتباط با این منافع ممکن است تمام ارزش‌های جهانی و حقوق بشری را هم قربانی کنند که البته باز تجربه منی که ۵۰ سال از عمر خود را در این کار گذاشته، می‌گوید اینجا هم باز مساله نسبی است یعنی گاهی نمی‌گذارند این ارزش‌ها به تمام معنی بی‌ارزش، بی‌اعتبار و نابود شود و گاهی هم ممکن است این اتفاق بیفتد و کاری از دست کسی برنیاید.»

مثال لاهیجی در مورد از دست رفتن ارزش‌های انسانی اما جنگ سوریه است. او با اشاره به ۵۰۰ هزار قربانی و آواره شدن نیمی از جمعیت سوریه می‌گوید: «آیا قدرت‌های بزرگ دنیا کاری از دست‌شان برنمی‌آید؟ همین دیروز دیدید که روسیه در شورای امنیت سازمان ملل نگذاشت که اقلا یک کمیته تحقیق به دوما برود و ببیند که آیا از سلاح‌های شیمیایی استفاده شده است یا نه. در یک چنین شرایط و اوضاع و احوالی است که متاسفانه منافع ملی، منافع سیاسی، منافع استراتژیک و دیگر منافع بر اصول انسانی، حقوق بشری و …، سلطه و استیلا دارد.»


  • در همین زمینه