فیروزه رمضانزاده – پس از تخریب بخشی از نقش برجسته بهرام دوم، شاهنشاه ساسانی در تنگ چوگان بیشاپور، این بار غارتی همانند غارتهای شبانه در محوطههای باستانی جیرفت، رامهرمز و شوشتر و… در محوطهها و تپههای باستانی سیستان و بلوچستان رخ داد.
آتش این هیزم را فردی افغان با بازکردن مغازهای در زرنج، پایتخت دیرینه سیستان، مرز ایران و افغانستان روشن کرد تا تنها به ازای پرداخت هزار تومان اشیاء و سکههای تاریخی از مردم بومی خریداری کند. این خرید و فروش آسان و به ظاهر سودمند مردم بومی مستمند این منطقه را واداشت تا با بیل و کلنگ به جان محوطهها و تپههای باستانی این منطقه بیفتند. این فاجعه مهیب فرهنگی سرآغاز بروز واکنشهای تند دانشجویان باستانشناسی، جامعه باستانشناسی و دوستداران میراث فرهنگی بود، طوری که چند روز پس از بروز این حادثه، جامعه باستانشناسی ایران نسبت به تخریب و غارت محوطهها و آثار باستانی سیستان و بلوچستان هشدار داد. از این رو پیرامون چرایی و واکاوی این اتفاق با برخی از فعالان و باستانشناسان متخصص در حوزه باستانشناسی این خطه به گفتوگو پرداختیم که از نظرتان میگذرد:
یکی از باستانشناسان پیشکسوت آشنا به محوطههای باستانی این منطقه که نخواست نامش فاش شود درباره ابعاد غارت آثار باستانس سیستان و بلوچستان گفت: “با توجه به اطلاعات ارائه شده از سوی خبرگزاریهای داخلی تعداد این اشیاء نزدیک به ۸۰۰۰ سکه هستند که توسط مردم از تپههای و اماکن باستانی سیستان به طور غیر مجاز بهدست آمده و به فردی در شهر زرنج در پنج کیلومتری مرز ایران و افغانستان در ازای تنها هر سکه ۱۰۰۰ تومان به فروش رفته است. این سکهها به احتمال قوی باید مربوط به دوره اشکانی و دوران اسلامی باشند. متأسفانه وضعیت اقتصادی در این بخش از ایران بسیار وخیم است. خشم طبیعت در این استان و به ویژه سیستان باعث خشکسالی چندین ساله شده است. رودخانه هیرمند که از دوره پیش از تاریخ تاکنون در این منطقه جاری بوده هماکنون با بستن سد توسط افغانها به طور دائم در منطقه جاری نیست و بنا به خواست افغانها (برخلاف توافقنامههایی که بین دو کشور امضاء شده) آب را به روی سیستانیان میگشایند. دریاچه هامون تقریباً خشکیده، وجود بادهای صد و بیست روزه، خشکسالی، عدم کشاورزی و نبود شغل در منطقه باعث شده که بعضی از افراد این دیار را وادار به غارت تپهها و اماکن باستانی برای رفع مایحتاج زندگی میکند.”
این باستانشناس در ادامه به فقر مردمان خطه سیستان و به مشکلات سازمان میراث فرهنگی اشاره کرد و گفت: “بر اساس بررسیهای باستانشناسی انجام شده در سرتاسر منطقه سیستان نزدیک به ۱۷۰۰ تپه و مکان باستانی شناسایی شده است، حال آنکه شاخصترین آنها در سیستان شهر سوخته، کوه خواجه و دهانه غلامان است. متأسفانه وقتی که دولت نسبت به رفع مشکلات معیشتی در این منطقه بسیار کملطف است، مردمان این خطه ناچارند فرهنگشان را بفروشند تا بتوانند زنده بمانند.
