زنگ انتخابات مجلس نهم در ایران به صدا درآمد. سوم دی‌ ماه آغاز ثبت نام نامزدها است. وزیر کشور اعلام کرده ، قرار است روز ۱۲ اسفند ماه سال جاری این انتخابات برگزار شود. از هم‌اکنون گروهها و افراد بسیاری اعلام کرده‌اند، انتخابات مجلس نهم را تحریم می‌کنند.
 
شورای هماهنگی جبهه‌ی اصلاحات؛ محمد خاتمی، زندانیان سیاسی زندانهای رجایی‌شهر، اوین و خوزستان و تازه‌ترین آنها بیانیه تند ۳۹ نفر از زندانیان سیاسی‌ست که انتخابات را رسوا و نمایشی توصیف کرده‌اند و کمک به تقویت و تحکیم پایه‌های استبداد و خودکامگی.
 
در این بیانیه گفته شده است «جامعه‌‌ی امروز ایران در عمل شاهد یک حکومت نظامی اعلام نشده است».   از سوی دیگر حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات، این انتخابات را انتخاباتی حساس در تاریخ جمهوری اسلامی خوانده است. پیش‌تر آیت‌اله خامنه‌ای آن را چالشی امنیتی برای جمهوری اسلامی توصیف کرده بود.
 
اهمیت این تحریم‌ها و بیانیه‌ ۳۹ نفر از زندانیان سیاسی در چیست؟ این پرسشی است که با علی اصغر سلیمی کنشگر سیاسی و مدنی ساکن شهر کلن آلمان در میان گذاشتم:
 
علی اصغر سلیمی: این نامه‌ از طرف فعالینی است که در زندانها هستند. تا جایی که من به خاطر می‌آورم این فعالین در سالهای گذشته نیز در رابطه با مطالبات‌محوری مقالات و نوشته‌هایی را منتشر کرده بودند . به‌هرحال این‌ها انسانهایی هستند که در دور قبل از نگاه مطالبات‌محوری برای آزادی و برای انتخابات در کشورمان مبارزه کرده بودند. امروز ولی نه اجماع ملی و نه نگاههای گوناگون برای انتخاباتی که بتواند در چارچوب این رژیم به نوعی از آزادی حتی به طور نسبی هم فکر کند، به چنین وضعیتی امیدوار نیست.
 
به‌هرحال این نشان می‌دهد که فعالان و کنشگران مدنی و سیاسی ما همه، نگاه تحریم به این انتخابات را دارند  و نگاهی که بتواند از طریق تحریم فعال و از طریق تبلیغ در افکار عمومی، جامعه و مردم را بسیج کند و انگیزه‌هایی ایجاد کند برای این که در دوره‌های آتی حداقل رژیم به نوعی از انتخابات آزاد، حتی به طور نسبی هم شده، تن دهد. به‌هرحال امروز تحریم و تحریم فعال بحث و اجماع و نگاه ملی در کشور ما است و این نگاه ۳۰ یا ۴۰ فعال ملی هم که در زندانها به‌سر می‌برند، حاکی از همین حالت اعتراضی مبارزان و کنشگران مدنی‌ـ سیاسی است.
 
به نظر شما آرایش نیروهای سیاسی در حال حاضر در داخل ایران چه گونه خواهد بود؟
 
آرایش و چینش قوا را باید براساس یک ارزیابی و سنجش تاریخی‌، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و حتی روانی معین کرد. معمولاً بحث‌هایی که به آرایش و چینش قوا نگاه می‌کند، فقط بحث‌های مربوط به نیروهای سیاسی نیست. این که امروز اصلاح‌طلبان خواهان تحریم (و یا به طور نسبی خواهان تحریم‌های وسیع‌تری) هستند، باز به طور کامل نمی‌تواند نگاه نیروهای اجتماعی را برای ما توضیح دهد.
 
ولی رویدادهای این دو سال اخیر، جنبش وسیع مردمی و وضعیت اقتصادی‌ـ اجتماعی و ناتوانایی‌های رژیم در پاسخ گفتن به خواست‌های مردم و حتی این سکوت و عقب‌نشینی موقتی که به مردم تحمیل کرده‌اند و این حد از استبداد و این حد از دیکتاتوری انفرادی که آقای خامنه‌ای در وضعیت جامعه‌‌ی ما از لحاظ انسداد سیاسی ایجاد کرده‌اند و به هیچ یک از فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی و حتی به تشکل‌های نیمه دولتی و به آنچه به جامعه مدنی مربوط می‌شود، به‌هیچ‌وجه اجازه‌ی حرکت نمی‌دهد، نشان می‌دهد که این استبداد مطلقه از هرگونه صدای اعتراضی مردم به وحشت افتاده و هیچ گونه روزنه‌ای را برای مردم باز نگذاشته است.
 