این در حالی است که تخصصزدایی به شدت در تمامی سازمانها و نهادهای دولتی دیده میشود. بدتر از همه سازمان میراث فرهنگی کشور است که مانند گوشت قربانی با این سازمان رفتار میشود. نه تنها تخصصزدایی شده بلکه با اضافه و کم کردنهای مدام بخشها و سازمانهایی به آن، افراد شایسته را از کار برکنار کردهاند. آنگاه که فرهنگ با اقتصاد و سیاست در آمیزد حاصل آن سازمان میراث فرهنگی بیماری میشود که با یک تصمیم کاملاً غیر کارشناسانه و تنها برای چاپلوسی مدیر آن در نزد رئیس جمهور از تهران به شیراز منتقل میشود تا علاوه بر ضررهای اقتصادی زیادی که به بدنه سازمان وارد میشود اندک متخصصان آن نیز از این سازمان جدا شوند و راه برای غیر کارشناسان هموارتر شود.
سال هاست گفته میشود قاچاقچیان مواد مخدر در قاچاق اشیای تاریخی و انسان هم درگیر هستند. همچنین گفته میشود گروههای تروریستی مانند طالبان و القاعده در کشور افغانستان نیز خریداران بالقوه اشیائ تاریخی ایران و مناطق اطراف آن هستند. پس شاید پیش از آنکه از سازمان میراث فرهنگی برای حفاظت از آثار تاریخی خرده بگیریم، بهتر باشد به عوامل ایجاد چنین شرایطی بپردازیم باید چارهای اساسی برای افزایش سطح زندگی اهالی این منطقه اندیشیده شود تا هویت ملی خود را برای زنده ماندن، در ازای کمتر از یک دلار معامله نکنند.
زمانی که رئیس سابق موزه ملی، بزرگترین موزه ایران (یکی از آشنایان رئیس سازمان و فارغالتحصیل دانشگاه آزاد با رشته میکروبیولژی) به جای حراست از اشیا فرهنگی به قاچاقچی این اشیاء تبدیل میشود و به جرم حراج این اشیاء دستگیر میشود، چه توقعی از مردم گرسنه سیستان داریم که برای زنده ماندن مبارزه میکنند. زمانی که رئیس سازمان میراث فرهنگی استان سیستان و بلوچستان با داشتن مدرک کاردانی پرورشی تنها به دلیل آنکه رئیس ستاد انتخاباتی رئیس جمهور بوده به ریاست سازمان یکی از استانهای مهم کشور، بهشت باستانشناسان معروف منصوب میشود و با تخصصزدایی، تمامی آشنایان خود را بدون تخصص به کار میگمارد آیا برای نجات آثار تاریخی در سیستان و بلوچستان انتظار معجزه داریم. تا زمانی که شایستهسالاری در سازمان میراث فرهنگی وجود نداشته باشد، و نتوانیم سطح فرهنگ عمومی جامعه را بالا ببریم متأسفانه باید شاهد این قبیل فجایع فرهنگی در کشور باشیم.”
مشاور برنامهریزی خانه فرهنگ جاودان نیز در مورد دلیل بروز این اتفاق معتقد است: “به نظر میرسد مهمترین عامل بروز این حادثه فقر مالی اهالی منطقه باشد. از سوی دیگر، اقلیم منطقه کاملاً بیابانی است. در آنجا مقدار بارندگى بسیار کم است و به ندرت به ١٠٠ میلىمتر میرسد. درجه حرارت هوا نیز از ٣٠ تا۴٠ درجه سانتیگراد تجاوز نمیکند. در این منطقه شدت بادهاى ١٢٠ روزه یا همان بادهای سیاه بسیار محسوس است. در تابستان نیز هوا کاملاً گردآلود است، طوفان هاى شنی آسمان را تیره میکند. تمامی این شرایط زندگی اهالی منطقه را بسیار سخت میکند و تأمین زندگی را با مشکل روبرو میکند به همین خاطر هر چیزی که بتواند از بار زندگی اهالی بکاهد منطقی است. شاید درک این موضوع بسیار سخت باشد که در آن منطقه نیاز مالی و فقز چنان شدید باشد که چند هزار تومان بتواند امورات یک خانوار را برطرف کند.
به نظر میرسد به دلیل وجود محوطههای تاریخی فراوان همچون شهر باستانی زرنج که صدها سال به عنوان یکی از پر رونقترین شهرهای شرق ایران شناخته میشده حفاریهای غیرمجاز به منظور یافتن شیئی تاریخی یا سکهای یا مانند آن و فروشش به دلالها یا واسطهها به یکی از راههای تأمین زندگی تبدیل شده است. از سوی دیگر عدم توسعه گردشگری و تجارت به دلیل شرایط خاص منطقه نیز عاملی برای عدم توجه به آثار تاریخی از سوی بسیاری از اهالی چنین مناطقی شده است. شاید آنچه در منطقه جیرفت در اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد روی داد، نمونه خوبی از فروش آثار تاریخی به دلیل فقر است. مشکلی که در اینجا افکار عمومی را بیش از پیش به خود مشغول کرده است، در صورت صحت خبر اعلام شده، سوءاستفادهای است که از این فقر در آن منطقه در حال انجام است و خرید و فروش سکههای تاریخی به نازلترین قیمت ممکن است، آن هم توسط اتباع یک کشور دیگر!.”
امین طباطبایی با بیان اینکه نمیتوان تخمین زد که از چه زمان این وضعیت در منطقه زرنج وجود داشته است بیان داشت: «اما به صورت منطقی تا کالایی مشتری نداشته باشد، خرید و فروش آن نیز رخ نمیدهد. همانطور که میدانیم سال هاست گفته میشود قاچاقچیان مواد مخدر در قاچاق اشیای تاریخی و انسان هم درگیر هستند. همچنین گفته میشود گروههای تروریستی مانند طالبان و القاعده در کشور افغانستان نیز خریداران بالقوه اشیائ تاریخی ایران و مناطق اطراف آن هستند. پس شاید پیش از آنکه از سازمان میراث فرهنگی برای حفاظت از آثار تاریخی خرده بگیریم، بهتر باشد به عوامل ایجاد چنین شرایطی بپردازیم باید چارهای اساسی برای افزایش سطح زندگی اهالی این منطقه اندیشیده شود تا هویت ملی خود را برای زنده ماندن، در ازای کمتر از یک دلار معامله نکنند.»
یکی از باستانشناسان و اساتید دانشگاه در استان سیستان و بلوچستان نیز که نخواست نامش فاش شود در مورد قدمت این سکهها گفت: «منطقه زرنج از دوره پیش از تاریخ تا دوره صفاریان دارای رونق بسیاری بوده است، همچنین در دوره هخامنشی و اشکانی و ساسانی یکی از مناطق مهم امپراطوریهای ایرانی بوده به طوری که در بسیاری از مواقع شاهزادههای ساسانی برای آموزش کشورداری تا پیش از به تاج و تخت رسیدن به آنجا فرستاده میشدند. از سوی دیگر با توجه به اینکه در دوره هخامنشی و اشکانی نیز ساتراپهای منطقه سیستان سکههای مخصوص به خود را ضرب میکردند به نظر میرسد بخشی از این سکهها باید متعلق به شاهان هخامنشی و نیز ساتراپهای محلی سیستان و نیز سکههای اشکانی، ساسانی و نیز مربوط به اوایل دوران اسلامی باشد.»
در حال حاضر بسیاری از تپههای باستانی که حتی تا حدودی فعالیتهای کاوش در آنها آغاز شده بدون هیچگونه محافظتی به حال خود رها شدهاند در حالی که باید فعالیتهای کاوش باید دوباره در آنها آغاز شود. به نظر میرسد شعار «حفاظت از محوطهها و تپههای باستانی» که در طول این سالها همواره یکی از اولویتهای سازمان فرهنگی و گردشگری بوده آنچنان که باید مورد توجه میراث بانان قرار نگرفته است.
*توضیح عکس: یکی از محوطههای باستانی در منطقه جیرفت
با سپاس از گزارش های آگاه کننده شما. امیدوارم که هرچه زودتر برای درست شدن شبکه ای منسجم و هماهنگ میان دوست داران و نگاهبانان میراث فرهنگی ایران زمین , راهکاری علمی و خردمندانه اندیشه شود.
ن. ایران دوست / 27 December 2011