آنچه در جامعه‌ی ما می‌گذرد از لحاظ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و تاریخی و برآمدهایی که جنبش مردمی در طی دو سال پیش داشته، همچنین حد استبداد و اعمال فشاری که رژیم در جامعه‌ی ما ایجاد کرده است، نشان می‌دهد که وضعیت یک انفجار و یک اعتراض و یک جنبش عمومی دیگری در جامعه‌ی ما، یک امر بسیار غیرمحتملی نیست و حتی می‌توان گفت که این می‌تواند با یکسری حوادث، یک جنبش عظیم مردمی را هم با خود داشته باشد.
 
چینش و آرایش نیروها را می‌شود از همین نگاهها تعیین کرد. من فکر می‌کنم که با توجه به اوضاع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ایران، ما در آستانه‌ی یک حرکت اعتراضی بزرگی نیز قرار داریم. با توجه به این که دو جناح از اصول‌گرایان به طور جدی و حتی در نمونه‌هایی فاکت‌ها نشان می‌دهد که به شکل مسلحانه روبه‌روی هم ایستاده‌اند. این حد از تضادی که در درون هیئت حاکمه امروز هست، همراه با فشارهای بین‌المللی که به این رژیم از لحاظ جنبش حقوق بشری، از لحاظ گزارش‌هایی که گزارشگر حقوق بشر تنظیم کرده و ایران به شدت با آن مقابله کرده، نشان می‌دهد که اوضاع درون رژیم بسیار متزلزل است و این در توازونی که به طور نسبی و موقتی ایجاد کرده‌اند، این توازن شکننده است.
هم آیت‌اله خامنه‌ای و هم افراد نزدیک وی یعنی آقای حداد و آقای ولایتی به‌طورجدی به اصلاح طلبان و خود آقای خاتمی هشدار داده‌اند که شما مسئول حرکتها و تصمیمات‌تان هستید و به شدت غصبناک و خشمگین بودند از این که اصلاح‌طلبان در این شرایط انتخابات را تحریم کرده‌اند
امروز ما می‌توانیم بگوییم چنانچه به گونه‌ای بتواند بین نیروهای سیاسی‌ـ اجتماعی به طور نسبی نزدیکی ایجاد شود، جامعه‌ی ما در آستانه‌ی یک حرکت بزرگ قرار دارد. البته طبیعی‌ است که هیچ یک از پیشگویی‌ها را نمی‌‌شود به طور بسیار بالا و بدون ریسک‌ها بررسی کرد. ولی به نظر من این اوضاع را از یک‌طرف می‌توان برای مردم ما روزهای بسیار سخت توصیف کرد و از طرفی هم اگر نیروی نخبگان، پیشروان اجتماعی‌ـ سیاسی و همچنین احزاب سیاسی و اصلاح‌طلبان و تحول‌طلبان بتوانند این روند را هدایت کنند، می‌تواند روزهای بسیار خوبی برای مردم ما باشد.
 
آیت‌اله خامنه‌ای هم در سخنرانی شهریورماه خود این انتخابات آینده‌ی مجلس را خطر امنیتی دانست و گفت “این یک حادثه‌ی چالش‌ برانگیز است”،  فکر می‌کنید این چالش بیشتر متوجه چه کسی و چه جناحی باشد؟
 
همان طور که گفتید، هم آیت‌اله خامنه‌ای و هم افراد نزدیک وی یعنی آقای حداد و آقای ولایتی به‌طورجدی به اصلاح طلبان و خود آقای خاتمی هشدار داده‌اند که شما مسئول حرکتها و تصمیمات‌تان هستید و به شدت غصبناک و خشمگین بودند از این که اصلاح‌طلبان در این شرایط انتخابات را تحریم کرده‌اند. به اعتقاد من این تحریم وسیع یعنی اجماع عقل، اجماع تصمیم‌گیری و یک نوع تجمیع اراده‌ی اصلاح‌طلبان و خواه‌ناخواه تحول‌طلبان که از قبل هم خواهان تحریم فعال بودند.
 
یعنی امروز این اجماع عقل و این تجمیع اراده‌ی کنشگران، آنچه آقای خامنه‌ای به آن می‌پردازد و آن را چالش علیه امنیت کشور می‌خواند، این چالش علیه موقعیت استبدادی خودشان است و می‌بینند که چه گونه کشور در آستانه‌ی یک تصمیم بزرگ قرار گرفته است.
 
آقای کاوه شیرزاد زندانی سیاسی پیشین که پناهنده‌ی سیاسی به فرانسه است، عضو پیشین کمپین مهدی کروبی در انتخابات، که با ایجاد  پاور پوینتی، به مسائل مختلف انتخابات در کشورهای گوناگون پرداخته‌، عقیده دارد با تحریم‌های گسترده‌ای که صورت گرفته، دو جناح داخلی حکومتی، مربوط به خامنه‌ای و احمدی‌نژاد، روبه‌روی هم قرار می‌گیرند:  
 
اگر بخواهیم از این قضیه یک تحلیل دقیق داشته باشیم، به عقیده‌ی من لازم است ببینیم توازن قوا در جمهوری اسلامی اکنون به چه سمتی هست. با توجه به سیاست تحریمی که از بخش جامعه مدنی و نیروهای اصلاح‌طلب در پیش گرفته شده، قاعدتا بیشترین ضرر را گروه، حزب، باند و یا جناحی خواهد برد که بیشترین قدرت را داشته باشد. در این ارتباط من اشاره می‌کنم که دو باند عمده در درون جمهوری اسلامی، اکنون قرار دارند. یکی باند مربوط به آقای احمدی‌نژاد و دوم جناحی است موسوم به “حامیان رهبر” یا “حامیان خامنه‌ای” که این‌ها نهادهای امنیتی و نظامی را برعهده دارند.
باند مربوط به آقای خامنه‌ای قدرتش در قدرت سخت‌افزاری است آنها اختیارات رسانه‌ها را برعهده دارند. از شورای نگهبان می‌توانند بهره‌برداری کنند و محدودیت‌هایی را علیه رقیب خودشان آقای احمدی‌نژاد در پیش گیرند. طرفداران آقای احمدی‌نژاد سعی می‌کنند که حمایت خودشان را از آقای احمدی‌نژاد مخفی کنند 
این باند مربوط به آقای خامنه‌ای قدرتش در قدرت سخت‌افزاری است. به چه معنا؟ به این معنا که آنها اختیارات رسانه‌ها را برعهده دارند. می‌توانند رسانه‌ها را محدود کنند و به نفع خودشان در اختیار گیرند. دوم اختیارات قانونی است که آنها از شورای نگهبان می‌توانند بهره‌برداری کنند و محدودیت‌هایی را علیه رقیب خودشان آقای احمدی‌نژاد در پیش گیرند. فراموش هم نکنیم که هژمونی غالبی که آنها به‌وجود آورده‌اند، در واقع به نفع باند خامنه‌ای است و امروز طرفداران آقای احمدی‌نژاد سعی می‌کنند که حمایت خودشان را از آقای احمدی‌نژاد مخفی کنند.
 
نقطه‌ی قوت آقای احمدی‌نژاد نیز در این است که با ادبیات پوپولیستی که دارد، ادبیاتی که به زبان مردم عادی و به زبان عامه جامعه نزدیکتر است، می‌تواند دایره‌ی نفوذ بیشتری را در بین مردم ایجاد کند و برای آنها جذاب باشد. این مردمی که من از آن‌ها نام می‌برم، البته شامل همه‌‌ی مردم نیست. اقشار متوسط عموماً به شدت ناراضی هستند. این مردم در واقع مردمی هستند که وابسته هستند به دیوان سالاری گسترده‌ای که در جمهوری اسلامی هست.
 

می‌توان گفت حقوق‌بگیرانی که از جمهوری اسلامی حقوق می‌گیرند و اقشاری که در روستاها زندگی می‌کنند. سیاست‌هایی که آقای احمدی‌نژاد داشته (مثل توزیع پول)، ممکن است برای این اقشار جالب باشد. بنابراین من فکر می‌کنم در عرصه‌ی عمومی آقای احمدی‌نژاد می‌تواند رأی بیشتری داشته باشد، ولی در عرصه‌ی سخت‌افزاری قدرت و ابتکار عمل در دست آقای خامنه‌ای است.